فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#موعظه
🔺۴چیز بدتر از گناه
🎥 استاد رفیعی
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: سیصد و چهل و سه 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی 16 - ﺍﺑﻦ ﻛﺜﻴﺮ ﺷﺎﻣﻲ ﺩﺭ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: سیصد و چهل و چهار
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
↩️ ﻃﺒﺮﻱ ﺩﺭ ﺹ 59 ﺟﻠﺪ ﺩﻫﻢ ﺗﻔﺴﻴﺮﺵ ﺑﺎﺳﻨﺎﺩﺵ ﺍﺯ ﺍﻧﺲ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﻛﻪ ﻭﻱ ﮔﻮﻳﺪ ﻋﺒﺎﺱ ﻭ ﺷﻴﺒﻪ (ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻋﺜﻤﺎﻥ) ﻣﺘﻮﻟﻲ ﻣﺴﺠﺪ ﺍﻟﺤﺮﺍﻡ ﻭ ﻛﻌﺒﻪ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﺮ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﻣﺒﺎﻫﺎﺕ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﺷﺨﺼﻴﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮﺥ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﻣﻲﻛﺸﻴﺪﻧﺪ، ﻋﺒﺎﺱ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻣﻲﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺑﺮﺗﺮﻡ ﭼﻮﻥ ﻋﻤﻮﻱ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﻭ ﻭﺻﻲ ﭘﺪﺭ ﺁﻧﺤﻀﺮﺕ ﻭ ﺳﺎﻗﻲ ﺣﺎﺟﻴﻬﺎ ﻫﺴﺘﻢ. ﺷﻴﺒﻪ ﻣﻲﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﺍﺯ ﺗﻮ ﻣﻬﻢ ﺗﺮ ﻭ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭ ﺗﺮﻡ ﭼﻮﻥ ﺍﻣﻴﻦ ﺧﺪﺍﻳﻢ ﺑﺮ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﺵ ﻭ ﺧﺰﺍﻧﻪ ﺩﺍﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺧﺪﺍ ﻫﺴﺘﻢ، ﺁﻳﺎ ﺁﻧﭽﻨﺎﻥ ﻛﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﺮﺍ ﺍﻣﻴﻦ ﺧﻮﺩ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻣﻴﻦ ﺗﻮ ﻧﻴﺴﺘﻢ. ﺍﻳﻨﺪﻭ ﺑﺎ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﺍﺯ ﻫﻤﻴﻦ ﻗﺒﻴﻞ ﺳﺨﻨﺎﻥ ﻣﻲﮔﻔﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﺮ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﻣﻔﺎﺧﺮﻩ ﻣﻲﻛﺮﺩﻧﺪ ﺗﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﺍﺑﻴﻄﺎﻟﺐ ﺑﻪ ﺁﻧﺪﻭ ﺭﺳﻴﺪ. ﻋﺒﺎﺱ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ: ﺷﻴﺒﻪ ﺑﻦ ﻣﻦ ﻣﺒﺎﻫﺎﺕ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﮔﻤﺎﻥ ﻣﻲﻛﻨﺪﺍﺯ ﻣﻦ ﺑﺮﺗﺮ ﺍﺳﺖ. ﻋﻠﻲ ﮔﻔﺖ: ﺍﻱ ﻋﻤﻮ ﺗﻮ ﺑﺎﻭ ﭼﻪ ﮔﻔﺘﻲ؟ ﻋﺒﺎﺱ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ: ﺑﺎﻭ ﮔﻔﺘﻢ: ﻣﻦ ﻋﻤﻮﻱ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﻭ ﺟﺎﻧﺸﻴﻦ ﻭ ﻭﺻﻲ ﭘﺪﺭ ﺁﻧﺤﻀﺮﺕ ﻭ ﺳﺎﻗﻲ ﺣﺎﺟﻴﻬﺎ ﻫﺴﺘﻢ ﻭ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺑﺎﻟﺎﺗﺮﻡ. ﻋﻠﻲ ﺑﺸﻴﺒﻪ ﺭﻭ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﻛﻪ ﺗﻮ ﭼﻪ ﻣﻲﮔﻮﺋﻲ؟ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩﻛﻪ ﻣﻦ ﮔﻔﺘﻢ: ﺑﺪﻳﻦ ﺟﻬﺖ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺑﺮﺗﺮﻡ ﻛﻪ ﺍﻣﻴﻦ
ﺧﺪﺍ ﻫﺴﺘﻢ ﺑﺮ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﺵ ﻭ ﺧﺰﺍﻧﻪ ﺩﺍﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﻛﻌﺒﻪ ﻫﺴﺘﻢ ﺁﻳﺎ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﺍﻣﻴﻦ ﺧﺪﺍ ﺍﺳﺖ ﺍﻣﻴﻦ ﺗﻮ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ؟ ﺍﻧﺲ
[جلد سوم ﺻﻔﺤﻪ 90]
ﮔﻮﻳﺪ ﻛﻪ ﻋﻠﻲ ﺩﺭ ﭘﺎﺳﺦ ﺁﻧﺎﻥ ﮔﻔﺖ: ﺑﮕﺬﺍﺭﻳﺪ ﻣﻨﻬﻢ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭ ﺧﻮﻳﺶ ﺭﺍ ﺑﺎﺯﮔﻮ ﻛﻨﻢ. ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺧﻮﺏ ﺍﺳﺖ. ﺷﻤﺎ ﻫﻢ ﺑﻔﺮﻣﺎﺋﻴﺪ. ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻣﻦ ﺍﺯﺷﻤﺎ ﺑﺪﻳﻦ ﺟﻬﺖ ﺑﺮﺗﺮﻡ ﻛﻪ ﻧﺨﺴﺘﻴﻦ ﻛﺴﻲ ﻫﺴﺘﻢ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺍﻳﻦ ﺍﻣﺖ ﻛﻪ ﺑﻮﻋﺪﻩﻫﺎﻱ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﺑﺎ ﺍﻭ ﻫﺠﺮﺕ ﻧﻤﻮﺩﻡ ﻭ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﺟﻬﺎﺩ ﻛﺮﺩﻡ. (ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺳﺨﻦ ﻋﻠﻲ) ﻫﺮ ﺳﻪ ﻧﻔﺮ ﺭﻭﺍﻧﻪ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﺑﺤﻀﻮﺭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﻣﺸﺮﻑ ﮔﺮﺩﻳﺪﻧﺪ ﻭ ﻫﺮ ﻛﺪﺍﻡ ﺟﻬﺖ ﺑﺮﺗﺮﻱ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎﺯﮔﻮ ﻛﺮﺩﻧﺪ، ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﭼﻴﺰﻱ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﻧﮕﻔﺖ ﻭ ﺁﻧﻬﺎ ﻫﻢ ﺭﻓﺘﻨﺪ، ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯﻱ ﺟﺒﺮﺋﻴﻞ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺩﺭ ﺑﺎﺭﻩ ﺁﻥ ﻭﺣﻲ ﺁﻭﺭﺩ، ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺁﻥ ﺳﻪ ﻧﻔﺮ ﺭﺍ ﺍﺣﻀﺎﺭ ﻛﺮﺩ ﻭﻗﺘﻲ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﺨﺪﻣﺖ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺁﻣﺪﻧﺪ، ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﺗﻠﺎﻭﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﺟﻌﻠﺘﻢ ﺳﻘﺎﻳﻪ ﺍﻟﺤﺎﺝ ﻭ ﻋﻤﺎﺭﻩ ﺍﻟﻤﺴﺠﺪ ﺍﻟﺤﺮﺍﻡ ﻛﻤﻦ ﺁﻣﻦ ﺑﺎﻟﻠﻪ ﻭ ﺍﻟﻴﻮﻡ ﺍﻟﺎﺧﺮ... ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﺁﻳﻪ. ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺍﻳﻦ ﻣﻔﺎﺧﺮﻩ، ﻭ ﻧﺰﻭﻝ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺷﺎﻥ ﺁﻧﺎﻥ، ﻋﺪﻩ ﺯﻳﺎﺩﻱ ﺍﺯ ﺣﻔﺎﻅ ﻭ ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪﺍﻥ ﻭ ﻣﻔﺴﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﻛﺘﺐ ﺧﻮﺩ ﺁﻭﺭﺩﻩ
ﻭ ﺑﺎ ﺗﺤﻘﻴﻘﺎﺕ ﺩﺍﻣﻨﻪ ﺩﺍﺭﻱ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺑﺎﺭﻩ ﺭﺍﻭﻳﺎﻥ ﺍﻳﻦ ﺣﺪﻳﺚ ﻭ ﺳﻠﺴﻠﻪ ﺳﻨﺪ ﺁﻥ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﻌﺘﺒﺮ ﺩﺍﻧﺴﺘﻪ، ﺑﺮﺧﻲ ﺑﻄﻮﺭ ﺍﺟﻤﺎﻝ ﺫﻛﺮ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﻋﺪﻩ ﺍﻱ ﻣﻔﺼﻠﺎ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
✅🌷شنبه، سهشنبه و پنج شنبه شرح 🦋خطبه ها
✅🌹یکشنبه، دوشنبه وچهارشنبه شرح 🌴حکمتها
✅☫روزانهتفسیر قرآن☫
✅🌷شرح متنی و صوتی نامه ها بطور کامل در کانال بارگذاری شده و شرح آخرین نامه جهت سهولت در دسترسی، در اینجا آورده شده و بقیه نامه ها به هم پیوست میباشد⬇️
لینک شرح نامه ۷۹ ( آخرین نامه): https://eitaa.com/Nahjolbalaghe2/24783
✅🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گذاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه کهف آیات ۱۰۳ الی ۱۰۸ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ در حدیثى ا
📝تفسیر سوره مبارکه کهف آیات ۱۰۳ الی ۱۰۸
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
↩️ ۳ ـ توزین اعمال
نیازى به این نداریم که: مسأله توزین اعمال را در قیامت از طریق تجسم اعمال تفسیر کنیم، و بگوئیم عمل آدمى در آنجا تبدیل به جسم صاحب وزنى مى شود; چرا که توزین، معنى وسیعى دارد و هر گونه سنجش را دربرمى گیرد، مثلاً در مورد افراد بى شخصیت مى گوئیم آدم هاى بىوزنى هستند، و یا سبک مى باشند، در حالى که منظور کمبود شخصیت آنها است نه وزن جسمانى.
جالب این که: در آیات بالا در مورد گروه أَخْسَرِینَ أَعْمالاً مى گوید: براى آنها در قیامت اصلاً ترازوى سنجش برپا نمى سازیم آیا این با آیاتى که مى گوید: وَ الْوَزْنُ یَوْمَئِذ الْحَقُّ: وزن در آن روز حق است منافات دارد؟!
مسلماً نه، زیرا توزین در مورد کسانى است که کار قابل سنجشى انجام داده اند، اما کسى که تمام وجودش و افکار و اعمالش حتى به اندازه بال یک مگس وزن ندارد، چه نیازى به سنجش دارد؟!
لذا در روایت معروفى، از پیغمبر اکرم(ص)مى خوانیم: إِنَّهُ لَیَأْتِی الرَّجُلُ الْعَظِیْمُ السَّمِیْنُ یَوْمَ الْقِیامَةِ لایَزِنُ جُناحَ بَعُوضَة:
در روز قیامت مردان فربه بزرگ جثه اى را در دادگاه خدا حاضر مى کنند که وزنشان حتى به اندازه بال مگسى نیست ! چرا که در این جهان اعمالشان، افکارشان و شخصیتشان همه تو خالى و پوک بود.
و از اینجا روشن مى شود، مردم در آنجا چند دسته اند:
۱ ـ گروهى به قدرى از نظر حسنات و اعمال صالح پربارند که نیازى به توزین و حساب در کارشان نیست و بى حساب وارد بهشت مى شوند.
۲ ـ گروهى دیگر، آن چنان اعمالشان حبط و باطل شده و یا به کلّى فاقد عمل صالح هستند که باز نیازى به توزین ندارند، آنها نیز بى حساب وارد دوزخ مى شوند!.
۳ ـ اما گروه سوم، آنهائى هستند که داراى حسنات و سیئات مى باشند، کارشان به وزن و حساب کشیده مى شود، و شاید اکثر مردم داخل در این قسم سوم هستند.
* * *
۴ ـ تفسیر جمله لایَبْغُونَ عَنْها حِوَلاً
حِوَل معنى مصدرى دارد و به معنى تحول و نقل مکان است، همان گونه که در تفسیر آیات، گفتیم فردوس ، باغى از بهشت است که بهترین نعمت ها و مواهب الهى در آن جمع است، و به همین دلیل، بهترین نقاط آن جهان مى باشد: و لذا ساکنان آن، هرگز تمناى نقل مکان از آن را نمى کنند.
ممکن است سؤال شود: پس زندگى در آنجا به صورت یکنواخت و راکد خواهد بود و این خود عیب بزرگ آن است.
در پاسخ مى گوئیم: هیچ مانعى ندارد که، تحول و تکامل در همان منطقه تداوم داشته باشد، یعنى اسباب تکامل در آنجا جمع است، و انسان ها در پرتو اعمالى که در این جهان انجام داده اند و مواهبى که خدا در آن جهان به آنها عنایت کرده، در مسیر تکامل دائماً پیش مى روند.
به خواست خدا در ذیل آیات مناسب، بحث پیرامون تکامل انسان را حتى در بهشت مشروح تر بیان خواهیم داشت .
* * *
۵ ـ فردوس جاى چه کسانى است؟
سؤال دیگرى که در اینجا پیش مى آید این است که: فردوس چنان که گفته شد، برترین جاى بهشت است و در آیات فوق خواندیم فردوس منزلگاه افراد با ایمان و صاحبان اعمال صالح است، اگر چنین است، مناطق دیگر بهشت ساکنانى نباید داشته باشد; چرا که غیر مؤمن را در بهشت راهى نیست.
در پاسخ این سؤال، مى توان گفت: آیات فوق به هر فردى که ایمان و عمل صالح دارد، اشاره نمى کند، بلکه، درجه والائى از نظر ایمان و عمل صالح را معیار براى دخول در فردوس قرار داده، هر چند ظاهر آیه مطلق است، اما توجه به مفهوم کلمه فردوس آن را مقید مى کند.
لذا، در سوره مؤمنون که صفات وارثان فردوس را بیان مى کند، حدّ اعلائى از صفات مؤمنان را ذکر کرده که در همه افراد وجود ندارد، و این خود قرینه اى است بر این که: ساکنان فردوس باید داراى صفات ممتازى علاوه بر ایمان و عمل صالح باشند.
و نیز به همین دلیل، در حدیثى که سابقاً از پیامبر (ص) نقل کردیم، خواندیم که مى فرماید: هر وقت از خدا تقاضاى بهشت را مى کنید مخصوصاً تقاضاى فردوس کنید که جامع ترین و کامل ترین منزلگاه هاى بهشت است.
اشاره به این که: همت افراد با ایمان، باید در همه چیز و در همه حال، عالى باشد، حتى در تمناى بهشت به مراحل پائین تر قناعت نکند، هر چند مراحل پائین تر هم غرق نعمت است.
بدیهى است کسى که، چنین تقاضائى از خدا مى کند، لابد، باید خود را براى رسیدن به چنین مقامى آماده کند، لابد باید حداکثر تلاش و کوشش را براى کسب برترین صفات انسانى و انجام صالح ترین اعمال به خرج دهد.
بنابراین، آنها که مى گویند: خدا کند ما به بهشت راه یابیم، هر چند در پائین ترین مراحل آن باشیم، افرادى هستند که از همت والاى مؤمنان راستین بهره کافى ندارند.
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر خطبه ۹۱ بخش یازدهم ✅ آفرینش زمین 🔹ظاهر شدن خشکى ها و آرام شدن درياها در خطبه اوّل «
📝 شرح و تفسیر خطبه ۹۱ بخش یازدهم
✅ آفرینش زمین
↩️ ظاهر شدن کوهها و چشمه ها
امام(عليه السلام) در اين بخش از خطبه - که بعد از شرح پيدايش زمين بيان فرموده - اشاره به مسأله پيدايش چشمه ها و آثار مهم کوه ها در آرامش زمين و زمينيان کرده است و در واقع مهم ترين اسباب حيات و زندگى را در زمين بر شمرده که اوّل «آب» است و دوم «آرامش». مى فرمايد: «هنگامى که هيجان آب در اطراف زمين فرو نشست، و زمين کوه هاى سخت و مرتفع را بر دوش خود حمل کرد، چشمه هاى آب را از بينى کوه ها جارى ساخت; و آن را در دشت هاى گسترده و گودال ها (و بستر رودخانه ها) پراکنده و جارى نمود». (فَلَمَّا سَکَنَ هَيْجُ الْمَاءِ مِنْ تَحْتِ أَکْنَافِهَا، وَ حَمْلِ شَوَاهِقِ الْجِبَالِ الشُّمَّخِ الْبُذَّخِ عَلَى أَکْتَافِهَا، فَجَّرَ يَنَابِيعَ الْعُيُونِ مِنْ عَرَانِينِ أُنُوفِهَا، وَ فَرَّقَهَا فِي سُهُوبِ بِيدِهَا وَ أَخَادِيدِهَا).
اين تعبير نشان مى دهد که نخست کوه ها بر صفحه زمين آشکار شدند و سپس چشمه ها; اين سخن با مطالعات زمين شناسى هماهنگ است که نخست پوسته زمين بر اثر سرد شدن، چين خوردگى هايى پيدا کرد و در اين چين خوردگى ها حفره هاى عظيمى بود که آب آسمان را در خود جاى مى داد و سپس از گوشه اى به صورت چشمه ها جارى مى شد.
تعبير به «عَرَانِينِ أُنُوفِهَا» که به معناى قسمت هاى بالاى بينى است، در اينجا کنايه زيبايى است از قله هاى کوهها; و اساساً تشبيه برآمدگى کوه ها به بينى تشبيه جالبى است که نشان مى دهد چنان نيست که درون کوه ها پُر باشد، بلکه قسمت هاى خالى در آن فراوان است که گاه به صورت غارهاى نمايان در مى آيد و گاه غارهاى بزرگ و مخفى و به هر حال، منابع ذخيره آب ها است.
و از آنجا که چين خوردگى هاى زمين و کوه ها به صورت پراکنده است، به طور طبيعى آب چشمه ها در دشت ها و بيابان هاى مختلف و دامنه کوه ها تقسيم مى شود و همه آنها از آب بهره مند مى گردند.
سپس به آرامش زمين و تعديل حرکات آن به وسيله کوه ها اشاره کرده، مى فرمايد: «حرکات زمين را با صخره هاى عظيم و قلّه هاى بلند و محکم کوهها تعديل نمود». (وَ عَدَّلَ حَرَکَاتِهَا بِالرَّاسِيَاتِ مِنْ جَلاَمِيدِهَا، وَ ذَوَاتِ الشَّنَاخِيبِ الشُّمِّ مِنْ صَيَاخِيدِهَا).
و بدين ترتيب حرکات زمين به جهت نفوذ کوهها در سطح آن و فرو رفتن ريشه هاى آن در اعماق زمين و سوار شدن آنها بر گردن دشت ها و عمق زمين از لرزش باز ايستاد. (فَسَکَنَتْ مِنَ الْمَيَدَانِ لِرُسُوبِ الْجِبَالِ فِي قِطَعِ أَدِيِمهَا، وَ تَغَلْغُلِهَا مُتَسَرِّبَةً فِي جَوْبَاتِ خَيَاشِيمِهَا، وَ رُکُوبِهَا أَعْنَاقَ سُهُولِ الأَرَضِينَ وَ جَرَاثِيمِهَا).
آنچه امام(عليه السلام) در اين بخش از خطبه بيان فرموده، همان است که از طريق علوم طبيعى ثابت شده است; زيرا ريشه هاى کوهها در زمين فرو رفته و در بسيارى از مناطق زمين، از زير به هم پيوسته اند و همچون شبکه اى اطراف زمين را گرفته و در برابر فشار درونى زمين که از موادّ مذاب آن بر مى خيزد، مقاومت مى کند و جلوى بسيارى از زلزله ها را مى گيرد.
اين همان چيزى است که در قرآن مجيد بارها به آن اشاره شده و گاه کوهها را به منزله ميخهاى زمين شمرده (وَ الْجِبَالَ أَوْتَاداً) و گاه مى فرمايد: «در زمين کوههايى افکنديم تا جلو حرکات ناموزون آن را بگيرد». (وَ أَلْقَى فِي الأَرْضِ رَوَاسِىَ أَنْ تَمِيدَ بِکُمْ).
البتّه کوهها فوايد فراوان ديگرى نيز دارد; از جمله ذخيره آبهاست که گاه در درون آنها به صورت چشمه ها خارج مى شود و گاه در بيرون به صورت ذخيره هاى فراوان برف است که تدريجاً آب شده و نهرها را تشکيل مى دهد و فوائد بسيار ديگرى که در جلد اوّل، در شرح خطبه اوّل، صفحه 79 به آن اشاره کرده ايم.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
🔺خودرأى، بر لغزشگاه هاى خطا ايستاده است.
❣المُستَبِدُّ بِرَأيِهِ مَوقوفٌ عَلى مَداحِضِ الزَّلَلِ
☘ #امام_صادق_علیه_السلام
📚 أعلام الدين، ص ۳۰۴
@Nahjolbalaghe2