قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر خطبه ۱۰۳ بخش اول 🔸 بی اعتباری دنیا ↩️ سوم و چهارم اينکه: «آنچه از دنيا از دست رفته
📝 شرح و تفسیر خطبه ۱۰۳ بخش اول
🔸 بی اعتباری دنیا
✔️نکته:
زهد در دنيا چيست؟
گاه تصوّر مى شود مفهوم زهد آن است که انسان به کلّى ترک دنيا گويد، و همچون راهبان در گوشه اى بخزد و از جامعه دورى گزيند; در حالى که اين معنا با روح اجتماعى اسلام هرگز نمى سازد و در روايات اسلامى، شديداً از آن نهى شده است. بنابراين، زهد مفهوم ديگرى دارد و آن ترک دلباختگى و دلدادگى و عشق بى قرار نسبت به دنيا، و عدم اسارت در چنگال زرق و برق آن است و اين همان سرمايه عظيمى است که اگر انسان فاقد آن باشد، آلوده انواع گناهان مى گردد و گاه دين و ايمان خود را بر سر متاع دنيا مى نهد.
اين همان چيزى است که اميرمؤمنان(عليه السلام) درباره آن مى فرمايد: «إِنَّ مِنْ أَعْوَنِ الأَخْلاَقِ عَلَى الدِّينِ، الزُّهْدَ فِي الدُّنْيَا; از مهم ترين اخلاقى که انسان را بر حفظ دينش يارى مى دهد، زهد در دنياست».(8)
امام صادق(عليه السلام) درباره آن مى فرمايد: «إِذَا تَخَلَّى الْمُوْمِنُ مِنَ الدُّنْيَا سَمَا، وَ وَجَدَ حَلاَوَةَ حُبِّ اللهِ; هنگامى که مؤمن از دنيا پرستى کناره گيرى کند، ترقّى و تکامل مى يابد و شيرينى محبّت خدا را مى چشد».(9)
در حديث ديگرى مى خوانيم که على(عليه السلام) «جابربن عبدالله» را ديد که آه مى کشد! فرمود: «يَا جَابِرُ! عَلَىمَ تَنَفَسُّکَ؟! أَعَلَى الدُّنْيَا؟; براى چه آه کشيدى؟ بر دنيا؟» جابر عرض کرد: «آرى!»
در اينجا امام(عليه السلام) تحليل جالبى درباره لذّت هاى دنيا بيان فرموده که لذّاتش يا در خوردنى است، يا نوشيدنى، يا لباس فاخر، يا لذّت جنسى، يا مرکب، يا بوى خوش، يا نغمه ها.
سپس در تشريح آنها فرمود: «بهترين غذاها عسل است و آن چيزى جز (شيره گل هاى آميخته با) آب دهان مگسى نيست و شيرين ترين نوشيدنى ها آب است که چيزى است کم ارزش که بر سطح زمين جارى است و برترين لباس ها حرير است که از لعاب کرمى تهيّه مى شود و بهترين لذّات جنسى در زنان است و آن هم در محلّى از بدن او که آلوده ترين محل هاست و بهترين مرکب ها اسب است که در بسيارى از موارد قاتل انسان است و بهترين بوى خوش، مُشک است که از خون ناف حيوانى (آهوى خُتَن) گرفته مى شود جالب ترين نغمه ها، نغمه غناست که انسان را به گناه مى کشاند.
اى جابر! چيزى که بهترين لذّاتش چنين است، از دست رفتنش جاى تأسف نيست.»
جابر مى گويد: «بعد از شنيدن اين سخن، هرگز زرق و برق دنيا به فکر من خطور نکرد!(10)».(11)
✍ پی نوشت:
8. منهاج البراعه (شرح نهج البلاغه خويى)، جلد 7، صفحه 182.
9. همان مدرک.
10. بحارالانوار، جلد 75، صفحه 11.
11. سند خطبه: آنچه مرحوم سيّد رضى در اين خطبه آورده، بخش هايى است كه از يك خطبه مشروح تر گرفته شده است؛ لذا تعبير به منها و منها مى كند و به گفته محقّقان، قسمت هاى مختلف اين خطبه، در كتب زيادى كه قبل از نهج البلاغه نگاشته شده به طور پراكنده ديده مى شود؛ مانند: روضه كافى، تحف العقول، اصول كافى عيون الاخبار ابن قتبه و كتاب الفتن نعيم بن حمّاد خزاعى متوفّاى سال 228.(مصادر نهج البلاغه، جلد 2، صفحه 206)."
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
🏷ما را از یاورانش قرار ده!
☀️امام رضا علیه السلام :
✓ «در دعا براى حجة بن الحسن صلوات اللّه عليه،گفت :
در كار او ما را به دلتنگى و تنبلى و سستى و ضعف مبتلا مفرما و ما را از كسانى قرارده كه به وسيله آنان دينت را يارى مىرسانى».
⁙ «في الدِّعاءِ للحُجّةِ ابنِ الحَسَنِ صلواتُ اللّهِ علَيهِ: و لا تَبتَلِنا في أمرِهِ بالسَّأَمةِ و الكَسَلِ و الفَترَةِ و الفَشَلِ ، و اجعَلْنا مِمَّن تَنتَصِرُ بهِ لِدِينِكَ».
📚 بحار الأنوار ج٥ ص٣٣٥ ح٩٥
#امام_زمان_علیهالسلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#موعظه
🔴 دجال آخرالزمان ظهور کرد!!!
🎥استاد عالی
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: پانصد و پنجاه و یک 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی 2⃣1⃣ ﻏﺪﻳﺮﻳﻪ 12 ﻣﺮ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: پانصد و پنجاه و دو
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
↩️ ﻏﺪﻳﺮﻳﻪ 14 ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ (ﺹ) ﺑﻪ ﺭﻭﺯ ﻏﺪﻳﺮ ﺧﻢ، ﺩﺭ ﺟﺎﻧﺐ ﻭ ﭘﻴﺮﺍﻣﻮﻥ ﺩﺭﺧﺘﺎﻥ ﺑﺰﺭﮒ، ﺑﻪ ﺧﻄﺒﻪ ﺧﻮﺍﻧﻲ ﺑﺮﺧﺎﺳﺖ، ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻫﺮ ﻛﺲ ﻣﻦ ﻣﻮﻟﺎﻱ ﺍﻭﻳﻢ، ﺍﻳﻦ ﻋﻠﻲ ﻣﻮﻟﺎﻱ ﺍﻭ ﺍﺳﺖ. ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﮔﻮﺍﻩ ﺑﺎﺵ. ﻭ ﺍﻳﻦ ﺳﺨﻦ ﺭﺍ ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺭ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩ. ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺷﻨﻴﺪﻡ ﻭ ﻫﻤﮕﻲ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺑﺮﺩﺍﺭﻳﻢ، ﻭ ﺯﺑﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ. ﺑﺰﺭﮔﺎﻥ ﻗﻮﻡ، ﺭﻭﻱ ﺑﻪ ﻋﻠﻲ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ ﻭ ﭘﻴﺸﺎ ﭘﻴﺶ ﺁﻧﺎﻥ ﺷﻴﺨﻲ ﻋﻠﻲ ﺭﺍ ﭼﻨﻴﻦ ﺗﻬﻨﻴﺖ ﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺑﻪ ﺑﻪ، ﺑﻪ ﭼﻮﻥ ﺗﻮﺋﻲ، ﻛﻪ ﻣﻮﻟﺎﻱ ﻣﻮﻣﻨﺎﻥ ﺷﺪﻱ. ﺷﮕﻔﺘﺎ ﻭ ﻋﺠﺒﺎ ﻭ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﭼﻪ ﺷﮕﻔﺘﻴﻬﺎ
ﺩﺍﺭﺩ، ﻛﻪ ﺍﻧﺪﻳﺸﻤﻨﺪﺍﻥ ﺑﻪ ﮔﻤﺮﺍﻫﻲ ﻣﻲﺍﻓﺘﻨﺪ. ﻣﺮﺩﻣﻲ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻋﻠﻲ ﺑﻴﻌﺖ ﻛﺮﺩﻧﺪ، ﺩﺭ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﺑﻴﻌﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﭼﻪ ﭘﻴﺶ ﺁﻣﺪ؟ ﻭ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﺍﺷﺨﺎﺹ، ﺁﻧﮕﺎﻩ ﻛﻪ ﻋﻠﻲ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﻄﺒﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻃﻠﺒﻴﺪ، ﮔﻮﺍﻫﻲ ﻧﺪﺍﺩﻧﺪ؟ ﻭ ﭼﺮﺍ ﺁﻥ ﭘﻴﺮ ﻣﺮﺩ (ﺍﻧﺲ) ﻛﻪ ﻋﻠﻲ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺩﺍﺩ، ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﭼﻨﺎﻥ ﭘﻴﺮ ﺷﺪﻩﺍﻡ ﻛﻪ ﭼﻨﻴﻦ ﭼﻴﺰﻱ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻳﺎﺩ ﻧﻤﻲ ﺁﻭﺭﻡ، ﻭ ﻋﻠﻲ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺩﺭﻭﻏﮕﻮ ﺑﻪ ﺑﻠﺎﺋﻲ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﺁﻳﺪ، ﻛﻪ ﺩﺳﺘﺎﺭ، ﺳﺘﺎﺭ ﺁﻥ ﻧﺸﻮﺩ. ﺩﺭ ﺍﺑﻴﺎﺕ ﺍﺧﻴﺮ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺣﺪﻳﺚ ﻣﻨﺎﺷﺪﻩ ﺭﺣﺒﻪ ﺍﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ، ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺣﺪﻳﺚ ﻏﺪﻳﺮ ﺍﺳﺖ، ﻛﻪ ﺷﺮﺡ ﺁﻥ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 185 - 166 ﻭ 195 - 191 ﺟﻠﺪ 1 ﮔﺬﺷﺖ، ﻛﻪ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺧﻠﺎﻓﺖ ﺍﻣﺎﻡ (ﻉ) ﻧﺰﺍﻋﻲ ﭘﻴﺶ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺭ ﺍﻧﺲ ﺑﻦ ﻣﺎﻟﻚ " ﻛﺘﻤﺎﻥ ﺷﻬﺎﺩﺕ
[جلد چهارم ﺻﻔﺤﻪ 74]
ﻛﺮﺩ ﻭ ﺍﺛﺮ ﻧﻔﺮﻳﻦ ﻋﻠﻲ (ﻉ) ﺭﺍ ﺩﻳﺪ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
.
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَلْيُوفُوا نُذُورَهُمْ وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ
سپس، باید آلودگیهایشان را برطرف سازند. و به نذرهاى خود وفا کنند. و بر گردِ خانه گرامى کعبه، طواف کنند.
(حج/29)
***
ذَٰلِكَ وَمَن يُعَظِّمْ حُرُمَاتِ اللَّهِ فَهُوَ خَيْرٌ لَّهُ عِندَ رَبِّهِ ۗ وَأُحِلَّتْ لَكُمُ الْأَنْعَامُ إِلَّا مَا يُتْلَىٰ عَلَيْكُمْ ۖ فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثَانِ وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ
(مناسک حج) این است. و هرکس آنچه را خدا حرمت بخشیده بزرگ دارد، نزد پروردگارش براى او بهتر است.
و چهارپایان براى شما حلال شده، مگر آنچه (ممنوع بودنش) بر شما خوانده مى شود. از پلیدى بتها اجتناب کنید، و از سخن باطل بپرهیزید.
(حج/30)
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۲۶ الی ۲۸ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ ۲۳ ـ وسائل
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۲۹ و ۳۰
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
🔹بخش مهم دیگرى از مناسک حج
در تعقیب بحث هائى که پیرامون مناسک حج در آیات پیشین گذشت، در آیات مورد بحث، به بخش دیگرى از این مناسک اشاره کرده، نخست، چنین مى گوید: بعد از آن باید آلودگى ها و زوائد بدن را بر طرف سازند (ثُمَّ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ).
و به نذرهاى خود وفا کنند (وَ لْیُوفُوا نُذُورَهُمْ).
و طواف خانه کعبه، خانه اى که خدا آن را از گزند حوادث مصون داشته و آزاد کرده است به جا آورند (وَ لْیَطَّوَّفُوا بِالْبَیْتِ الْعَتِیقِ).
تَفَثَ به گفته بسیارى از ارباب لغت و مفسران معروف، به معنى چرک، کثافت و زوائد بدن همچون ناخن و موهاى اضافى است و به گفته بعضى در
اصل به چرک هاى زیر ناخن و مانند آن گفته مى شود.(۱)
گر چه، بعضى از ارباب لغت منکر وجود چنین ریشه اى در لغت عرب شده اند، ولى گفته اى را که راغب در مفردات آورده که: یک عرب بیابانى به مخاطب خود که بسیار کثیف و آلوده بود گفت: ما أَتْفَثَکَ وَ أَدْرَنَکَ؟: چقدر کثیف و آلوده اى ؟ دلیل بر این است که این واژه عربى است و ریشه در لغت عرب دارد.
در روایات اسلامى نیز کراراً این جمله، به گرفتن ناخن، پاکیزه کردن بدن و کنار گذاشتن احرام تفسیر شده است، و به تعبیر دیگر، این جمله اشاره به برنامه تقصیر است که از مناسک حج محسوب مى شود.
در بعضى از روایات نیز به تراشیدن سر که یکى دیگر از طرق تقصیر است تفسیر شده.
در کنز العرفان از ابن عباس نقل شده که در تفسیر این آیه مى گفت: منظور انجام تمام مناسک حج است .(۲)
ولى هیچگونه دلیلى بر گفته ابن عباس در اینجا نداریم.
جالب این که: در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: آن حضرت، جمله ثُمَّ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ را تفسیر به ملاقات امام(علیه السلام) کرد، و هنگامى که راوى توضیح خواست و اشاره به تفسیر این آیه در مورد گرفتن ناخن و مانند آن کرد، امام(علیه السلام)فرمود: قرآن، ظاهر و باطنى دارد .
یعنى مسأله ملاقات امام در اینجا مربوط به باطن آیه است.(۳)
این حدیث، ممکن است اشاره به یک نکته لطیف باشد که زوّار خانه خدا بعد از انجام مناسک حج، همان گونه که آلودگى هاى بدن را برطرف مى سازند، باید آلودگى هاى روح و جان خود را با ملاقات امام(علیه السلام) و پیشواى خود بر طرف نمایند، به خصوص که در بسیارى از اعصار، خلفاى جبار اجازه چنین ملاقاتى را در شرائط عادى نمى دادند، و مراسم حج، بهترین فرصت براى رسیدن به این هدف بود.
و به همین مناسبت، در حدیث دیگرى از امام باقر(علیه السلام) مى خوانیم: تَمامُ الْحَجِّ لِقاءُ الاِمامِ: تکمیل حج به آن است که انسان امام را ملاقات کند .(۴)
در واقع هر دو تطهیر است یکى تطهیر ظاهر از چرک ها و آلودگى ها، و دیگرى تطهیر باطن از نا آگاهى و مفاسد اخلاقى.
و اما منظور از وفاى به نذر، آن است که بسیارى از مردم نذر مى کردند: در صورت توفیق براى حج، علاوه بر مناسک حج، قربانى هاى اضافى و صدقات یا کارهاى خیرى انجام دهند، و گاه مى شد که بعد از رسیدن به مقصد، نذرهاى خود را به دست فراموشى مى سپردند، قرآن تأکید مى کند: در وفاى به نذر کوتاهى نکنند.(۵)
اما این که: چرا کعبه را بیت العتیق گفته اند؟ با توجه به این که عتیق از ماده عتق به معنى آزاد شدن از بند رقیت است، ممکن است از این نظر باشد که خانه کعبه از قید ملکیت بندگان آزاد است، و در هیچ زمانى جز خدا، مالکى نداشته است و نیز از قید سیطره جبارانى همچون ابرهه ها آزاد شده است.
یکى از معانى عتیق گرامى و گرانب ها است که این مفهوم نیز در خانه کعبه به وضوح دیده مى شود.
دیگر از معانى عتیق ، قدیم است، چنان که راغب در مفردات مى گوید: اَلْعَتِیْقُ الْمُتَقَدَّمُ فِى الزَّمانِ أَوِ الْمَکانِ أَوِ الرُّتْبَهِ: عتیق چیزى است که از نظر زمان یا مکان و یا مرتبه متقدم باشد .
این نیز روشن است که خانه کعبه قدیمى ترین کانون توحید است و به گفته قرآن اولین خانه اى است که براى انسان ها بر پا شده.(۶)
✍ پی نوشت:
۱ ـ اقتباس از قاموس اللغة ، مفردات راغب ، کنز العرفان ، تفسیر مجمع البیان و تفاسیر دیگر.
۲ ـ کنز العرفان ، جلد ۱، صفحه ۲۷٠.
۳ ـ نور الثقلین ، جلد ۳، صفحه ۲۹۲.
۴ ـ وسائل الشیعه ، جلد ۱٠، صفحه ۲۵۵، ابواب المزار، باب ۲، حدیث ۱۲ (جلد ۱۴، صفحه ۳۲۴، چاپ آل البیت).
۵ ـ بعضى از مفسران احتمال داده اند: منظور از نذور انجام مناسک حج است، ولى با مراجعه به موارد استعمال کلمه نذر در قرآن مجید، روشن مى شود که به هنگام اطلاق کلمه نذر، همان معنى معروف و معهود از آن اراده مى شود، بنابراین، استعمال آن در مناسک حج بدون قرینه خلاف ظاهر است.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
22.Hajj.29-30.mp3
2.43M
🎙 تفسیر صوتی آیات ۲۹ و ۳۰ سوره مبارکه حج
📝 مفسّر : حجتالاسلاموالمسلمین قرائتی
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر حکمت ۴۰۹ 🔄 ارتباط چشم و دل 💚 قلب كتاب چشم است: براى اين كلام حكيمانه دو تفسير مختلف
📝 شرح و تفسیر حکمت ۴۱۰
✅ تقوا، سرآمد اخلاق
رئيس صفات پسنديده:
امام(عليه السلام) در اين گفتار كوتاه و حكيمانه به نكته مهمى درباره رابطه تقوا با صفات برجسته و اخلاق انسانى بيان مى كند، مى فرمايد: «پرهيزكارى، رئيس صفات پسنديده است»; (التُّقَى[1] رَئِيسُ الاَْخْلاَقِ).
براى پى بردن به عمق كلام امام(عليه السلام) لازم است نخست مفهوم تقوا را آن چنان كه هست بدانيم.
تقوا در اصل از ماده «وقاية» به معناى نگهدارى يا خويشتن دارى گرفته شده و به گفته راغب در مفردات «وقاية» در اصل به معناى نگهدارى اشيا در برابر امورى است كه به آن ها زيان مى رساند و تقوا به معناى قراردادن روح و فكر در پوشش حفاظتى در برابر خطرها و گناهان است.
بنابراين، تقوا آن حالت خداترسى و احساس مسئوليت درونى است كه بازدارنده انسان در برابر سرپيچى از فرمان خداست.
عبدالله بن معتز (متوفاى قرن سوم) اين سخن را به شعر درآورده و گفته است:
خَلِّ الذُّنوبَ صَغيرَها * وكبيرَها فهو التُّقى
واصنَعْ كَماش فَوقَ أر * ضِ الشَّوكِ يَحذَرُ ما يَرى
لاتَحقِرَنَّ صَغيرةً *** إنّ الجِبالَ مِن الحَصى
همه گناهان را از كوچك و بزرگ رها كن كه حقيقت تقوا همين است.
و همچون كسى باش كه در يك زمين پرخار با نهايت احتياط گام برمى دارد و پيوسته مراقب اطراف خويش است.
گناهان صغيره را كوچك مشمر كه كوه هاى بلند از سنگريزه ها تشكيل شده است.
اما «اخلاق» جمع «خُلق» (بر وزن قفل) و «خُلُق» (بر وزن افق) به معناى قوا و سجايا و صفات درونى است كه با چشم دل ديده مى شود و آثارى در ظاهر دارد و گاه به همان آثار و اعمال و رفتارى كه از خلقيات درونى ناشى مى گردد اخلاق گفته مى شود و در واقع، اولى، اخلاق صفاتى است و دومى اخلاق رفتارى و اخلاق به دو بخش تقسيم مى شود: اخلاق فضيله كه سرچشمه كارهاى نيك مى شود و اخلاق رذيله كه منشأ كارهاى زشت است.
در زمينه رابطه علم و اخلاق، رابطه اخلاق و عرفان و اين كه آيا اخلاق قابل تغيير است و نقش اخلاق در زندگى انسان ها، بحث است كه در اين مختصر نمى گنجد.[2]
با توجه به اين دو تفسير (تفسير تقوا و تعريف اخلاق) روشن مى شود كه تقوا رئيس اخلاق است زيرا اين ملكه درونى، انسان را از بخل و حسد و كينه و عداوت و غيبت و ظلم و ستم و كبر و غرور و مانند آن بازمى دارد و به همين دليل امام(عليه السلام) آن را رئيس اخلاق شمرده است و نيز به همين دليل آن ها كه از تقواى الهى بى بهره اند آلوده انواع رذايل اخلاقى مى شوند.
شايد به همين دليل است كه قرآن مجيد تقوا را تشبيه به لباس كرده است و مى فرمايد: (وَلِبَاسُ التَّقْوَى ذَلِكَ خَيْرٌ).[3] همانگونه كه لباس، بدن انسان را از آسيب هاى فراوانى كه در هر لحظه ممكن است بر جسم انسان وارد شود حفظ مى كند تقوا نيز كه لباس معنوى و روحانى است انسان را از آسيب مفاسد اخلاقى حفظ مى نمايد.
✍پی نوشت:
[1]. «تقى» جمع «تقاة» به معناى تقواست و گاه به صورت مفرد و به معناى مصدرى همانند تقوا استعمال شده است.
[2]. علاقه مندان مى توانند به كتاب ما، «اخلاق در قرآن» ج 1 مراجعه كنند.
[3]. اعراف، آيه 26.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
⪻ اندوه نفسگیر و آسیب به دین! ⪼
💭 گفتگو با خداوند مانند تمام گفتگوهای دیگر نیازمند زمینه است.
گاهی دعا برای نیازهای دنیوی و گاه برای رسیدن به جایگاه اخروی و گاه تنها برای مناجات با خداوند است.
₪ در دعای هفتم ، اندوههای نفسگیر و گرفتاریهایی که بر انسان نازل میشود زمینۀ گفتگو با خدا را پدید آورده است.
...در گزارههای پایانی دعای هفتم برای زدودن گرفتاریها از خداوند مدد میجوییم.
⩸ ...آثار گرفتاری و پیشامدهای ناگوار برای همۀ افراد یکسان نیست. برخی در برابر گرفتاریها گنجایش بیشتری و برخی شکیبایی کمتری دارند.
برخی با باورهای خود به خداوند اعتماد میکنند و از او درخواست گشایش دارند و برخی همان دین زبانی خود را هم ترک میکنند.
⪨ در گزارههای پایانی دعای هفتم، #امام_سجاد_علیه_السلام از خداوند درخواست میکند که گرفتاریها سبب آسیب رساندن به دین نشود:
✧ وَ لَا تَشْغَلْنِي بِالاِهْتِمامِ عَنْ تَعَاهُدِ فُرُوضِكَ، وَ اسْتِعْمَالِ سُنَّتِكَ.
و مرا به سبب غم و اندوه از رعايت واجباتت و به کار بستن مستحباتت سرگرم و غافل مساز.
⁜ در متون دینی به انجام دادن مستحبات در هنگام نشاط سفارش شده است و هنگامی که دل اندوهگین و خسته است باید به انجام واجبات بسنده کرد.
در سیرۀ برخی معصومان علیهم السلام آمده است که اگر غم و اندوهی داشتند مستحبات را ترک میکردند.
بنابراین، درخواست امام از خداوند کنایه از آن است که با زدودن غم و اندوه حال عبادت مستحبات بازگردد و پریشان فکری انسان را به سستی در واجبات نکشاند.
📗 #احمد_غلامعلی ، آشنایی با صحیفه سجادیه، ادعیه و زیارات مأثور ، ص۱۳۶
@Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#موعظه
💥 پاداش مقاومت و استقامت در راه خدا!
🎥 رفیعی حجت الاسلام
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: پانصد و پنجاه و دو 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ↩️ ﻏﺪﻳﺮﻳﻪ 14 ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: پانصد و پنجاه و سه
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
5⃣1⃣ ﻏﺪﻳﺮﻳﻪ 15
ﺍﻳﻦ ﺧﺮﺍﺑﻪﻫﺎﻱ ﺧﺎﻟﮕﻮﻧﻪ ﺧﺎﻣﻮﺵ، ﻭ ﺍﻳﻦ ﺣﻔﺮﻩﻫﺎ ﻭ ﺁﺛﺎﺭ ﭘﺮ ﻧﻘﺶ ﻭ ﻧﮕﺎﺭ ﺑﻲ ﺯﺑﺎﻥ، ﺍﺯ ﻛﻴﺴﺖ؟ ﻫﺎﻥ ﺍﻱ ﺁﺯﺍﺭ ﺭﺳﺎﻥ ﻛﻪ ﺩﺭ ﭘﻴﺶ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺍﺫﻳﺖ ﻭ ﺑﺪ ﮔﻮﺋﻲ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻋﻠﻲ، ﺑﺎﺯ ﻧﻤﻲ ﺍﻳﺴﺘﻲ، ﺑﻪ ﺯﻭﺩﻱ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻋﻠﻲ، ﺳﺨﻨﻲ ﺍﺯ ﻣﻦ ﻣﻲﺷﻨﻮﻱ، ﻛﻪ ﺗﺮﺍ ﺑﻪ ﺩﺭﺩ ﺁﺭﺩ، ﭼﻪ ﻧﭙﺬﻳﺮﻱ ﻭﭼﻪ ﺑﭙﺬﻳﺮﻱ. ﻣﻦ ﻋﻠﻲ ﺭﺍ، ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻣﺮﺩﻣﻲ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺍﻭ ﺧﺮﺩﻩ ﻣﻲﮔﻴﺮﻧﺪ، ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻭ ﺯﺑﺎﻥ ﻳﺎﺭﻱ ﻣﻲﻛﻨﻢ. ﺁ ﻧﮕﺎﻩ ﻛﻪ ﺩﺷﻤﻦ ﻋﻠﻲ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ، ﺩﺭ ﻧﺰﺩ ﻣﻦ ﺑﺮ ﺍﻭ ﺧﺮﺩﻩ ﮔﻴﺮﺩ، ﻣﺮﺍ ﻳﺎﻭﺭ ﺳﺨﻦ ﭘﺮﻭﺭ ﺍﻣﺎﻡ، ﺑﻴﻨﺪ. ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺤﻤﺪ (ﺹ)، ﻋﻠﻲ، ﻣﺤﺒﻮﺑﺘﺮﻳﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺭ ﭘﻴﺶ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ. ﭘﺲ ﺍﻱ ﺳﺮﺯﻧﺸﮕﺮ ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﻧﻜﻮﻫﺶ ﺩﺭﺩ ﺁﻭﺭﺕ ﺑﻪ ﻣﻦ، ﺑﺮﺩﺍﺭ. ﻭ ﺑﺪﺍﻥ ﻛﻪ ﻋﻠﻲ ﺟﺎﻧﺸﻴﻦ ﻭ ﭘﺴﺮ ﻋﻢ ﻣﺼﻄﻔﻲ ﻭ ﻧﺨﺴﺘﻴﻦ ﻧﻤﺎﺯ ﮔﺰﺍﺭ ﻭ ﻳﻜﺘﺎ ﭘﺮﺳﺖ ﺍﺳﺖ. ﻋﻠﻲ، ﺭﻫﺒﺮﻱ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻫﻤﻪ ﻧﻘﺎﻁ ﺗﺎﺭﻳﻚ ﺩﻳﻨﻤﺎﻥ ﺭﺍ، ﺑﺮ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺭﻭﺷﻦ ﺳﺎﺧﺖ. ﻋﻠﻲ ﺻﺎﺣﺐ ﺣﻮﺽ (ﻛﻮﺛﺮ) ﻭ ﺁﻥ ﭼﻨﺎﻥ ﻣﺪﺍﻓﻌﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ، ﮔﻨﻬﻜﺎﺭﺍﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺣﺮﻳﻢ ﺁﻥ ﻣﻲﺭﺍﻧﺪ. ﻋﻠﻲ، ﻗﺴﻴﻢ ﺩﻭﺯﺥ ﺍﺳﺖ. ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻮﻳﺪ: ﺍﻳﻦ ﻳﻜﻲ ﺭﺍ ﺭﻫﺎ ﻛﻦ ﻭ ﺁﻥ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﺭﺍ ﺑﮕﻴﺮ ﻭ ﺩﺭ
ﻛﺎﻡ ﺧﻮﺩ ﻓﺮﻭ ﺑﺮ. ﻫﺮ ﻳﻚ ﺍﺯ ﺩﺷﻤﻨﺎﻥ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺷﻮﺩ، ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺷﻌﻠﻪﻫﺎﻱ ﺧﻮﺩ ﺑﺴﻮﺯﺍﻥ ﻭ ﺑﻪ ﺁﻧﻜﺲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺣﺰﺏ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﻣﺸﻮ. ﻛﻪ ﺍﮔﺮ ﺷﻮﻱ، ﺳﺘﻢ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻱ. ﺩﺭ ﻓﺮﺩﺍﻱ ﺁﺧﺮﺕ، ﻋﻠﻲ ﺭﺍ ﻓﺮﺍ ﻣﻲﺧﻮﺍﻧﻨﺪ ﻭ ﺧﺪﺍ ﺑﺮ ﺍﻧﺪﺍﻡ ﺍﻭ ﺧﻠﻌﺖ ﻣﻲﭘﻮﺷﺪ. ﭘﺲ ﺍﮔﺮ ﺗﻮ، ﺍﺯ ﻋﻠﻲ - ﺩﺭ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﻭﻱ ﺭﺍ ﺗﻘﺮﺏ ﻣﻲﺑﺨﺸﺪ ﻭ ﺧﺸﻨﻮﺩﻱ
[جلد چهارم ﺻﻔﺤﻪ 75]
ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻭ، ﺍﻇﻬﺎﺭ ﻣﻲﻛﻨﺪ - ﻧﮕﺮﺍﻧﻲ ﺍﺯ ﻫﻢ ﺍﻛﻨﻮﻥ ﺑﺎﺵ ﻛﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻛﻨﺎﺭ ﺣﻮﺽ ﺧﻮﺍﻫﻲ ﺩﻳﺪ، ﺍﻭ ﺑﺎ ﻣﺤﻤﺪ ﻣﺼﻄﻔﻲ، ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭ ﻭ ﺭﻫﻨﻤﺎ ﺍﻳﺴﺘﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﻭ ﻫﺮ ﺩﻭ، ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﻲ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﻬﺮ ﻭﺭﺯﻳﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﺑﻪ ﺑﻬﺸﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺳﺎﻳﻪ ﻃﻮﺑﺎﻱ ﺳﺎﻳﻪ ﮔﺴﺘﺮ ﻣﻲﺑﺮﻧﺪ. ﻋﻠﻲ، ﺍﻣﻴﺮ ﻣﻮﻣﻨﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺣﻖ ﺍﻭ، ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﺮ ﻫﺮ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﻲ ﻭﺍﺟﺐ ﺍﺳﺖ. ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻧﻜﻪ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ، ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺣﻖ ﻭﻱ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻫﺮ ﻓﻨﻲ ﻭ ﻏﻨﻴﻤﺖ ﺷﺮﻛﺖ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﻭ ﻫﻤﺴﺮ ﺍﻭ، ﺻﺪﻳﻘﻪ ﺍﺳﺖ، ﺯﻧﻲ ﻛﻪ ﻫﻤﺎﻧﻨﺪﻱ ﺟﺰ ﺑﺘﻮﻝ ﻣﺮﻳﻢ، ﻧﺪﺍﺭﺩ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۲۹ و ۳۰ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی 🔹بخش مهم دیگرى از م
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۲۹ و ۳۰
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
به هر حال، هیچ مانعى ندارد که اطلاق این کلمه، بر خانه خدا به ملاحظه تمام این امتیازات در آن باشد، هر چند، هر یک از مفسران به بخشى از آن اشاره کرده اند و یا در روایات مختلف در هر یک به نکته اى اشاره شده است.
و اما این که: منظور از طواف در آخرین جمله آیه فوق، کدام طواف است در میان مفسران گفتگو است (مى دانیم بعد از مراسم عید قربان در منى، حجاج باید دو طواف به جا آورند که طواف اول را معمولاً طواف زیارت و طواف دوم را طواف نساء مى نامند).
بعضى از فقهاء و مفسران معتقدند چون لفظ آیه قید و شرطى ندارد، مفهوم آن عام است و شامل طواف زیارت و طواف نساء و حتى طواف عمره هم مى شود.(۷)
در حالى که بعضى دیگر عقیده دارند: منظور از آن تنها طواف زیارت است که بعد از بیرون آمدن از احرام حج واجب مى شود.(۸)
ولى در روایات متعددى که از طرق اهلبیت(علیهم السلام) به ما رسیده، تصریح شده که منظور، از آن: طواف نساء است: امام صادق(علیه السلام) در تفسیر وَ لْیُوفُوا نُذُورَهُمْ وَ لْیَطَّوَّفُوا بِالْبَیْتِ الْعَتِیقِ فرمود: منظور طواف نساء است .(۹)
همین معنى از امام على بن موسى الرضا(علیه السلام) نیز نقل شده است.(۱٠)
این همان طوافى است که اهل سنت آن را طواف وداع مى نامند.
به هر حال، تفسیر اخیر، با توجه به احادیث فوق قوى تر به نظر مى رسد به خصوص این که: ممکن است از جمله ثُمَّ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ این معنى نیز استفاده شود که: علاوه بر پاک کردن بدن از چرک و موهاى زائد، براى تکمیل آن باید از بوى خوش نیز استفاده شود، و مى دانیم استفاده از بوى خوش در حج تنها بعد از طواف و سعى جائز است، و طبعاً در این حال طواف دیگرى جز طواف نساء بر ذمه او نمانده است (دقت کنید).
* * *
آیه بعد، به عنوان یک جمع بندى اشاره به بحث هاى آیات گذشته کرده مى گوید: برنامه حج و مناسک آن چنین است که گفته شد (ذلِکَ).(۱۱)
بعد براى تأکید بر اهمیت وظائفى که بیان گردید، اضافه مى کند: و هر کس برنامه هاى الهى را بزرگ بشمرد، و احترام آنها را حفظ کند براى او نزد پروردگارش بهتر است (وَ مَنْ یُعَظِّمْ حُرُماتِ اللّهِ فَهُوَ خَیْرٌ لَهُ عِنْدَ رَبِّهِ).
روشن است حرمات در اینجا اشاره به اعمال و مناسک حج است و ممکن است احترام خانه کعبه خصوصاً و حرم مکّه عموماً نیز بر آن افزوده شود.
بنابراین، تفسیر آن به خصوص محرمات یعنى آنچه از آن نهى شده به طور کلى، یا تمام واجبات، خلاف ظاهر آیات است.
ضمناً، باید توجه داشت حرمات جمع حرمة در اصل به معنى چیزى است که باید احترام آن حفظ شود و در برابر آن بى حرمتى نگردد.
پس از آن به تناسب احکام احرام، به حلال بودن چهار پایان اشاره کرده مى گوید: چهار پایان (همچون شتر، گاو و گوسفند) بر شما حلال شده است، مگر آنچه بر شما خوانده مى شود و دستور منعش صادر خواهد گشت (وَ أُحِلَّتْ لَکُمُ الأَنْعامُ إِلاّ ما یُتْلى عَلَیْکُمْ).
جمله إِلاّ ما یُتْلى عَلَیْکُمْ ممکن است اشاره به تحریم صید بر مُحرِم، بوده باشد که در آیه ۹۵ سوره مائده که بعداً نازل گردیده، به آن اشاره شده است: یا أَیُّهَا الَّذِیْنَ آمَنُوا لاْ تَقْتُلُوا الصَّیْدَ وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ: اى کسانى که ایمان آورده اید در حال احرام کشتار صید نکنید .
و نیز ممکن است اشاره به جمله اى باشد که در ذیل آیه مورد بحث، راجع به تحریم قربانیانى که براى بت ها ذبح مى کردند، آمده است; زیرا مى دانیم: حلال بودن حیوان تنها در صورتى است که به هنگام ذبح آنها نام خدا گفته شود، نه نام بت ها و نه هیچ نام دیگر.
✍ پی نوشت:
۷ ـ کنز العرفان ، جلد ۱، صفحه ۲۷۱.
۸ ـ مجمع البیان ، جلد ۷، صفحه ۸۲، این تفسیر را ذیل آیه مورد بحث از بعضى از مفسران ـ بى آن که نام ببرد ـ نقل کرده است.
۹ و ۱٠ ـ وسائل الشیعه ، جلد ۹، صفحه ۳۹٠، ابواب الطواف، باب ۲ (جلد ۱۲، صفحه ۴۶۵، چاپ آل البیت).
۱۱ ـ این کلمه جمله محذوفى دارد و در تقدیر چنین است: کذلک امر الحج و المناسک .
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2