.
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
۞ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَىٰ وَيَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنكَرِ وَالْبَغْيِ ۚ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ
خداوند به
عدل و احسان فرمان مى دهد و (همچنین) به بخشش به نزدیکان. و از فحشا و منکر و ستم، نهى مى کند. خداوند به
شما اندرز مى دهد، شاید متذکّر شوید.
(نحل/۹۰)
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه نحل آیات ۸۴ تا ۸۹ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی و درست به همین د
📝تفسیر سوره مبارکه نحل آیه ۹۰
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
✅جامعترین برنامه اجتماعى
در تعقیب آیه گذشته که قرآن را بیانگر همه چیز مى شمرد، در این آیات نمونه اى از جامعترین تعلیمات اسلام در زمینه مسائل اجتماعى، و انسانى و اخلاقى بیان شده است.
در نخستین آیه به شش اصل مهم که سه اصل، جنبه مثبت و مأمورٌ به، و سه اصل جنبه منفى و منهىٌ عنه دارد، دیده مى شود.
در آغاز مى گوید: خداوند فرمان به عدل و احسان مى دهد و (همچنین) بخشش به نزدیکان (إِنَّ اللّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الإِحْسانِ وَ إِیتاءِ ذِی الْقُرْبى).
چه قانونى از عَدْل وسیعتر و گیراتر و جامعتر تصور مى شود؟ عدل همان قانونى است که تمام نظام هستى بر محور آن مى گردد، آسمانها و زمین و همه موجودات با عدالت بر پا هستند (بِالْعَدْلِ قامَتِ السَّماواتُ وَ الأَرْضِ).
جامعه انسانى که گوشه کوچکى از این عالم پهناور است نیز، نمى تواند از این قانون عالم شمول، بر کنار باشد، و بدون عدل، به حیات سالم خود ادامه دهد.
مى دانیم عدل به معنى واقعى کلمه آنست که هر چیزى در جاى خود باشد، بنابراین، هر گونه انحراف، افراط، تفریط، تجاوز از حدّ، تجاوز به حقوق دیگران بر خلاف اصل عدل است.
یک انسان سالم، کسى است که تمام دستگاههاى بدن او هر یک کار خودش را بدون کم و زیاد، انجام دهد، اما به محض این که: یک یا چند دستگاه در انجام وظیفه کوتاهى کرد یا در مسیر تجاوز گام نهاد، فوراً آثار اختلال در تمام بدن نمایان مى شود، و بیمارى حتمى است.
کل جامعه انسانى نیز همانند بدن یک انسان است، که بدون رعایت اصل عدالت بیمار خواهد بود.
اما از آنجا که عدالت با همه قدرت و شکوه و تأثیر عمیقش، در مواقع بحرانى و استثنائى به تنهائى کارساز نیست، بلافاصله دستور به احسان را پشت سر آن مى آورد.
به تعبیر روشنتر در طول زندگى انسانها مواقع حساسى پیش مى آید که حل مشکلات به کمک اصل عدالت به تنهائى امکان پذیر نیست، بلکه، نیاز به ایثار و گذشت و فداکارى دارد، که با استفاده از اصل احسان باید تحقق یابد.
فى المثل، دشمن غَدّارى به جامعه اى حمله کرده است، و یا طوفان و سیل و زلزله، بخشى از کشورى را ویران نموده، اگر مردم در چنین شرائطى بخواهند در انتظار آن بنشینند که مثلاً مالیاتهاى عادلانه، و سایر قوانین عادى، مشکل را حل کند، امکان پذیر نیست.
اینجاست که باید همه کسانى که داراى امکانات بیشتر از نظر نیروى فکرى، جسمانى و مالى هستند، دست به فداکارى بزنند، و تا آنجا که در قدرت دارند، ایثار کنند، و گرنه دشمن جبار ممکن است کل جامعه آنها را از بین ببرد و یا حوادث دردناک طبیعى، جمع کثیرى را به کلى فلج کند.
اتفاقاً این دو اصل، در سازمان بدن یک انسان نیز به طور طبیعى حکومت مى کند، در حال عادى تمام دستگاههاى بدن نسبت به یکدیگر خدمت متقابل دارند و هر عضوى براى کل بدن، کار مى کند و از خدمات اعضاى دیگر نیز بهره مند است (این همان اصل عدالت است).
ولى گاه عضوى مجروح مى شود و توان متقابل را از دست مى دهد، آیا ممکن است در این حال، بقیه اعضاء او را به دست فراموشى بسپارند، به خاطر این که: از کار افتاده است؟ آیا ممکن است دست از حمایت و تغذیه عضو مجروح بردارند؟ مسلماً نه (و این همان احسان است).
در کل جامعه انسانى نیز این دو حالت باید حاکم باشد و گرنه جامعه سالمى نیست.
در اخبار اسلامى و همچنین گفتار مفسران در فرق میان این دو یعنى عدل و احسان بیانات مختلفى دیده مى شود که، شاید غالباً به آنچه در بالا گفتیم باز مى گردد.
در حدیثى از على(علیه السلام) مى خوانیم: العَدْلُ الاِنْصافُ، وَ الاِحْسانُ التَّفَضُّلُ: عدل آنست که حق مردم را به آنها برسانى، و احسان آن است که بر آنها تفضل کنى این همان است که در بالا اشاره شد.
بعضى گفته اند: عدل، اداء واجبات و احسان انجام مستحبات است.
بعضى دیگر گفته اند: عدل، توحید است، و احسان اداء واجبات (طبق این تفسیر عدل به اعتقاد اشاره مى کند و احسان به عمل).
بعضى گفته اند: عدالت، هماهنگى ظاهر و باطن است، و احسان آن است که باطن انسان از ظاهر او بهتر باشد.
بعضى دیگر عدالت را مربوط به جنبه هاى عملى دانسته اند و احسان را مربوط به گفتار.
ولى، همان گونه که گفتیم، برخى از این تفسیرها با تفسیرى که در بالا آوردیم هماهنگ است و برخى دیگر نیز منافات با آن ندارد و قابل جمع.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر خطبه ۸۵بخش دوم 🔹عبرت بیاموزید و پند بگیرید! ↩️شبيه همين تعبيرات در «خطبه 204» نيز آم
شرح و تفسیر خطبه ۸۵ بخش سوم
📝 وصف بهشت و بهشتیان
🔹درجات بهشتى:
در بخش پايانى اين خطبه، امام(عليه السلام) به دنبال اشاره هاى بيم دهنده اى که در بخش سابق بود، سخن از نعمت هاى روح پرور بهشت و عنايات پايدار پروردگار نسبت به بهشتيان مى کند، تا انذار را با بشارت بياميزد و اسباب خوف و رجا را در کنار هم قرار دهد، تا در نتيجه، انگيزه هاى حرکت به سوى کمالات و سير الى اللّه از هر نظر کامل گردد. مى فرمايد: «در آنجا درجاتى است که يکى از ديگرى برتر و منزل گاه هايى است که با هم متفاوت است» (دَرَجَاتٌ مُتَفَاضِلاَتٌ، وَ مَنَازِلُ مُتَفَاوِتَاتٌ).
اين سخن را بدان جهت مى فرمايد که هر انسانى در هر درجه اى از کمال باشد به آن بسنده نکند و پيوسته به سوى کمالى بالاتر و مقاماتى والاتر حرکت کند; بر علم و عمل بيافزايد و در خودسازى و تهذيب نفس، پيش برود. بديهى است هر قدر ايمان و عمل و معرفت و اخلاق کامل تر باشد، به همان اندازه، سهم انسان از مواهب معنوى و مادّى الهى در آن سرا، بيشتر است.
در قرآن مجيد نيز به اين درجات (پله هايى که به سوى کمالات بالا مى رود) بارها اشاره شده است; مى فرمايد: «وَ لِکُلٍّ دَرَجَاتٌ مِمَّا عَمِلُوا; براى هر يک از آنها درجاتى است، به خاطر اعمالى که انجام داده اند».
در جاى ديگر مى فرمايد: «نَرْفَعُ دَرَجَات مَنْ نَشَاءُ; درجات هرکس را بخواهيم (و شايسته بدانيم) بالا مى بريم».
در آيات ديگر قرآن، شرح اين درجات آمده است، مانند: «اَلسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ * أُولئِکَ الْمُقَرَّبُونَ* فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ; پيشگامان پيشگام، مقرّبان درگاه الهى هستند، در باغهاى پرنعمت بهشت جاى دارند».
«وَ أَصْحَابُ الْيَمِينِ مَا أَصْحَابُ الْيَمِينِ; و اصحاب يمين (خجستگان) چه اصحاب يمين (و خجستگانى) هستند».
در پايان سوره «واقعه» نيز بار ديگر به اين دو گروه ممتاز که يکى از ديگرى ممتازتر است اشاره کرده، مى فرمايد: «فَأَمَّا إِنْ کَانَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ فَرَوْحٌ وَ رَيْحَانٌ وَ جَنَّةُ نَعِيم* وَ أَمَّا إِنْ کَانَ مِنْ أَصْحَابِ الْيَمِينِ* فَسَلاَمٌ لَکَ مِنْ أَصْحَابِ الْيَمِينِ; امّا اگر او (کسى که در آستانه مرگ قرار دارد) از مقرّبان باشد در راحتى و گُل و بهشت پر نعمت است; و اگر از اصحاب يمين باشد (به او گفته مى شود) سلام بر تو از سوى دوستانت که آنها نيز از اصحاب يمينند».
در ديگر آيات قرآن، جايگاه گروهى از مؤمنان صالح را «جَنّات عَدْن» و گروهى را «جَنّات مَأوى» و گروهى را «جَنّات فِرْدَوْس» و گروهى را «جَنّات نَعِيم» شمرده که هر کدام مى تواند اشاره اى به مقامات گوناگون بهشتيان باشد.
در حديثى از پيامبراکرم(صلى الله عليه وآله) چنين مى خوانيم: «ألْجَنَّةُ مِئَةُ دَرَجَة مَا بَيْنَ کُلِّ دَرَجَتَيْنِ کَمَا بَيْنَ السَّمَاءِ وَ الاَْرْضِ; الْفِرْدَوْسُ أَعْلاَهَا دَرَجَةً، مِنْهَا تَفْجُرُ أَنْهَارُ الْجَنَّةِ الاَْرْبَعَةِ، فَإِذَا سَأَلْتُمُوا اللّهَ، فَاسْأَلُوهُ الْفِرْدَوْسَ; بهشت، يکصد درجه است که مابين هر درجه اى با درجه ديگر، فاصله اى همچون فاصله ميان زمين و آسمان است و بالاترين درجات آن، فردوس است; آنجا نهرهاى چهارگانه بهشت سرچشمه مى گيرد، پس هنگامى که از خداوند تقاضا مى کنيد، فردوس را تقاضا کنيد!»
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
✅ رسول خدا (ص):
بهترین مردان امت من، کسانی هستند که نسبت به خانواده خود خشن و متکبر نباشند و بر آنان ترحم و نوازش کنند و به آنان آزار نرسانند.
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: صد و ششم 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ↩️ﺗﺎ ﺁﻧﺠﺎ ﻛﻪ ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ: ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺷ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: صد و هفتم
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ: ﺩﺭ ﺗﻔﺴﻴﺮ ﻓﺮﺍﺕ ﺑﻦ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﻛﻮﻓﻲ ﺩﺭ ﺳﻮﺭﻩ ﻣﺎﺋﺪﻩ ﺍﺯ ﺟﻌﻔﺮ ﺑﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﺍﺯﺩﻱ، ﺍﺯ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﺣﺴﻴﻦ ﺻﺎﺋﻎ، ﺍﺯ ﺣﺴﻦ ﺑﻦ ﻋﻠﻲ ﺻﻴﺮﻓﻲ، ﺍﺯ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﺰﺍﺯ، ﺍﺯ ﻓﺮﺍﺕ ﺑﻦ ﺍﺣﻨﻒ ﺍﺯ ﺍﺑﻲ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﮔﻮﻳﺪ: ﺑﺎﻧﺤﻀﺮﺕ ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩﻡ: ﻓﺪﺍﻱ ﺗﻮ ﺷﻮﻡ، ﺁﻳﺎ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﺴﻠﻤﻴﻦ ﻋﻴﺪﻱ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻋﻴﺪ ﻓﻄﺮ ﻭ ﺍﺿﺤﻲ ﻭ ﺭﻭﺯ ﺟﻤﻌﻪ ﻭ ﺭﻭﺯ ﻋﺮﻓﻪ ﺍﻓﻀﻞ ﺑﺎﺷﺪ؟ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺑﻠﻲ. ﺍﻓﻀﻞ ﻭ ﺍﻋﻈﻢ ﻭ ﺍﺷﺮﻑ ﺩﺭ ﻧﺰﺩ ﺧﺪﺍ ﺍﺯ ﺣﻴﺚ ﻣﻨﺰﻟﺖ، ﺁﻧﺮﻭﺯﻱ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺧﺪﺍﻱ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﺩﺭ ﺁﻧﺮﻭﺯ ﺩﻳﻦ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻛﺎﻣﻞ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﺭﺍ ﺑﺮ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺧﻮﺩ ﻓﺮﻭ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ: " ﺍﻟﻴﻮﻡ ﺍﻛﻤﻠﺖ ﻟﻜﻢ ﺩﻳﻨﻜﻢ، ﻭ ﺍﺗﻤﻤﺖ ﻋﻠﻴﻜﻢ ﻧﻌﻤﺘﻲ، ﻭ ﺭﺿﻴﺖ ﻟﻜﻢ ﺍﻟﺎﺳﻠﺎﻡ ﺩﻳﻨﺎ " ﻋﺮﺿﻜﺮﺩﻡ: ﺁﻥ ﭼﻪ ﺭﻭﺯﻱ ﺍﺳﺖ؟ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﻫﻤﺎﻧﺎ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮﺍﻥ ﺑﻨﻲ ﺍﺳﺮﺍﺋﻴﻞ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﻣﻴﺨﻮﺍﺳﺘﻨﺪ ﺭﺷﺘﻪ ﻭﺻﻴﺖ ﻭ ﺍﻣﺎﻣﺖ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ
ﻣﻨﻌﻘﺪ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪ، ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺁﻥ، ﺁﻧﺮﻭﺯ ﺭﺍ ﺭﻭﺯ ﻋﻴﺪ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﻴﺪﺍﺩﻧﺪ، ﻭ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯ، ﺭﻭﺯﻱ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺭﺳﻮﻟﺨﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺭﺍ ﻣﻨﺼﻮﺏ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪ ﺁﻧﭽﻪ ﻛﻪ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪ ﻭ ﺩﻳﻦ ﺩﺭ ﺁﻧﺮﻭﺯ ﻛﺎﻣﻞ ﮔﺮﺩﻳﺪ، ﻭ ﻧﻌﻤﺖ ﺩﺭ ﺁﻧﺮﻭﺯ ﺑﺮ ﻣﻮﻣﻨﻴﻦ ﺗﻤﺎﻡ ﮔﺸﺖ، ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩﻡ: ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯ ﺩﺭ ﺍﻳﺎﻡ ﺳﺎﻝ ﭼﻪ ﺭﻭﺯﻱ ﺍﺳﺖ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻳﺎﻡ ﻣﻘﺪﻡ ﻭ ﻣﻮﺧﺮ ﻣﻴﺸﻮﺩ ﮔﺎﻩ ﺑﺮﻭﺯ ﺷﻨﺒﻪ ﺍﺻﺎﺑﺖ ﻣﻴﻜﻨﺪ ﻭ ﮔﺎﻩ ﺑﺮﻭﺯ ﻳﻜﺸﻨﺒﻪ... ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﺍﻳﺎﻡ ﻫﻔﺘﻪ. ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩﻡ: ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯ ﭼﻪ ﻋﻤﻠﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﺎ ﺳﺰﺍﻭﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺠﺎ ﺁﻭﺭﻳﻢ؟ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯ ﺭﻭﺯ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﻭ ﻧﻤﺎﺯ ﻭ ﺷﻜﺮ ﻭ ﺳﺘﺎﻳﺶ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺭﻭﺯ ﺍﺑﺮﺍﺯ ﻣﺴﺮﺕ ﻭ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻲ ﺷﻤﺎ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﻗﺒﺎﻝ ﻧﻌﻤﺖ ﻭﻟﺎﻳﺖ ﻣﺎ ﻛﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯ ﺑﺮ ﺷﻤﺎ ﺁﻥ ﻣﻮﻫﺒﺖ ﺭﺍ ﺑﺨﺸﻴﺪﻩ ﻭ ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻣﻦ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯ ﺭﻭﺯﻩ ﺑﺪﺍﺭﻳﺪ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
✅🌷شنبه، سهشنبه و پنج شنبه شرح 🦋خطبه ها
✅🌹یکشنبه، دوشنبه وچهارشنبه شرح 🌴حکمتها
✅☫روزانهتفسیر قرآن☫
✅🌷شرح متنی و صوتی نامه ها بطور کامل در کانال بارگذاری شده و شرح آخرین نامه جهت سهولت در دسترسی، در اینجا آورده شده و بقیه نامه ها به هم پیوست میباشد⬇️
لینک شرح نامه ۷۹ ( آخرین نامه): https://eitaa.com/Nahjolbalaghe2/24783
✅🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گذاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه نحل آیه ۹۰ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ✅جامعترین برنامه اجتماع
📝تفسیر سوره مبارکه نحل آیه ۹۰
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
↩️اما مسأله نیکى به نزدیکان (إِیتاءِ ذِی الْقُرْبى) در واقع بخشى از مسأله احسان است، با این تفاوت که: احسان در کل جامعه است، و إِیتاءِ ذِی الْقُرْبى در خصوص خویشاوندان و بستگان که جامعه کوچک محسوب مى شود، و با توجه به این که: جامعه بزرگ، از جامعه کوچکتر یعنى جامعه فامیلى ترکیب شده، هر گاه، این واحدهاى کوچکتر از انسجام بیشترى برخوردار گردند، اثر آن در کل جامعه ظاهر مى شود، و در واقع وظائف و مسئولیتها به صورت صحیحى در میان مردم تقسیم مى گردد، چرا که هر گروه در درجه اول به ضعفاى بستگان خود مى پردازد، و از این طریق، همه این گونه اشخاص زیر پوشش حمایت نزدیکان خود قرار مى گیرند.
در بعضى از احادیث اسلامى مى خوانیم: منظور از ذِى الْقُرْبى ، نزدیکان پیامبر یعنى امامان اهلبیتند، و منظور از إِیتاءِ ذِی الْقُرْبى ، اداء خمس مى باشد.
این تفسیر هرگز نمى خواهد مفهوم آیه را محدود کند، بلکه هیچ مانعى ندارد آیه، به مفهوم وسیعش باقى باشد و این قسمت نیز یکى از مصادیق روشن آن مفهوم عام محسوب گردد.
بلکه، اگر ما ذِى الْقُرْبى را به معنى مطلق نزدیکان اعم از نزدیکان در فامیل و نسب و یا نزدیکان دیگر بدانیم، آیه مفهوم وسیعترى پیدا مى کند که حتى همسایگان و دوستان و مانند آن را شامل مى شود (هر چند معروف در معنى ذى القربى، خویشاوندان است).
مسأله کمک به جامعه هاى کوچک (یعنى بستگان و خویشاوندان) از آن نظر که از پشتوانه عاطفى نیرومندى برخوردار است، از ضمانت اجرائى بیشترى بهره مند خواهد بود.
بعد از تکمیل این سه اصل مثبت، به سه اصل منفى و منهى مى پردازد و مى گوید: خداوند از فحشاء و منکر و بغى، نهى مى کند (وَ یَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ الْبَغْیِ).
پیرامون این تعبیرات سه گانه فحشاء ، منکر و بغى نیز مفسران سخن بسیار گفته اند، اما آنچه مناسبتر با معنى لغوى و قرینه مقابله این صفات با یکدیگر به نظر مى رسد، آنست که فحشاء اشاره به گناهان پنهانى، منکر اشاره به گناهان آشکار، و بغى ، هر گونه تجاوز از حق خویش و ظلم و خود برتربینى نسبت به دیگران است.
بعضى از مفسران گفته اند: سرچشمه انحرافات اخلاقى، سه قوه است: قوه شهوانى، غضبى و نیروى وهمى شیطانى.
اما قوه شهوانى، انسان را به لذت گیرى هر چه بیشتر مى خواند، و غرق در فحشاء و زشتیها مى کند.
قوه غضبیه، انسان را به انجام منکرات و آزار مردم وا مى دارد.
اما قوه وهمیه شیطانیه، حس برترى طلبى و ریاست خواهى و انحصارجوئى و تجاوز به حقوق دیگران را در انسان زنده مى کند و او را به این اعمال وا مى دارد.
خداوند با تعبیرهاى سه گانه فوق، نسبت به طغیان این غرائز، هشدار داده و با یک بیان جامع که همه انحرافات اخلاقى را در بر مى گیرد به راه حق، هدایت نموده است.
و در پایان آیه، به عنوان تأکید مجدد روى تمام این اصول ششگانه مى فرماید: خداوند به شما اندرز مى دهد شاید متذکر شوید (یَعِظُکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ).
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر حکمت ۳۰۵ ✅ تأثیر غیرت بر پاکدامنی ❌غيرتمند، عمل منافى عفت انجام نمى دهد: امام عليه
📝شرح و تفسیر حکمت ۳۰۶
🔹سرآمد مقدّر، حافظ انسان است!
امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه به نكته اى اشاره مى كند كه توجه به آن انسان را در برابر حوادث سخت شجاعت مى بخشد، مى فرمايد: «اجل و سرنوشت حتمى براى حفظ انسان كافى است»؛ (كَفَى بِالأَجَلِ حاَرِساً).
اشاره به اينكه هركس سرنوشت حتمى معينى دارد و تا آن زمان فرا نرسد جان او محفوظ است؛ اما هنگامى كه فرمان نهايى رسيد، هيچكس و هيچ چيز نمى تواند در برابر آن مقاومت كند.
همانگونه كه در سند اين كلام شريف ذكر كرديم، مرحوم «صدوق» آن را در ضمن بيان ماجرايى از جنگ صفين آورده است. طبق اين روايت يكى از ياران على عليه السلام مى گويد: در روز صفين على عليه السلام در مقابل معاويه ايستاده بود و حتى شمشير خود را از نيام درنياورده بود. يكى از اصحابش عرض كرد: يا اميرالمؤمنين! مراقب خويش باش، ما از اين مى ترسيم كه اين مرد در حمله اى غافلگيرانه شما را از پاى درآورد. امام عليه السلام فرمود: درست است كه او انسان بى دين و شقاوتمندى است ولى اجل و سرنوشت قطعى، براى حفظ انسان كافى است. هيچكس نيست مگر اينكه فرشتگانى از سوى خدا مأمور حفظ او هستند تا در چاهى سقوط نكند يا ديوارى بر او فرود نيايد و يا مصيبت بد ديگرى دامن او را نگيرد تا اجلش فرا رسد. هنگامى كه اجل او فرا رسيد او را در مقابل حوادث تنها مى گذارند. من نيز چنين هستم؛ هنگامى كه اجلم فرا رسد، شقى ترين امت مى آيد و محاسنم را با خون سرم رنگين مى سازد. اين وعده اى مسلم و كاملاً صدق است. شبيه همين كلام شريف به شكل ديگرى در حكمت 201 آمده بود.
در اينجا سؤالى پيش مى آيد كه اگر اين سخن را بپذيريم بايد تمام اقدامات احتياطى در برابر حوادث گوناگون و در مقابل دشمنان را ترك كنيم؛ نه سپرى در جنگ لازم خواهد بود و نه درست كردن سنگر، نه وسايل اختفا و نه پرهيز از جاده هاى خطرناك وغذاهاى مشكوك، بلكه بايد بگوييم تا سرآمد عمر ما نرسد هيچ چيز و هيچكس نمى تواند به ما آسيبى برساند. اين مطلبى است كه نه با تعليمات قرآن و اسلام منطبق است و نه با منطق عقل. حتى قرآن مجيد مى فرمايد كه به هنگام نمازِ خوف در برابر دشمن تا ناچار نشويد وسايل حفاظتى خود (مانند سپر و زره و خود) را از خود دور نسازيد.
پيش از اين در ذيل همان حكمت 201 و همچنين در جلد سوم، ذيل خطبه 62 پاسخى به اين سؤال داده ايم. در اينجا به كلامى كه از علامه مجلسى؛ در بحارالانوار يافتيم اشاره مى كنيم. او درواقع در پاسخ اين سؤال چنين مى گويد: اوّلاً اين در مواردى بوده است كه مردم به اندك چيزى از حوادث مى ترسيدند وبه احتمالات بعيده ترتيب اثر مى دادند. امام عليه السلام مى فرمايد: به اينگونه احتمالات و توهمات بعيد اعتنا نكنند؛ تا اجل كسى فرا نرسد از دنيا نمى رود. ثانيآ ممكن است اين از خصائص خود امام عليه السلام باشد، زيرا او طبق خبرى كه پيغمبر اكرم صلي الله عليه وآله به آن حضرت داده بود، زمان اجل خود را مى دانست و يقين داشت كه پيش از آن، حادثه اى او را تهديد نمى كند، ازاينرو مى فرمود: اجل من، حارس و نگهبان من است؛ ولى ديگران كه چنين اطلاعى ندارند، از مواردى كه خطر عقلايى دارد بايد بپرهيزند و به حكم «(وَلاَ تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ) خود را به خطر نيفكنند.
سپس به حديثى از امام صادق عليه السلام اشاره مى كند كه آن حضرت مى گويد: رسول خدا صلي الله عليه وآله فرمود: «خَمْسَةٌ لا يُسْتَجَابُ لَهُمْ أَحَدُهُمْ رَجُلٌ مَرَّ بِحَائِطٍ مَائِلٍ وَهُوَ يُقْبِلُ إِلَيْهِ وَلَمْ يُسْرِعِ الْمَشْيَ حَتَّى سَقَطَ عَلَيْهِ...؛ پنج گروهند كه دعايشان مستجاب نمى شود: اوّل كسى است كه از كنار ديوار كجى عبور مى كند در حالى كه ديوار به سوى او خم شده و با اين حال، سريع نمى گذرد تا ديوار بر او سقوط مى كند (اين شخص اگر آهسته عبور كند و دعا كند خدايا! مرا حفظ كن، دعاى او مستجاب نمى شود)».
به هرحال تفسيراوّل مناسبتر به نظر مى رسد، زيرا ظاهر روايت عموميت دارد.
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🎙شرح صوتی حکمت های نهج البلاغه 🔷حکمت های: « ۳۰۲ و ۳۰۳» @Nahjolbalaghe2
شرح_صوتی_حکمت_۳۰۴_و_۳۰۵_و_۳۰۶.mp3
9.8M
🎙شرح صوتی حکمت های نهج البلاغه
🔷حکمت های: ۳۰۴، ۳۰۵و۳۶۰
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
💡امام جواد عليه السلام:
لَن يَسْتَكمِلَ العبدُ حقيقةَ الإيمانِ حتّى يُؤْثِرَ دِينَهُ على شَهْوَتِهِ، و لَن يَهْلِكَ حتّى يُؤْثِرَ شَهْوَتَهُ على دِينهِ
بنده، هرگز حقيقتِ ايمان را به كمال نمى رساند، مگر آنگاه كه دينش را بر هوس خود ترجيح دهد، و هرگز به هلاكت درنمى افتد، مگر زمانى كه هوس خود را بر دينش ترجيح دهد
ميزان الحكمه جلد1 صفحه428
@Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#موعظه
🎥 ثواب بی نظیر برای اطعام مومنین در غدیر
💚 به عشق مولا امیر المومنین علی علیه السلام
#اطعام_غدیر
#عید_غدیر
@Nahjolbalaghe2