فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#موعظه
🔴 اثر قضا شدن نماز صبح !
🎥استاد رفیعی
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: چهارصد و چهل و نه 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ↩️ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻦ ﻣ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: چهارصد و پنجاه
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
↩️ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺳﺨﻦ ﺑﺮﺧﺎﺳﺖ ﻭ ﺑﻪ ﻣﺠﻠﺲ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺭﻓﺖ. ﮔﻮﻳﻨﺪﻩ ﺍﻳﻦ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﻣﻲﺩﻫﺪ ﺗﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﮔﻮﻳﺪ: ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﺎﺹ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺳﺨﻦ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺣﻤﺪ ﻭﺛﻨﺎﻱ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻭ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻥ ﺩﺭﻭﺩ ﺑﺮ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺫﻛﺮ ﻧﺎﻡ ﻋﻠﻲ (ﻉ) ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﻭ ﺁﻧﭽﻪ ﺗﻮﺍﻧﺴﺖ ﺍﺯ ﺣﻀﺮﺕ ﻧﻜﻮﻫﺲ ﻛﺮﺩ ﻭ ﻧﺴﺒﺘﻬﺎﻱ ﻧﺎﺭﻭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﻋﻠﻲ ﺑﻪ ﺍﺑﻮﺑﻜﺮ، ﺩﺷﻨﺎﻡ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺧﻠﺎﻓﺘﺶ ﺭﺍ ﺧﻮﺵ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺑﻴﻌﺖ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺍﻣﺘﻨﺎﻉ ﻭﺭﺯﻳﺪ ﻭ ﺑﻌﺪ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺍﻛﺮﺍﻩ ﺑﻴﻌﺖ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺧﻮﻥ ﻋﻤﺮ ﻫﻢ ﺷﺮﻛﺖ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﻋﺜﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺭﻭﻱ ﺳﺘﻢ ﻛﺸﺖ ﻭ ﺑﻨﺎﺭﻭﺍ ﺍﺩﻋﺎﻱ ﺧﻠﺎﻓﺖ ﻧﻤﻮﺩ.... ﺑﻌﺪ ﺣﻮﺍﺩﺛﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺑﻮﻗﻮﻉ ﭘﻴﻮﺳﺘﻪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻧﺴﺒﺖ ﺩﺍﺩ ﻭ
ﻫﺮ ﭼﻪ ﺗﻮﺍﻧﺴﺖ ﺑﻨﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﻧﺎﺭﻭﺍ ﮔﻔﺖ. ﻭ ﺑﺎﺯ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﻛﺮﺩ: ﻫﻤﺎﻧﺎ ﺷﻤﺎ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﻋﺒﺪﺍﻟﻤﻄﻠﺐ، ﺩﺭ ﻣﺮﺯ ﺁﻥ ﻧﺒﻮﺩﻳﺪ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻛﺸﺘﻦ ﺧﻠﻔﺎ، ﻭ ﺧﻮﻧﺮﻳﺰﻳﻬﺎﻱ ﻧﺎﺭﻭﺍ ﺑﻪ ﻣﻠﻚ ﻭ ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﻲ ﺑﺮﺳﻴﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺳﻠﻄﻨﺖ ﻭ ﺣﻜﻮﻣﺖ ﺍﻳﻨﻘﺪﺭ ﺣﺮﻳﺼﻴﺪ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺭﺳﻴﺪﻥ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﻫﺮ ﻧﺎﺭﻭﺍﺋﻲ ﻣﻲﺯﻧﻴﺪ ﺍﻣﺎ ﺁﻧﭽﻪ ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺍﺳﺖ ﺍﻱ ﺣﺴﻦ، ﺗﻮ ﭼﻨﻴﻦ ﭘﻨﺪﺍﺷﺘﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺧﻠﺎﻓﺖ ﻣﻲﺭﺳﻲ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻴﻜﻪ ﻫﻴﭻ ﻋﻘﻞ ﻭ ﺗﺪﺑﻴﺮ ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﻱ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺧﺪﺍ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﻲﺍﻧﺪﻳﺸﻲ ﻛﻪ ﺻﻠﺎﺣﻴﺖ ﺍﻳﻦ ﻣﺴﻮﻟﻴﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺳﻠﺐ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺑﻪ ﺣﺪﻱ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺧﻮﺭ ﺳﺨﺮﻳﻪ ﻭ ﺍﺳﺘﻬﺰﺍ ﻫﺴﺘﻲ ﻭ ﺍﻳﻦ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﻋﻤﻞ ﺑﺪ ﭘﺪﺭ ﺗﻮﺍﺳﺖ ﻏﺮﺽ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻣﺠﻠﺲ ﺍﺣﻀﺎﺭﻧﻤﻮﺩﻳﻢ، ﺍﻳﻦ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻭ ﭘﺪﺭﺕ ﺩﺷﻨﺎﻡ ﺩﻫﻴﻢ. ﺍﻣﺎ ﭘﺪﺭﺕ ﺭﺍ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﻪ ﺗﻨﻬﺎﻳﻲ ﻛﺎﺭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺳﺨﺎ، ﻭ ﻣﺎ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺍﻭ ﺭﺍﺣﺖ ﻛﺮﺩ، ﺍﻣﺎ ﺗﻮ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﺮﺱ ﻣﺎﺋﻲ، ﻣﺎ ﻫﺮ ﻃﻮﺭﻱ ﻛﻪ ﺑﺨﻮﺍﻫﻴﻢ، ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺗﻮ ﻋﻤﻞ ﻣﻲﻛﻨﻴﻢ. ﻭ ﺍﮔﺮ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻜﺸﻴﻢ ﺩﺭ ﭘﻴﺸﮕﺎﻩ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﮔﻨﺎﻫﻲ ﻧﻜﺮﺩﻩ ﺍﻳﻢ ﻭ ﺩﺭ ﻧﻈﺮ ﻣﺮﺩﻡ ﻫﻢ، ﻣﻮﺭﺩ ﻧﻜﻮﻫﺶ ﻭﺍﻗﻊ ﻧﻤﻲ ﺷﻮﻳﻢ. ﺁﻳﺎ ﺗﻮ ﻣﻲﺗﻮﺍﻧﻲ ﺑﺮ ﺍﻳﻦ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺑﮕﻴﺮﻱ، ﻭ ﺳﺨﻨﺎﻥ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺗﻜﺬﻳﺐ ﻛﻨﻲ؟ ﺍﮔﺮ ﺧﻴﺎﻝ ﻣﻲﻛﻨﻲ، ﺑﺮ ﺧﻠﺎﻑ ﺣﻖ ﺳﺨﻨﻲ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﻳﻢ، ﺳﺨﻨﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺭﺩ ﻛﻦ ﻭ ﺍﮔﺮ ﻧﺘﻮﺍﻧﺴﺘﻲ ﺭﺩ ﻛﻨﻲ، ﺑﺎﻳﺪ ﻛﻪ ﺗﻮ ﻭ ﭘﺪﺭﺕ ﺳﺘﻤﻜﺎﺭﻱ!
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه طه آیات ۱۱۳و۱۱۴ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی بگو: خداوندا علم مر
📝تفسیر سوره مبارکه طه آیات ۱۱۳و۱۱۴
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
↩️ ولى، نفس عمل، یعنى عجله کردن غالباً ایجاد مشکلات مى کند، به همین دلیل در آیات فوق از این کار نهى شده، هر چند به منظور صحیحى باشد، اصولاً کارهائى که شتابزده انجام مى گیرد، خالى از عیب و نقص نخواهد بود، قطعاً کار پیامبر(صلى الله علیه وآله) به خاطر داشتن مقام عصمت از خطا و اشتباه مصون بود، اما او باید در همه چیز، سرمشق و الگوى مردم باشد تا مردم حساب کنند، جائى که براى دریافت وحى نباید شتابزدگى به خرج داد، تکلیف بقیه کارها روشن است.
البته عجله را با سرعت نباید اشتباه کرد: سرعت، آن است که برنامه، کاملاً تنظیم شده باشد و تمام مسائل محاسبه گردد، سپس بدون فوت وقت پیاده شود ولى عجله، آن است که هنوز برنامه کاملاً بررسى نشده، و نیاز به تکمیل و دقت دارد.
به همین دلیل، سرعت، مطلوب است و عجله و شتاب، نامطلوب.
البته در تفسیر این جمله، احتمالات دیگرى نیز گفته اند، از جمله این که: گاهى به هنگام دیر شدن وحى، پیامبر(صلى الله علیه وآله) بى تابى مى کرد، آیه به او تعلیم مى دهد بى تابى مکن، ما به موقع خود آنچه لازم باشد بر تو وحى مى کنیم.
بعضى گفته اند: چون آیات قرآن مجید یک بار به صورت جمعى در شب قدر بر قلب پیامبر(صلى الله علیه وآله) نازل شد، و یک بار هم به طور تدریجى در مدت ۲۳ سال، لذا پیامبر(صلى الله علیه وآله) به هنگام نزول تدریجى آیات، گاه بر جبرئیل پیش قدم مى شد، قرآن دستور مى دهد: در این کار عجله مکن، بگذار نزول تدریجى هر کدام به موقع خود، انجام گیرد.
ولى تفسیر نخست نزدیک تر به نظر مى رسد.
* * *
۲ ـ در علم افزون طلب باش
از آنجا که نهى از عجله به هنگام دریافت وحى، ممکن است این توهم را ایجاد کند که از کسب علم بیشتر، نهى شده، بلافاصله با جمله: قُلْ رَبِّ زِدْنِی عِلْماً: بگو پروردگارا علم مرا زیاد کن جلو این پندار گرفته شده است، یعنى شتابزدگى درست نیست، ولى تلاش براى افزایش علم لازم است.
بعضى از مفسران نیز گفته اند: در جمله اول به پیامبر(صلى الله علیه وآله) دستور داده شده: در فهم همه جانبه آیات پیش از تبیین آن در آیات دیگر عجله نکند. و در جمله دوم دستور داده شده: از خدا، آگاهى بیشتر نسبت به ابعاد مختلف آیات قرآن بخواهد.
به هر حال، جائى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) با آن علم سرشار و روح مملو از آگاهى، مأمور باشد که تا پایان عمر، از خدا افزایش علم بطلبد، وظیفه دیگران کاملاً روشن است، در حقیقت از نظر اسلام، علم، هیچ حدّ و مرزى را نمى شناسد، افزون طلبى در بسیارى از امور مذموم است، ولى در علم ممدوح است، افراط بد است، ولى افراط در علم معنى ندارد.
علم مرز مکانى ندارد، تا چین و ثریا نیز باید در طلبش دوید.
مرز زمانى ندارد از گاهواره تا گور ادامه دارد.
از نظر معلم مرز نمى شناسد; چرا که حکمت گمشده مؤمن است نزد هر کس بیابد آن را مى گیرد، و اگر گوهرى از دهان ناپاکى بیفتد آن را برمى دارد.
مرز از نظر میزان تلاش و کوشش نیز ندارد، به اعماق دریاها فرو مى رود و کسب دانش مى کند و حتى در راه کسب آن جان عزیزش را مى دهد.
به این ترتیب در منطق اسلام کلمه فارغ التحصیل یک کلمه بى معنى است، یک مسلمان راستین، هرگز تحصیل علمش پایان نمى پذیرد، همواره دانشجو است و طالب علم، حتى اگر برترین استاد شود.
جالب این که: در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: به یکى از یارانش فرمود: ما در هر شب جمعه، سرور و شادى خاصى داریم.
او عرض کرد: خداوند این شادى را افزون کند، این چه شادى است؟
فرمود: إِذا کانَ لَیْلَةُ الْجُمُعَةِ وافى رَسُولُ اللّهِ(صلى الله علیه وآله) الْعَرْشَ وَ وافَى الاْ َئِمَّةُ(علیهم السلام) وَ وافَیْنا مَعَهُمْ فَلاْتُرَدُّ أَرْواحُنا بِأَبْدانِنا إِلاّ بِعِلْم مُسْتَفاد وَ لَوْلا ذلِکَ
لاَ َنْفَدْنا!:
هنگامى که شب جمعه مى شود روح پاک پیامبر(صلى الله علیه وآله)، ارواح ائمه(علیهم السلام) و ما با آنها به عرش خدا مى روند و ارواح ما به بدنها باز نمى گردد، مگر با علم و دانش تازه اى و اگر چنین نبود، علوم ما پایان مى گرفت !
این مضمون، در روایات متعددى با عبارات گوناگون بیان شده، و نشان مى دهد: پیامبر و امامان تا پایان جهان بر علم و دانششان افزوده مى شود.
در روایت دیگرى از پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: إِذا أَتى عَلَىَّ یَوْمٌ لاأَزْدادُ فِیْهِ عِلْماً یُقَرِّبُنِى إِلَى اللّهِ فَلا بارَکَ اللّهُ لِى فِى طُلُوعِ شَمْسِهِ:
هر گاه روزى فرا رسد و علم و دانشى که مرا به خدا نزدیک کند، بر علم من افزوده نشود طلوع آفتاب آن روز بر من مبارک مباد !
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 ترجمه و شرح خطبه ۹۶بخش اول ✅ خدا شناسی 🔭خطبه در يك نگاه: امام عليه السلام در اين خطبه به طور
📝 شرح و تفسیر خطبه ۹۶بخش دوم
🌧برکت وجودی رسول اعظم
✅ سخنانش بيان بود و سکوتش پرمعنا:
در اين خطبه کوتاه، امام(عليه السلام) اوصافى براى پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) بيان مى کند که هر يک از ديگرى پرمعناتر است. نخست از اساس و ريشه خانوادگى و جايگاه تولّد او شروع مى کند; مى فرمايد: «جايگاه او بهترين جايگاه و محلّ رويش او شريف ترين محلها بود; در کان بزرگوارى و شرف، و گاهواره سلامت، پرورش يافت». (مُسْتَقَرُّهُ خَيْرُ مُسْتَقَرٍّ، وَ مَنْبِتُهُ أَشْرَفُ مَنْبِت، فِي مَعَادِنِ الْکَرَامَةِ، وَ مَمَاهِدِ(1) السَّلاَمَةِ).
منظور از «مُستقرّ» و «مَنبت» رحم مادران پاک و صلب پدران موحّد و با ايمان بود. همانگونه که در زيارات معصومين نيز به آن اشاره شده است همان گونه که در زيارت امام حسين(عليه السلام)، مشهور به «زيارت وارث» آمده: «أَشْهَدُ أَنَّکَ کُنْتَ نُوراً فِي الأَصْلاَبِ الشَّامِخَةِ، وَ الأَرْحَامِ الْمُطَّهَرَةِ».
اين سخن در مورد شخص پيامبر از زبان خودش نيز نقل شده است. همان گونه که «فخر رازى» در تفسير آيه «وَ تَقَلُّبَکَ فِي السَّاجِدِيَنَ»(2) نقل کرده است که آن حضرت فرمود: «لَمْ أَزَلْ أُنْقَلُ مِنْ أَصْلاَبِ الطَّاهِرِينَ إِلَى أَرْحَامِ الطَّاهِرَاتِ; پيوسته من از صلب پدران پاک، به رحم مادران پاکدامن انتقال مى يافتم».(3)
«معادن کرامت» و «مماهد سلامت» نيز تأکيدى بر آن است و يا اشاره به اين است که پدران و اجداد و مادران پيامبر اسلام، علاوه بر پاکدامنى و ايمان، داراى فضايل انسانى، و از عيوب اخلاقى پاک بودند.
اين احتمال نيز در تفسير جمله هاى بالا داده شده که منظور از «مُستقرّ» مدينه است که قرارگاه پيامبر بود و منظور از «مَنبت» مکّه است که محلّ تولّد آن حضرت به شمار مى رود.
ولى تفسير اوّل مناسب تر به نظر مى رسد; مخصوصاً با توجّه به جمله «فِي مَعَادِنِ الْکَراَمَةِ، وَ مَمَاهِدِ السَّلاَمَةِ».
سپس به جاذبه هاى اخلاقى پيامبر پرداخته، مى فرمايد: «دلهاى نيکوکاران، شيفته او گشت و چشمها (ى حق جويان) به سوى او متوجّه شد». (قَدْ صُرِفَتْ نَحْوَهُ أَفْئِدَةُ الأَبْرَارِ، وَ ثُنِيَتْ(4) إِلَيْهِ أَزِمَّةُ الأَبْصَارِ).
به راستى پيامبر اسلام چنين بود! جاذبه هاى اخلاقى او: تواضع، محبّت، مهربانى، عفو و گذشت آميخته با شجاعت و شهامت، دلها را به سوى خود جذب مى کرد و تلاش فوق العاده او در طريق هدايت و اصلاح مردم، چشم ها را به او متوجّه مى ساخت.
✍پی نوشت:
1. «مَماهد» جمع «ممهد» (بر وزن مکتب) در اصل از «مهد» به معناى گاهواره گرفته شده; سپس به هر جايى که انسان در آن استراحت کند، يا آرامش روح در آن داشته باشد، اطلاق شده است.
2. سوره شعراء، آيه 219.
3. تفسير کبير فخر رازى، جلد 24، صفحه 174، مرحوم «علاّمه مجلسى» در «بحارالانوار» نيز روايات متعدّدى در اين زمينه نقل کرده است (بحار جلد 15، صفحه 3 به بعد).
4. «ثُنيت» از مادّه «ثنى» (بر وزن سنگ) به معناى باز گرداندن است و در جمله بالا به معناى توجه آمده است.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
🚨 تفاوت مرگ مومن و کافر!
☀️ از امام حسن مجتبى عليهالسلام پرسيدند: #مرگ چيست؟ حقيقت آن برای ما مجهول است. حضرت فرمود:
🌴«مرگ» براى مؤمنان بهترين سُرور و خوشحالى است؛ مانند وقتى كه انسان را از زندان تنگ و تاريك و كثيف به باغهاى سبز و خرم منتقل كنند.
🔥و براى كفار مانند آن است كه آنها را از باغهاى باصفا و پر درخت و نعمت به سوى آتش سوزان انتقال دهند.
📗معانىالاخبار، ص۲۸۷
@Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#موعظه
☀️امیر المومنین علی (علیهالسلام) در کلام دانشمند مسیحی جرجرداق
🎥دکتر رفیعی
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: چهارصد و پنجاه 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ↩️ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺳﺨﻦ ﺑﺮﺧﺎﺳ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: چهارصد و پنجاه و یک
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
↩️ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻋﻤﺮﻭ ﻋﺎﺹ، ﺍﻳﻦ ﺳﺨﻨﺎﻥ ﺭﺍ ﮔﻔﺖ: ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻦ (ﻉ) ﺷﺮﻭﻉ ﺑﺴﺨﻦ ﻓﺮﻣﻮﺩ، ﺣﻤﺪ ﻭ ﺛﻨﺎﻱ ﺍﻟﻬﻲ ﺭﺍ ﺑﺠﺎﻱ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﺑﺮ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺩﺭﻭﺩ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ (ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﻫﺎﺋﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺹ 222 ﮔﺬﺷﺖ ﺑﻪ ﻋﻤﺮﻭ ﮔﻔﺖ): ﺑﺎ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ (ﺹ) ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﺟﻨﮕﻬﺎ، ﺑﻪ ﺳﺘﻴﺰ ﺑﺮﺧﺎﺳﺘﻲ ﻭ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻣﻜﻪ ﺑﻮﺩ، ﻫﺠﻮ ﻛﺮﺩﻱ ﻭ ﺁﺯﺍﺭﺵ ﻧﻤﻮﺩﻱ ﻭ ﻫﺮ ﭼﻪ ﻛﻴﺪ ﻭ ﺣﻴﻠﻪ ﻭ ﻣﻜﺮ ﺩﺍﺷﺘﻲ، ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻭ ﺑﻜﺎﺭ ﺑﺴﺘﻲ ﻭ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﻡ ﺗﻜﺬﻳﺐ ﻭ ﺩﺷﻤﻨﻲ ﺑﺎ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺳﺮ ﺳﺨﺘﺘﺮ ﺑﻮﺩﻱ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺑﺎ ﻛﺸﺘﻲ ﺑﻪ ﺣﺒﺸﻪ ﺭﻓﺘﻲ ﺗﺎ ﻧﺠﺎﺷﻲ ﺭﺍ ﺗﺤﺖ ﺗﺎﺛﻴﺮ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﻭ ﺟﻌﻔﺮ ﻭ ﻳﺎﺭﺍﻧﺶ ﺭﺍ ﺑﺎﺯﺳﺘﺎﻧﻲ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻫﻞ ﻣﻜﻪ ﺗﺤﻮﻳﻞ ﺩﻫﻲ ﻭﻟﻲ ﺗﻴﺮﺕ ﺑﻪ ﺳﻨﮓ ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺩﺭﺑﺎﺭ ﻧﺠﺎﺷﻲ، ﻧﺎﺍﻣﻴﺪ ﺑﺎﺯ ﮔﺸﺘﻲ ﻭ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ، ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺣﺎﻟﺖ ﻳﺎﺱ ﻭ ﺳﺮﺷﻜﺴﺘﮕﻲ ﺍﺯ ﺣﺒﺸﻪ ﺑﺮ ﮔﺮﺩﺍﻧﺪ ﻭ ﻓﺘﻨﻪ ﺍﻧﮕﻴﺰﻱ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺿﻤﻦ ﺗﻜﺬﻳﺐ ﮔﻔﺘﺎﺭﺕ، ﺁﺷﻜﺎﺭ ﺳﺎﺧﺖ. ﺑﻪ ﺭﻓﻴﻘﺖ، ﻋﻤﺎﺭﻩ ﺑﻦ ﻭﻟﻴﺪ ﺣﺴﺪ ﻭﺭﺯﻳﺪﻱ ﻭ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮ ﻧﺠﺎﺷﻲ ﻭﺳﻴﻠﻪ ﺳﺨﻦ ﭼﻴﻨﻲ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻱ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻧﺰﺩ
ﻧﺠﺎﺷﻲ ﺳﺨﻦ ﮔﻔﺘﻲ ﻭﻟﻲ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ، ﺗﻮ ﻭ ﺭﻓﻴﻘﺖ ﺭﺍ ﺭﺳﻮﺍ ﻧﻤﻮﺩ، ﭘﺲ ﺗﻮ ﺩﺭ ﺟﺎﻫﻠﻴﺖ ﻭ ﺍﺳﻠﺎﻡ ﺩﺷﻤﻦ ﺳﺮ ﺳﺨﺖ ﺑﻨﻲ ﻫﺎﺷﻢ ﺑﻮﺩﻱ ﺳﭙﺲ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺗﻮ ﺧﻮﺩ ﺑﻬﺘﺮ ﻣﻴﺪﺍﻧﻲ ﻭ ﺍﻳﻦ ﺟﻤﻊ ﺁﮔﺎﻫﻨﺪ ﻛﻪ: ﻫﻔﺘﺎﺩ ﺷﻌﺮ ﺳﺮﻭﺩﻱ ﻭ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ! ﻣﻦ ﺷﻌﺮ ﻧﻤﻲ ﮔﻮﻳﻢ ﻭ ﺳﺰﺍﻭﺍﺭﻡ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﺷﻌﺮ ﺑﺴﺮﺍﻳﻢ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﺍ، ﺑﻬﺮ ﻫﺮ ﺣﺮﻓﻲ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ (ﺳﺮﻭﺩﻩ ﻧﺎﺭﻭﺍﻳﺶ)، ﻫﺰﺍﺭ ﻟﻌﻨﺖ ﻓﺮﺳﺖ، ﻭ ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﻳﻦ ﻧﻔﺮﻳﻦ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺧﺪﺍ، ﻟﻌﻦ ﺧﺪﺍ ﺑﺮ ﺗﻮ، ﺍﺯ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﻣﻲﺷﻮﺩ. ﺍﻣﺎ ﺳﺨﻨﻲ ﻛﻪ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺍﻣﺮ ﻋﺜﻤﺎﻥ ﮔﻔﺘﻲ، ﺗﻮ ﺩﻧﻴﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻭ ﺑﻪ ﻛﺎﻧﻮﻧﻲ ﭘﺮ ﺁﺗﺶ ﺑﺪﻝ ﺳﺎﺧﺘﻲ ﻭ ﺳﭙﺲ ﺑﻪ ﻓﻠﺴﻄﻴﻦ ﺭﻓﺘﻲ ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﻛﻪ ﺧﺒﺮ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﺪﻥ ﻋﺜﻤﺎﻥ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺭﺳﻴﺪ، ﮔﻔﺘﻲ: ﻛﻨﻴﻪﺍﻡ ﺍﺑﻮﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻫﺮ ﮔﺎﻩ ﺯﺧﻤﻲ ﺭﺍ ﺑﻔﺸﺎﺭﻡ، ﺁﻥ ﺭﺍ ﺧﻮﻧﻴﻦ ﻣﻲﻛﻨﻢ ﻭ ﺳﭙﺲ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﺧﺘﻴﺎﺭ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﮔﺬﺍﺭﺩﻱ ﻭ ﺩﻳﻨﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻧﻴﺎﻱ ﺍﻭ ﻓﺮﻭﺧﺘﻲ. ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺪﺍﻧﻲ، ﻣﻠﺎﻣﺘﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺗﻮ ﻣﻲﺷﻮﺩ ﻧﻪ ﺟﻬﺖ ﺧﺸﻤﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺩﺍﺭﻳﻢ ﻭ ﻋﺘﺎﺑﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻣﻲﻛﻨﻴﻢ ﻧﻪ ﺍﺯﺭﻭﻱ ﺩﻭﺳﺘﻲ ﺍﺳﺖ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
.
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَىٰ آدَمَ مِن قَبْلُ فَنَسِيَ وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا
و پیش از این، از آدم پیمان (اطاعت) گرفته بودیم. امّا او فراموش کرد. و عزم استوارى براى او نیافتیم.
(طه/۱۱۵)
**"
وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَىٰ
و (به یاد آور) هنگامى را که به فرشتگان گفتیم: «براى آدم سجده کنید.» همگى سجده کردند. جز ابلیس که سرباز زد (و سجده نکرد).
(طه/۱۱۶)
*
فَقُلْنَا يَا آدَمُ إِنَّ هَٰذَا عَدُوٌّ لَّكَ وَلِزَوْجِكَ فَلَا يُخْرِجَنَّكُمَا مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقَىٰ
پس گفتیم: «اى آدم! این دشمن تو و (دشمن) همسر توست. مبادا شما را از بهشت بیرون کند. که به زحمت و رنج خواهى افتاد!
(طه/۱۱۷)
*
إِنَّ لَكَ أَلَّا تَجُوعَ فِيهَا وَلَا تَعْرَىٰ
زیرا تو در بهشت (در آسایشى و) گرسنه و برهنه نخواهى شد.
(طه/۱۱۸)
*
وَأَنَّكَ لَا تَظْمَأُ فِيهَا وَلَا تَضْحَىٰ
و در آن تشنه نمى شوى،
و حرارت آفتاب آزارت نمى دهد.»
(طه/۱۱۹)
*
فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ قَالَ يَا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلَىٰ شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْكٍ لَّا يَبْلَىٰ
ولی شیطان او را وسوسه کرد و گفت:(ای آدم!آیا می خواهی تو را به درخت زندگی جاوید، و ملکی بی زوال راهنمائی کنم؟!)
(طه/۱۲۰)
"
فَأَكَلَا مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ ۚ وَعَصَىٰ آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَىٰ
سرانجام هر دو از آن خوردند، (و لباس بهشتى آنها فرو ریخت،) و عورتشان آشکار گشت و از برگهاى (درختان) بهشتى براى پوشاندن خود جامه دوختند. (آرى) آدم پروردگارش را نافرمانى کرد، و (از پاداش او و ماندن در بهشت) محروم شد.
(طه/۱۲۱)
*
ثُمَّ اجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَتَابَ عَلَيْهِ وَهَدَىٰ
سپس پروردگارش او را برگزید، و توبه اش را پذیرفت، و (او را) هدایت نمود.
(طه/۱۲۲)
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه طه آیات ۱۱۳و۱۱۴ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ ولى، نفس عمل، یع
📝تفسیر سوره مبارکه طه آیات ۱۱۵و۱۲۲
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
🔴 آدم و فریبکارى شیطان
قسمت عمده این سوره، بیان سرگذشت موسى(علیه السلام)، و بنى اسرائیل و مبارزه آنها با فرعون و فرعونیان بود ولى آیات مورد بحث و آیات بعد، سخن از داستان آدم و حوا و مبارزه و دشمنى ابلیس با آنان مى گوید.
شاید اشاره به این نکته باشد که مبارزه حق و باطل، منحصر به امروز و دیروز و موسى(علیه السلام) و فرعون نیست، از آغاز آفرینش آدم بوده و همچنان ادامه دارد.
گر چه سرگذشت آدم و ابلیس بارها در قرآن آمده است، ولى در هر مورد
آمیخته با نکته هاى تازه اى است، در اینجا نخست از پیمان آدم با خدا سخن مى گوید، مى فرماید: ما از آدم قبلاً، عهد و پیمان گرفته بودیم ولى او فراموش کرد و بر سر پیمانش محکم نایستاد ! (وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلى آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِیَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً).
در این که: منظور از این عهد ، کدام عهد است؟ بعضى گفته اند: فرمان خدا دائر به نزدیک نشدن به درخت ممنوع است، روایات متعددى نیز این تفسیر را تأئید مى کند.
در حالى که بعضى از مفسران احتمالات دیگرى داده اند که آنها را نیز مى توان از شاخ و برگ این معنى شمرد، مانند اخطار خداوند به آدم که شیطان دشمن سرسخت او است و از او نباید پیروى کند.
و اما نسیان ، در اینجا مسلماً به معنى فراموشى مطلق نیست; زیرا در فراموشى مطلق، عتاب و ملامتى وجود ندارد، بلکه یا به معنى ترک کردن است همان گونه که در تعبیرات روزمره به کسى که به عهد خودش وفا نکرده مى گوئیم: گویا عهد خود را فراموش کردى، یعنى ترک کردن تو همانند یک فرد فراموش کار است.
و یا به معنى فراموشکارى هائى است که به خاطر کم توجهى و به اصطلاح ترک تحفظ پیدا مى شود.
و منظور از عزم در اینجا تصمیم و اراده محکمى است که انسان را در برابر وسوسه هاى نیرومند شیطان حفظ کند.
بدون شک آدم، مرتکب گناهى نشد، بلکه تنها ترک اولائى از او سر زد، یا به تعبیر دیگر، دوران سکونت آدم در بهشت دوران تکلیف نبود، بلکه یک دوران آزمایشى براى آماده شدن جهت زندگى در دنیا و پذیرش مسئولیت تکالیف بود.
به خصوص این که: نهى خداوند در اینجا جنبه ارشادى داشته; زیرا به او فرموده بود: اگر از درخت ممنوع بخورى، حتماً گرفتار زحمت فراوان خواهى شد.
* * *
آنگاه به بخش دیگر این داستان، اشاره کرده، مى گوید: به خاطر بیاورید هنگامى که به فرشتگان گفتیم: براى آدم سجده کنید، آنها نیز همگى سجده کردند، جز ابلیس که امتناع ورزید (وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لاِ دَمَ فَسَجَدُوا إِلاّ إِبْلِیسَ أَبى).
و از اینجا به خوبى مقام با عظمت آدم(علیه السلام) روشن مى شود، آدمى که مسجود فرشتگان بود، و مورد احترام این مخلوقات بزرگ پروردگار، ضمناً عداوت ابلیس با او از نخستین گام آشکار مى گردد، که او هرگز سر تعظیم در برابر عظمت آدم فرود نیاورد.
شک نیست، سجده به معنى پرستش، مخصوص خدا است، و غیر از خدا هیچ کس و هیچ چیز نمى تواند معبود باشد، بنابراین سجده فرشتگان در برابر خدا بود، منتهى به خاطر آفرینش این موجود با عظمت که:
شایسته ستایش آن آفریدگارى است *** کارد چنین دل آویز نقشى ز ماء و طینى!
و یا سجده در اینجا به معنى خضوع و تواضع است.
* * *
و در آیه بعد مى فرماید: ما در این موقع به آدم اخطار کردیم و گفتیم: اى آدم! با این برنامه، مسجّل شد که ابلیس دشمن تو و همسر تو است، مواظب باشید، مبادا شما را از بهشت بیرون کند که به درد و رنج خواهى افتاد (فَقُلْنا یا آدَمُ إِنَّ هذا عَدُوٌّ لَکَ وَ لِزَوْجِکَ فَلا یُخْرِجَنَّکُما مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقى).
روشن است که جنّت در اینجا به معنى بهشت جاویدان سراى دیگر نیست که آن یک نقطه تکاملى است و بیرون آمدن و بازگشت به عقب در آن امکان ندارد.
این جنت باغى بوده است داراى همه چیز از باغ هاى این جهان که به لطف پروردگار ناراحتى در آن وجود نداشته، و لذا خداوند به آدم اخطار مى کند: اگر از این نقطه امن و امان بیرون بروى به دردسر خواهى افتاد.
تَشْقى از ماده شقاوت و یکى از معانى شقاوت درد و رنج است.
در اینجا سؤالى پیش مى آید که: چرا خداوند نخست روى سخن را به هر دو یعنى آدم و حوا کرده و فرمود: فَلا یُخْرِجَنَّکُما مِنَ الْجَنَّةِ: شیطان شما دو نفر را از بهشت بیرون نکند ولى نتیجه بیرون آمدن را به صورت مفرد در مورد آدم گفته، مى گوید: فَتَشْقى: تو اى آدم به درد و رنج خواهى افتاد .
این اختلاف تعبیر، ممکن است اشاره به این نکته باشد که درد و رنج ها در درجه اول متوجه آدم(علیه السلام) بود و حتى او وظیفه داشت مشکلات همسرش حوا را نیز به دوش کشد، و چنین بوده مسئولیت مردان از همان آغاز کار!
یا این که: چون عهد و پیمان از آغاز متوجه آدم(علیه السلام) بوده، نقطه پایان نیز متوجه او شده است.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
🎙 تفسیر صوتی آیات ۱۱۵ و۱۲۲ سوره مبارکه طه
مفسّر : حجتالاسلاموالمسلمین قرائتی
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر حکمت ۳۸۵ 🔸نشانه پستی دنیا 🔺 در پستى دنيا همين بس! درباره پستى دنيا و بى ارزش بودن ز
📝 شرح و تفسیر حکمت ۳۸۶
✅ هر تلاشى سرانجام به نتيجه مى رسد، كم يا زياد:
امام(عليه السلام) در اين كلام نورانى اشاره به تأثير جدّ و جهد بر وصول به مقاصد عالى كرده، مى فرمايد: «هركس براى رسيدن به چيزى تلاش كند يا به همه آن مى رسد يا به قسمتى از آن»; (مَنْ طَلَبَ شَيْئاً نَالَهُ أَوْ بَعْضَهُ).
بدون شك براى رسيدن به مقصود، عوامل زيادى بايد دست به دست هم بدهند ولى در ميان همه آن عوامل، نقش تلاش و كوشش از همه پررنگ تر است و تجربه نيز همين را نشان مى دهد كه بزرگان دنيا كه به مقاصد عالى دست يافته اند براثر كار و كوشش و تلاش فراوان بوده و حتى مخترعان و مكتشفان كه توانسته اند نيروهاى مختلف جهان طبيعت را به تسخير خود درآورَند، بر فراز آسمان پرواز كنند و يا به بعضى از كرات بالا برسند، در اعماق درياها سير كرده و ذخاير آن را كشف نمايند، نيروى اتم را در اختيار بگيرند و از آن براى مقاصد صلح جويانه استفاده كنند، به كشفيات فراوانى در علوم مختلف دست يابند و درهاى گنجينه هاى علوم را بگشايند، همه اين ها در سايه تلاش و كوشش و استقامت و پشتكار است.
شبيه آنچه در گفتار حكيمانه بالا آمد در افواه دانشمندان مشهور است گاه به عنوان حديث از آن ياد مى شود و گاه به عنوان يك ضرب المثل عام و آن اين كه «من طلب شيئاً وَ جَدَّ وَجَد; كسى كه چيزى را طلب كند و جديت درباره آن داشته باشد آن را خواهد يافت» و نيز گفته اند: «مَن قَرَعَ باباً و لَجَّ وَلَج; كسى كه درى را بكوبد و اصرار كند سرانجام وارد مى شود». و شاعر نيز آن را به پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) نسبت داده و مى گويد:
گفت پيغمبر كه چون كوبد درى * عاقبت ز آن در برون آيد سرى
شبيه آنچه در بالا آمد با تفاوتى در غررالحكم از على(عليه السلام) نقل شده است كه فرمود: «مَنِ استَدام قَرْعَ البابِ وَ لَجَّ وَلَج; كسى كه كوبيدن در را ادامه دهد و اصرار كند وارد مى شود».[1]
تفاوتى كه گفتار حكيمانه مورد بحث با ساير آنچه در اين زمينه نقل شده، دارد اين است كه امام(عليه السلام) مى فرمايد: اگر به تمام آنچه مى خواهيد، نائل نشويد لااقل به بخشى از آن خواهيد رسيد و اين نكته حائز اهميت است كه معمولا انسان به طور كامل ناكام نمى شود، گاه به تمام آنچه مى خواهد بر اساس سعى و كوشش مى رسد و گاه حداقل به بعضى از آن نائل مى شود.
در حديث مشابهى نيز از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم: «ومَن يُكْثِر مِنْ قَرْعِ بابِ المَلِك يُفْتَحُ له; كسى كه بسيار درِ خانه پادشاه (خداوند عالم هستى) را بكوبد سرانجام براى او گشوده خواهد شد».[2]
اين نكته نيز حائز اهميت است كه گاه براى رسيدن به مقصود كوشش فردى نتيجه بخش نيست و بايد از ديگران نيز در امور عمومى كمك گرفت، پيدا كردن اعوان و انصار و ياران نيز نتيجه طلب و تلاش و كوشش انسان است، بنابراين آنچه در اين گفتار حكيمانه آمد با آنچه در خطبه 5 نهج البلاغه آمده كه مى فرمايد: «أَفْلَحَ مَنْ نَهَضَ بِجِنَاح; كسى كه با كمك ياران قيام كند رستگار و پيروز مى شود» منافاتى ندارد.
آخرين نكته اى كه لازم مى دانيم در اين جا يادآور شويم اين است كه آنچه در كلام امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه آمده حكم غالبى است چرا كه ممكن است در بعضى از موارد، مطلوب انسان به قدرى پيچيده و مشكل باشد و يا گاهى غير ممكن به نظر برسد كه با تلاش و كوشش فراوان نيز به آن دست نيابد.[3]
***
پی نوشت:
[1]. غررالحكم، ح 3758.
[2]. اعلام الدين، ص 192.
[3]. سند گفتار حكيمانه: اين كلام شريف را ميدانى در مجمع الامثال آورده است، صاحب كتاب مصادر بعد از ذكر اين مطلب مى گويد: ما بارها گفته ايم كه ميدانى كتابش را از كتب پيشينيان گردآورى كرده (نه از نهج البلاغه) و قاضى قضاعى نيز در كتاب دستور معالم الحكم آن را ذكر كرده است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 280)"
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2
شرح_صوتی_حکمت_۳۸۵_و_۳۸۶.mp3
9.76M
🎙شرح صوتی حکمت های نهج البلاغه
🔷 حکمت های: ۳۸۵ و ۳۸۶
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
🔴 قسم دروغ
☀️ پیامبر اکرم (ص) می فرمایند:
کسی که قسم می خورد و می داند
دروغ می گوید به جنگ با خدا رفته است.
📚سفینه البحار، ج1، ص297
👈اصولا قسم خوردن خوب نیست
و خدا نکند که این قسم دروغ باشد!
و وای اگر با این قسم دروغ منافع
کسی را از بین ببریم و حق کسی را
پایمال کنیم! این به منزله جنگ با
خداست، پس حواسمان به این زبان
باشد که چه می گوئیم..
@Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#موعظه
🔅اطعام روز غدیر معادل با اطعام تمام انبیاء و تمام صالحین است...
🎥 استاد حسینی قمی
@Nahjolbalaghe2