5.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#موعظه
🤲 دعایی با ثوابهای عجیب
ملائکه ۷ آسمان تاقیامت نمی توانند ثوابش را بنویسند و خداوند او و پدر و مادرش را از جهنم آزاد می کندو شفاعت ۱۰۰۰ نفر را برایش می نویسد و...
📚منبع:کتاب عده الداعی
#اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَجَوَالْعافِیَةوَالنَّصْرَ
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: پانصد و هجده 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ↩️ ﻏﻠﺎﻡ ﺑﺮ ﺍﺳﺘﺮ ﻧﺸﺴﺖ ﻭ ﺑﻘ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: پانصد و نوزده
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
↩️ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺷﺎﻋﺮ ﺍﺑﻮ ﻣﺴﺘﻬﻞ ﻛﻤﻴﺖ، ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺯﻳﺪ ﺑﻦ ﺧﻨﻴﺲ ﺑﻦ ﻣﺨﺎﻟﺪ ﺍﺑﻦ ﻭﻫﻴﺐ ﺑﻦ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﺳﺒﻴﻊ ﺑﻦ ﻣﺎﻟﻚ ﺑﻦ ﺳﻌﺪ ﺑﻦ ﺛﻌﻠﺒﻪ ﺑﻦ ﺩﻭﺩﺍﻥ ﺑﻦ ﺍﺳﺪ ﺑﻦ ﺧﺰﻳﻤﻪ ﺑﻦ ﻣﺪﺭﻛﻪ ﺑﻦ ﺍﻟﻴﺎﺱ ﺑﻦ ﻣﻀﺮ ﺑﻦ ﻧﺰﺍﺭ ﺍﺳﺖ. ﺍﺑﻮ ﺍﻟﻔﺮﺝ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ: ﻛﻤﻴﺖ ﺷﺎﻋﺮﻱ ﭘﻴﺸﺮﻭ ﻭ ﻟﻐﺖ ﺷﻨﺎﺱ ﻭ ﺑﻪ ﺗﺎﺭﻳﺦ ﻋﺮﺏ ﺁﺷﻨﺎ ﺍﺳﺖ. ﻭﻱ ﺍﺯ ﺷﺎﻋﺮﺍﻥ ﻭ ﺯﺑﺎﻥ ﺁﻭﺭﺍﻥ " ﻣﻀﺮ " ﻭ ﺍﺯ ﻣﺘﻌﺼﺒﺎﻥ ﺑﺮ " ﻗﺤﻄﺎﻧﻴﻪ " ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﺯ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺷﺎﻋﺮﺍﻥ ﻋﻴﺐ ﺁﮔﺎﻩ، ﻭ ﺍﻳﺎﻡ ﺷﻨﺎﺳﺎﻥ ﻓﺨﺮ ﻓﺮﻭﺵ ﺁﻧﺎﻥ، ﺭﻭﻳﺎ ﺭﻭﻱ ﺑﻪ ﻛﺸﻤﻜﺶ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻪ ﺍﺳﺖ. ﻭﻱ ﺩﺭ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﺑﻨﻲ ﺍﻣﻴﻪ ﻣﻲﺯﻳﺴﺖ ﻭ ﺩﻭﻟﺖ ﻋﺒﺎﺳﻲ ﺭﺍ ﺩﺭﻙ ﻧﻜﺮﺩ ﻭ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺩﺭ ﮔﺬﺷﺖ. ﻛﻤﻴﺖ ﺑﻪ ﺗﺸﻴﻊ ﻫﺎﺷﻤﻲ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﻭ ﻣﺸﻬﻮﺭ ﺍﺳﺖ. ﺍﺯ ﻣﻌﺎﺫ ﻫﺮﺍﺀ ﭘﺮﺳﻴﺪﻧﺪ: ﺷﺎﻋﺮ ﺗﺮﻳﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﻛﻴﺴﺖ؟ ﮔﻔﺖ: ﺍﺯ ﺟﺎﻫﻠﻴﺎﻥ ﻣﻲﭘﺮﺳﻴﺪ ﻳﺎ ﺍﺯ ﺍﺳﻠﺎﻣﻴﺎﻥ؟ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﻧﺨﺴﺖ ﺍﺯ ﺟﺎﻫﻠﻴﺎﻥ، ﮔﻔﺖ: " ﺍﻣﺮﺀ ﺍﻟﻘﻴﺲ " ﻭ " ﺯﻫﻴﺮ " ﻭ " ﻋﺒﻴﺪ ﺑﻦ ﺍﻟﺎﺑﺮﺹ "، ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺍﺯ ﺍﺳﻠﺎﻣﻴﺎﻥ؟ ﮔﻔﺖ: " ﻓﺮﺯﺩﻕ " ﻭ " ﺟﺮﻳﺮ " ﻭ ﺍﺧﻄﻞ " ﻭ " ﺭﺍﻋﻲ "، ﺑﻪ ﻭﻱ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺍﻱ ﺍﺑﺎ ﻣﺤﻤﺪ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻧﺎﻡ ﺑﺮﺩﻱ ﭼﺮﺍ ﺍﺯ ﻛﻤﻴﺖ ﻳﺎﺩ
ﻧﻜﺮﺩﻱ؟ ﮔﻔﺖ: ﺍﻭ ﺷﺎﻋﺮ ﺗﺮ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﭘﻴﺸﻴﻨﻴﺎﻥ ﻭ ﭘﺴﻴﻨﻴﺎﻥ ﺍﺳﺖ. ﻭ ﻗﻮﻝ ﻓﺮﺯﺩﻕ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 168 (ﺍﻳﻦ ﻛﺘﺎﺏ) ﻛﻪ ﺑﻪ ﻛﻤﻴﺖ ﮔﻔﺖ: ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺗﻮ ﺷﺎﻋﺮ ﺗﺮ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﮔﺬﺷﺘﮕﺎﻥ ﻭ ﺑﺎﺯ ﻣﺎﻧﺪﮔﺎﻧﻲ ﺁﻣﺪ. ﺷﻤﺎﺭﻩ ﺷﻌﺮ ﻛﻤﻴﺖ ﺑﻨﺎﺑﺮ ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﺁﻏﺎﻧﻲ " ﻭ ﺻﻔﺤﻪ 31 ﺟﻠﺪ 2 " ﺍﻟﻤﻌﺎﻫﺪ " ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ 5289 ﻭ ﺁﻧﭽﻨﺎﻥ ﻛﻪ ﺩﺭ " ﻛﺸﻒ ﺍﻟﻈﻨﻮﻥ " ﺑﻪ ﻧﻘﻞ ﺍﺯ ﺻﺤﻴﻔﻪ 397 ﺟﻠﺪ 1 " ﻋﻴﻮﻥ - ﺍﻟﺎﺧﺒﺎﺭ " " ﺍﺑﻦ ﺷﺎﻛﺮ " ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺑﻴﺶ ﺍﺯ ﭘﻨﺞ ﻫﺰﺍﺭ ﻗﺼﻴﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﻓﺮﺍﻫﻢ ﺁﻭﺭﻧﺪﻩ ﺷﻌﺮ ﻛﻤﻴﺖ، ﺍﺻﻤﻌﻲ ﻭ ﺁﺭﺍﻳﻨﺪﻩ ﻭ ﺍﻓﺰﺍﻳﻨﺪﻩ ﺁﻥ " ﺍﺑﻦ ﺳﻜﻴﺖ " ﺍﺳﺖ. ﮔﺮﻭﻫﻲ ﺷﻌﺮ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﺑﻲ ﻣﺤﻤﺪ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﻳﺤﻴﻲ ﻛﻪ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺑﻪ ﺍﺑﻦ ﻛﻨﺎﺳﻪ ﻭ ﺩﺭ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺳﺎﻝ 207 ﻩ ﺍﺳﺖ، ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﺍﺑﻦ ﻛﻨﺎﺳﻪ ﻧﻴﺰ ﺁﻧﺮﺍ ﺍﺯ " ﺟﺰﻱ، ﻭ " ﺍﺑﻲ ﻣﻮﺻﻞ " ﻭ " ﺍﺑﻲ ﺻﺪﻗﻪ " ﻫﺮ ﺩﻭ ﺍﺳﺪﻱ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﺑﺎﺯﮔﻮ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻭ ﺑﻪ ﺗﺎﻟﻴﻒ ﻛﺘﺎﺑﻲ ﻫﻢ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ (ﺳﺮﻗﺎﻥ ﺍﻟﻜﻤﻴﺖ ﻣﻦ ﺍﻟﻘﺮﺁﻥ ﻭ ﻏﻴﺮﻩ) ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻪ ﺍﺳﺖ. ﻭ " ﺍﺑﻦ ﺳﻜﻴﺖ "، ﻧﻴﺰ ﺭﺍﻭﻱ ﺷﻌﺮ ﻛﻤﻴﺖ ﺍﺯ ﻗﻮﻝ ﺍﺳﺘﺎﺩﺵ " ﻧﺼﺮﺍﻥ " ﺍﺳﺖ، ﻭ ﻧﺼﺮﺍﻥ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ: ﻣﻦ ﻧﻴﺰ ﺷﻌﺮ ﻛﻤﻴﺖ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺍﺑﻲ ﺣﻘﺺ ﻋﻤﺮ ﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﺑﻜﺮ " ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﺍﻡ. ﻋﺎﻣﻞ ﺷﻌﺮ ﻛﻤﻴﺖ ﺁﻧﭽﻨﺎﻧﻜﻪ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 107 ﻭ 235 "
ﻓﻬﺮﺳﺖ ﺍﺑﻦ ﻧﺪﻳﻢ " ﺍﺳﺖ، ﺳﻜﺮﻱ ﺍﺑﻮ ﺳﻌﻴﺪ ﺣﺴﻦ ﺑﻦ ﺣﺴﻴﻦ ﻣﺘﻮﻓﻲ ﺑﻪ ﺳﺎﻝ 215 ﺍﺳﺖ ﻭ ﻧﺪﻳﻢ ﺷﻌﺮﺵ ﺁﻧﭽﻨﺎﻧﻜﻪ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 429 ﺟﻠﺪ 4 ﺗﺎﺭﻳﺦ ﺍﺑﻦ ﻋﺴﺎﻛﺮ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﺍﻧﺲ ﺍﺳﺖ.
↩️ ادامه دارد..
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
✅🌷شنبه، سهشنبه و پنج شنبه شرح 🦋خطبه ها
✅🌹یکشنبه، دوشنبه وچهارشنبه شرح 🌴حکمتها
✅☫روزانهتفسیر قرآن☫
✅🌷شرح متنی و صوتی نامه ها بطور کامل در کانال بارگذاری شده و شرح آخرین نامه جهت سهولت در دسترسی، در اینجا آورده شده و بقیه نامه ها به هم پیوست میباشد⬇️
لینک شرح نامه ۷۹ ( آخرین نامه): https://eitaa.com/Nahjolbalaghe2/24783
✅🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گذاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
@Nahjolbalaghe2
.
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ
در «زبور» بعد از ذکر [= تورات ]نوشتیم: «بندگان شایسته ام وارث (حکومت) زمین خواهند شد.»
(انبیاء/105)
***
إِنَّ فِي هَٰذَا لَبَلَاغًا لِّقَوْمٍ عَابِدِينَ
در این، پیام روشنى است براى گروه عبادت کنندگان (پروردگار).
(انبیاء/106)
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۴ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی آن روز که آسمان ها د
📝تفسیر سوره مبارکه انبیاء آیات ۱۰۵ و ۱۰۶
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
حکومت زمین از آن صالحان خواهد بود
بعد از آن که در آیات گذشته به قسمتى از پاداش هاى اخروى مؤمنان صالح اشاره شد، در دو آیه مورد بحث، به یکى از روشن ترین پاداش هاى دنیوى آنها که حکومت روى زمین است با بیان شیوائى اشاره کرده مى گوید: در زبور بعد از ذکر چنین نوشتیم که: سرانجام بندگان صالح من (حکومت) زمین را به ارث خواهند برد (وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الاْ َرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصّالِحُونَ).
أرْض به مجموع کره زمین گفته مى شود، و سراسر جهان را شامل مى گردد مگر این که قرینه خاصى در کار باشد، گر چه بعضى احتمال داده اند مراد وارث شدن سراسر زمین در قیامت است، ولى ظاهر کلمه أرض هنگامى که به طور مطلق گفته مى شود، زمین این جهان است.
واژه ارث همان گونه که سابقاً هم اشاره کرده ایم به معنى چیزى است که بدون معامله و دادوستد به کسى انتقال مى یابد، و گاهى در قرآن کریم ارث به تسلط و پیروزى یک قوم صالح بر قوم ناصالح و در اختیار گرفتن مواهب و امکانات آنها گفته شده است، چنان که در آیه ۱۳۷ سوره اعراف درباره بنى اسرائیل و پیروزیشان بر فرعونیان چنین مى خوانیم: وَ أَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِینَ کانُوا یُسْتَضْعَفُونَ مَشارِقَ الاْ َرْضِ وَ مَغارِبَها: ما شرق و غرب زمین را به ارث به آن قوم مستضعف دادیم .
گر چه زبور در اصل، به معنى هر گونه کتاب و نوشته است، ولى در قرآن مجید، در دو مورد از سه موردى که این کلمه به کار رفته، اشاره به زبور داود است و بعید به نظر نمى رسد که مورد سوم یعنى آیه مورد بحث نیز به همین معنى باشد.
زبور داود یا به تعبیرى که در کتب عهد قدیم آمده مزامیر داود عبارت است از مجموعه اى از مناجات ها، نیایش ها و اندرزهاى داود(علیه السلام) پیامبر.
بعضى از مفسران نیز احتمال داده اند: منظور از زبور در اینجا تمام کتب انبیاى پیشین است.(۱)
ولى بیشتر ـ با توجه به دلیلى که ذکر کردیم ـ به نظر مى رسد زبور همان کتاب مزامیر داود باشد، به خصوص این که در مزامیر موجود، عباراتى وجود دارد که عیناً مطابق با آیه مورد بحث است و بعداً به خواست خدا به آن اشاره خواهیم کرد.
ذِکر در اصل، به معنى یادآورى و یا چیزى که مایه تذکر و یادآورى است، و در آیات قرآن به همین معنى به کار رفته، گاهى نیز به کتاب آسمانى موسى(علیه السلام)یعنى تورات اطلاق شده مانند آیه ۴۸ سوره انبیاء: وَ لَقَدْ آتَیْنا مُوسى وَ هارُونَ الْفُرْقانَ وَ ضِیاءً وَ ذِکْراً لِلْمُتَّقِینَ .
و گاه این عنوان در مورد قرآن استعمال شده، مانند آیه ۲۷ سوره تکویر : إِنْ هُوَ إلا ذِکْرٌ لِلْعالَمِین .
لذا بعضى گفته اند: منظور از ذکر در آیه مورد بحث قرآن است، و زبور تمام کتب انبیاء پیشین، و کلمه مِنْ بَعْدِ تقریباً معادل کلمه علاوه بر در فارسى خواهد بود.(۲)
و به این ترتیب معنى آیه چنین مى شود: ما علاوه بر قرآن در تمام کتب انبیاء پیشین نوشتیم که سرانجام سراسر روى زمین در اختیار بندگان صالح خدا قرار خواهد گرفت .
ولى با توجه به تعبیراتى که در آیه به کار رفته، ظاهر این است که: منظور از زبور ، کتاب داود(علیه السلام)، و ذکر به معنى تورات است.
و با توجه به این که: زبور بعد از تورات بوده، تعبیر مِنْ بَعِْد نیز حقیقى است، و بر این اساس معنى آیه چنین مى شود: ما، در زبور، بعد از تورات، چنین نوشتیم که: این زمین را بندگان صالح ما به ارث خواهند برد .
در اینجا این سؤال پیش مى آید: چرا در میان کتب آسمانى، تنها از این دو کتاب نام، برده شده است؟
پاسخ این است که: این تعبیر، ممکن است به خاطر آن باشد که: داود، یکى از بزرگترین پیامبرانى بود که تشکیل حکومت حق و عدالت داد، و بنى اسرائیل نیز مصداق روشن قوم مستضعفى بودند که بر ضد مستکبران قیام کردند، و دستگاه آنها را در هم پیچیدند و وارث حکومت و سرزمین آنها شدند.
✍ پی نوشت:
۱ ـ این احتمال را تفسیر مجمع البیان و تفسیر فخر رازى از چند نفر از مفسران پیشین نقل کرده است.
۲ ـ و به تعبیر مصطلح علمى بعد در اینجا بعد رتبى است، نه زمانى.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
21.Anbiya.105-106.mp3
2.49M
🎙 تفسیر صوتی آیات ۱۰۵ و ۱۰۶
مفسّر : حجتالاسلاموالمسلمین قرائتی
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر حکمت ۴۰۱ ⚖ هماهنگى معقول با مردم: امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه اشاره به يك
شرح و تفسیر حکمت ۴۰۲
❌ نکوهش گفتار بی جا
فراتر از حد تو سخن مگو:
از مقدمه اين كلام استفاده مى شود كه شخصى در حضور امام(عليه السلام) سخنى بيش از حد و مقدار خود گفت (و به تعبير رايج ميان مردم: بزرگ تر از دهانش حرف زد) امام(عليه السلام) براى اين كه او را بر سر جايش بنشاند و او ديگر زياد از حد خود سخن نگويد با تعبير بسيار زيبا و ذكر دو مثال جالب اشتباه او را به او گوشزد كرد و فرمود: «پيش از پر درآوردن پرواز كردى و هنوز بالغ نشده بانگى كه درخور بالغان است سردادى»; (لِبَعْضِ مُخَاطِبِيهِ وَ قَدْ تَكَلَّمَ بِكَلِمَة يُسْتَصْغَرُ مِثْلُهُ عَنْ قَوْلِ مِثْلِهَا: لَقَدْ طِرْتَ شَكِيراً، وَ هَدَرْتَ سَقْباً).
مرحوم سيد رضى در شرح كلام امام(عليه السلام) چنين مى گويد: «منظور از «شكير» در اين جا نخستين پرهايى است كه بر بال پرنده مى رويد پيش از آن كه قوى و محكم شود و «سقب» به شتر نابالغ گفته مى شود و شتر معمولاً پيش از رسيدن به بلوغ فرياد مخصوص را سر نمى دهد»; (قال الرّضيّ: والشّكيرُ هاهنا: أوّل ما يَنبُت من ريشِ الطائرِ قبل أن يَقوى ويستَحْصِفَ. والسّقبُ: الصّغيرُ مِنَ الإبلِ، ولا يَهدِرُ إلاّ بعد أن يستَفحِل).
امام(عليه السلام) دو تشبيه درباره عمل شخصى كه در محضرش بيش از حد خود سخن گفته بود بيان فرمود. نخست او را تشبيه به پرندگانى كرد كه هنوز بال و پر آن ها قوى نشده سعى مى كنند مانند بزرگسالان پرواز كنند; برمى خيزند و بر زمين مى خورند. تشبيه ديگر اين كه شتربچه آن صداى مخصوص شتران را كه عرب آن را «هدير» مى گويد سر نمى دهد. امام(عليه السلام) مى فرمايد: به شتر بچه اى مى مانى كه مانند شتران بزرگسال هدير سر مى دهى. فصاحت و بلاغتى كه در اين كلام كوتاه و پرمعنا به كار رفته بر هيچ كس پوشيده نيست و اين نشان مى دهد كه امام(عليه السلام) چنان بر سخن گفتن مسلط بود كه با دو جمله كوتاه مطلب مهمى را به زيباترين وجه بيان مى كند.
يكى از آداب مجلس اين است كه هركس در جاى خود بنشيند و هركس به اندازه قدر و مقام خود سخن بگويد. حافظ نيز با توجه به اين رسم و آداب چنين گفته است:
افسر سلطان گل پيدا شد از طرف چمن * مقدمش يارب مبارك باد بر سرو و سمن
خوش به جاى خويشتن بود اين نشست خسروى * تا نشيند هر كسى اكنون به جاى خويشتن
بنابراين كسانى كه بلندپروازى مى كنند و بيش از حد خود سخن مى گويند كارشان نوعى بى ادبى محسوب مى شود و همگان بر آن ها خرده مى گيرند. ازاين رو در غررالحكم از امام(عليه السلام) نقل شده كه فرمود: «رَحِمَ الله امرِأً عرَف قدرَهُ ولم يَتَعدَّ طَورَهُ; خداوند رحمت كند كسى را كه قدر خود را بشناسد و از حد خود تجاوز نكند».[1]
تاريخ نشان مى دهد افرادى كه بلندپروازى كردند و از حد خود تجاوز نمودند و سخنان نامناسبى گفتند گرفتار مشكلات مهمى شدند و شايد گاه جان خود را بر سر سخنان خود دادند.
بنابراين، گفتار امام(عليه السلام) خطاب به شخص معينى نيست بلكه همه انسان ها مخاطب آن حضرت اند كه حد و مقام خود را بشناسند و در گفتار و عمل و ادعا از آن تجاوز نكنند تا آبروى آن ها در ميان خاص و عام نرود. در عربى و فارسى نيز ضرب المثل هايى مشابه اين سخن ديده مى شود هرچند هرگز آن فصاحت و بلاغت را ندارد. مثلاً عرب ها به كسى كه بيش از حد خود سخن بگويد يا عملى انجام دهد مى گويند: «زببت و انت حِصرِم; هنوز غوره هستى مويز شدى». در فارسى گفته مى شود: سخن بزرگتر از دهانت مى گويى، يا گفته مى شود: هنوز غوره نشده مويز شدى.
اشتباه نشود، ممكن است افراد كوچكى داراى استعدادهاى مهم و فوق العاده باشند و سخن هاى مهمى بگويند. اين گونه افراد نه تنها نبايد تحقير شوند بلكه بايد مورد تشويق قرار گيرند. سخن امام(عليه السلام) ناظر به كسانى است كه ادعايى بيش از حد خود دارند و بيش از آنچه زيبنده آن هاست حرف مى زنند.
مرحوم حاج شيخ محمّدعلى انصارى، برادر واعظ معروف حاج شيخ مرتضى انصارى كه شاعر باذوقى بود و تمام نهج البلاغه را به شعر درآورده و با شرح و ترجمه آميخته كه در چندين جلد منتشر شده است در ترجمه اين كلام امام(عليه السلام) چنين مى گويد:
تو پيش از پر درآوردن پريدى * نگشته فحل، فريادى كشيدى
تويى كوچك نشايد در محافل * بزرگان را شوى قرن و مماثل
فراتر از گليم خويش پا را * مكش، در جاى خود راحت بياسا [2]
***
✍پی نوشت:
[1]. غررالحكم، ح 4666.
[2]. سند گفتار حكيمانه: مرحوم خطيب در مصادر منبع ديگرى براى اين كلام حكيمانه نقل نمى كند جز چيزى كه از غررالحكم نقل كرده و معتقد است عبارت غرر غلط مى باشد. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 286). اضافه مى كنيم كه زمخشرى در ربيع الابرار آن را به همين صورت نقل كرده است. (ربيع الابرار،ج3،ص61"
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2