مداحی_آنلاین_کلید_جلب_محبت_امام_زمان_استاد_هاشمی_نژاد.mp3
3.2M
#موعظه
🗝 کلید جلب محبت امام زمان(عج)
🎙 حجت الاسلام هاشمی نژاد
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: پانصد و بیست و ششم 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ✅ ﺟﺎﻟﺐ ﺗﻮﺟﻪ: ﻣﻦ ﭘﻨ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: پانصد و بیست و هفت
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
↩️ ﻭ ﺍﻣﺎﻡ ﺳﺠﺎﺩ ﺯﻳﻦ ﺍﻟﻌﺎﺑﺪﻳﻦ (ﻉ) ﻧﻴﺰ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺍﺵ ﭼﻨﻴﻦ ﮔﻔﺖ: ﻛﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﻲ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﺪﺍﺭ ﻭ ﺑﻪ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﻴﻤﺮﺍﻥ ﻭ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﺩﻧﻴﻮﻱ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻭﻱ ﺑﻨﻤﺎ ﻭ ﺛﻮﺍﺏ ﺍﺧﺮﻭﻳﺶ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻳﺶ ﺫﺧﻴﺮﻩ ﻓﺮﻣﺎ ﻭ ﺍﺑﻮ ﺟﻌﻔﺮ ﺑﺎﻗﺮ (ﻉ) ﻧﻪ ﻳﻚ ﺑﺎﺭ، ﺑﻠﻜﻪ ﺩﺭ ﭼﻨﺪ ﻣﻮﺭﺩ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺍﻳﺎﻡ ﺗﺸﺮﻳﻖ ﺩﺭ ﻣﻨﻲ، ﻭ ﻏﻴﺮ ﺁﻥ ﺭﻭﻱ ﺑﻪ ﻛﻌﺒﻪ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﺭﺣﻤﺖ ﻭ ﺁﻣﺮﺯﺵ ﺩﻋﺎ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﻙ ﭘﻴﻮﺳﺘﻪ ﺑﻪ ﺭﻭﺡ ﺍﻟﻘﺪﺱ ﻣﻮﻳﺪ ﺑﺎﺷﻲ. ﻭ ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺩﻋﺎﻫﺎﻱ ﺁﻥ ﺍﻣﺎﻡ ﺑﻪ ﻛﻤﻴﺖ ﺩﺭ ﺍﻳﺎﻡ ﺍﻟﺒﻴﺾ، ﺩﻋﺎﺋﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺷﻴﺦ ﺍﻗﺪﻡ " ﺍﺑﻮ ﺍﻟﻘﺎﺳﻢ ﺧﺰﺍﺯ ﻗﻤﻲ " ﺩﺭ " ﻛﻔﺎﻳﻪ ﺍﻟﺎﺛﺮ ﻓﻲ ﺍﻟﻨﺼﻮﺹ ﻋﻠﻲ ﺍﻟﺎﺋﻤﻪ ﺍﻟﺎﺛﻨﻲ ﻋﺸﺮ " ﺑﻪ ﺍﺳﻨﺎﺩ ﺧﻮﺩ ﺍﺯ ﻛﻤﻴﺖ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ: ﺑﻪ ﺧﺪﻣﺖ ﻣﻮﻟﺎﻳﻢ ﺍﺑﻲ ﺟﻌﻔﺮ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻋﻠﻲ ﺑﺎﻗﺮ ﺭﺳﻴﺪﻡ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ: ﺍﻱ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺍﺑﻴﺎﺗﻲ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺷﻤﺎ ﺳﺮﻭﺩﻩﺍﻡ ﻛﻪ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻣﻲﺧﻮﺍﻫﻢ ﻛﻪ ﺑﺨﻮﺍﻧﻢ، ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻳﺎﻡ ﺍﻟﺒﻴﺾ ﺍﺳﺖ، ﮔﻔﺘﻢ: ﻳﺎﺑﻦ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﻳﻦ ﺍﺷﻌﺎﺭ
ﻣﻨﺤﺼﺮﺍ ﺩﺭ ﺳﺘﺎﻳﺶ ﺷﻤﺎ ﺍﺳﺖ، ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺑﺨﻮﺍﻥ. ﺷﺮﻭﻉ ﺑﺨﻮﺍﻧﺪﻥ ﻛﺮﺩﻡ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺍﻳﻨﺠﺎ ﺭﺳﻴﺪﻡ ﻛﻪ: ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﻣﺮﺍ ﺑﺨﻨﺪﻩ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﮔﺮﻳﺎﻧﺪ ﻛﻪ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﺍﻳﻦ ﺩﮔﺮ ﮔﻮﻧﻴﻬﺎ ﻭ ﮔﻮﻧﻪ ﮔﻮﻧﻴﻬﺎ ﺩﺍﺭﺩ. ﮔﺮﻳﻪﺍﻡ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻥ ﻧﻪ ﻧﻘﺮﻱ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻧﻴﻨﻮﺍ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﺁﻣﺪﻧﺪ، ﻭ ﻫﻤﮕﺎﻥ ﮔﺮﻭﮔﺎﻥ ﻛﻔﻦﻫﺎ ﺷﺪﻧﺪ. ﺍﻣﺎﻡ ﺑﺎﻗﺮ ﮔﺮﻳﺴﺖ، ﻭ ﺍﺑﻮ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﻧﻴﺰ ﮔﺮﻳﻪ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﭘﺮﺩﻩ ﺻﺪﺍﻱ ﮔﺮﻳﻪ ﻛﻨﻴﺰﻱ ﺭﺍ ﻧﻴﺰ ﺷﻨﻴﺪﻡ ﻭ ﭼﻮﻥ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﮔﻔﺘﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺳﻴﺪﻡ ﻛﻪ: ﻭ ﻳﺎﺩ ﺷﺶ ﺗﻦ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﻋﻘﻴﻞ ﻛﻪ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﺳﻮﺍﺭ ﻛﺎﺭ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺩﺷﻤﻦ، ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﭘﻨﺎﻩ ﻧﺪﺍﺩ ﻭ ﻧﻴﺰ ﺫﻛﺮ ﻋﻠﻲ، ﺁﻥ ﻧﻴﻜﻤﺮﺩﻱ ﻛﻪ ﺳﺮﻭﺭ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻮﺩ، ﺍﻧﺪﻭﻩ ﻣﺮﺍ ﺑﺮ ﻣﻲﺍﻧﮕﻴﺰﺩ.
[جلد چهارم ﺻﻔﺤﻪ 37]
ﺍﻣﺎﻡ (ﻉ) ﮔﺮﻳﺴﺖ ﻭ ﺳﭙﺲ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻫﻴﭻ ﻛﺴﻲ ﻧﻴﺴﺖ، ﻛﻪ ﺫﻛﺮ (ﻣﺼﻴﺒﺖ) ﻣﺎ ﻛﻨﺪ ﻭ ﻳﺎ ﺩﺭ ﻧﺰﺩ ﺍﻭ ﺍﺯ ﻣﺼﻴﺒﺖ ﻣﺎ ﻳﺎﺩ ﻛﻨﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺩﻳﺪﮔﺎﻧﺶ ﺳﺮ ﺷﮕﻲ ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﭼﻮﻥ ﭘﺮ ﭘﺸﻪ ﺍﻱ ﺑﺮﻳﺰﺩ، ﻣﮕﺮ ﺁﻧﻜﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﻱ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺑﻬﺸﺖ ﻣﻲﺳﺎﺯﺩ ﻭ ﺁﻥ ﺍﺷﻚ ﺭﺍ ﺳﺪ ﺭﺍﻩ ﺍﻭ ﻭ ﺁﺗﺶ ﺩﻭﺯﺥ ﻛﻨﺪ. ﻭ ﭼﻮﻥ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺍﺑﻴﺎﺕ ﺭﺳﻴﺪﻡ ﻛﻪ: ﻣﻦ ﻛﺎﻥ ﻣﺴﺮﻭﺭﺍ ﺑﻤﺎ ﻣﺴﻜﻢ
ﺍﻭ ﺷﺎﻣﺘﺎ ﻳﻮﻣﺎ ﻣﻦ ﺍﻟﺎﻥ ﻓﻘﺪ ﺫﻟﻠﺘﻢ ﺑﻌﺪ ﻋﺰ ﻓﻤﺎ ﺍﺩﻓﻊ ﺿﻴﻤﺎ ﺣﻴﻦ ﻳﻐﺸﺎﻧﻲ ﺩﺳﺘﻢ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺑﺎﺭ ﺧﺪﺍﻳﺎ ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻭ ﺁﻳﻨﺪﻩ ﻛﻤﻴﺖ ﺭﺍ ﺑﻴﺎﻣﺮﺯ ﻭ ﭼﻮﻥ ﺑﻪ ﺍﻳﻨﺠﺎ ﺭﺳﻴﺪﻡ ﻛﻪ: ﻛﻲ ﺣﻖ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﺑﭙﺎ ﻣﻲﺧﻴﺰﺩ؟ ﻭ ﻣﻬﺪﻱ ﺷﻤﺎ ﻛﻲ ﻗﻴﺎﻡ ﻣﻲﻛﻨﺪ؟ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﺯﻭﺩﻱ ﺍﻧﺸﺎﺀ ﺍﻟﻠﻪ، ﺩﻳﺮﻱ ﻧﭙﺎﻳﺪ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۱ و ۲ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی 🔴 زلزله عظیم رستاخیز
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۱ و ۲
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
🔴 زلزله عظیم رستاخیز
↩️ ۳ ـ مى دانیم: معمولاً در ادبیات عرب، از زنى که کودک خود را شیر مى دهد تعبیر به مرضع مى کنند(۱) ولى همان گونه که جمعى از مفسران و بعضى از ارباب لغت نوشته اند، گاه این کلمه به صورت مؤنث (مرضعة) آورده مى شود تا اشاره اى باشد به همان لحظه شیر دادن، و به تعبیر دیگر مرضع به زنى مى گویند که مى تواند بچه خود را شیر دهد، اما مرضعه، مخصوص زنى است که پستان خود را به دهان کودک شیرخوارش نهاده و در حال شیر دادن است!.(۲)
بنابراین، تعبیر فوق در آیه، نکته خاصى دارد; زیرا مى گوید: شدت وحشت زلزله رستاخیز آن قدر زیاد است که حتى اگر مادر پستان در دهان کودک شیر خوارش داشته باشد، چنان متوحش مى گردد که بى اختیار، پستان از دهانش بیرون کشیده، فراموشش مى کند!
* * *
۴ ـ جمله تَرَى النّاسَ سُکارى: مردم را به صورت مستان مى بینى اشاره به این است که پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) مخاطب این جمله (و احتمالاً مؤمنان بسیار قوى الایمان که قدم جاى قدم هاى او نهاده اند) از این وحشت عظیم در امانند; زیرا مى گوید: مردم را به این حالت مى بینى، یعنى خودت چنین نیستى.
* * *
۵ ـ بسیارى از مفسران و روات حدیث، در ذیل آیات مورد بحث، روایتى از پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) نقل کرده اند که، ذکر آن در اینجا به مورد است و آن این که: دو آیه آغاز این سوره در یکى از شب هاى غزوه بنى المصطلق (۳) نازل شد، در حالى که مردم در حال حرکت به سوى میدان جنگ بودند، پیامبر(صلى الله علیه وآله) مردم را صدا زد، آنها توقف کردند و گرداگردش حلقه زدند، حضرت این آیات را بر آنها خواند، صداى گریه از مردم بلند شد، و در آن شب، مسلمانان بسیار گریستند، هنگام صبح به قدرى نسبت به دنیا و زندگى دنیا بى اعتنا شده بودند که حتى زین به روى مرکب ها ننهادند و خیمه اى بر پا نساختند، گروهى گریه مى کردند و گروهى نشسته در فکر فرو رفته بودند. رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود: آیا مى دانید این چه روزى است؟ عرض کردند: خدا و پیامبرش آگاه ترند فرمود: روزى است که از هر هزارنفر ۹۹۹ نفر بسوى دوزخ روان مى شوند و تنها یکنفر به سوى بهشت!
این امر بر مسلمانان سخت آمد و شدیداً گریستند؟ و عرض کردند: پس چه کسى نجات خواهد یافت؟ پیامبر فرمود: گنهکارانى غیر از شما هستند که اکثریت را تشکیل مى دهند، من امیدوارم شما حداقل یک چهارم اهل بهشت باشید (مسلمانان تکبیر گفتند) بعد فرمود: امیدوارم یک سوم اهل بهشت باشید (باز هم تکبیر گفتند) بعد اضافه فرمود: امیدوارم دو سوم اهل بهشت از شما باشد; چرا که اهل بهشت ۱۲٠ صفند که ۸٠ صف آنها از امت من هستند... .(۴)
✍ پی نوشت:
۱ ـ علامت تأنیث در مواردى مى آورند که مذکر و مؤنث در آن وجود داشته باشد اما مثل مسأله باردارى و یا شیردادن که مخصوص زنان است و در مردان وجود ندارد نیاز به تاء تأنیث و مانند آن نیست.
۲ ـ به قاموس اللغة ، تفسیر کشاف ، تفسیر کبیر فخر رازى و تفسیر المیزان مراجعه شود.
۳ ـ این غزوه در شعبان سال ششم هجرى واقع گردید. در این ماه به رسول خدا(صلى الله علیه وآله) خبر رسید که بنى المصطلق به رهبرى حارث بن ابى ضرار مهیاى حمله شده اند، پیامبر(صلى الله علیه وآله) پیش از آن که آنها تحرکى به خرج دهند به آنان حمله بُرد، در ناحیه قدید به جنب آبى که مریسیع نام داشت با آنان درگیر شد، مشرکان شکست خوردند، اسیران بسیارى نصیب مسلمانان شد، از جمله جویریه دختر حارث بن ابى ضرار بود، که سهم ثابت بن قیس بن شماس یا پسر عموى او شد، جویریه با او قرارداد بست که قیمت خود را بپردازد و آزاد گردد، پس از آن خدمت رسول خدا(صلى الله علیه وآله) آمد تا با کمک گرفتن از آن حضرت بهاى خود را به قیس بپردازد، رسول خدا(صلى الله علیه وآله) به او کمک کرد، پس از آن با او ازدواج نمود، پس از ازدواج مسلمانان گفتند: طائفه جویریه خویشاوند رسول خدا(صلى الله علیه وآله) شده اند، لذا اسیران خود را آزاد کردند، لذا گفته اند: زنى از جویریه با برکت تر براى قوم خود نبوده است (کامل ابن اثیر، جلد ۲، صفحه ۱۹۲).
۴ ـ مجمع البیان ، جلد ۷، صفحه ۷٠ و تفسیر نور الثقلین ، جلد ۳، صفحه ۴۶۹، و تفسیرهاى دیگر.
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر خطبه ۱۰۱ بخش اول ✅ ازليّت و ابديّت خداوند 🔭 "خطبه در يك نگاه: اين خطبه -همانگونه كه
📝 شرح و تفسیر خطبه ۱۰۱ بخش دوم
❌ انکار نکردن حقیقت
🔹 آنچه مى گويم عين واقعيّت است:
امام(عليه السلام) در اين بخش، در واقع مقدّمه چينى مى کند براى بخش بعد که پرده از حوادث مهم آينده بر مى دارد و به مردم اطمينان مى دهد که آنچه را درباره حوادث آينده پيشگويى مى کند، واقعيّت هاى قطعى و يقينى است که از پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) شنيده است و تخلّفى در آن وجود ندارد.
تعبيرات اين بخش نشان مى دهد که امام(عليه السلام) قبلا هم پيشگويى هايى کرده است و بعضى از منافقان کوردل، يا مؤمنان ضعيف و ناآگاه با ديده انکار به آن نگريستند.
مى فرمايد: «اى مردم! دشمنى و مخالفت با من، شما را وادار به گناه نسازد و نافرمانى نسبت به من شما را به پيروى از هواى نفس نکشاند. و به هنگام شنيدن سخنانم، با ديده انکار به يکديگر نگاه نکنيد!». (أَيُّهَا النَّاسُ، لاَ يَجْرِمَنَّکُمْ شِقَاقِي(1)، وَ لاَ يَسْتَهْوِيَنَّکُمْ(3) عِصْيَانِي، وَ لاَ تَتَرَامَوْا(2) بِالأَبْصَارِ عِنْدَ مَا تَسْمَعُونَهُ مِنِّي).
اشاره به اينکه: کينه توزى ها و لجاجت ها و حسادت ها در بسيارى از موارد، انسان را به گناه مى کشاند و پرده اى در مقابل چشم او مى افکند و چهره حقيقت را نمى بيند.
سپس مى افزايد: «سوگند به آن کس که دانه را (در دل خاک) شکافت و بشر را آفريد! آنچه را که به شما خبر مى دهم، از پيامبر امّى (صلى الله عليه وآله) است. نه آن کس که (اين حقايق را) به من ابلاغ کرده دروغ گفته است و نه شنونده; جاهل بوده، (که نتواند سخنان رسول خدا را به درستى حفظ کند)». (فَوَالِّذِي فَلَقَ الْحَبَّةَ، وَ بَرَأَ(4) النَّسَمَةَ،(5) إِنَّ الَّذِي أُنَبِّئُکُمْ بِهِ عَنَ النَّبِىِّ الأُمِّيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهَ وَ آلِهِ،(6) مَا کَذَبَ الْمُبَلِّغُ، وَ لاَ جَهِلَ السَّامِعُ).
✍ پی نوشت:
1. «يَجرمَنَّ» از مادّه «جَرم» (بر وزن جهر) (جُرم بر وزن ظلم، اسم مصدر است) در اصل به معناى قطع کردن و بريدن است و از آنجا که افراد گنهکار پيوند خود را با خدا قطع مى کنند، اين کلمه به گناه نيز اطلاق شده است، بنابراين، «لاَ يَجْرِمَنَّکُمْ» به معناى «شما را وادار به گناه نکند» مى باشد.
2. «شقاق» در اصل به معناى شکاف است و به جنگ و منازعه و اختلاف نيز اطلاق مى شود; چرا که طرفين صفوف خود را از يکديگر جدا مى سازند و در جمله بالا به معناى مخالفت و منازعه است.
3. «يَستهوينّ» از مادّه «هوى» (هواى نفس) گرفته شده و مفهومش اين است که شما را به پيروى هواى نفس وادار نکند.
4. «بَرأ» از مادّه «برء» (بر وزن نرم) گاه به معناى آفريدن و ايجاد کردن آمده و گاه به معناى دورى جستن و برائت از چيزى و در خطبه بالا به معناى اوّل است و اطلاق «بُرأ» (بر وزن ظلم) به معناى بهبودى و سلامتى به جهت آن است که شخص از حالت اوّل که بيمارى است، جدا مى شود.
5. «نَسمه» در اصل به معناى وزش ملايم باد است و گاه به معناى نفس کشيدن آمده و به همين مناسبت، به خود انسان هم که داراى تنفّس است، اطلاق مى شود.
6. تعبير به «امّى» (درس نخوانده يا کسى که منسوب به اُمّ يعنى مادر است و جز در دامان مادر مطلبى فرا نگرفته) اشاره لطيفى به اين نکته است که پيامبر اکرم (صلى الله عليه وآله) با اينکه اصلا درسى نخوانده بود، هم از گذشته خبر مى داد و هم از آينده و اين يکى از نشانه هاى ارتباط او با خداوند است.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
☀️امـام علـى عليهالسلام
🔹مردى نزد پيامبر صلي الله عليه و آله آمد و گفت:
به من كارى بياموز كه خداوند ، به سبب آن ، مرا دوست بدارد و مردم نيز دوستم بدارند، و خدا دارايى ام را فزون گرداند و تن درستم بدارد و عمرم را طولانى گرداند و مرا با تو محشور كند.
حضرت فرمود:
«اينها يى كه گفتى شش چيز است كه به شش چيز ، نياز دارد:
❶ اگر مى خواهى خدا تو را دوست بدارد ، از او بترس و تقوا داشته باش.
❷ اگر مى خواهى مردم دوستت بدارند ، به آنان نيكى كن و به آنچه دارند ، چشم مدوز.
❸ اگر مى خواهى خدا دارايى ات را فزونى بخشد ، زكات آن را بپرداز.
❹ اگر مى خواهى خدا بدنت را سالم بدارد ، صدقه بسيار بده.
❺ اگر مى خواهى خداوند عمرت را طولانى گرداند ، به خويشاوندانت رسيدگى كن
❻ و اگر مى خواهى خداوند تو را با من محشور كند ، در پيشگاه خداى يگانه قهّار ، سجده طولانى كن.
🌺 أعلام الدين ص 268
بحار الأنوار ج 85 ص 164 ح 12
@Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#موعظه
❌ عوامل قبول نشدن اعمال
🔸شرح حدیث اخلاقی توسط رهبر معظم
انقلاب
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: پانصد و بیست و هفت 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ↩️ ﻭ ﺍﻣﺎﻡ ﺳﺠﺎﺩ ﺯﻳﻦ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: پانصد و بیست و هشت
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
↩️ ﺳﭙﺲ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻱ ﺍﺑﺎ ﻣﺴﺘﻬﻞ ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻗﺎﺋﻢ ﻣﺎ ﻧﻬﻤﻴﻦ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺣﺴﻴﻦ ﺍﺳﺖ، ﻛﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺩﻭﺍﺯﻩ ﺗﻦ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺩﻭﺍﺯﺩﻫﻤﻲ ﻗﺎﺋﻢ ﺍﺳﺖ. ﮔﻔﺘﻢ: ﺳﺮﻭﺭ ﻣﻦ ﺍﻳﻦ 12 ﺗﻦ ﻛﻴﺎﻧﻨﺪ؟ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻭﻝ ﺁﻧﻬﺎ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﻃﺎﻟﺐ، ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺣﺴﻦ ﻭ ﺣﺴﻴﻦ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺣﺴﻴﻦ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﺍﻟﺤﺴﻴﻦ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻣﻦ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﻨﻦ ﺍﻳﻦ ﻭ ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍﺑﻪ ﺩﻭﺵ ﺟﻌﻔﺮ ﻧﻬﺎﺩ. ﮔﻔﺘﻢ: ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﮔﻴﺴﺖ؟ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻓﺮﺯﻧﺪﺵ ﻣﻮﺳﻲ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﻮﺳﻲ ﭘﺴﺮﺵ ﻋﻠﻲ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻋﻠﻲ ﭘﺴﺮﺵ ﻣﺤﻤﺪ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺤﻤﺪ، ﭘﺴﺮﺵ ﻋﻠﻲ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻋﻠﻲ ﻓﺮﺯﻧﺪﺵ ﺣﺴﻦ ﻭ ﺍﻭ ﭘﺪﺭ (ﺍﻣﺎﻡ) ﻗﺎﺋﻢ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺧﺮﻭﺝ ﻣﻲﻛﻨﺪ، ﻭ ﺩﻧﻴﺎ ﺭﺍ ﭘﺮ ﺍﺯ ﻋﺪﻝ ﻭ ﺩﺍﺩ ﻣﻲﻧﻤﺎﻳﺪ ﻫﻤﭽﻨﺎﻧﻜﻪ ﭘﺮ ﺍﺯ ﻇﻠﻢ ﻭ ﺟﻮﺭ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺷﻔﺎ ﺑﺨﺶ ﺩﻟﻬﺎﻱ ﺷﻴﻌﻴﺎﻥ ﻣﻲﺷﻮﺩ.
ﮔﻔﺘﻢ: ﺍﻱ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﭘﺲ ﻛﻲ ﺧﺮﻭﺝ ﻣﻲﻛﻨﺪ؟ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺑﺎﺭﻩ ﺍﺯ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺧﺪﺍ (ﺹ) ﭘﺮﺳﻴﺪﻧﺪ، ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺍﻭ ﺩﺭﺳﺖ ﺑﻪ ﺭﺳﺘﺎﺧﻴﺰ ﻣﻲﻣﺎﻧﺪ ﻛﻪ ﺟﺰ ﺑﻪ ﻧﺎﮔﻬﺎﻧﻲ ﻧﻴﺎﻳﺪ. ﻭ ﺩﺭ ﻓﻀﻠﻴﺖ ﻛﻤﻴﺖ ﻫﻤﻴﻦ ﺑﺲ ﻛﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺻﺎﺩﻕ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻮﺍﻗﻒ ﺷﻬﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﺍﻳﺎﻡ ﺩﻳﺪﻧﺪ ﻛﻪ ﺩﺳﺘﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻋﺎ ﺑﻠﻨﺪ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: [ ﺻﻔﺤﻪ 38] ﺑﺎﺭ ﺧﺪﺍﻳﺎ ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻭ ﺁﻳﻨﺪﻩ ﻭ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻭ ﺁﺷﻜﺎﺭ " ﻛﻤﻴﺖ " ﺭﺍ ﺑﻴﺎﻣﺮﺯ ﻭ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺑﻪ ﻭﻱ ﻋﻄﺎ ﻛﻦ ﻛﻪ ﺭﺍﺿﻲ ﺷﻮﺩ. ﻭ ﻧﺸﺎﻥ ﺍﺟﺎﺑﺖ ﭼﻨﻴﻦ ﺩﻋﺎﻫﺎﻱ ﺧﻴﺮﻱ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺩﻟﻬﺎﻱ ﭘﺎﻙ ﺑﺮ ﺯﺑﺎﻧﻬﺎﻱ ﺗﺎﺑﻨﺎﻙ ﺟﺎﺭﻱ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﻫﻤﺎﻥ ﻓﺮﻣﺎﻳﺶ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺑﻪ " ﺍﺑﺎ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﺳﻌﺪ ﺍﺳﺪﻱ " ﺩﺭ ﻋﺎﻟﻢ ﺭﻭﻳﺎ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺳﻠﺎﻡ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﻛﻤﻴﺖ ﺑﺮﺳﺎﻥ ﻭ ﺑﻪ ﻭﻱ ﺧﺒﺮ ﺑﺪﻩ ﻛﻪ ﺧﺪﺍﻳﺶ ﺁﻣﺮﺯﻳﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﻭ ﻧﻴﺰ ﻧﻬﻴﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ (ﺹ) ﺩﺭ ﺁﻥ، ﺩﻋﺒﻞ ﺧﺰﺍﻋﻲ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻧﺪﻳﺸﻪ ﻣﻌﺎﺭﺿﻪ ﻛﻤﻴﺖ ﻣﻨﻊ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻛﻤﻴﺖ ﺭﺍ ﺁﻣﺮﺯﻳﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﺑﻨﻲ ﺍﺳﺪ ﻧﻴﺰ، ﭘﻴﻮﺳﺘﻪ ﺑﺮﻛﺖ ﺩﻋﺎﺋﻲ ﺭﺍ ﻛﻪ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺑﻪ ﻛﻤﻴﺖ ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ، ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﻲﻛﺮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺑﻮﺩ: " ﺑﻮﺭﻛﺖ ﻭ ﺑﻮﺭﻙ ﻗﻮﻣﻚ " ﻭ ﺁﺛﺎﺭ ﺍﺟﺎﺑﺖ ﺍﻳﻦ ﺩﻋﺎﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﻣﻲﺩﻳﺪﻧﺪ ﻭ ﻧﺴﻴﻤﻬﺎﻱ ﺭﺣﻤﺖ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﺎﻥ ﺩﺭ ﻣﻴﺪ ﻳﺎﻓﺘﻨﺪ:
ﺩﺭ ﻣﺎ ﻓﻀﻴﻠﺘﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻋﺎﻟﻢ ﻧﻴﺴﺖ، ﻫﻴﭻ ﻛﺴﻲ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﻣﺎ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﺑﺮﻛﺖ ﻭﺭﺍﺛﺖ ﻛﻤﻴﺖ ﺩﺭ ﺍﻭ ﻧﺒﺎﺷﺪ. ﻭ ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺩﻋﺎﻫﺎﻱ ﺑﻪ ﺍﺟﺎﺑﺖ ﺭﺳﻴﺪﻩ ﺍﻱ ﻛﻪ ﺁﺛﺎﺭ ﺁﻥ ﻧﻤﺎﻳﺎﻥ ﺷﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﻛﻤﻴﺖ ﻓﻀﻠﻴﺘﻲ ﺟﺎﻭﻳﺪ ﺑﻪ ﺟﺎ ﮔﺬﺍﺷﺖ، ﺭﻭﺍﻳﺘﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺷﻴﺦ ﻣﺎ " ﻗﻄﺐ ﺍﻟﺪﻳﻦ ﺭﺍﻭﻧﺪﻱ " ﺩﺭ " ﺍﻟﺨﺮﺍﻳﺞ ﻭ ﺍﻟﺠﺮﺍﻳﺢ " ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﭼﻮﻥ ﺩﺷﻤﻨﺎﻥ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ، ﺧﻮﺍﺳﺘﻨﺪ ﻛﻢ ﻳﺖ ﺭﺍ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮ ﻭ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﻛﻨﻨﺪ، ﺣﻀﺮﺕ ﺑﺎﻗﺮ (ﻉ) ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺍﻭ ﺩﻋﺎ ﻛﺮﺩ. ﻛﻤﻴﺖ ﻛﻪ ﻣﺘﻮﺍﺭﻱ ﺑﻮﺩ ﺩﺭ ﺩﻝ ﺷﺒﻲ ﺗﺎﺭﻳﻚ، ﺑﻴﻤﻨﺎﻙ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺮﻭﻥ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺣﺎﻝ ﺁﻧﻜﻪ ﺩﺭ ﻫﺮ ﺭﻩ ﮔﺬﺭﻱ ﮔﺮﻭﻫﻲ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺗﺎ ﺍﻭ ﭼﻮﻥ ﺑﺪﺭ ﺁﻳﺪ، ﭘﻨﻬﺎﻧﻲ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮﺵ ﻛﻨﻨﺪ. ﻛﻤﻴﺖ ﺑﻪ ﺑﻴﺎﺑﺎﻧﻲ ﺭﺳﻴﺪ ﻭ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺭﺍﻫﻲ ﭘﻴﺶ ﮔﻴﺮﺩ ﺷﻴﺮﻱ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﻓﺘﻦ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﺍﻩ، ﺑﺎﺯ ﺩﺍﺷﺖ. ﺍﻭ ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩ، ﻭ ﺷﻴﺮ ﺑﺎﺯ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﻨﻊ ﻛﺮﺩ. ﮔﻮﺋﻲ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻣﻲﻛﺮﺩ ﻛﻪ ﺍﺯ ﭘﺲ ﻭﻱ ﺑﻬﺮﺍﻩ ﺍﻓﺘﺪ. ﺍﻭ ﻣﻲﺭﻓﺖ ﻭ ﺷﻴﺮ ﻧﻴﺰ ﺍﺯ ﻛﻨﺎﺭ ﺍﻭ ﺭﺍﻩ ﻣﻲﺳﭙﺮﺩ ﺗﺎ ﺁﻧﻜﻪ ﺍﻣﺎﻥ ﻳﺎﻓﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺷﻤﻨﺎﻥ ﺧﻠﺎﺹ ﺷﺪ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
.
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
وَمِنَ النَّاسِ مَن يُجَادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَيَتَّبِعُ كُلَّ شَيْطَانٍ مَّرِيدٍ
بعضى از مردم، بدون هیچ علم و دانشى، درباره خدا مجادله مى کنند. و از هر شیطان سرکشى پیروى مى نمایند.
(حج/3)
***
كُتِبَ عَلَيْهِ أَنَّهُ مَن تَوَلَّاهُ فَأَنَّهُ يُضِلُّهُ وَيَهْدِيهِ إِلَىٰ عَذَابِ السَّعِيرِ
بر او مقرر شده که هرکس ولایتش را بر گردن نهد، بطور مسلّم گمراهش مى سازد، و به آتش سوزان راهنماییش مى کند.
(حج/4)
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۱ و ۲ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی 🔴 زلزله عظیم رستاخیز
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۳ و ۴
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
👹 پیروان شیطان!
از آنجا که در آیات گذشته ترسیمى از وحشت عمومى مردم به هنگام وقوع زلزله قیامت بود، در آیات مورد بحث، حال گروهى از بى خبران را منعکس مى کند که: چگونه از چنین حادثه عظیمى غافلند.
مى گوید: گروهى از مردم بدون هیچ علم و دانشى درباره خدا به مجادله برمى خیزند (وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یُجادِلُ فِی اللّهِ بِغَیْرِ عِلْم).
گاه، در اصل توحید و یگانگى حق و نفى هر گونه شریک، جدال مى کنند، و گاه، در قدرت خدا نسبت به مسأله احیاى مردگان و بعث و نشور، و در هر صورت هیچگونه دلیلى بر گفته هاى خود ندارند.
جمعى از مفسران گفته اند: این آیه در مورد نضر بن حارث نازل شده که: از مشرکان متعصب، لجوج و پشت هم انداز بود، او اصرار داشت که: ملائکه دختران خدا هستند!، و قرآن مجموعه اى از افسانه هاى پیشینیان است که به خدا
نسبت داده شده!، و زندگى بعد از مرگ را منکر بود.
بعضى دیگر: آن را اشاره به همه مشرکان دانسته اند که: در مسأله توحید و قدرت خدا به مجادله برمى خاستند.
ولى با توجه به این که شأن نزول ها هرگز مفهوم آیه را محدود نمى کند نتیجه این دو قول یکى است، و همه کسانى را که به نوعى، از روى تقلید کورکورانه یا تعصب، یا پیروى از خرافات و هوا و هوس ها، به جدال در برابر حق برمى خیزند شامل مى شود.
آن گاه اضافه مى کند: این گونه افراد که تابع هیچگونه منطق و دانشى نیستند از هر شیطان سر کش و متمردى تبعیت مى کنند (وَ یَتَّبِعُ کُلَّ شَیْطان مَرِید).
نه از یک شیطان، که از همه شیطان ها! اعم از شیاطین انس و جن که هر یک از آنها براى خود نقشه و برنامه و حیله و دامى دارند.
واژه مرید از ماده مرد (بر وزن سرد) در اصل، به معنى سرزمین بلندى است که خالى از هر گونه گیاه باشد، و به درختى که از برگ خالى شود امرد مى گویند، و روى همین جهت، به نوجوانانى که مو در صورتشان نروئیده نیز، امرد گفته مى شود.
در اینجا منظور از مرید کسى است که عارى از هر گونه خیر و سعادت و نقطه قوت است، و طبعاً چنین کسى، سرکش، متمرد، ظالم و عصیانگر خواهد بود.
روشن است: پیروى از شیطان بى همه چیز انسان را به چه سرنوشتى مبتلا مى سازد.
* * *
لذا در آیه بعد، مى گوید: بر او نوشته و مقرر شده است که هر کس حلقه
اطاعت و ولایتش را بر گردن نهد به طور مسلّم گمراهش مى سازد و به آتش سوزان راهنمائیش مى کند (کُتِبَ عَلَیْهِ أَنَّهُ مَنْ تَوَلاّهُ فَأَنَّهُ یُضِلُّهُ وَ یَهْدِیهِ إِلى عَذابِ السَّعِیرِ).(۱)
* * *
نکته ها:
۱ ـ مجادله در برابر حق و باطل
گرچه در واژه مجادله در عرف، مفهوم جر و بحث بى اساس و غیر منطقى افتاده است ولى در اصل لغت چنین نیست بلکه به معنى هر گونه بحث و گفتگو است که گاه به حق و گاه به ناحق است و لذا قرآن به پیامبر دستور مى دهد: وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ: با مخالفان خود با روشى که بهتر است مجادله کن .(۲)
✍ پی نوشت:
۱ ـ سَعِیر از ماده سعر (بر وزن قعر) به معنى شعلهور شدن آتش است، در اینجا منظور آتش سوزان دوزخ است که از هر آتشى سوزنده تر مى باشد.
۲ ـ نحل، آیه ۱۲۵.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
22.Hajj.04-05.mp3
4.28M
🎙 تفسیر صوتی آیات ۴ و ۵ سوره مبارکه حج
مفسّر : حجتالاسلاموالمسلمین قرائتی
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر حکمت ۴۰۴ 💫 معنای «لا حول و لا قوه إلّا بالله» ↩️ "براى روشن شدن اين بحث پيچيده و دقي
📝 شرح و تفسیر حکمت ۴۰۵
🔺 دنیاطلبان متظاهر به دین
🔸 اين مرد لجوج را رها كن:
از مقدمه اين كلام استفاده مى شود كه عمار ياسر، آن صحابى پاكباز و شجاع و مخلص با مغيرة بن شعبه در مسائل مهم دينى گفتگو داشت و مغيره، آن مرد منافق و كوردل نمى پذيرفت. امام(عليه السلام) گفتگويى را كه ميان اين دو نفر رد و بدل مى شد شنيد و چند جمله كوتاه و پرمعنا درباره مغيرة بن شعبه فرمود كه تمام روحيات و برنامه زندگى او در آن خلاصه شد. فرمود: «اى عمار! رهايش كن، چراكه او از دين خدا آن مقدار گرفته كه به دنيا نزديكش سازد و از روى عمد حق را بر خود مشتبه ساخته تا شبهات را بهانه لغزش ها و خلاف هايش قرار دهد»; (لِعَمَّارِ بْنِ يَاسِر وَ قَدْ سَمِعَهُ يُرَاجِعُ الْمُغِيرَةَ بْنَ شُعْبَةَ كَلاماً: دَعْهُ يَا عَمَّارُ، فَإِنَّهُ لَمْ يَأْخُذْ مِنَ الدِّينِ إِلاَّ مَا قَارَبَهُ مِنَ الدُّنْيَا، وَ عَلَى عَمْد لَبَسَ عَلَى نَفْسِهِ لِيَجْعَلَ الشُّبَهَاتِ عَاذِراً لِسَقَطَاتِهِ).
امام(عليه السلام) روى دو نكته اساسى در اين كلام حكيمانه تكيه فرموده كه يكى مربوط به دنياى مغيره است و ديگرى مربوط به اعتقادات و آخرتش. در نكته اول مى فرمايد: او اعتقادى به مسائل اسلامى ندارد با آن هماهنگ نيست، آن جا كه به نفع دنياى او باشد ديندار مى شود و آن جا كه به زيان دنياى او باشد احكام دين را رها مى كند.
قرآن مجيد اين وصف را براى جمعى از منافقان بيان كرده كه راه تبعيض را پيش مى گرفتند و آنچه را به نفعشان بود مى پذيرفتند و بقيه را انكار مى كردند، مى فرمايد: «(إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِاللهِ وَرُسُلِهِ وَيُرِيدُونَ أَنْ يُفَرِّقُوا بَيْنَ اللهِ وَرُسُلِهِ وَيَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْض وَنَكْفُرُ بِبَعْض وَيُرِيدُونَ أَنْ يَتَّخِذُوا بَيْنَ ذَلِكَ سَبِيلا); كسانى كه خدا و پيامبرانِ او را انكار مى كنند، و مى خواهند ميان خدا و پيامبرانش تبعيض قائل شوند، و مى گويند: «به بعضى ايمان مى آوريم، و بعضى را انكار مى كنيم و مى خواهند در ميان اين دو، راهى براى خود انتخاب كنند)».[1]
يكى از صفات زشت يهود نيز همين بود همان گونه كه قرآن درباره آن ها مى فرمايد: «(أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَتَكْفُرُونَ بِبَعْض فَمَا جَزَاءُ مَنْ يَفْعَلُ ذَلِكَ مِنْكُمْ إِلاَّ خِزْىٌ فِى الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يُرَدُّونَ إِلَى أَشَدِّ الْعَذَابِ وَمَا اللهُ بِغَافِل عَمَّا تَعْمَلُونَ); آيا به بعضى از دستورات كتاب آسمانى ايمان مى آوريد، و به بعضى كافر مى شويد؟! براى كسى از شما كه اين عمل (تبعيض در ميان احكام و قوانين الهى) را انجام دهد، جز رسوايى در اين جهان، چيزى نخواهد بود، و روز رستاخيز به شديدترين عذاب ها گرفتار مى شوند. و خداوند از آنچه انجام مى دهيد غافل نيست».[2]
همين معنا در كلام سالار شهيدان امام حسين(عليه السلام) به هنگام ورود به كربلا، در دوم محرم آمده است آن جا كه رو به سوى يارانش كرد و فرمود: «النَّاسُ عَبِيدُ الدُّنْيا وَ الدِّينُ لَعِقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ يحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَايشُهُمْ فَإِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلاَءِ قَلَّ الدَّيانُون; مردم، بردگان دنيا هستند و دين، تنها بر زبان آن هاست; تا آن زمان كه زندگى آن ها تأمين شود به دنبال دين هستند اما هنگامى كه گرفتار بلا و آزمون الهى شدند (و دين از منافع مادى آن ها جدا شد) دينداران كم اند».[3]
✍ پی نوشت:
پی نوشت:
[1]. نساء، آيه 150.
[2]. بقره، آيه 85.
[3]. بحارالانوار، ج 44، ص 383.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
#نماز
☀️ امام صادق(علیه السلام):
اولین چیزى که از هر انسانى سؤال مى شود نماز است، در صورتى که نماز او پذیرفته بود بقیه اعمال او نیز امکان دارد پذیرفته شود. ولى اگر نماز او پذیرفته نبود بقیه اعمال او نیز مردود خواهد بود.
📚 کافى/ج3/ص268
✍🏼 همچنان که جسم انسان شستشو مى خواهد روح او نیز احتیاج به تطهیر دارد و شستشوى روح با اقامه نماز ممکن است.
@Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#موعظه
🔴 در فتنهها و شدائد آخرالزمانی؛ میتوانید منتظران واقعی را از میزان آرامش و امیدشان، از مدعیان انتظار تفکیک کنید!
🎥 استاد شجاعی
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: پانصد و بیست و هشت 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ↩️ ﺳﭙﺲ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻱ ﺍﺑ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: پانصد و بیست و نهم
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
↩️ ﻭ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 28 ﺟﻠﺪ 2 " ﻣﻌﺎﻫﺪ ﺍﻟﺘﻨﺼﻴﺺ " ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺴﺘﻬﻞ ﮔﻔﺖ: " ﻛﻤﻴﺖ " ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﻱ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﻮﺍﺭﻱ ﮔﺬﺭﺍﻧﺪ ﺗﺎ ﺁﻧﻜﻪ ﻳﻘﻴﻦ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ ﻛﻤﺘﺮ ﺩﺭ ﭘﻲ ﺍﻭﻳﻨﺪ. ﺷﺒﻲ ﺑﺎ ﮔﺮﻭﻫﻲ ﺍﺯ
ﺑﻨﻲ ﺍﺳﺪ [ ﺻﻔﺤﻪ 39] ﺑﺎ ﺗﺮﺱ ﻭ ﺑﻴﻢ ﺍﺯ ﺷﻬﺮ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺁﻣﺪ. ﻭ ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﻫﻤﺮﺍﻫﻴﺎﻥ ﺍﻭ ﺧﺪﻣﺖ ﮔﺰﺍﺭﺵ " ﺻﺎﻋﺪ " ﺑﻮﺩ ﻭ ﺭﺍﻩ " ﻗﻄﻘﻄﺎﻧﻪ " ﺭﺍ ﺩﺭ ﭘﻴﺶ ﮔﺮﻓﺖ. ﻭﻱ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﺷﻨﺎﺱ ﺑﻮﺩ، ﻭ ﺑﻪ ﺷﻨﺎﺳﺎﺋﻲ ﺳﺘﺎﺭﮔﺎﻥ ﺭﺍﻩ ﺭﺍ ﭘﻴﺪﺍ ﻣﻲﻛﺮﺩ، ﭼﻮﻥ ﺳﭙﻴﺪﻩ ﺩﻡ ﻓﺮﺍ ﺭﺳﻴﺪ، ﻓﺮﻳﺎﺩ ﺯﺩ ﻛﻪ ﺍﻱ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﻛﻤﻲ ﺑﺨﻮﺍﺑﻴﺪ، ﻣﺎ ﺧﻮﺍﺑﻴﺪﻳﻢ، ﺍﻭ ﺑﺮﺧﺎﺳﺖ ﻭ ﻧﻤﺎﺯ ﮔﺰﺍﺭﺩ، ﻣﺴﺘﻬﻞ ﮔﻔﺖ: ﻛﻤﻲ ﺑﻌﺪ ﺑﻪ ﻧﺎﮔﺎﻩ ﺍﺯ ﺩﻭﺭ ﺷﺨﺼﻲ ﺭﺍ ﺩﻳﺪﻳﻢ ﻛﻪ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺩﻳﺪﻥ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﻟﺮﺯﻳﺪﻡ. ﻛﻤﻴﺖ ﮔﻔﺖ: ﺗﺮﺍ ﭼﻪ ﻣﻲﺷﻮﺩ؟ ﮔﻔﺘﻢ: ﺷﺨﺼﻲ ﺭﺍ ﻣﻲﺑﻴﻨﻢ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺳﻮﻱ ﻣﻲﺁﻳﺪ، ﻧﮕﺎﻩ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﮔﺮﮒ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻲﺁﻳﺪ ﻭ ﺧﻮﺭﺍﻙ ﻣﻲﺧﻮﺍﻫﺪ. ﮔﺮﮒ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺩﺭ ﮔﻮﺷﻪ ﺍﻱ ﺧﻮﺍﺑﻴﺪ، ﻣﺎ ﺩﺳﺖ ﺷﺘﺮ ﻛﺸﺘﻪ ﺍﻱ ﺭﺍ ﺟﻠﻮﺍﺵ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻴﻢ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻧﺪﺍﻥ ﻛﺸﻴﺪ، ﺟﺎﻡ ﺁﺑﻲ ﺑﻪ ﺳﻮﻳﺶ ﺑﺮﺩﻳﻢ. ﻧﻮﺷﻴﺪ. ﻭ ﭼﻮﻥ ﺑﻪ ﺣﺮﻛﺖ ﺩﺭ ﺁﻣﺪﻳﻢ، ﮔﺮﮒ ﻏﺮﻳﺪﻥ ﮔﺮﻓﺖ. ﻛﻤﻴﺖ ﮔﻔﺖ: ﺍﻭ ﺭﺍ ﭼﻪ ﻣﻲﺷﻮﺩ ﻣﮕﺮ ﺁﺏ ﻭ ﻧﺎﻧﺶ ﻧﺪﺍﺩﻳﻢ؟ ﻧﻤﻲ ﺩﺍﻧﻢ ﺩﻳﮕﺮ ﭼﻪ ﻣﻲﺧﻮﺍﻫﺪ، ﮔﻮﺋﻲ ﺑﻪ ﻣﺎ ﻣﻲﻧﻤﺎﻳﺪ ﻛﻪ ﺭﺍﻩ ﺭﺍ ﺩﺭﺳﺖ ﻧﻤﻲ ﺭﻭﻳﻢ.
ﺍﻱ ﺟﻮﺍﻥ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺑﻪ ﺭﺍﺳﺖ ﺑﮕﺮﺩﻳﺪ، ﺑﻪ ﺟﺎﻧﺐ ﺭﺍﺳﺖ ﭼﺮﺧﻴﺪﻳﻢ ﮔﺮﮒ ﺁﺭﺍﻡ ﮔﺮﻓﺖ. ﻭ ﭘﻴﻮﺳﺘﻪ ﺭﺍﻩ ﺳﭙﺮﺩﻳﻢ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺷﺎﻡ ﺭﺳﻴﺪﻡ، ﻭ ﻛﻤﻴﺖ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺑﻨﻲ ﺍﺳﺪ ﻭ ﺑﻨﻲ ﺗﻤﻴﻢ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﺷﺪ. ﻭ ﺍﻳﻦ ﻧﻘﻞ ﮔﻮﺷﻪ ﺍﻱ ﺍﺯ ﻛﺮﺍﻣﺎﺕ ﻭ ﻓﻀﺎﺋﻞ ﻛﻤﻴﺖ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﮔﺮ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﺯ ﺳﺨﻨﺎﻧﺶ ﺑﺮ ﻣﻲﺁﻳﺪ ﻭ ﻧﻤﺎﻳﺸﮕﺮ ﺍﻣﻮﺭ ﻧﻔﺴﺎﻧﻲ ﺍﻭ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﺑﻪ ﻣﻮﺍﺭﺩ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﻛﻪ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﻫﻨﺪﻩ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻧﻴﻚ ﺍﻭﺳﺖ، ﻭ ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻛﻤﻴﺖ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺁﺛﺎﺭ ﺑﻪ ﺟﺎ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﺵ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﻧﺪ، ﺑﻴﻔﺰﺍﺋﻴﻢ ﺗﺼﻮﻳﺮﻱ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻣﻲﺳﺎﺯﺩ ﻛﻪ ﻣﻈﺎﻫﺮ ﺭﻭﺣﻴﺎﺕ ﻭﻱ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﻧﻨﺪﻩ، ﻣﻲﻧﻤﺎﻳﺪ، ﻭ ﺟﻠﻮﻫﺎﻱ ﻧﻔﺴﺎﻧﻲ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺟﻠﻮ ﺩﻳﺪﮔﺎﻥ ﻣﻲﺁﻭﺭﺩ. ﻭ ﻧﻤﻮﻧﻪﻫﺎﻱ ﻣﻜﺎﺭﻡ ﺍﺧﻠﺎﻕ ﺍﻭ ﻭ ﺑﺎﺭﻭﺭﻳﺶ ﺍﺯ ﻋﻠﻢ، ﻭ ﻓﻘﻪ، ﻭ ﺍﺩﺏ ﻭ ﺍﺑﺎﺀ ﻭ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭﻱ، ﻭ ﺷﻮﺭ ﺍﻧﮕﻴﺰﻱ ﻭ ﻫﻤﺖ، ﻭ ﺑﻠﻨﺪ ﻧﻈﺮﻱ، ﻭ ﻓﺼﺎﺣﺖ ﻭ ﺑﻠﺎﻏﺖ، ﻭ ﺧﻠﻖ ﻛﺎﻣﻞ، ﻭ ﭘﺮ ﺩﻟﻲ، ﻭ ﺩﻳﻦ ﺧﺎﻟﺺ، ﻭ ﺗﺸﻴﻊ ﺻﺤﻴﺢ، ﻭ ﺻﻠﺎﺡ ﻣﺤﺾ، ﻭ ﺭﺷﺪ ﻭ ﺳﺪﺍﺩ ﻭ ﺩﻳﮕﺮ ﻓﻀﺎﺋﻠﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻛﺎﻣﻴﺎﺑﻲ ﺩﻭ ﺳﺮ ﺍﺳﺖ، ﺑﻲ ﺷﻤﺎﺭ ﺍﺳﺖ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2