قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه انبیاء آیات ۱۰۷ الی ۱۱۲ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ و از آنج
📝تفسیر سوره مبارکه انبیاء آیات ۱۰۷ الی ۱۱۲
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
↩️ این تصور را نیز به مغز خود راه مدهید که اگر تأخیرى در مجازات شما شود به خاطر این است که: خدا از اعمال و سخنان شما آگاه نیست، نه، او همه را مى داند او هم سخنان آشکارتان را مى داند و هم آنچه را کتمان مى کنید (إِنَّهُ یَعْلَمُ الْجَهْرَ مِنَ الْقَوْلِ وَ یَعْلَمُ ما تَکْتُمُونَ).
اصولاً پنهان و آشکار براى شما که علمتان محدود است مفهوم دارد، اما براى آن کس که علمش بى پایان است، غیب و شهود یکى است و سر و علن در آنجا یکسان مى باشد.
* * *
و نیز اگر مى بینید مجازات الهى فوراً دامن شما را نمى گیرد، به واسطه آن نیست که او از کار شما آگاه نباشد من چه مى دانم شاید این آزمونى براى شما باشد (وَ إِنْ أَدْرِی لَعَلَّهُ فِتْنَةٌ لَکُمْ).
و مى خواهد شما را تا مدتى از لذائذ این جهان بهره مند سازد سپس با شدت هر چه تمام تر شما را بگیرد و مجازات کند (وَ مَتاعٌ إِلى حِین).
در واقع براى تأخیر مجازات الهى در اینجا دو فلسفه بیان شده است:
نخست مسأله امتحان و آزمایش است، خدا هرگز در عذاب عجله نمى کند، تا خلق را آزمایش کافى کند و اتمام حجت نماید.
دیگر این که: افرادى هستند آزمایش آنها تمام شده، و کلمه مجازاتشان قطعى گردیده، اما براى این که سخت کیفر ببینند، نعمت را بر آنها گسترده مى سازد تا کاملاً غرق نعمت شوند، و درست در همان حال که سخت در لذائذ غوطهورند تازیانه عذاب بر آنها مى کوبد تا دردناک تر باشد، و رنج محرومان و ستمدیدگان را به خوبى احساس کنند.
* * *
آخرین آیه مورد بحث، که آخرین آیه سوره انبیاء است همچون نخستین آیه این سوره سخن از غفلت مردم بى خبر مى گوید، و به عنوان نقل قول از پیامبر(صلى الله علیه وآله) در یک عبارت نفرین مانند، ناراحتى او را از این همه غرور و غفلت منعکس مى کند، مى گوید: پیامبر بعد از مشاهده این همه اعراض و روى گردانى عرض کرد: پروردگار من! به حق داورى فرما، و این گروه طغیانگر را طبق قانون عدالتت کیفر ده ! (قالَ رَبِّ احْکُمْ بِالْحَقِّ).(۳)
در دومین جمله روى سخن را به مخالفان کرده مى گوید: پروردگار همه ما خداوند رحمان است، و ما از پیشگاه مقدسش در برابر نسبت هاى ناروائى که شما به او و ما مى دهید استمداد مى طلبیم (وَ رَبُّنَا الرَّحْمنُ الْمُسْتَعانُ عَلى ما تَصِفُونَ).
در حقیقت با کلمه رَبُّنا آنها را به این واقعیت توجه مى دهد که ما همه مربوب و مخلوقیم و او خالق و پروردگار همه ما است.
تعبیر به الرَّحْمن که اشاره به رحمت عامه پروردگار است به آنها گوشزد مى کند که: سر تا پاى وجود شما را رحمت الهى فرا گرفته، چرا لحظه اى درباره آفریننده این همه نعمت و رحمت نمى اندیشید؟
و تعبیر الْمُسْتَعانُ عَلى ما تَصِفُونَ به آنها اخطار مى کند: گمان نکنید ما در برابر انبوه جمعیت شما تنها هستیم، و تصور نکنید این همه تهمت و دروغ و نسبت هاى نارواى شما، چه در مورد ذات پاک خدا، و چه در برابر ما، بدون پاسخ خواهد ماند، نه، هرگز، که تکیه گاه همه ما او است، و او قادر است از بندگان مؤمن خود در برابر هر گونه دروغ و تهمت دفاع کند.
* * *
آمِیْنَ یا رَبَّ العالَمِیْنَ
✍ پی نوشت:
۳ ـ بدون شک، حکم خداوند همه بر طبق حق است، بنابراین، ذکر کلمه بِالْحَقِّ در اینجا جنبه توضیح دارد.
۴ ـ تصحیح: شنبه ۲۲ / ۱۱ / ۱۳۸۳ قم المقدسه.
✔️ پایان سوره انبیاء
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
شرح و حکمت ۴۰۳ پراكنده كارى و شكست: امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه اشاره به يكى از اصول مهم
📝 شرح و تفسیر حکمت ۴۰۴
💫 معنای «لا حول و لا قوه إلّا بالله»
🌧 هر چه هست از اوست!
به نظر مى رسد ـ همانگونه كه بعضى از شارحان نهج البلاغه استنباط كرده اند[1] ـ شخصى كه معناى «لا حول و لا قوّة إلاّ باللّه» براى او مفهوم نبود و گرفتار شبهه جبر شده بود سؤالى در اين باره از حضرت كرد و امام(عليه السلام) براى رفع شبهه او سه جمله بيان فرمود.
نخست فرمود: «ما در برابر مالكيت خداوند مالك چيزى نيستيم»; (وَ قَدْ سُئِلَ عَنْ مَعْنَى قَوْلِهِمْ «لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللّهِ»: إِنَّا لاَ نَمْلِكُ مَعَ اللّهِ شَيْئاً).
بنابراين مالك اصلى خداست و هيچ كس استقلال در مالكيت ندارد و به تعبير ديگر، توحيد در مالكيت، يكى از شاخه هاى توحيد افعالى است كه بدون اعتقاد به آن توحيد انسان كامل نمى شود.
سپس در جمله دوم مى افزايد: «بلكه ما چيزى را مالك نيستيم جز آنچه او به ما تمليك كرده است»; (وَ لاَ نَمْلِكُ إِلاَّ مَا مَلَّكَنَا).
بنابراين مالكيت ما از ذات پاك او سرچشمه مى گيرد; آنچه اراده كند به ما مى دهد و آنچه را اراده كند باز پس مى گيرد و به تعبير ديگر، مالكيت ما نسبت به مالكيت خداوند مالكيت طولى است نه مالكيت عرضى.
آنگاه در جمله سوم مى فرمايد: «هرگاه او چيزى را به ما تمليك كند كه در واقع خودش به آن سزاوارتر از ماست ما را (درباره آن) مكلف به وظايفى مى كند و هرگاه آن را از ما باز پس گيرد تكليفش را از ما برمى دارد»; (فَمَتى مَلَّكَنَا مَا هُوَ أَمْلَكُ بِهِ مِنَّا كَلَّفَنَا، وَ مَتَى أَخَذَهُ مِنَّا وَضَعَ تَكْلِيفَهُ عَنَّا).
اين همان نكته باريك و دقيق و بسيار جالب «الأمرُ بين الأمرَين» است. نه چنان است كه ما از خود استقلال تام داشته باشيم و صاحب قدرتى در برابر خدا و مالكيتى در برابر مالكيت او گرديم و نه چنان است كه در اعمال خود مطلقاً اراده و اختيارى نداشته باشيم. بلكه او به ما قدرت و قوت و اختيار داده و هماهنگ با آن تكاليفى بر عهده ما گذاشته است. تا زمانى كه آن قدرت و قوت وجود دارد تكاليف هم هست هنگامى كه گرفته شد تكاليف از بين مى رود.
او به ما اموالى بخشيده و تمليك كرده و تكليف خمس و زكات را در كنار آن قرار داده است، قوت و قدرت جسمانى داده و تكليف نماز و روزه و حج و جهاد را در كنار آن مقرر فرموده، هرگاه مال را باز پس گيرد تكليف خمس و زكات نيز برداشته مى شود هرگاه قوت و قدرت جسمانى را از ما سلب كند واجباتى كه نياز به قوت و قدرت جسمانى دارد از ما برداشته خواهد شد.
همين معنا در حديث ديگرى كه از امام(عليه السلام) نقل شده منعكس است: «عبايه، از ياران خاص اميرالمؤمنين(عليه السلام) از آن حضرت درباره مسأله توانايى هاى انسان كه با آن برمى خيزد و مى نشيند و كارهايى انجام مى دهد سؤال كرد (كه آيا اين ها جبرى است يا اختيارى؟) امام اميرمؤمنان على(عليه السلام) از او پرسيد: منظور تو كدام توانايى است؟ توانايى بدون پروردگار يا با پروردگار؟ عبايه ساكت شد و پاسخى نداد، امام(عليه السلام) فرمود: بگو، عرض كرد: چه بگويم، فرمود: اگر بگويى با خداوند (در عرض خداوند) مالك قدرتى هستى، مايه هلاكت توست و اگر بگويى بدون خداوند چنين قدرتى را پيدا كردى آن هم مايه هلاكت توست. عبايه عرض كرد: چه بگويم اى اميرالمؤمنين؟ فرمود: بايد بگويى كه اين قدرت را خداوند به تو ارزانى داشته اگر اين قدرت را براى تو ادامه دهد عطا و بخشش اوست و اگر از تو بگيرد بلا و آزمايش اوست. او مالك قدرتى است كه به تو داده و قادر بر چيزى است كه تو را بر آن قادر نموده، آيا نشنيدى مردم حول و قوه الهى را مى طلبند در آن جا كه مى گويند: «لاحولَ ولا قوّة إلاّ بالله العلىِّ العظيمِ». عبايه عرض كرد: تفسير اين سخن چيست؟ فرمود: پناهى دربرابر معاصى الهى نيست مگر پناه خداوند و قوتى بر طاعات نيست مگر با اعانت پروردگار. عبايه برخاست و خود را به روى دست و پاى امام(عليه السلام) انداخت و بوسه زد.[2]
↩️ پی نوشت:
[1]. مرحوم محقق كمره اى در شرح نهج البلاغه خود اين سخن را آورده است.
[2]. تحف العقول، ص 345، در كلمات امام هادى(عليه السلام).
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
☀️ عَنْ أبى عَبدِاللّه ِ عليه السلام قالَ: يَقُولُ إبْليسُ لَعَنَهُ اللّه ُ، ما أعْيانى فِى ابنِ آدَمَ فَلَنْ يُعينى مِنهُ واحِدَةٌ مِنْ ثَلاثٍ: أَخذُ مالٍ مِن غَيرِ حِلِّهِ، أوْ مَنْعِهِ مِن حَقِّهِ، أوْ وَضْعِهِ فى غَيْرِ وَجْهِهِ.
☀️ امام صادق عليه السلام فرمود: ابليس ملعون مى گويد: در مورد بنى آدم، هرچه مرا خسته و ناتوان كند، يكى از اين سه چيز مرا نسبت به آدميزاد ناتوان نمى كند (يعنى در مورد فريب آنان موفق مى شوم): به دست آوردن مال از راه غير حلال،جلوگيرى كردن او از پرداخت واجب مالى،يا مصرف كردن آن در راه ناروا و حرام.
📚خصال صدوق ص 132 ح 141.
@Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#موعظه
🔥 حق خوری از خانواده
🎥 حجتالاسلام والمسلمین دانشمند
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: پانصد و بیست و پنجم 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ↩️ ﻭ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺟﻌﻔﺮ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: پانصد و بیست و ششم
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
✅ ﺟﺎﻟﺐ ﺗﻮﺟﻪ:
ﻣﻦ ﭘﻨﺪﺍﺭﻡ ﻛﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﻳﺎﺩ ﺷﺪﻩ ﺩﺭ ﺣﺪﻳﺚ " ﻛﺸﻲ "، " ﺍﺑﻮ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺻﺎﺩﻕ (ﻉ) " ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺣﺪﻳﺚ ﻧﺎﻡ " ﺍﺑﻲ ﺍﻟﺤﺴﻦ ﻣﻮﺳﻲ (ﻉ) " ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﺩﺭﺳﺖ ﻧﻴﺴﺖ، ﺯﻳﺮﺍ ﻛﻤﻴﺖ ﺑﻲ ﺁﻧﻜﻪ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺩﺭ ﮔﺬﺷﺘﻨﺶ ﺍﺧﺘﻠﺎﻓﻲ ﺩﻳﺪﻩ ﺑﺎﺷﻢ، ﺩﺭ ﺳﺎﻝ 126 ﻩ ﺩﻭ ﻳﺎ ﺳﻪ ﺳﺎﻝ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺯﺍﺩﻥ ﺍﺑﻲ ﺍﻟﺤﺴﻦ ﻣﻮﺳﻲ، ﻣﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﻛﻤﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻗﻮﻝ ﺑﻪ ﺍﺗﺤﺎﺩ ﺍﻳﻦ ﺣﺪﻳﺚ ﺑﺎ ﺣﺪﻳﺜﻲ ﻛﻪ ﺍﺑﻮ ﺍﻟﻔﺮﺝ ﺍﺯ ﺍﻣﺎﻡ ﺍﺑﻮ ﺟﻌﻔﺮ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻧﻴﺰ ﺩﺭﺳﺖ
ﻧﻴﺴﺖ، ﺯﻳﺮﺍ " ﺩﺭﺳﺖ ﺑﻦ ﻣﻨﺼﻮﺭ " ﺭﺍﻭﻱ ﺍﻣﺎﻡ ﺑﺎﻗﺮ (ﻉ) ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻃﺒﻘﻪ ﻧﻴﺴﺖ.
🤲 ﻛﻤﻴﺖ ﻭ ﺩﻋﺎﻱ ﺍﺋﻤﻪ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺍﻭ
ﺑﺪﻳﻬﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺻﺎﺣﺐ ﻧﻔﻮﺱ ﻗﺪﺳﻴﻪ، ﻭ ﺯﺑﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﻣﺸﻴﺖ ﺍﻟﻬﻴﻪ، ﻛﻪ ﮔﺰﺍﺭﺵ ﮔﺮﺍﻥ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺑﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﻭﺣﻲ ﻣﻲﻓﺮﺳﺘﺪ ﻭ ﺟﺰ ﺑﻪ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺣﻖ ﺳﺨﻦ ﻧﻤﻲ ﮔﻮﻳﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺳﺮ ﻫﻮﺱ ﺣﺮﻑ ﻧﻤﻲ ﺯﻧﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﭘﺎﻳﻤﺮﺩﻱ ﻛﺴﻲ ﺟﺰ ﺁﻧﻜﻪ ﺧﺪﺍ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺧﺸﻨﻮﺩ ﺍﺳﺖ، ﺑﺮ ﻧﻤﻲ ﺧﻴﺰﻧﺪ، ﭼﻮﻥ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻛﺴﻲ ﺩﻋﺎ ﻛﻨﻨﺪ، ﺍﻳﻦ ﺩﻋﺎ، ﺗﻨﻬﺎ، ﺷﻔﺎﻋﺖ ﻭ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﺧﻴﺮ ﺍﺯ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻧﻜﺲ: ﺍﻳﻦ ﻛﺲ ﻫﺮ ﻛﻪ ﺧﻮﺍﻫﻲ ﮔﻮ ﺑﺎﺷﻲ، ﻧﻴﺴﺖ.
ﺑﻠﻜﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺍﺷﺎﺭﺗﻲ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺍﻭ ﺩﻋﺎ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ، ﺍﺯ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺩﻳﻦ ﻭ ﺩﻟﺒﺴﺘﮕﺎﻥ ﻭ ﺩﻋﻮﺕ ﻛﻨﻨﺪﮔﺎﻥ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺧﻴﺮ ﻭ ﺻﻠﺎﺡ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﺯ ﮔﺮﻭﻫﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﺩﻋﻮﺕ ﺧﻮﺩ ﺑﺮ ﮔﻤﺎﺭﺩﻩ ﻭ ﭼﻨﻴﻦ ﻳﺎﻭﺭ ﻫﺪﺍﻳﺘﻲ ﺭﺍ ﺑﺮﻏﻢ ﺑﻴﻬﻮﺩﮔﻲﻫﺎﻱ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺩﻧﻴﺎ ﻭ ﻫﻮﺳﻬﺎﻱ ﮔﻤﺮﺍﻩ ﻛﻨﻨﺪﻩ ﺁﻥ ﺑﺴﻤﺖ ﻓﻀﺎﺋﻞ ﺑﻴﺸﻤﺎﺭﻱ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺣﺴﺐ ﺍﺷﺨﺎﺻﻲ ﻛﻪ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺁﻧﻬﺎ ﺩﻋﺎ ﻣﻲﺷﻮﺩ ﺍﺧﺘﻠﺎﻑ ﭘﻴﺪﺍ ﻣﻲﻛﻨﺪ، ﻛﺸﺎﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﻧﻈﻴﺮ ﺩﻋﺎﺋﻲ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﻛﻤﻴﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ، ﺑﺮﺍﻱ ﻛﻤﺘﺮ ﻛﺴﻲ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺍﻋﻈﻢ ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﻭﺻﻲ ﺍﻭ (ﻉ) ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺍﻭ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺩﻋﺎ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ. ﻳﻚ ﺑﺎﺭ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ، ﭼﻨﺎﻧﻜﻪ ﺩﺭ ﺣﺪﻳﺚ ﺑﻴﺎﺿﻲ ﮔﺬﺷﺖ، ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻭ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﺭﺣﻤﺖ ﻛﺮﺩ، ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﻳﮕﺮ
ﭼﻨﺎﻧﻜﻪ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ " ﻧﺼﺮ ﺑﻦ ﻣﺰﺍﺣﻢ " ﮔﻔﺘﻴﻢ، ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻭ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﺧﻴﺮ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍﺛﻨﺎ ﮔﻔﺖ ﻭ [جلد چهارم ﺻﻔﺤﻪ 36] ﺑﺎﺭ ﺳﻮﻡ ﭼﻨﺎﻧﻜﻪ ﺩﺭ ﺣﺪﻳﺚ ﺳﻴﻮﻃﻲ ﮔﺬﺷﺖ، ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺍﻭ ﭼﻨﻴﻦ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺑﻮﺭﻛﺖ ﻭ ﺑﻮﺭﻙ ﻗﻮﻣﻚ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
.
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ ۚ إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَيْءٌ عَظِيمٌ
*بنام خداوند بخشنده مهربان* اى مردم! از (عذاب) پروردگارتان بترسید، که زلزله رستاخیز امر عظیمى است!
(حج/1)
***
يَوْمَ تَرَوْنَهَا تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ وَتَضَعُ كُلُّ ذَاتِ حَمْلٍ حَمْلَهَا وَتَرَى النَّاسَ سُكَارَىٰ وَمَا هُم بِسُكَارَىٰ وَلَٰكِنَّ عَذَابَ اللَّهِ شَدِيدٌ
روزى که آن را مى بینید، (آنچنان وحشت سراپاى همه را فرا مى گیرد که) هر مادر شیردهى، از شیرخوارش (به کلى) غافل مى شود. و هر باردارى جنین خود را سقط مى کند. و مردم را مست مى بینى، در حالى که مست نیستند. ولى عذاب خدا شدید است!
(حج/2)
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه انبیاء آیات ۱۰۷ الی ۱۱۲ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ این تصور
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۱ و ۲
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
🔴 زلزله عظیم رستاخیز
این سوره با دو آیه تکان دهنده و هیجان انگیز پیرامون رستاخیز و مقدمات آن شروع مى شود، آیاتى که بى اختیار انسان را از این زندگى گذراى مادى بیرون مى برد، و به آینده هول انگیزى که در انتظار او است، متوجه مى سازد.
آینده اى که اگر امروز به فکر آن، و آمادگى بر آن نباشد، به راستى
وحشتناک است و اگر باشد، دل انگیز و روح افزا است.
نخست، عموم مردم را بدون استثناء، مخاطب ساخته، مى گوید: اى مردم! از پروردگارتان بترسید، و پرهیز کارى پیشه کنید که زلزله رستاخیز، جریان مهم و عظیمى است (یا أَیُّهَا النّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمْ إِنَّ زَلْزَلَةَ السّاعَةِ شَیْءٌ عَظِیمٌ).
خطاب یا أَیُّهَا النّاسُ ، دلیل روشنى است بر این که: هیچگونه تفاوت و تبعیضى از نظر نژاد، زبان، اعصار، قرون، مکان ها و مناطق جغرافیائى و طوائف و قبائل در آن نیست، و مؤمن و کافر، کوچک و بزرگ، پیر و جوان، مرد و زن امروز و آینده، همه در آن شریکند.
جمله اتَّقُوا رَبَّکُمْ عصاره تمام برنامه هاى سعادت بخش است; چرا که از یکسو، توحید را بیان مى کند (رَبَّکُمْ) و از سوى دیگر، تقوا را، و به این ترتیب، برنامه هاى عقیدتى و عملى در آن جمع است.
و با ذکر جمله إِنَّ زَلْزَلَةَ السّاعَةِ شَیْءٌ عَظِیمٌ حقیقتى را که در بسیارى از آیات قرآن آمده است، به طور سربسته بازگو مى کند، و آن این که: رستاخیز با یک انقلاب و تحول شدید در سازمان عالم هستى بر پا مى گردد:
کوه ها از جا کنده مى شوند، دریاها به هم مى ریزند، زمین و آسمان در هم کوبیده مى شوند، و جهانى نو با زندگانى نو آغاز مى گردد، مردم در آستانه قیامت در وحشت عظیمى فرو مى روند، و سر از پا نمى شناسند.
* * *
آیه بعد، نمونه هائى از بازتاب این وحشت عظیم را در چند جمله بیان کرده مى گوید: روزى که زلزله رستاخیز را مشاهده کنید، آنچنان وحشت سر تا پاى همه را فرا مى گیرد که مادران شیرده از کودک شیرخوارشان غافل مى شوند (یَوْمَ تَرَوْنَها تَذْهَلُ کُلُّ مُرْضِعَة عَمّا أَرْضَعَتْ).
و هر باردارى (در آن صحنه باشد) جنین خود را سقط مى کند (وَ تَضَعُ کُلُّ ذاتِ حَمْل حَمْلَها).
سومین بازتاب این که: مردم را به صورت مستان مى بینى، در حالى که مست نیستند ! (وَ تَرَى النّاسَ سُکارى وَ ما هُمْ بِسُکارى).
ولى عذاب خدا شدید است که این چنین هول و وحشت به دل ها افکنده و انسان ها را از خود بى خود ساخته است (وَ لکِنَّ عَذابَ اللّهِ شَدِیدٌ).
✔️نکته ها:
۱ ـ در زلزله هاى دنیا، و حوادث وحشتناک نیز، گاهى این پدیده ها به صورت جزئى پیدا مى شود، یعنى مادران کودکان خود را فراموش کرده، و بارداران جنین خود را ساقط مى کنند، و بعضى همچون افراد مست از خود بى خود مى شوند، ولى، جنبه عمومى و همگانى ندارد، اما زلزله رستاخیز چنان است که از مشاهده آن همه مردم به این حالات گرفتار مى شوند.
* **
۲ ـ این آیات ممکن است اشاره به پایان جهان که مقدمه رستاخیز است، باشد. در این صورت، زنان باردار، یا کودکان شیر خوار مفهوم اصلى خود را خواهد داشت، ولى این احتمال نیز وجود دارد که اشاره به زلزله روز قیامت باشد (به قرینه جمله وَ لکِنَّ عَذابَ اللّهِ شَدِیدٌ) در این صورت، ذکر جمله هاى فوق جنبه مثال پیدا مى کند.
یعنى آن قدر، صحنه وحشتناک است که اگر زنان باردارى وجود داشته باشند، همگى سقط جنین مى کنند، و اگر کودکان شیرخوارى باشند مادرها آنها را به کلى فراموش خواهند کرد.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
🎙 تفسیر صوتی آیات ۱ الی ۳ سوره مبارکه حج
مفسّر : حجتالاسلاموالمسلمین قرائتی
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر حکمت ۴۰۴ 💫 معنای «لا حول و لا قوه إلّا بالله» 🌧 هر چه هست از اوست! به نظر مى رسد ـ ه
📝 شرح و تفسیر حکمت ۴۰۴
💫 معنای «لا حول و لا قوه إلّا بالله»
↩️ "براى روشن شدن اين بحث پيچيده و دقيق و ظريف يك مثال حسى داريم كه سابقاً نيز به آن اشاره كرديم و آن اين است كه فرض كنيد يك قطار برقى به حركت درآمده است اين قطار نيروى خود را لحظه به لحظه از سيم برقى كه در طول مسير كشيده اند و حلقه لغزنده قطار روى آن حركت مى كند دريافت مى دارد هر لحظه مسئول اداره برق اراده كند مى تواند برق آن قطار را از همان مبدأ قطع كند ولى مادامى كه قطع نكرده راننده قطار با ميل و اراده و آزادى، قطار را در مسير به حركت وامى دارد. هر كجا لازم بود توقف مى كند هر كجا لازم بود سرعت مى گيرد و هر كجا خواست ملايم مى رود، اين راننده قادر است قطار را به صورت هاى مختلف هدايت كند ولى اين قوت و قدرت را از مبدائى مى گيرد كه لحظه به لحظه به او نيرو مى بخشد و هر لحظه بخواهد مى تواند اين قدرت و نيرو را قطع كند. بنابراين اين راننده، هم اختيار دارد و هم ندارد، اختيار براى انتخاب حركت و توقف ولى عدم اختيار در بقاء نيرويش. و اين است معنى الامر بين الامرين: نه جبر و سلب اختيار و نه آزادى مطلق.
نكته قابل توجه اين است كه «حول» در لغت به دو معناست: يكى حركت و تحول و ديگرى ممانعت و حائل شدن. اگر در لغت عرب به «سال» حول گفته مى شود به اين دليل است كه انسان از زمانى به زمان ديگر متحول مى شود و حركت مى كند.
بنابر اين معنا، معنى لاحول ولا قوة الا بالله اين است كه هيچ نوع حركت و تحول و هيچ قوت و قدرتى جز از سوى خدا نيست، اوست كه به ما اين نيروها را بخشيده و به ما توانايى و اختيار داده تا بتوانيم به سوى مقاصد خويش حركت كنيم.
و بنابر معنى دوم، معنى جمله اين است كه هيچ مانعى دربرابر معاصى و هيچ قدرتى بر اطاعات جز به وسيله خداوند نيست، همانگونه كه در ذيل حديث عبايه آمده بود و در حديثى از امام صادق(عليه السلام) نيز در تفسير جمله «لا حول ولا قوّةَ إلاّ بالله» مى خوانيم كه فرمود: «لا يَحولُ بَينَنا وبينَ المَعاصِى إلاّ اللهُ ولا يُقَوّينا على أداءِ الطّاعةِ والفرائضِ إلاّ الله; ميان ما و گناهان جز خداوند حائل نمى شود و براى اداى اطاعت و واجبات جز خداوند به ما نيرو نمى بخشد».[3]
به اين ترتيب جمله پرمعنى و پرمحتواى «لا حولَ ولا قوّة إلاّ بالله» دو معنى دارد كه هر دو در روايات معصومين(عليهم السلام) آمده است[4]. [5]
*
✍پی نوشت:
[3]. بحارالانوار، ج 90، ص 189، ح 24.
[4]. براى توضيح بيشتر درباره مسئله جبر و تفويض و قضا و قدر مى توانيد به كتاب انوارالاصول، ج 1، و تفسير نمونه، ج 26، ذيل آيه 38 سوره نبأ و همچنين ج 11، ذيل آيه 33 سوره نحل، و بحث هايى كه سابقاً در پيام امام اميرالمؤمنين(عليه السلام)، ج 12، ص 461، ذيل حكمت 78 داشتيم، مراجعه كنيد.
[5]. سند گفتار حكيمانه: در مصادر نهج البلاغه آمده است كه مضمون اين گفتار حكيمانه در كتاب تحف العقول (كه پيش از نهج البلاغه تأليف شده) در لابه لاى سؤالاتى كه عباية بن ربعى اسدى از حضرت كرد آمده است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 287). و عبارت تحف العقول چنين است كه امام(عليه السلام) در تفسير «لا حَولَ وَلا قوّةَ إلاّ بِالله» فرمود: «لا حَولَ عَن مَعاصِى الله إلاّ بِعِصمَةِ الله و لا قوّة لنا على طاعةِ الله إلاّ بعَونِ الله قال: فَوَثَب عَباية فقبّل يدَيه و رِجليه». (تحف العقول، در كلمات امام هادى(عليه السلام) از اميرمؤمنان على(عليه السلام)، ص 468)."
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
🔴 غیبت
☀️ امام علی علیه السلام:
غیبت آخرین کوشش شخص ناتوان است.
✨ الْغِيبَةُ جُهْدُ الْعَاجِزِ.
📚نهج البلاغه/ح461
✍🏼 غیبت، نشان ضعف و ناتوانی فرد است.
اگر می توانست حرفش را رو در روی آن فرد بگوید، هیچگاه غیبت نمی کرد.
🚫 او یا میخواهد به #دروغ مطلبی را به آن فرد نسبت دهد یا از مقام و موقعیت او می ترسد که در پشت سرش صحبت می کند.
@Nahjolbalaghe2
مداحی_آنلاین_کلید_جلب_محبت_امام_زمان_استاد_هاشمی_نژاد.mp3
3.2M
#موعظه
🗝 کلید جلب محبت امام زمان(عج)
🎙 حجت الاسلام هاشمی نژاد
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: پانصد و بیست و ششم 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ✅ ﺟﺎﻟﺐ ﺗﻮﺟﻪ: ﻣﻦ ﭘﻨ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: پانصد و بیست و هفت
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
↩️ ﻭ ﺍﻣﺎﻡ ﺳﺠﺎﺩ ﺯﻳﻦ ﺍﻟﻌﺎﺑﺪﻳﻦ (ﻉ) ﻧﻴﺰ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺍﺵ ﭼﻨﻴﻦ ﮔﻔﺖ: ﻛﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﻲ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﺪﺍﺭ ﻭ ﺑﻪ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﻴﻤﺮﺍﻥ ﻭ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﺩﻧﻴﻮﻱ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻭﻱ ﺑﻨﻤﺎ ﻭ ﺛﻮﺍﺏ ﺍﺧﺮﻭﻳﺶ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻳﺶ ﺫﺧﻴﺮﻩ ﻓﺮﻣﺎ ﻭ ﺍﺑﻮ ﺟﻌﻔﺮ ﺑﺎﻗﺮ (ﻉ) ﻧﻪ ﻳﻚ ﺑﺎﺭ، ﺑﻠﻜﻪ ﺩﺭ ﭼﻨﺪ ﻣﻮﺭﺩ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺍﻳﺎﻡ ﺗﺸﺮﻳﻖ ﺩﺭ ﻣﻨﻲ، ﻭ ﻏﻴﺮ ﺁﻥ ﺭﻭﻱ ﺑﻪ ﻛﻌﺒﻪ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﺭﺣﻤﺖ ﻭ ﺁﻣﺮﺯﺵ ﺩﻋﺎ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﻙ ﭘﻴﻮﺳﺘﻪ ﺑﻪ ﺭﻭﺡ ﺍﻟﻘﺪﺱ ﻣﻮﻳﺪ ﺑﺎﺷﻲ. ﻭ ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺩﻋﺎﻫﺎﻱ ﺁﻥ ﺍﻣﺎﻡ ﺑﻪ ﻛﻤﻴﺖ ﺩﺭ ﺍﻳﺎﻡ ﺍﻟﺒﻴﺾ، ﺩﻋﺎﺋﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺷﻴﺦ ﺍﻗﺪﻡ " ﺍﺑﻮ ﺍﻟﻘﺎﺳﻢ ﺧﺰﺍﺯ ﻗﻤﻲ " ﺩﺭ " ﻛﻔﺎﻳﻪ ﺍﻟﺎﺛﺮ ﻓﻲ ﺍﻟﻨﺼﻮﺹ ﻋﻠﻲ ﺍﻟﺎﺋﻤﻪ ﺍﻟﺎﺛﻨﻲ ﻋﺸﺮ " ﺑﻪ ﺍﺳﻨﺎﺩ ﺧﻮﺩ ﺍﺯ ﻛﻤﻴﺖ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ: ﺑﻪ ﺧﺪﻣﺖ ﻣﻮﻟﺎﻳﻢ ﺍﺑﻲ ﺟﻌﻔﺮ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻋﻠﻲ ﺑﺎﻗﺮ ﺭﺳﻴﺪﻡ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ: ﺍﻱ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺍﺑﻴﺎﺗﻲ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺷﻤﺎ ﺳﺮﻭﺩﻩﺍﻡ ﻛﻪ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻣﻲﺧﻮﺍﻫﻢ ﻛﻪ ﺑﺨﻮﺍﻧﻢ، ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻳﺎﻡ ﺍﻟﺒﻴﺾ ﺍﺳﺖ، ﮔﻔﺘﻢ: ﻳﺎﺑﻦ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﻳﻦ ﺍﺷﻌﺎﺭ
ﻣﻨﺤﺼﺮﺍ ﺩﺭ ﺳﺘﺎﻳﺶ ﺷﻤﺎ ﺍﺳﺖ، ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺑﺨﻮﺍﻥ. ﺷﺮﻭﻉ ﺑﺨﻮﺍﻧﺪﻥ ﻛﺮﺩﻡ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺍﻳﻨﺠﺎ ﺭﺳﻴﺪﻡ ﻛﻪ: ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﻣﺮﺍ ﺑﺨﻨﺪﻩ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﮔﺮﻳﺎﻧﺪ ﻛﻪ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﺍﻳﻦ ﺩﮔﺮ ﮔﻮﻧﻴﻬﺎ ﻭ ﮔﻮﻧﻪ ﮔﻮﻧﻴﻬﺎ ﺩﺍﺭﺩ. ﮔﺮﻳﻪﺍﻡ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻥ ﻧﻪ ﻧﻘﺮﻱ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻧﻴﻨﻮﺍ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﺁﻣﺪﻧﺪ، ﻭ ﻫﻤﮕﺎﻥ ﮔﺮﻭﮔﺎﻥ ﻛﻔﻦﻫﺎ ﺷﺪﻧﺪ. ﺍﻣﺎﻡ ﺑﺎﻗﺮ ﮔﺮﻳﺴﺖ، ﻭ ﺍﺑﻮ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﻧﻴﺰ ﮔﺮﻳﻪ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﭘﺮﺩﻩ ﺻﺪﺍﻱ ﮔﺮﻳﻪ ﻛﻨﻴﺰﻱ ﺭﺍ ﻧﻴﺰ ﺷﻨﻴﺪﻡ ﻭ ﭼﻮﻥ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﮔﻔﺘﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺳﻴﺪﻡ ﻛﻪ: ﻭ ﻳﺎﺩ ﺷﺶ ﺗﻦ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﻋﻘﻴﻞ ﻛﻪ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﺳﻮﺍﺭ ﻛﺎﺭ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺩﺷﻤﻦ، ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﭘﻨﺎﻩ ﻧﺪﺍﺩ ﻭ ﻧﻴﺰ ﺫﻛﺮ ﻋﻠﻲ، ﺁﻥ ﻧﻴﻜﻤﺮﺩﻱ ﻛﻪ ﺳﺮﻭﺭ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻮﺩ، ﺍﻧﺪﻭﻩ ﻣﺮﺍ ﺑﺮ ﻣﻲﺍﻧﮕﻴﺰﺩ.
[جلد چهارم ﺻﻔﺤﻪ 37]
ﺍﻣﺎﻡ (ﻉ) ﮔﺮﻳﺴﺖ ﻭ ﺳﭙﺲ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻫﻴﭻ ﻛﺴﻲ ﻧﻴﺴﺖ، ﻛﻪ ﺫﻛﺮ (ﻣﺼﻴﺒﺖ) ﻣﺎ ﻛﻨﺪ ﻭ ﻳﺎ ﺩﺭ ﻧﺰﺩ ﺍﻭ ﺍﺯ ﻣﺼﻴﺒﺖ ﻣﺎ ﻳﺎﺩ ﻛﻨﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺩﻳﺪﮔﺎﻧﺶ ﺳﺮ ﺷﮕﻲ ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﭼﻮﻥ ﭘﺮ ﭘﺸﻪ ﺍﻱ ﺑﺮﻳﺰﺩ، ﻣﮕﺮ ﺁﻧﻜﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﻱ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺑﻬﺸﺖ ﻣﻲﺳﺎﺯﺩ ﻭ ﺁﻥ ﺍﺷﻚ ﺭﺍ ﺳﺪ ﺭﺍﻩ ﺍﻭ ﻭ ﺁﺗﺶ ﺩﻭﺯﺥ ﻛﻨﺪ. ﻭ ﭼﻮﻥ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺍﺑﻴﺎﺕ ﺭﺳﻴﺪﻡ ﻛﻪ: ﻣﻦ ﻛﺎﻥ ﻣﺴﺮﻭﺭﺍ ﺑﻤﺎ ﻣﺴﻜﻢ
ﺍﻭ ﺷﺎﻣﺘﺎ ﻳﻮﻣﺎ ﻣﻦ ﺍﻟﺎﻥ ﻓﻘﺪ ﺫﻟﻠﺘﻢ ﺑﻌﺪ ﻋﺰ ﻓﻤﺎ ﺍﺩﻓﻊ ﺿﻴﻤﺎ ﺣﻴﻦ ﻳﻐﺸﺎﻧﻲ ﺩﺳﺘﻢ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺑﺎﺭ ﺧﺪﺍﻳﺎ ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻭ ﺁﻳﻨﺪﻩ ﻛﻤﻴﺖ ﺭﺍ ﺑﻴﺎﻣﺮﺯ ﻭ ﭼﻮﻥ ﺑﻪ ﺍﻳﻨﺠﺎ ﺭﺳﻴﺪﻡ ﻛﻪ: ﻛﻲ ﺣﻖ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﺑﭙﺎ ﻣﻲﺧﻴﺰﺩ؟ ﻭ ﻣﻬﺪﻱ ﺷﻤﺎ ﻛﻲ ﻗﻴﺎﻡ ﻣﻲﻛﻨﺪ؟ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﺯﻭﺩﻱ ﺍﻧﺸﺎﺀ ﺍﻟﻠﻪ، ﺩﻳﺮﻱ ﻧﭙﺎﻳﺪ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۱ و ۲ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی 🔴 زلزله عظیم رستاخیز
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۱ و ۲
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
🔴 زلزله عظیم رستاخیز
↩️ ۳ ـ مى دانیم: معمولاً در ادبیات عرب، از زنى که کودک خود را شیر مى دهد تعبیر به مرضع مى کنند(۱) ولى همان گونه که جمعى از مفسران و بعضى از ارباب لغت نوشته اند، گاه این کلمه به صورت مؤنث (مرضعة) آورده مى شود تا اشاره اى باشد به همان لحظه شیر دادن، و به تعبیر دیگر مرضع به زنى مى گویند که مى تواند بچه خود را شیر دهد، اما مرضعه، مخصوص زنى است که پستان خود را به دهان کودک شیرخوارش نهاده و در حال شیر دادن است!.(۲)
بنابراین، تعبیر فوق در آیه، نکته خاصى دارد; زیرا مى گوید: شدت وحشت زلزله رستاخیز آن قدر زیاد است که حتى اگر مادر پستان در دهان کودک شیر خوارش داشته باشد، چنان متوحش مى گردد که بى اختیار، پستان از دهانش بیرون کشیده، فراموشش مى کند!
* * *
۴ ـ جمله تَرَى النّاسَ سُکارى: مردم را به صورت مستان مى بینى اشاره به این است که پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) مخاطب این جمله (و احتمالاً مؤمنان بسیار قوى الایمان که قدم جاى قدم هاى او نهاده اند) از این وحشت عظیم در امانند; زیرا مى گوید: مردم را به این حالت مى بینى، یعنى خودت چنین نیستى.
* * *
۵ ـ بسیارى از مفسران و روات حدیث، در ذیل آیات مورد بحث، روایتى از پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) نقل کرده اند که، ذکر آن در اینجا به مورد است و آن این که: دو آیه آغاز این سوره در یکى از شب هاى غزوه بنى المصطلق (۳) نازل شد، در حالى که مردم در حال حرکت به سوى میدان جنگ بودند، پیامبر(صلى الله علیه وآله) مردم را صدا زد، آنها توقف کردند و گرداگردش حلقه زدند، حضرت این آیات را بر آنها خواند، صداى گریه از مردم بلند شد، و در آن شب، مسلمانان بسیار گریستند، هنگام صبح به قدرى نسبت به دنیا و زندگى دنیا بى اعتنا شده بودند که حتى زین به روى مرکب ها ننهادند و خیمه اى بر پا نساختند، گروهى گریه مى کردند و گروهى نشسته در فکر فرو رفته بودند. رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود: آیا مى دانید این چه روزى است؟ عرض کردند: خدا و پیامبرش آگاه ترند فرمود: روزى است که از هر هزارنفر ۹۹۹ نفر بسوى دوزخ روان مى شوند و تنها یکنفر به سوى بهشت!
این امر بر مسلمانان سخت آمد و شدیداً گریستند؟ و عرض کردند: پس چه کسى نجات خواهد یافت؟ پیامبر فرمود: گنهکارانى غیر از شما هستند که اکثریت را تشکیل مى دهند، من امیدوارم شما حداقل یک چهارم اهل بهشت باشید (مسلمانان تکبیر گفتند) بعد فرمود: امیدوارم یک سوم اهل بهشت باشید (باز هم تکبیر گفتند) بعد اضافه فرمود: امیدوارم دو سوم اهل بهشت از شما باشد; چرا که اهل بهشت ۱۲٠ صفند که ۸٠ صف آنها از امت من هستند... .(۴)
✍ پی نوشت:
۱ ـ علامت تأنیث در مواردى مى آورند که مذکر و مؤنث در آن وجود داشته باشد اما مثل مسأله باردارى و یا شیردادن که مخصوص زنان است و در مردان وجود ندارد نیاز به تاء تأنیث و مانند آن نیست.
۲ ـ به قاموس اللغة ، تفسیر کشاف ، تفسیر کبیر فخر رازى و تفسیر المیزان مراجعه شود.
۳ ـ این غزوه در شعبان سال ششم هجرى واقع گردید. در این ماه به رسول خدا(صلى الله علیه وآله) خبر رسید که بنى المصطلق به رهبرى حارث بن ابى ضرار مهیاى حمله شده اند، پیامبر(صلى الله علیه وآله) پیش از آن که آنها تحرکى به خرج دهند به آنان حمله بُرد، در ناحیه قدید به جنب آبى که مریسیع نام داشت با آنان درگیر شد، مشرکان شکست خوردند، اسیران بسیارى نصیب مسلمانان شد، از جمله جویریه دختر حارث بن ابى ضرار بود، که سهم ثابت بن قیس بن شماس یا پسر عموى او شد، جویریه با او قرارداد بست که قیمت خود را بپردازد و آزاد گردد، پس از آن خدمت رسول خدا(صلى الله علیه وآله) آمد تا با کمک گرفتن از آن حضرت بهاى خود را به قیس بپردازد، رسول خدا(صلى الله علیه وآله) به او کمک کرد، پس از آن با او ازدواج نمود، پس از ازدواج مسلمانان گفتند: طائفه جویریه خویشاوند رسول خدا(صلى الله علیه وآله) شده اند، لذا اسیران خود را آزاد کردند، لذا گفته اند: زنى از جویریه با برکت تر براى قوم خود نبوده است (کامل ابن اثیر، جلد ۲، صفحه ۱۹۲).
۴ ـ مجمع البیان ، جلد ۷، صفحه ۷٠ و تفسیر نور الثقلین ، جلد ۳، صفحه ۴۶۹، و تفسیرهاى دیگر.
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر خطبه ۱۰۱ بخش اول ✅ ازليّت و ابديّت خداوند 🔭 "خطبه در يك نگاه: اين خطبه -همانگونه كه
📝 شرح و تفسیر خطبه ۱۰۱ بخش دوم
❌ انکار نکردن حقیقت
🔹 آنچه مى گويم عين واقعيّت است:
امام(عليه السلام) در اين بخش، در واقع مقدّمه چينى مى کند براى بخش بعد که پرده از حوادث مهم آينده بر مى دارد و به مردم اطمينان مى دهد که آنچه را درباره حوادث آينده پيشگويى مى کند، واقعيّت هاى قطعى و يقينى است که از پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) شنيده است و تخلّفى در آن وجود ندارد.
تعبيرات اين بخش نشان مى دهد که امام(عليه السلام) قبلا هم پيشگويى هايى کرده است و بعضى از منافقان کوردل، يا مؤمنان ضعيف و ناآگاه با ديده انکار به آن نگريستند.
مى فرمايد: «اى مردم! دشمنى و مخالفت با من، شما را وادار به گناه نسازد و نافرمانى نسبت به من شما را به پيروى از هواى نفس نکشاند. و به هنگام شنيدن سخنانم، با ديده انکار به يکديگر نگاه نکنيد!». (أَيُّهَا النَّاسُ، لاَ يَجْرِمَنَّکُمْ شِقَاقِي(1)، وَ لاَ يَسْتَهْوِيَنَّکُمْ(3) عِصْيَانِي، وَ لاَ تَتَرَامَوْا(2) بِالأَبْصَارِ عِنْدَ مَا تَسْمَعُونَهُ مِنِّي).
اشاره به اينکه: کينه توزى ها و لجاجت ها و حسادت ها در بسيارى از موارد، انسان را به گناه مى کشاند و پرده اى در مقابل چشم او مى افکند و چهره حقيقت را نمى بيند.
سپس مى افزايد: «سوگند به آن کس که دانه را (در دل خاک) شکافت و بشر را آفريد! آنچه را که به شما خبر مى دهم، از پيامبر امّى (صلى الله عليه وآله) است. نه آن کس که (اين حقايق را) به من ابلاغ کرده دروغ گفته است و نه شنونده; جاهل بوده، (که نتواند سخنان رسول خدا را به درستى حفظ کند)». (فَوَالِّذِي فَلَقَ الْحَبَّةَ، وَ بَرَأَ(4) النَّسَمَةَ،(5) إِنَّ الَّذِي أُنَبِّئُکُمْ بِهِ عَنَ النَّبِىِّ الأُمِّيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهَ وَ آلِهِ،(6) مَا کَذَبَ الْمُبَلِّغُ، وَ لاَ جَهِلَ السَّامِعُ).
✍ پی نوشت:
1. «يَجرمَنَّ» از مادّه «جَرم» (بر وزن جهر) (جُرم بر وزن ظلم، اسم مصدر است) در اصل به معناى قطع کردن و بريدن است و از آنجا که افراد گنهکار پيوند خود را با خدا قطع مى کنند، اين کلمه به گناه نيز اطلاق شده است، بنابراين، «لاَ يَجْرِمَنَّکُمْ» به معناى «شما را وادار به گناه نکند» مى باشد.
2. «شقاق» در اصل به معناى شکاف است و به جنگ و منازعه و اختلاف نيز اطلاق مى شود; چرا که طرفين صفوف خود را از يکديگر جدا مى سازند و در جمله بالا به معناى مخالفت و منازعه است.
3. «يَستهوينّ» از مادّه «هوى» (هواى نفس) گرفته شده و مفهومش اين است که شما را به پيروى هواى نفس وادار نکند.
4. «بَرأ» از مادّه «برء» (بر وزن نرم) گاه به معناى آفريدن و ايجاد کردن آمده و گاه به معناى دورى جستن و برائت از چيزى و در خطبه بالا به معناى اوّل است و اطلاق «بُرأ» (بر وزن ظلم) به معناى بهبودى و سلامتى به جهت آن است که شخص از حالت اوّل که بيمارى است، جدا مى شود.
5. «نَسمه» در اصل به معناى وزش ملايم باد است و گاه به معناى نفس کشيدن آمده و به همين مناسبت، به خود انسان هم که داراى تنفّس است، اطلاق مى شود.
6. تعبير به «امّى» (درس نخوانده يا کسى که منسوب به اُمّ يعنى مادر است و جز در دامان مادر مطلبى فرا نگرفته) اشاره لطيفى به اين نکته است که پيامبر اکرم (صلى الله عليه وآله) با اينکه اصلا درسى نخوانده بود، هم از گذشته خبر مى داد و هم از آينده و اين يکى از نشانه هاى ارتباط او با خداوند است.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
☀️امـام علـى عليهالسلام
🔹مردى نزد پيامبر صلي الله عليه و آله آمد و گفت:
به من كارى بياموز كه خداوند ، به سبب آن ، مرا دوست بدارد و مردم نيز دوستم بدارند، و خدا دارايى ام را فزون گرداند و تن درستم بدارد و عمرم را طولانى گرداند و مرا با تو محشور كند.
حضرت فرمود:
«اينها يى كه گفتى شش چيز است كه به شش چيز ، نياز دارد:
❶ اگر مى خواهى خدا تو را دوست بدارد ، از او بترس و تقوا داشته باش.
❷ اگر مى خواهى مردم دوستت بدارند ، به آنان نيكى كن و به آنچه دارند ، چشم مدوز.
❸ اگر مى خواهى خدا دارايى ات را فزونى بخشد ، زكات آن را بپرداز.
❹ اگر مى خواهى خدا بدنت را سالم بدارد ، صدقه بسيار بده.
❺ اگر مى خواهى خداوند عمرت را طولانى گرداند ، به خويشاوندانت رسيدگى كن
❻ و اگر مى خواهى خداوند تو را با من محشور كند ، در پيشگاه خداى يگانه قهّار ، سجده طولانى كن.
🌺 أعلام الدين ص 268
بحار الأنوار ج 85 ص 164 ح 12
@Nahjolbalaghe2