قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر حکمت ۳۶۴ ❌سوال بیهوده نکردن ✅ تفكر منطقى: امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه ب
📝 شرح و تفسیر حکمت ۳۶۴
❓سوال بیهوده
↩️ در حديث ديگرى آن حضرت مى فرمايد: «السُّؤالُ نِصْفُ العِلْمِ; سؤال نيمى از علم و دانش است».[3]
ولى سؤال با تمام اهميّتش، استثنائاتى هم دارد كه در آن موارد سؤال كردن زشت و نازيباست. ازجمله همان مطلبى كه در گفتار حكيمانه بالا آمد كه انسان درباره امور غير ممكن پرسش كند.
ديگر اين كه سؤال ها جنبه تفقه و فراگيرى علم نداشته باشد بلكه كسى بخواهد براى خفيف و خوار كردن طرف مقابل يا به عنوان لجبازى چيزى بپرسد و سؤال خود را پيگيرى نمايد.
نيز امورى وجود دارد كه وقت آن فرا نرسيده است و عجله كردن درمورد آن صحيح نيست مانند آنچه در قرآن مجيد در داستان خضر و موسى(عليهما السلام) آمده است كه خضر(عليه السلام) از موسى(عليه السلام) عهد گرفته بود كه اگر امور عجيبى از خضر(عليه السلام) ديد عجله در سؤال نكند و بگذارد تا او به موقع آن را پاسخ گويد.
همچنين سؤال كردن درباره امورى كه تكليف انسان را سنگين مى كند در حالى كه اگر درباره آن سؤال نشود خداوند براى آن مؤاخذه نمى كند. مثل سؤالات مكررى كه بنى اسرائيل درباره گاوى كه مأمور بودند آن را ذبح كنند از موسى(عليه السلام) كردند و لحظه به لحظه كار خود را مشكل تر و پيچيده تر ساختند. قرآن مجيد نيز مى فرمايد: (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تَسْأَلُوا عَنْ أَشْيَاءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ).[4]
يا سؤال درباره امورى كه عقل انسان هرگز به حقيقت آن نخواهد رسيد مانند سؤال درباره كنه ذات پروردگار كه هيچ انسانى نمى تواند به آن برسد چون فكر و روح انسان محدود است و ذات پاك خداوند نامحدود.
يا سؤال درباره مسائل پيچيده اى كه فهم آن در استعداد سؤال كننده نيست مانند سؤال درباره قضا و قدر كه از پيچيده ترين مسائل علمى و فلسفى است و ائمه(عليهم السلام) آن دسته از ياران خود را كه استعداد درك اين گونه از مسائل را نداشتند از فكر كردن درمورد آن نهى مى نمودند.
اين امور شش گانه مواردى است كه سؤال كردن درباره آن ها مذموم و نكوهيده است و با توجه به اين كه دنيايى از مسائل سرنوشت ساز وجود دارد كه انسان پاسخ آن ها را نمى داند و بايد براى حل آن ها بكوشد و از دانشمندان آگاه پرسش كند، بسيار بى خردى است كه انسان آن ها را فراموش كند و به امورى بپردازد كه اثرى جز اتلاف وقت يا حيرت و سرگردانى براى او ندارد.[5]"
✍ پی نوشت:
3]. كنزالعمال، مطابق نقل ميزان الحكمة، ح 2877، باب سؤال.
[4]. مائده، آيه 101.
[5]. سند گفتار حكيمانه: در كتاب مصادر تنها منبع ديگرى كه براى اين گفتار حكيمانه ذكر شده غررالحكم آمدى است كه آن را در حرف «لاء» با تفاوت هايى ذكر كرده است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 267)
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🎙شرح صوتی حکمت های نهج البلاغه 🔷 حکمت های: ۳۶۰ الی ۳۶۲ @Nahjolbalaghe2
شرح_صوتی_حکمت_۳۶۳.mp3
8.23M
🎙شرح صوتی حکمت های نهج البلاغه
🔷 حکمت : ۳۶۳
✅ اسلام ناب علوی
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
☀️ امیرالمؤمنین (ع):
🌹 ای فرزند آدم! اندوه روز نيامده را بر امروزت ميفزا، زيرا اگر روزی که نرسيده، (جزئی) از عمر تو باشد، خداوند رزق تو را خواهد رساند. 🌺
(نهج البلاغه، حکمت 267)
@Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#موعظه
🔺۴چیز بدتر از گناه
🎥 استاد رفیعی
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: سیصد و چهل و سه 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی 16 - ﺍﺑﻦ ﻛﺜﻴﺮ ﺷﺎﻣﻲ ﺩﺭ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: سیصد و چهل و چهار
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
↩️ ﻃﺒﺮﻱ ﺩﺭ ﺹ 59 ﺟﻠﺪ ﺩﻫﻢ ﺗﻔﺴﻴﺮﺵ ﺑﺎﺳﻨﺎﺩﺵ ﺍﺯ ﺍﻧﺲ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﻛﻪ ﻭﻱ ﮔﻮﻳﺪ ﻋﺒﺎﺱ ﻭ ﺷﻴﺒﻪ (ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻋﺜﻤﺎﻥ) ﻣﺘﻮﻟﻲ ﻣﺴﺠﺪ ﺍﻟﺤﺮﺍﻡ ﻭ ﻛﻌﺒﻪ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﺮ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﻣﺒﺎﻫﺎﺕ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﺷﺨﺼﻴﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮﺥ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﻣﻲﻛﺸﻴﺪﻧﺪ، ﻋﺒﺎﺱ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻣﻲﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺑﺮﺗﺮﻡ ﭼﻮﻥ ﻋﻤﻮﻱ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﻭ ﻭﺻﻲ ﭘﺪﺭ ﺁﻧﺤﻀﺮﺕ ﻭ ﺳﺎﻗﻲ ﺣﺎﺟﻴﻬﺎ ﻫﺴﺘﻢ. ﺷﻴﺒﻪ ﻣﻲﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﺍﺯ ﺗﻮ ﻣﻬﻢ ﺗﺮ ﻭ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭ ﺗﺮﻡ ﭼﻮﻥ ﺍﻣﻴﻦ ﺧﺪﺍﻳﻢ ﺑﺮ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﺵ ﻭ ﺧﺰﺍﻧﻪ ﺩﺍﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺧﺪﺍ ﻫﺴﺘﻢ، ﺁﻳﺎ ﺁﻧﭽﻨﺎﻥ ﻛﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﺮﺍ ﺍﻣﻴﻦ ﺧﻮﺩ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻣﻴﻦ ﺗﻮ ﻧﻴﺴﺘﻢ. ﺍﻳﻨﺪﻭ ﺑﺎ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﺍﺯ ﻫﻤﻴﻦ ﻗﺒﻴﻞ ﺳﺨﻨﺎﻥ ﻣﻲﮔﻔﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﺮ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﻣﻔﺎﺧﺮﻩ ﻣﻲﻛﺮﺩﻧﺪ ﺗﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﺍﺑﻴﻄﺎﻟﺐ ﺑﻪ ﺁﻧﺪﻭ ﺭﺳﻴﺪ. ﻋﺒﺎﺱ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ: ﺷﻴﺒﻪ ﺑﻦ ﻣﻦ ﻣﺒﺎﻫﺎﺕ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﮔﻤﺎﻥ ﻣﻲﻛﻨﺪﺍﺯ ﻣﻦ ﺑﺮﺗﺮ ﺍﺳﺖ. ﻋﻠﻲ ﮔﻔﺖ: ﺍﻱ ﻋﻤﻮ ﺗﻮ ﺑﺎﻭ ﭼﻪ ﮔﻔﺘﻲ؟ ﻋﺒﺎﺱ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ: ﺑﺎﻭ ﮔﻔﺘﻢ: ﻣﻦ ﻋﻤﻮﻱ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﻭ ﺟﺎﻧﺸﻴﻦ ﻭ ﻭﺻﻲ ﭘﺪﺭ ﺁﻧﺤﻀﺮﺕ ﻭ ﺳﺎﻗﻲ ﺣﺎﺟﻴﻬﺎ ﻫﺴﺘﻢ ﻭ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺑﺎﻟﺎﺗﺮﻡ. ﻋﻠﻲ ﺑﺸﻴﺒﻪ ﺭﻭ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﻛﻪ ﺗﻮ ﭼﻪ ﻣﻲﮔﻮﺋﻲ؟ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩﻛﻪ ﻣﻦ ﮔﻔﺘﻢ: ﺑﺪﻳﻦ ﺟﻬﺖ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺑﺮﺗﺮﻡ ﻛﻪ ﺍﻣﻴﻦ
ﺧﺪﺍ ﻫﺴﺘﻢ ﺑﺮ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﺵ ﻭ ﺧﺰﺍﻧﻪ ﺩﺍﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﻛﻌﺒﻪ ﻫﺴﺘﻢ ﺁﻳﺎ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﺍﻣﻴﻦ ﺧﺪﺍ ﺍﺳﺖ ﺍﻣﻴﻦ ﺗﻮ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ؟ ﺍﻧﺲ
[جلد سوم ﺻﻔﺤﻪ 90]
ﮔﻮﻳﺪ ﻛﻪ ﻋﻠﻲ ﺩﺭ ﭘﺎﺳﺦ ﺁﻧﺎﻥ ﮔﻔﺖ: ﺑﮕﺬﺍﺭﻳﺪ ﻣﻨﻬﻢ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭ ﺧﻮﻳﺶ ﺭﺍ ﺑﺎﺯﮔﻮ ﻛﻨﻢ. ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺧﻮﺏ ﺍﺳﺖ. ﺷﻤﺎ ﻫﻢ ﺑﻔﺮﻣﺎﺋﻴﺪ. ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻣﻦ ﺍﺯﺷﻤﺎ ﺑﺪﻳﻦ ﺟﻬﺖ ﺑﺮﺗﺮﻡ ﻛﻪ ﻧﺨﺴﺘﻴﻦ ﻛﺴﻲ ﻫﺴﺘﻢ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺍﻳﻦ ﺍﻣﺖ ﻛﻪ ﺑﻮﻋﺪﻩﻫﺎﻱ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﺑﺎ ﺍﻭ ﻫﺠﺮﺕ ﻧﻤﻮﺩﻡ ﻭ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﺟﻬﺎﺩ ﻛﺮﺩﻡ. (ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺳﺨﻦ ﻋﻠﻲ) ﻫﺮ ﺳﻪ ﻧﻔﺮ ﺭﻭﺍﻧﻪ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﺑﺤﻀﻮﺭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﻣﺸﺮﻑ ﮔﺮﺩﻳﺪﻧﺪ ﻭ ﻫﺮ ﻛﺪﺍﻡ ﺟﻬﺖ ﺑﺮﺗﺮﻱ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎﺯﮔﻮ ﻛﺮﺩﻧﺪ، ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﭼﻴﺰﻱ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﻧﮕﻔﺖ ﻭ ﺁﻧﻬﺎ ﻫﻢ ﺭﻓﺘﻨﺪ، ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯﻱ ﺟﺒﺮﺋﻴﻞ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺩﺭ ﺑﺎﺭﻩ ﺁﻥ ﻭﺣﻲ ﺁﻭﺭﺩ، ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺁﻥ ﺳﻪ ﻧﻔﺮ ﺭﺍ ﺍﺣﻀﺎﺭ ﻛﺮﺩ ﻭﻗﺘﻲ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﺨﺪﻣﺖ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺁﻣﺪﻧﺪ، ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﺗﻠﺎﻭﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﺟﻌﻠﺘﻢ ﺳﻘﺎﻳﻪ ﺍﻟﺤﺎﺝ ﻭ ﻋﻤﺎﺭﻩ ﺍﻟﻤﺴﺠﺪ ﺍﻟﺤﺮﺍﻡ ﻛﻤﻦ ﺁﻣﻦ ﺑﺎﻟﻠﻪ ﻭ ﺍﻟﻴﻮﻡ ﺍﻟﺎﺧﺮ... ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﺁﻳﻪ. ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺍﻳﻦ ﻣﻔﺎﺧﺮﻩ، ﻭ ﻧﺰﻭﻝ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺷﺎﻥ ﺁﻧﺎﻥ، ﻋﺪﻩ ﺯﻳﺎﺩﻱ ﺍﺯ ﺣﻔﺎﻅ ﻭ ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪﺍﻥ ﻭ ﻣﻔﺴﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﻛﺘﺐ ﺧﻮﺩ ﺁﻭﺭﺩﻩ
ﻭ ﺑﺎ ﺗﺤﻘﻴﻘﺎﺕ ﺩﺍﻣﻨﻪ ﺩﺍﺭﻱ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺑﺎﺭﻩ ﺭﺍﻭﻳﺎﻥ ﺍﻳﻦ ﺣﺪﻳﺚ ﻭ ﺳﻠﺴﻠﻪ ﺳﻨﺪ ﺁﻥ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﻌﺘﺒﺮ ﺩﺍﻧﺴﺘﻪ، ﺑﺮﺧﻲ ﺑﻄﻮﺭ ﺍﺟﻤﺎﻝ ﺫﻛﺮ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﻋﺪﻩ ﺍﻱ ﻣﻔﺼﻠﺎ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
✅🌷شنبه، سهشنبه و پنج شنبه شرح 🦋خطبه ها
✅🌹یکشنبه، دوشنبه وچهارشنبه شرح 🌴حکمتها
✅☫روزانهتفسیر قرآن☫
✅🌷شرح متنی و صوتی نامه ها بطور کامل در کانال بارگذاری شده و شرح آخرین نامه جهت سهولت در دسترسی، در اینجا آورده شده و بقیه نامه ها به هم پیوست میباشد⬇️
لینک شرح نامه ۷۹ ( آخرین نامه): https://eitaa.com/Nahjolbalaghe2/24783
✅🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گذاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
@Nahjolbalaghe2