eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
32 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: سیصد و چهل و چهار 🔷#واقعه‌غدیرخم #علامه‌امینی ↩️ ﻃﺒﺮﻱ ﺩﺭ ﺹ 59 ﺟﻠﺪ
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: سیصد و چهل و پنج 🔷 ↩️ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ: 1- ﻭﺍﺣﺪﻱ ﺩﺭ " ﺍﺳﺒﺎﺏ ﺍﻟﻨﺰﻭﻝ " ﺹ 182 ﺍﺯ ﺣﺴﻦ ﻭﺷﻌﺒﻲ ﻭﻗﺮﻇﻲ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. 2- ﻗﺮﻃﺒﻲ ﺩﺭ ﺗﻔﺴﻴﺮﺵ ﺟﻠﺪ 8 ﺹ 91 ﺍﺯ ﺳﺪﻱ. 3- ﺧﺎﺯﻥ ﺩﺭ ﺗﻔﺴﻴﺮﺵ ﺟﻠﺪﺩﻭﻡ ﺹ 221 ﮔﻮﻳﺪ: ﺷﻌﺒﻲ ﻭ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻛﻌﺐ ﻗﺮﻇﻲ ﮔﻮﻳﻨﺪ: ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﺩﺭ ﺑﺎﺭﻩ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﺍﺑﻴﻄﺎﻟﺐ ﻭ ﻋﺒﺎﺱ ﺑﻦ ﻋﺒﺪﺍﻟﻤﻄﻠﺐ ﻭ ﻃﻠﺤﻪ ﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﺷﻴﺒﻪ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪ. ﺍﻳﻨﺎﻥ ﺑﺎ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﻣﺒﺎﻫﺎﺕ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﻫﺮ ﻳﻚ ﺳﺨﻨﻲ ﻣﻲ‌ﮔﻔﺖ. ﻃﻠﺤﻪ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﺻﺎﺣﺐ ﺧﺎﻧﻪ ﻭ ﻛﻠﻴﺪﺩﺍﺭ ﻛﻌﺒﻪ ﻫﺴﺘﻢ. ﻋﺒﺎﺱ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﺣﺎﺟﻴﻬﺎ ﺭﺍ ﺁﺏ ﻣﻲ‌ﺩﻫﻢ [ جلد سوم ﺻﻔﺤﻪ 91] ﻭ ﺍﺩﺍﺭﻩ ﻛﺮﺩﻥ ﺣﺠﺎﺝ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ. ﻋﻠﻲ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﻧﺪﺍﻧﻢ ﺷﻤﺎ ﭼﻪ ﻣﻲ‌ﮔﻮﺋﻴﺪ، ﻣﻦ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﺨﻮﺍﻧﻨﺪ ﺷﺶ ﻣﺎﻩ ﺟﻠﻮﺗﺮ ﺭﻭﻱ ﺑﻘﺒﻠﻪ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﻧﻤﺎﺯ ﺧﻮﺍﻧﺪﻡ ﻭ ﻣﻦ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﺩﻫﺎ ﻭ ﺟﻨﮕﻬﺎ ﺩﻭﺷﺎﺩﻭﺵ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺷﻤﺸﻴﺮ ﺯﺩﻩ ﺍﻡ. ﺳﭙﺲ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪ. 5- ﺍﺑﻮﺍﻟﺒﺮﻛﺎﺕ ﻧﺴﻔﻲ ﺩﺭ ﺹ 221 ﺟﻠﺪ ﺩﻭﻡ ﺗﻔﺴﻴﺮﺵ. 6- ﺣﻤﻮﺋﻲ ﺩﺭ " ﺍﻟﻔﺮﺍﺋﺪ " ﺩﺭ ﺑﺎﺏ ﭼﻬﻞ ﻭ ﻳﻜﻢ ﺑﺎﺳﻨﺎﺩﺵ ﺍﺯ ﺍﻧﺲ. 7- ﺍﺑﻦ ﺻﺒﺎﻍ ﻣﺎﻟﻜﻲ ﺩﺭ " ﺍﻟﻔﺼﻮﻝ ﺍﻟﻤﻬﻤﻪ " ﺹ 123 ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﻭﺍﺣﺪﻱ ﺍﺯ ﺣﺴﻦ ﻭﻋﺸﺒﻲ ﻭﻗﺮﻇﻲ. 8- ﺟﻤﺎﻝ ﺍﻟﺪﻳﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻳﻮﺳﻒ ﺯﺭﻧﺪﻱ ﺩﺭ ﻧﻈﻢ ﻭ ﺷﻌﺮ ﺩﺭﺭ ﺍﻟﺴﻤﻄﻴﻦ. 9- ﮔﻨﺠﻲ ﺩﺭ ﺍﻟﻜﻔﺎﻳﻪ ﺹ 113 ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﺍﺑﻦ ﺟﺮﻳﺮ ﻭ ﺍﺑﻦ ﻋﺴﺎﻛﺮ ﺍﺯ ﺍﻧﺲ ﺑﻬﻤﺎﻥ ﻋﺒﺎﺭﺗﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻣﺘﻦ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺫﻛﺮ ﻛﺮﺩﻳﻢ. 10- ﺍﺑﻦ ﻛﺜﻴﺮ ﺷﺎﻣﻲ ﺩﺭ ﺗﻔﺴﻴﺮﺵ ﺟﻠﺪ ﺩﻭﻡ ﺹ 341 ﺍﺯ ﺣﺎﻓﻆ ﻋﺒﺪﺍﻟﺮﺯﺍﻕ ﺑﺎﺳﻨﺎﺩﺵ ﺍﺯ ﺷﻌﺒﻲ، ﻭ ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﺍﺑﻦ ﺟﺮﻳﺮ ﺍﺯ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻛﻌﺐ ﻗﺮﻇﻲ، ﻭ ﺍﺯ ﺳﺪﻱ ﻭ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻃﺮﻳﻖ ﻭ ﻋﺒﺎﺭﺕ ﺍﻳﻨﺎﻥ ﺍﻳﻦ ﭼﻨﻴﻦ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ: ﻋﻠﻲ ﻭ ﻋﺒﺎﺱ ﻭ ﺷﻴﺒﻪ ﺑﺎ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﻣﺒﺎﻫﺎﺕ ﻣﻲ‌ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﻘﻴﻪ ﻋﺒﺎﺭﺗﺸﺎﻥ ﻣﺜﻞ ﻋﺒﺎﺭﺕ ﻓﻮﻕ ﺍﺳﺖ. ﻭ ﻧﻴﺰ ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﺣﺎﻓﻆ ﻋﺒﺪﺍﻟﺮﺯﺍﻕ ﺍﺯ ﺣﺴﻦ ﻭ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﺛﻮﺭ ﺍﺯ ﻣﻌﻤﺮ ﺍﺯ ﺣﺴﻦ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
🤲 صلوات شعبانیه @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﴾﷽﴿✨ ✅ برنامه‌ روزانه کانال : ✅🌷شنبه، سه‌شنبه و پنج شنبه شرح 🦋خطبه ها ✅🌹یکشنبه‌، دوشنبه وچهار‌شنبه‌ شرح 🌴حکمتها ✅☫روزانه‌تفسیر قرآن‌‌☫ ✅🌷شرح متنی و صوتی نامه ها بطور کامل در کانال بارگذاری شده و شرح آخرین نامه جهت سهولت در دسترسی، در اینجا آورده شده و بقیه نامه ها به هم پیوست میباشد⬇️ لینک شرح نامه ۷۹ ( آخرین نامه): https://eitaa.com/Nahjolbalaghe2/24783 ✅🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهج‌البلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گذاری شده و لینک‌های دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. «أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ» بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ قُل لَّوْ كَانَ الْبَحْرُ مِدَادًا لِّكَلِمَاتِ رَبِّي لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَن تَنفَدَ كَلِمَاتُ رَبِّي وَلَوْ جِئْنَا بِمِثْلِهِ مَدَدًا بگو: «اگر دریا براى (نوشتن) کلمات پروردگارم مرکّب شود، دریا پایان مى گیرد. پیش از آن که کلمات پروردگارم پایان یابد. هر چند همانند آن (دریا) را کمک آن قرار دهیم.» (کهف/۱۰۹) *** قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يُوحَىٰ إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَٰهُكُمْ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ ۖ فَمَن كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا بگو: «من فقط بشرى هستم مثل شما. (ولى) به من وحى مى شود که معبودتان، تنها معبودِ یگانه است. پس هر که به لقاى پروردگارش امید دارد، باید کارى شایسته انجام دهد، و هیچ کس را در عبادت پروردگارش شریک نکند.» (کهف/۱۱۰) @Nahjolbalaghe2
🌧شأن نزول: در شأن نزول این آیه، از ابن عباس چنین آمده است: یهود هنگامى که این سخن الهى را از پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) شنیدند که: ما أُوتِیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاّ قَلِیلاً: شما جز بهره کمى از دانش ندارید . گفتند: چگونه چنین چیزى مى تواند صحیح باشد؟ در حالى که به ما تورات داده شده است، و هر کس تورات به او داده شده است، صاحب خیر کثیر است. در این هنگام نخستین آیه فوق نازل شد (و ترسیمى از علم بى نهایت خدا و ناچیز بودن علم ما در برابر علم او را نمود). بعضى مى گویند: یهود به پیامبر(صلى الله علیه وآله) گفتند: خداوند به تو حکمت داده است وَ مَنْ یُؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثِیراً: و هر کس به او حکمت داده شده داراى خیر کثیر است . اما هنگامى که درباره روح از تو سؤال مى کنیم جواب سربسته مى گوئى؟! آیه فوق نازل شد (و نشان داد: انسان هر قدر دانش داشته باشد، در برابر علم بى پایان خدا بسیار ناچیز است).
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه کهف آیات ۱۰۳ الی ۱۰۸ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ ۳ ـ توزین
📝تفسیر سوره مبارکه کهف آیات ۱۰۹ الی ۱۱۰ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ✅ آنها که امید لقاى خدا را دارند آیات فوق، در عین این که: بحث مستقلى را دنبال مى کند در ارتباط با کل مباحث این سوره است; زیرا هر یک از داستان هاى سه گانه مهمى که در این سوره بود، پرده از روى مطالب تازه و عجیبى برمى داشت، گوئى قرآن در این آیات مى خواهد بگوید: آگاهى بر سرگذشت اصحاب کهف، و موسى و خضر، و ذو القرنین در برابر علم بى پایان خدا، مطلب مهمى نیست; چرا که علم و دانش او، همه کائنات و جهان هستى، گذشته و حال و آینده را در برمى گیرد. به هر حال، قرآن در نخستین آیه مورد بحث، به پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى گوید: بگو اگر دریاها براى نوشتن کلمات پروردگارم، مرکّب شود، دریاها پایان مى یابد پیش از آن که کلمات پروردگارم پایان گیرد، هر چند همانند آن را به آن اضافه کنیم (قُلْ لَوْ کانَ الْبَحْرُ مِداداً لِکَلِماتِ رَبِّی لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ کَلِماتُ رَبِّی وَ لَوْ جِئْنا بِمِثْلِهِ مَدَداً). مِداد به معنى مرکّب، و یا ماده رنگینى که به کمک آن مى نویسند مى باشد، و در اصل از مدّ به معنى کشش گرفته شده است; زیرا با کشش آن خطوط آشکار مى شود. کَلِمات جمع کلمه ، در اصل به معنى الفاظى است که با آن سخن گفته مى شود، و یا به تعبیر دیگر لفظى است که دلالت بر معنى دارد، اما از آنجا که هر یک از موجودات این جهان، دلیل بر علم و قدرت پروردگار است، گاهى به هر موجودى کلمة اللّه اطلاق مى شود، مخصوصاً این تعبیر در مورد موجودات مهم و با عظمت بیشتر آمده است: در مورد عیسى مسیح(علیه السلام) مى گوید: إِنَّمَا الْمَسِیحُ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ رَسُولُ اللّهِ وَ کَلِمَتُهُ أَلْقاها إِلى مَرْیَمَ: عیسى(علیه السلام) کلمه خداوند بود که آن را به مریم القا نمود . در آیه مورد بحث، کلمه نیز به همین معنى است یعنى اشاره به موجودات جهان هستى است که هر کدام حکایت از صفات گوناگون پروردگار مى کند. در حقیقت، قرآن در این آیه توجه به این واقعیت مى دهد که: گمان مبرید عالم هستى محدود به آن است که شما مى بینید، یا مى دانید، یا احساس مى کنید، بلکه، آن قدر عظمت و گسترش دارد که اگر دریاها مرکب شوند و بخواهند نام آن و صفات و ویژگى هاى آنها را بنویسند دریاها پایان مى یابند پیش از آن که موجودات جهان هستى را احصا کرده باشند. توجه به این نکته نیز لازم است که: دریا در اینجا مفهوم جنس را دارد، و همچنین کلمه مثل در جمله وَ لَوْ جِئْنا بِمِثْلِهِ مَدَداً نیز معنى جنس را مى رساند، اشاره به این که: هر قدر همانند این دریا بر آن افزوده شود، باز هم کلمات الهى پایان نمى گیرد. و به همین دلیل، آیه فوق با آیه مشابهى که در سوره لقمان آمده است هیچ گونه منافاتى ندارد آنجا که مى گوید: وَ لَوْ أَنَّ ما فِی الاْ َرْضِ مِنْ شَجَرَة أَقْلامٌ وَ الْبَحْرُ یَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُر ما نَفِدَتْ کَلِماتُ اللّهِ: اگر تمام درختان روى زمین قلم شوند، و دریا و هفت دریاى دیگر، مرکب آن گردند (تا کلمات خدا را بنویسند) هرگز کلمات او پایان نمى گیرد . یعنى این قلم ها مى شکند و آن مرکّب ها تا آخرین قطره تمام مى شوند و هنوز شرح مخلوقات و اسرار و حقایق جهان هستى باقى مانده است. موضوع مهمى که در اینجا توجه به آن لازم است این است که: آیه فوق در عین این که گسترش بى انتهاى جهان هستى را در گذشته، حال و آینده مجسم مى سازد، ترسیمى از علم نامحدود خداوند نیز هست; چرا که مى دانیم خدا به همه آنچه در پهنه هستى بوده است و خواهد بود، احاطه علمى دارد، بلکه علم او به حکم این که: علم حضورى است از وجود این موجودات، جدا نخواهد بود (دقت کنید). پس، به تعبیر دیگر مى توان گفت: اگر تمام اقیانوس هاى روى زمین مرکب و جوهر شوند، و همه درختان قلم گردند، هرگز قادر نیستند آنچه در علم خداوند است رقم بزنند. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
18.Kahf.110.mp3
3.69M
📝 تفسیر صوتی سوره مبارکه کهف آیه ۱۰ 🎙 مفسّر: حجت الاسلام والمسلمین قرائتی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر حکمت ۳۶۴ ❓سوال بیهوده ↩️ در حديث ديگرى آن حضرت مى فرمايد: «السُّؤالُ نِصْفُ العِلْمِ
📝 شرح و تفسیر حکمت ۳۶۵ 🔷 راه خودسازی ✅ بهترين راه ادب آموزى خويشتن: امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه به سه نكته مهم اشاره كرده، نخست مى فرمايد: «فكر، آينه شفاف و درخشنده اى است»; (الْفِكْرُ مِرْآةٌ صَافِيَةٌ). هنگامى كه اشيا در مقابل آينه قرار مى گيرند و نور بر آن ها مى تابد، نور از اشيا بر مى خيزد و به آينه مى خورد و از آن بازمى گردد و به چشم انسان منتقل مى شود و از آن جا كه هر قسمتى از اشيا نور را به يك نحو منعكس مى كند تمام مشخصات آن شىء در چشم انسان منعكس مى شود، و جمله معروفى كه در تعريف فكر گفته اند: «الفكر حركة الى المبادىء ومن مبادىء الى المراد» فكر از دو حركت تشكيل مى شود: از مبادى به سوى مقصد حركت مى كند و از مقصد به سوى انسان، و حقايق اشيا را به او نشان مى دهد، مى تواند قابل تطبيق بر اين حركت دوگانه در مقابل آينه باشد. به هر حال خداوند لطف بزرگى در حق انسان كرده كه اين آينه شفاف تمام نماى حقايق را در اختيار او گذاشته مشروط بر اين كه آن را به وسيله هوى و هوس ها، تعصب ها، پيش داورى هاى غلط، تقليدهاى كوركورانه و در يك كلمه موانع شناخت، تاريك و كدر نسازد و خود را از اين نعمت بزرگ الهى محروم ننمايد. و به گفته شاعر: إذا المرء كانت له فكرة  ***  ففى كل شىء له عبرة هنگامى كه انسان فكر آماده اى داشته باشد به هرچيز بنگرد درس عبرتى از آن مى آموزد. در حديثى از اميرمؤمنان(عليه السلام) مى خوانيم: «إِذَا قَدَّمْتَ الْفِكْرَ فِى أَفْعَالِكَ حَسُنَتْ عَوَاقِبُكَ فِى كُلِّ أَمْر; اگر كارهاى خود را با فكر آغاز كنى پايان تمام كارهاى تو خوب خواهد بود». در حديث ديگر از آن حضرت مى خوانيم: «ما ذَلَّ مَن أحسَنَ الفِكْرَ; كسى كه خوب بينديشد هرگز ذليل نمى شود». در حديث ديگرى از امام مجتبى(عليه السلام) آمده است: «أوصيكم بتقوى الله و إدامةِ التفكّرِ فإنّ التّفَكّر أبو كُلِّ خير و أُمِّه; شما را به تقواى الهى و تداوم تفكر توصيه مى كنم زيرا فكر كردن، پدر و مادر همه نيكى هاست» آنگاه امام(عليه السلام) به نكته دوم اشاره كرده، مى فرمايد: «حوادثِ عبرت انگيز، بيم دهنده و اندرزگوست»; (وَ الاِعْتِبَارُ مُنْذِرٌ نَاصِحٌ). واژه «اعتبار» به معناى عبرت گرفتن است ولى در اين جا به معناى حوادث عبرت انگيز مى باشد. اين حوادث، بشير و نذير است; حوادثى كه عاقبت كار ظالمان و ستمگران را نشان مى دهد، بيم دهنده و انذاركننده است و حوادثى كه پايان كار عدالت پيشگان و نيكوكاران را نشان مى دهد بشير و اندرزگوست. هنگامى كه از يك سو از آينه شفاف فكر استفاده گردد و از سوى ديگر از حوادث تاريخى و عبرت آموز پند گرفته شود به يقين انسان مى تواند در صراط مستقيم به سوى مقصد الهى پيش رود. قرآن مجيد، هم به تفكر اهميت فراوان داده و در آيات زيادى انسان ها را به آن دعوت نموده و هم تاريخ عبرت انگيز پيشينيان را در سوره هاى مختلف بازگو كرده است تا اسباب تربيت انسان ها كامل گردد. از آيات قرآن مجيد استفاده مى شود كه رابطه نزديكى ميان انديشيدن و عبرت گرفتن است. در آيه 176 سوره اعراف مى فرمايد: «(فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يتَفَكَّرُون); اين داستان ها را (براى آنها) بازگو كن، شايد بينديشند (وبيدار شوند)!». اميرمؤمنان على(عليه السلام) در حديثى در غررالحكم مى فرمايد: «كَسْبُ العقلِ الاعتِبارُ وَالاستِظهارُ و كَسْبُ الجَهلِ الغَفلةُ و الاغترِارُ; عقل، عبرت مى گيرد و خود را با آن تقويت مى كند ولى جهل به غفلت و غرور وامى دارد». ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا