eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.6هزار ویدیو
32 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅اطعام روز غدیر معادل با اطعام تمام انبیاء و تمام صالحین است... 🎥 استاد حسینی قمی @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: چهارصد و پنجاه و یک 🔷#واقعه‌غدیرخم #علامه‌امینی ↩️ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻋﻤ
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: چهارصد و پنجاه و دو 🔷 ﺑﺨﺪﺍ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻋﺜﻤﺎﻥ، ﻳﺎﺭﻳﺶ ﻧﻜﺮﺩﻱ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﺪﻧﺶ ﻫﻢ، ﻏﻀﺒﻨﺎﻙ ﻧﮕﺸﺘﻲ ﻭﺍﻱ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺖ ﺍﻱ ﭘﺴﺮ ﻋﺎﺹ ﻣﮕﺮ ﺗﻮ، ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺧﺮﻭﺟﺖ ﺍﺯ ﻣﻜﻪ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺣﺒﺸﻪ، ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺑﻨﻲ ﻫﺎﺷﻢ ﺍﻳﻦ ﺍﺷﻌﺎﺭ ﺭﺍ ﻧﺴﺮﻭﺩﻱ؟ ﺩﺧﺘﺮﻡ ﻣﻲ‌ﮔﻮﻳﺪ: ﺍﻳﻦ ﭼﻪ ﺳﻔﺮﻱ ﺍﺳﺖ؟ ﻭ ﺣﺎﻝ ﺁﻧﻜﻪ ﻃﻲ ﺍﻳﻦ ﻣﺴﻴﺮ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﻦ ﭼﻴﺰ ﺑﻲ ﺳﺎﺑﻘﻪ ﻭ ﻧﺎﺁﺷﻨﺎﺋﻲ ﻧﺒﻮﺩ. ﺑﺪﻭ ﮔﻔﺘﻢ: ﻣﺮﺍ ﻭﻝ ﻛﻦ ﻛﻪ ﻣﻦ ﻣﺮﺩﻱ ﻫﺴﺘﻢ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﻧﺠﺎﺷﻲ ﺭﻭﺍﻥ، ﺗﺎ ﺑﻪ ﺟﻌﻔﺮ ﺩﺳﺖ ﺑﻴﺎﺑﻢ. ﺟﻌﻔﺮ ﺭﺍ ﻧﺰﺩ ﻧﺠﺎﺷﻲ ﭼﻨﺎﻥ ﺩﺍﻍ ﻛﻨﻢ ﻭ ﺑﮕﺬﺍﺭﻡ ﻛﻪ ﻧﺨﻮﺕ ﻭ ﻓﺨﺮ ﻓﺮﻭﺷﻲ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻛﻮﭼﻜﻲ ﭘﺴﺖ ﻛﻨﻢ. ﻣﻦ ﻧﻜﻮﻫﺶ ﻛﻨﻨﺪﻩ ﺍﺣﻤﺪﻡ ﻭ ﺩﺭ ﮔﻔﺘﻦ ﻧﺎﺭﻭﺍﺋﻲ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺍﻭ ﭘﺮ ﮔﻮﺗﺮﻳﻦ ﺍﺷﺨﺎﺻﻢ. ﻭ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﻣﻦ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻛﻮﺷﺶ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻋﺘﺒﻪ (ﺑﻦ ﺭﺑﻴﻌﻪ) ﺍﺳﺖ، ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﻛﻪ ﺍﻭ (ﺍﺯ ﺣﻴﺚ ﻣﻘﺎﻡ) ﭼﻮﻥ ﻃﻠﺎﻱ ﺳﺮﺥ ﺑﻮﺩ. ﻭ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺑﻨﻲ ﻫﺎﺷﻢ (ﺩﺭ ﻛﻴﻨﻪ ﺗﻮﺯﻱ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ) ﺩﺭ ﺣﻀﻮﺭ ﻭ ﻏﻴﺎﺑﺸﺎﻥ ﭼﻴﺰﻱ ﻓﺮﻭ ﻧﮕﺬﺍﺭﻡ. ﺍﮔﺮ ﻛﺴﻲ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﻮﺯﺵ ﻃﻠﺒﻴﺪ ﺑﻪ ﻧﻔﻊ ﺧﻮﺩﺵ ﻫﺴﺖ ﻭﺍﻟﺎ ﻋﻨﺎﻥ ﻣﺮﻛﺒﻢ ﺭﺍ (ﻳﺎ ﺷﻤﺸﻴﺮﻡ ﺭﺍ) ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺍﻭ ﻣﻲ‌ﮔﺮﺩﺍﻧﻢ. ﺍﻳﻦ ﺍﺷﻌﺎﺭ ﺭﺍ، ﺳﺒﻂ ﺍﻳﻦ ﺟﻮﺯﻱ ﺩﺭ ﺹ 14 "ﺗﺬﻛﺮﻩ"ﺍﺵ، ﻭ ﺍﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﺍﻟﺤﺪﻳﺪ ﺩﺭ ﺝ 2 ﺹ 103 "ﺷﺮﺡ ﻧﻬﺞ ﺍﻟﺒﻠﺎﻏﻪ" ﺍﺵ ﻭ ﺯﻛﻲ ﺻﻔﻮﺕ ﺩﺭﺝ 2 ﺹ 12 " ﺟﻤﻬﺮﻩ ﺍﻟﺨﻄﺐ" ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ. ﺍﻣﺎ ﺗﻮﺿﻴﺢ ﻭ ﺑﻴﺎﻥ ﺳﺨﻦ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻦ (ﻉ): 1- ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﺧﻄﺎﺏ ﺑﻪ ﻋﻤﺮﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺗﻮ ﺑﻪ ﺣﺒﺸﻪ ﺭﻓﺘﻲ ﺗﺎ ﺟﻌﻔﺮ ﻭ ﻳﺎﺭﺍﻧﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻜﻪ ﺑﺎﺯ ﮔﺮﺩﺍﻧﻲ، ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺩﻭﻣﻴﻦ ﺳﻔﺮ ﻋﻤﺮﻭ ﻋﺎﺹ ﺑﻪ ﺣﺒﺸﻪ ﺍﺳﺖ، ﺍﺯ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺣﺪﻭﺩ ﻫﺸﺘﺎﺩ ﻭ ﺳﻪ ﺗﻦ ﻭ ﺍﺯ ﺯﻧﺎﻥ ﻫﺠﺪﻩ ﺗﻦ ﺑﻪ ﺣﺒﺸﻪ ﻫﺠﺮﺕ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﻣﺮﺩﺍﻥ، ﺟﻌﻔﺮ ﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﻃﺎﻟﺐ (ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺣﻀﺮﺕ ﻋﻠﻲ ﻉ) ﺑﻮﺩ ﻣﻮﻗﻌﻴﻜﻪ ﻗﺮﻳﺶ [ ﺻﻔﺤﻪ 248] ﻫﺠﺮﺕ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺣﺒﺸﻪ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ، ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﺎﺹ ﻭ ﻋﻤﺎﺭﻩ ﺑﻦ ﻭﻟﻴﺪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺣﺒﺸﻪ ﺍﻋﺰﺍﻡ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﻭ ﻫﺪﺍﻳﺎﺋﻲ ﭼﻨﺪ ﺑﺮﺍﻱ ﻧﺠﺎﺷﻲ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺣﺒﺸﻪ ﻭ ﺷﺨﺼﻴﺘﻬﺎﻱ ﺭﻭﺣﺎﻧﻲ ﺩﺭﺑﺎﺭ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻧﺪ ﺗﺎ ﺑﺪﻳﻦ ﻭﺳﻴﻠﻪ ﻧﺠﺎﺷﻲ ﺭﺍ ﺗﺤﺖ ﺗﺎﺛﻴﺮ ﺍﻫﺪﺍﻑ ﺧﻮﺩ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﻫﻨﺪ ﻭ ﻣﺴﻠﻤﻴﻦ ﺭﺍ ﺗﺤﻮﻳﻞ ﮔﻴﺮﻧﺪ ﻭﻟﻲ ﺑﺮ ﺧﻠﺎﻑ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﺷﺎﻥ ﻧﺠﺎﺷﻲ ﺍﺯ ﭘﻨﺎﻫﻨﺪﮔﺎﻥ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﻃﺮﻓﺪﺍﺭﻱ ﻧﻤﻮﺩ ﻭﺁﻧﺪﻭ ﻣﺎﻳﻮﺱ ﺑﻪ ﻣﻜﻪ ﺑﺎﺯ ﮔﺸﺘﻨﺪ. 2- ﺳﺨﻦ ﺣﻀﺮﺕ ﻛﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺗﻮ ﺑﻪ ﺭﻓﻴﻘﺖ ﺭﺷﮓ ﺑﺮﺩﻱ ﻭ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮ ﻧﺠﺎﺷﻲ ﺳﺒﺐ ﺳﺨﻦ ﭼﻴﻨﻲ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻱ ﺧﻠﺎﺻﻪ ﺍﻳﻦ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﭼﻨﻴﻦ ﺍﺳﺖ: ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﻛﻪ ﻋﻤﺮﻭ ﻭ ﻋﻤﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﻣﻘﺼﺪ ﺣﺒﺸﻪ ﺳﻮﺍﺭ ﻛﺸﺘﻲ ﺷﺪﻧﺪ، ﻫﻤﺴﺮ ﻋﻤﺮﻭ ﻫﻢ ﻫﻤﺮﺍﻫﺶ ﺑﻮﺩ. ﻋﻤﺎﺭﻩ ﺍﺯ ﺍﻧﺪﺍﻣﻲ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﻭ ﺯﻳﺒﺎﺋﻲ ﭼﻬﺮﻩ ﺑﻬﺮﻩ ﻣﻨﺪ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﻃﻮﺭﻳﻜﻪ ﺯﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺷﻴﻔﺘﻪ ﻣﻲ‌ﺳﺎﺧﺖ. ﺩﺭ ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺷﺒﻬﺎ ﻋﻤﺎﺭﻩ ﻭ ﻋﻤﺮﻭ ﺩﺭ ﻛﺸﺘﻲ ﺷﺮﺍﺏ ﺧﻮﺭﺩﻧﺪ ﻭ ﻋﻤﺎﺭﻩ ﺳﺨﺖ ﻣﺴﺖ ﺷﺪ، ﺭﻭ ﻛﺮﺩ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮ ﻋﻤﺮﻭ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﻣﺮﺍ ﺑﺒﻮﺱ. ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺍﻣﺮ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ ﺗﻘﺎﺿﺎﻱ ﻋﻤﺎﺭ ﺭﺍ ﺭﺩ ﻧﻜﻨﺪ ﻭ ﭘﺴﺮ ﻋﻤﻮﻱ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺒﻮﺳﺪ، ﺯﻥ ﻋﻤﺮﻭ ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﺭﺍ ﻛﺮﺩ ﻭ ﻋﻤﺎﺭﻩ ﺩﻟﺒﺎﺧﺘﻪ ﺍﻭ ﮔﺸﺖ، ﻋﻤﺎﺭﻩ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﻡ ﺍﻳﻦ ﺑﺮ ﺁﻣﺪ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻫﻤﺴﺮ ﻋﻤﺮﻭ ﻛﺎﻣﻲ ﺑﺮﮔﻴﺮﺩ ﻭﻟﻲ ﺍﻭ ﺍﻣﺘﻨﺎﻉ ﻛﺮﺩ. ﻋﻤﺎﺭﻩ ﺩﺭ ﻓﻜﺮ ﺷﺪ ﺗﺪﺑﻴﺮﻱ ﻛﻨﺪ ﺗﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻳﻚ ﺭﻭﺯ ﻋﻤﺮﻭ ﺭﺍ ﺩﻳﺪ ﺑﺮ ﻟﺒﻪ ﺳﻜﺎﻥ ﻛﺸﺘﻲ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﻝ ﻣﻲ‌ﻛﻨﺪ، ﻋﻤﺎﺭﻩ ﺑﻠﺎﺩﺭﻧﮓ ﻋﻤﺮﻭ ﺭﺍ ﺑﺪﺭﻳﺎ ﺍﻓﻜﻨﺪ، ﻋﻤﺮﻭ ﺷﻨﺎﻛﻨﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻛﺸﺘﻲ ﺭﺳﺎﻧﺪﻩ ﻧﺠﺎﺕ ﻳﺎﻓﺖ ﻭﻟﻲ ﻛﻴﻨﻪ ﻋﻤﺎﺭﻩ ﺭﺍ ﺑﺪﻝ ﮔﺮﻓﺖ ﭼﻪ، ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻋﻤﻞ ﻋﻤﺎﺭﻩ ﺩﺭﻳﺎﻓﺖ ﻛﻪ ﺍﻭﻗﺼﺪ ﻛﺸﺘﻨﺶ ﺭﺍ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه طه آیات ۱۱۵و۱۲۲ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی 🔴 آدم و فریبکارى شی
📝تفسیر سوره مبارکه طه آیات ۱۱۵و۱۲۲ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ پس از آن خداوند آسایش بهشت، درد و رنج محیط بیرون آن را براى آدم چنین شرح مى دهد: تو در اینجا گرسنه نخواهى شد و برهنه نمى شوى (إِنَّ لَکَ أَلاّ تَجُوعَ فِیها وَ لاتَعْرى). * * * و تو در آن تشنه نخواهى شد و آفتاب سوزان آزارت نمى دهد (وَ أَنَّکَ لاتَظْمَؤُا فِیها وَ لاتَضْحى). در اینجا سئوالى براى مفسران مطرح شده و آن این که: چرا در این آیات تشنگى با تابش آفتاب، و گرسنگى با برهنگى ذکر شده، در حالى که معمولاً تشنگى را با گرسنگى همراه مى آورند؟ در پاسخ این سؤال چنین گفته اند: میان تشنگى و تابش آفتاب پیوند انکارناپذیرى است.(۲) و اما جمع میان گرسنگى و برهنگى ممکن است به خاطر این باشد که گرسنگى نیز نوعى از برهنگى درون از غذا است! (بهتر این است که گفته شود برهنگى و گرسنگى دو نشانه مشخص فقر است که معمولاً با هم آورده مى شوند). به هر حال، در این دو آیه به چهار نیاز اصلى و ابتدائى انسان، یعنى نیاز به غذا، آب، لباس و مسکن (پوشش در مقابل آفتاب) اشاره شده است، تأمین این نیازمندى ها در بهشت به خاطر وفور نعمت بوده است، و در واقع ذکر این امور، توضیحى است براى آنچه در جمله فَتَشْقى (به زحمت خواهى افتاد) آمده است. * * * اما با این همه، شیطان کمر عداوت و دشمنى را با آدم بسته بود، به همین دلیل آرام ننشست و شروع به وسوسه آدم کرده گفت: اى آدم! آیا درخت عمر جاویدان را به تو نشان بدهم؟ که هر کس از میوه آن بخورد، همیشه زنده خواهد بود، آیا راه رسیدن به حکومت و سلطنت همیشگى را مى خواهى بدانى ؟! (فَوَسْوَسَ إِلَیْهِ الشَّیْطانُ قالَ یا آدَمُ هَلْ أَدُلُّکَ عَلى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَ مُلْک لایَبْلى). وسوسه در اصل، به معنى صداى بسیار آهسته است، سپس به خطور مطالب بد و افکار بى اساس به ذهن، گفته شده، اعم از این که از درون خود انسان بجوشد و یا کسى از بیرون، عامل آن شود. در واقع شیطان حساب کرد، تمایل آدم(علیه السلام) به چیست و به اینجا رسید که: او تمایل به زندگى جاویدان و رسیدن به قدرت بى زوال دارد، لذا براى کشاندن او به مخالفت فرمان پروردگار، از این دو عامل استفاده کرد. به تعبیر دیگر همان گونه که خداوند به آدم وعده داد اگر شیطان را از خود دور سازى، همیشه در بهشت مشمول نعمت هاى پروردگارت خواهى بود، شیطان نیز در وسوسه هایش انگشت روى همین نقطه گذارد، آرى، همیشه شیطان ها در آغاز، برنامه هاى خود را از همان راه هائى شروع مى کنند که رهبران راه حق، شروع کرده اند، ولى چیزى نمى گذرد که آن را به انحراف مى کشانند، و جاذبه راه حق را وسیله براى رسیدن به بیراهه ها قرار مى دهند. * * * سرانجام آنچه نمى بایست بشود، شد، و آدم و حوا هر دو از درخت ممنوع خوردند، و به دنبال آن لباس هاى بهشتى از اندامشان فرو ریخت، و اعضایشان آشکار گشت ! (فَأَکَلا مِنْها فَبَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما).(۳) هنگامى که آدم(علیه السلام) و حوا چنین دیدند، بلافاصله برگ هاى درختان بهشتى را ـ براى پوشاندن اندام خود ـ به هم دوختند (وَ طَفِقا یَخْصِفانِ عَلَیْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ).(۴) آرى، عاقبت آدم پروردگارش را عصیان کرد و از پاداش او محروم ماند (وَ عَصى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوى). غَوى از ماده غى به معنى کارى جاهلانه که از اعتقاد نادرستى سرچشمه مى گیرد گرفته شده، و چون در اینجا آدم به خاطر گمانى که از گفته شیطان براى او پیدا شده بود، ناآگاهانه از شجره ممنوع خورد، از آن تعبیر به غوى شده است. بعضى از مفسران، غوى را به معنى جهل و نادانى ناشى از غفلت، بعضى به معنى محرومیت، و بعضى به معنى فساد در زندگى گرفته اند. به هر حال، غى نقطه مقابل رشد است، رشد آن است که: انسان از طریقى برود و به مقصد برسد اما غى آن است که از رسیدن به مقصود باز ماند. ✍ پی نوشت: ۲ ـ تَضْحى از ماده ضحى به معنى تابش آفتاب بدون حجاب ابر و مانند آن است. ۳ ـ سَوْآتُ جمع سوئة (بروزن عورة) در اصل، به معنى هر چیزى است که ناخوشایند است، و لذا گاه به جسد مرده و گاه به عورت گفته مى شود، و در اینجا منظور همان معنى اخیر است. ۴ ـ یَخْصِفان از ماده خصف در اینجا به معنى دوختن لباس است. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر حکمت ۳۸۶ ✅ هر تلاشى سرانجام به نتيجه مى رسد، كم يا زياد: امام(عليه السلام) در اين كل
📝 شرح و تفسیر حکمت ۳۸۷ ⚖ معیار خیر و شر ✅همه چيز دنيا در برابر آخرت ناچيز است: همان گونه كه در مصادر اين گفتار حكيمانه اشاره شد مرحوم كلينى آن را در كتاب كافى آورده و به صورت بخشى از خطبه بسيار مفصلى است كه به نام خطبه وسيله معروف شده و طبق نقل كافى اميرمؤمنان على(ع) اين خطبه را در مدينه بعد از هفت روز از وفات پيغمبر اكرم(ص) ايراد كرد و مواعظ بسيار مهمى در آن بيان شده كه اگر مردم آن را به كار مى بستند وضع مسلمانان بسيار بهتر از امروز بود. امام(ع) به دو نكته مهم درباره خير و شر در اين كلام نورانى اشاره كرده است; نخست مى فرمايد: «آن خوبى و نعمتى كه جهنم دنبال آن باشد خوبى نيست»; (مَا خَيْرٌ بِخَيْر بَعْدَهُ النَّارُ). سپس مى افزايد: «و آن بدى و مشكلى كه بعد از آن بهشت باشد بدى محسوب نمى شود»; (وَ مَا شَرٌّ بِشَرٍّ بَعْدَهُ الْجَنَّةُ). مفهوم «خير» و «شر» به طور اجمال بر همه روشن است ولى معيار سنجش آن در جوامع و مكاتب مختلف كاملا متفاوت مى باشد، مادى گراها خير و نيكى را در لذات مادى مى دانند و بدى را در ضررها و زيان هاى مادى، در حالى كه مكاتب الهى خير و شر را به گونه ديگرى تفسير مى كنند. آن ها خير را در سعادت جاويدان سراى ديگر و در فضايل انسانى و صفات برجسته اخلاقى مى دانند، هرچند زيان هاى مادى نيز ظاهراً سنگين است و به عكس، شر و بدى را در رذايل اخلاقى و كارهاى غير انسانى و آنچه مايه خسران و زيان در سراى ديگر مى شود حساب مى كنند و اينجاست كه ديدگاه اين دو مكتب كاملا از هم جدا مى شود. در اين كه تعبير امام(ع) كه (نفى خير بودن از خيرى كه بعد از آن آتش دوزخ است و نفى شر بودن از شرى كه بعد از آن بهشت جاويدان است)، آيا يك تعبير حقيقى است يا مجازى و ادعايى؟ دو نظر متفاوت وجود دارد، بعضى مى گويند: خير مادى واقعاً خير است اما اگر دنبال آن آتش دوزخ باشد به منزله شر محسوب مى شود و شر مادى واقعاً شر است و اگر بعد از آن بهشت جاويدان باشد به منزله خير محسوب مى شود. ولى حق اين است كه تعبير، يك تعبير واقعى است زيرا خير و شر و خوب و بد بودن چيزى با در نظر گرفتن تمام جهات آن مى باشد. اگر انسان، امروز غذاى بسيار لذيذى بخورد ولى بعد از آن يك هفته بيمار شود و در بستر بيفتد هيچ عاقلى آن را خير نمى نامد و به عكس اگر انسان داروى تلخى را مى نوشد و به دنبال آن از يك بيمارى سخت بهبودى مى يابد هيچ كس آن را شر حساب نمى كند. بنابراين آغاز و انجام و تمام جوانب را بايد در نظر گرفت تا بتوان حكم به خير بودن يا شر بودن چيزى كرد، به همين دليل كارهاى ظاهراً خيرى كه بعد از آن آتش دوزخ است واقعاً شر است، هوس رانى هاى بى حساب، حكومت كردن به غير حق، لذات گناه آلود دنيوى، تمامشان ازنظر خداپرستان شر است چون پايانش دوزخ است و به عكس، شهادت در راه خدا و انفاق فى سبيل الله و تحمل زحمات در مبارزه با هواى نفس كه بعد از آن بهشت جاويدان الهى است واقعاً خير است. در ضمن از كلام امام(ع)به خوبى استفاده مى شود كه خير و شر چيزى است كه با حكم عقل درك مى شود و پاسخ خوبى است براى اشاعره كه منكر خير و شر به حكم عقل اند. امام(ع) در اين جا به يك استدلال عقلى تمسك جسته كه عقيده منكران را ابطال مى كند. سپس امام(ع) به دو نكته ديگر اشاره مى فرمايد كه هركدام تأكيدى بر يكى از دو نكته اول است، در تأكيد بر نكته اوّل مى فرمايد: «هر نعمتى در برابر بهشت، حقير و كوچك است»; (وَ كُلُّ نَعِيم دُونَ الْجَنَّةِ فَهُوَ مَحْقُورٌ). بنابراين، نعمت هاى مادى كه از طريق حرام به دست آمده گرچه در كوتاه مدت لذتى دارد ولى در برابر بهشتى كه انسان آن را از دست مى دهد بسيار كوچك است. و در تأكيد بر نكته دوم مى فرمايد: «هر رنج و بلايى در مقايسه با جهنم، عافيت و تندرستى است»; (وَكُلُّ بَلاَء دُونَ النَّارِ عَافِيَةٌ). به همين دليل خداوند انسان را با انواع بلاها آزمايش مى كند تا صفِ صابران را از ديگران جدا سازد و پاداش خير به آن ها دهد. قرآن مجيد مى فرمايد: «(وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَىْء مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْص مِنْ الاَْمْوَالِ وَالاَْنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ); به يقين همه شما را با امورى همچون ترس، گرسنگى و كاهش در مال ها و جان ها و ميوه ها آزمايش مى كنيم و بشارت ده به صابران».[1] و در جاى ديگر مى فرمايد: «(وَنَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَالْخَيْرِ فِتْنَةً وَإِلَيْنَا تُرْجَعُونَ); و شما را با بدى ها وخوبى ها آزمايش مى كنيم و به سوى ما بازگردانده مى شويد»[2]. [3] * ✍پی نوشت: [1]. بقره، آيه 155 . [2]. انبياء، آيه 35 . [3]. سند گفتار حكيمانه: اين گفتار نورانى را سه نفر از بزرگانى كه قبل از سيد رضى مى زيسته اند در كتاب هاى خود آورده اند: مرحوم كلينى در كتاب روضه كافى و صدوق در من لايحضره الفقيه و ابن شعبه حرانى در تحف العقول. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 281) ✔️ پایان @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️ امام باقر علیه السلام: محبوب‌ترین عمل در پیشگاه خداوند عزّ و جلّ عملی است که آدمی بر آن مداومت ورزد، هرچند اندک باشد. 📚 بحار الأنوار: 71/219/25. @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: چهارصد و پنجاه و دو 🔷#واقعه‌غدیرخم #علامه‌امینی ﺑﺨﺪﺍ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺯ
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: چهارصد و پنجاه و سه 🔷 ↩️ ﺍﻳﻦ ﺟﺮﻳﺎﻥ ﺩﺭ ﻛﺸﺘﻲ ﺑﻮﺩ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻧﻜﻪ ﺑﻪ ﺣﺒﺸﻪ ﺭﺳﻴﺪﻧﺪ، ﻋﻤﺎﺭﻩ ﺑﺎ ﺑﻬﺮﻩ ﺍﻱ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺯﻳﺒﺎﺋﻲ ﭼﻬﺮﻩ ﻭ ﺍﻧﺪﺍﻡ ﺩﺍﺷﺖ ﻭﺳﺎﺋﻠﻲ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻫﻢ ﺳﺎﺧﺖ ﺗﺎ ﺗﻮﺍﻧﺴﺖ ﺑﺎ ﻫﻤﺴﺮ ﻧﺠﺎﺷﻲ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﻣﺤﺮﻣﺎﻧﻪ ﺣﺎﺻﻞ ﻧﻤﺎﻳﺪ ﻭ ﻫﻤﺴﺮ ﻧﺠﺎﺷﻲ ﻧﻴﺰ ﺍﻭ ﺭﺍ ﭘﺬﻳﺮﻓﺖ، ﭘﻴﻮﺳﺘﻪ ﻧﺰﺩ ﺍﻭ ﻣﻲ‌ﺭﻓﺖ ﻭ ﻛﺎﻡ ﻣﻲ‌ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺩﺭ ﻣﻮﻗﻊ ﻣﺮﺍﺟﻌﺖ، ﻫﻤﻪ ﻣﺎﺟﺮﺍ ﻭ ﻛﻴﻔﻴﺖ ﺁﻣﻴﺰﺵ ﺑﺎ ﻫﻤﺴﺮ ﻧﺠﺎﺷﻲ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﻋﻤﺮﻭ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻣﻲ‌ﻛﺮﺩ. ﻋﻤﺮﻭ ﻣﻲ‌ﮔﻔﺖ ﻣﻦ ﻛﻪ ﺗﺼﺪﻳﻘﺖ ﻧﻤﻲ ﻛﻨﻢ، ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﻲ‌ﺗﻮﺍﻧﻲ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮ ﻧﺠﺎﺷﻲ ﺩﺳﺖ ﻳﺎﺑﻲ، ﻣﻘﺎﻡ ﻭ ﺷﺨﺼﻴﺖ ﺍﻭ ﺑﺎﻟﺎﺗﺮ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﺴﺖ ﻛﻪ ﺗﻮ ﺑﺘﻮﺍﻧﻲ ﺑﺎ ﺍﻭ ﻣﺮﺑﻮﻁ [ جلد سوم ﺻﻔﺤﻪ ۲۴۹] ﺷﺪﻩ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻛﺎﻣﻴﺎﺏ ﮔﺮﺩﻱ. ﻭﻟﻲ ﺍﻳﻦ ﻣﺮﺍﻭﺩﻩ ﺗﻜﺮﺍﺭ ﻣﻲ‌ﺷﺪ ﺑﻄﻮﺭﻳﻜﻪ ﺍﻏﻠﺐ ﺷﺒﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻫﻤﺴﺮ ﻧﺠﺎﺷﻲ ﺑﺴﺮ ﻣﻲ‌ﺑﺮﺩ ﻭ ﺳﺤﺮﮔﺎﻩ ﻛﻪ ﺑﺮ ﻣﻲ‌ﮔﺸﺖ ﺗﻤﺎﻡ ﻗﻀﺎﻳﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﻋﻤﺮﻭ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻣﻲ‌ﻛﺮﺩ. ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍﮔﺮ ﺗﻮ ﺭﺍﺳﺖ ﻣﻲ‌ﮔﻮﺋﻲ ﺍﻳﻦ ﺩﻓﻌﻪ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺍﻭ ﻣﻠﺎﻗﺎﺕ ﻛﺮﺩﻱ، ﺗﻘﺎﺿﺎ ﻛﻦ ﺍﺯ ﻋﻄﺮ ﻣﺨﺼﻮﺹ ﻧﺠﺎﺷﻲ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻫﻢ ﺑﺪﻫﺪ ﻭ ﻣﻘﺪﺍﺭﻱ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺟﻬﺖ ﮔﻔﺘﺎﺭﺕ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﻦ ﺑﻴﺎﻭﺭ ﺗﺎ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺗﺼﺪﻳﻖ ﻛﻨﻢ. ﻋﻤﺎﺭﻩ ﺗﻌﻬﺪ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﺪ ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻫﻤﺴﺮ ﻧﺠﺎﺷﻲ ﻣﻠﺎﻗﺎﺕ ﻛﺮﺩ ﺍﻳﻦ ﺗﻘﺎﺿﺎ ﺭﺍ ﻧﻤﻮﺩ ﺍﻭ ﻫﻢ ﻣﻀﺎﻳﻘﻪ ﻧﻨﻤﻮﺩ، ﻭ ﻳﻚ ﺷﻴﺸﻪ ﺍﺯ ﻋﻄﺮ ﻣﺨﺼﻮﺹ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻋﻤﺎﺭﻩ ﺩﺍﺩ، ﻋﻤﺮﻭ ﻭﻗﺘﻲ ﻋﻄﺮ ﻣﺨﺼﻮﺹ ﺷﺎﻩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﻋﻤﺎﺭﻩ ﺩﻳﺪ، ﮔﻔﺖ: ﺣﺎﻟﺎ ﻓﻬﻤﻴﺪﻡ ﻛﻪ ﺗﻮ ﺩﺭ ﻫﻤﻪ ﺁﻥ ﮔﻔﺘﺎﺭﺕ ﺭﺍﺳﺖ ﻣﻲ‌ﮔﻮﺋﻲ ﻭ ﺗﻮ ﺑﻪ ﭼﻴﺰﻱ ﺩﺳﺖ ﻳﺎﻓﺘﻪ ﺍﻱ ﻛﻪ ﺍﺣﺪﻱ ﺍﺯ ﻋﺮﺏ ﭼﻨﻴﻦ ﺑﻬﺮﻩ ﺍﻱ ﻧﺒﺮﺩﻩ، ﺗﻮ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺣﺒﺸﻪ ﺩﺳﺖ ﻳﺎﻓﺘﻪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻛﺎﻡ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﻱ، ﻭ ﻧﺸﻨﻴﺪﻩ ﺍﻳﻢ ﻛﻪ ﭼﻨﻴﻦ ﻧﺼﻴﺒﻲ ﺑﻪ ﻛﺴﻲ ﺭﺳﻴﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ. ﺳﭙﺲ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻪ ﻧﺰﺩ ﻧﺠﺎﺷﻲ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻣﻔﺼﻞ ﻗﻀﻴﻪ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﻧﺠﺎﺷﻲ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻛﺮﺩ ﻭ ﻋﻄﺮ ﻣﺨﺼﻮﺹ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺷﺎﻩ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻧﻜﻪ ﺍﻳﻦ ﺭﺍﺯ ﺑﺮ ﻧﺠﺎﺷﻲ ﻣﺴﻠﻢ ﺷﺪ، ﻋﻤﺎﺭﻩ ﺭﺍ ﻃﻠﺒﻴﺪ ﻭ ﺯﻧﺎﻧﻲ ﭼﻨﺪ ﺣﺎﺿﺮ ﻧﻤﻮﺩ، ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﻋﻤﺎﺭﻩ ﺭﺍ ﺑﺮﻫﻨﻪ ﺳﺎﺯﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺯﻧﻬﺎ ﺍﻣﺮ ﻛﺮﺩ ﺗﺎ ﺩﺭ ﺁﻟﺖ ﺭﺟﻮﻟﻴﺖ ﻋﻤﺎﺭﻩ ﺑﺪﻣﻨﺪ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺗﻨﺒﻴﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺭﻫﺎ ﺳﺎﺧﺘﻨﺪ ﻭ ﻋﻤﺎﺭﻩ ﻫﻢ ﺑﺎ ﺭﺳﻮﺍﺋﻲ ﻓﺮﺍﺭ ﻛﺮﺩ ﻣﺼﺎﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ: ﺹ 37 ﺝ 1 " ﻋﻴﻮﻥ ﺍﻟﺎﺧﺒﺎﺭ ﺍﺑﻦ ﻗﺘﻴﺒﻪ، ﺹ 56 ﺝ 9 " ﺍﻏﺎﻧﻲ "، ﺹ 107 ﺝ 2 " ﺷﺮﺡ ﻧﻬﺞ ﺍﻟﺒﻠﺎﻏﻪ " ﺍﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﺍﻟﺤﺪﻳﺪ ﻭ ﺹ 89 ﺝ 1 " ﻗﺼﺺ ﺍﻟﻌﺮﺏ ". ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﴾﷽﴿✨ ✅ برنامه‌ روزانه کانال : ✅🌷شنبه، سه‌شنبه و پنج شنبه شرح 🦋خطبه ها ✅🌹یکشنبه‌، دوشنبه وچهار‌شنبه‌ شرح 🌴حکمتها ✅☫روزانه‌تفسیر قرآن‌‌☫ ✅🌷شرح متنی و صوتی نامه ها بطور کامل در کانال بارگذاری شده و شرح آخرین نامه جهت سهولت در دسترسی، در اینجا آورده شده و بقیه نامه ها به هم پیوست میباشد⬇️ لینک شرح نامه ۷۹ ( آخرین نامه): https://eitaa.com/Nahjolbalaghe2/24783 ✅🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهج‌البلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گذاری شده و لینک‌های دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه طه آیات ۱۱۵و۱۲۲ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ پس از آن خداوند
📝تفسیر سوره مبارکه طه آیات ۱۱۵و۱۲۲ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ و از آنجا که آدم(علیه السلام) ذاتاً پاک و مؤمن بود، و در طریق رضاى خدا گام برمى داشت، و این خطا که بر اثر وسوسه شیطان دامن او را گرفت، جنبه استثنائى داشت، خداوند او را از رحمت خود براى همیشه دور نساخت، بلکه بعد از این ماجرا پروردگارش او را برگزید و توبه اش را پذیرا شد و هدایتش کرد (ثُمَّ اجْتَباهُ رَبُّهُ فَتابَ عَلَیْهِ وَ هَدى). * * * نکته: آیا آدم(علیه السلام) مرتکب معصیتى شد؟ گر چه عصیان در عرف امروز، معمولاً به معنى گناه مى آید ولى در لغت به معنى خارج شدن از اطاعت و فرمان است (اعم از این که این فرمان، یک فرمان وجوبى باشد یا مستحب). بنابراین به کار رفتن کلمه عصیان، لزوماً به معنى ترک واجب یا ارتکاب حرام نیست، بلکه مى تواند ترک یک امر مستحب، یا ارتکاب مکروه باشد. از این گذشته گاهى امر و نهى جنبه ارشادى دارد، همانند امر و نهى طبیب که به بیمار دستور مى دهد، فلان دوا را بخور و از فلان غذاى نامناسب پرهیز کن، شک نیست که اگر بیمار مخالفت دستور طبیب کند تنها به خود ضرر مى زند چرا که ارشاد و راهنمائى طبیب را نادیده گرفته است. خداوند نیز به آدم(علیه السلام) فرموده بود: از میوه درخت ممنوع مخور که اگر بخورى از بهشت بیرون خواهى رفت و در زمین گرفتار درد و رنج فراوان خواهى شد، او مخالفت این فرمان ارشادى کرد، و نتیجه اش را نیز دید. این سخن، مخصوصاً با توجه به این که: دوران توقف آدم(علیه السلام) در بهشت دوران آزمایش بود، نه دوران تکلیف، مفهوم روشن ترى به خود مى گیرد. به علاوه عصیان و گناه، گاه جنبه مطلق دارد یعنى براى همه بدون استثناء گناه است، مانند دروغ گفتن، ظلم کردن و اموال حرام خوردن، و گاه جنبه نسبى دارد یعنى کارى است، که اگر از یک نفر سر بزند نه تنها گناه نیست بلکه گاه نسبت به او یک عمل مطلوب و شایسته است، اما اگر از دیگرى سر بزند با مقایسه به مقام او کار نامناسبى است. فى المثل براى ساختن یک بیمارستان از مردم تقاضاى کمک مى شود، شخص کارگرى مزد یک روزش را که گاه، چند تومان بیشتر نیست مى دهد، این عمل نسبت به او ایثار و حسنه است و کاملاً مطلوب، اما اگر یک ثروتمند این مقدار کمک کند، نه تنها این عمل نسبت به او پسندیده نیست، که گاه در خور ملامت، مذمت و نکوهش نیز هست، با این که از نظر اصولى نه تنها کار حرامى نکرده بلکه ظاهراً مختصر کمکى نیز به کار خیر نموده است. این همان است که مى گوئیم: حَسَناتُ الاْ َبْرارِ سَیِّئاتُ الْمُقَرَّبِیْنَ: حسنات نیکان گناهان مقربان است). و نیز این، همان چیزى است که به عنوان ترک اولى معروف شده است و ما از آن به عنوان گناه نسبى یاد مى کنیم، که نه گناه است و نه مخالف مقام عصمت. در احادیث اسلامى نیز، احیاناً اطلاق معصیت بر مخالفت مستحبات شده است: در حدیثى از امام باقر(علیه السلام) مى خوانیم که درباره نمازهاى نافله روزانه فرمود: اینها همه مستحب است و واجب نیست... و هر کس آن را ترک کند معصیت کرده; زیرا مستحب است انسان هنگامى که کار خیرى را انجام مى دهد کارش تداوم داشته باشد.(۵)-(۶) ✍ پی نوشت: ۵ ـ نور الثقلین ، جلد ۳، صفحه ۴٠۴. ۶ ـ در زمینه این موضوع و سایر مسائل مربوط به آدم(علیه السلام) و خروج او از بهشت، در جلد ششم، سوره اعراف ، ذیل آیه ۱۹ به بعد، و در جلد اول، ذیل آیات ۳٠ تا ۳۸ بحث کرده ایم. ✔️ پایان @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر خطبه ۹۶بخش دوم 🌧برکت وجودی رسول اعظم ✅ سخنانش بيان بود و سکوتش پرمعنا: در اين خطبه
📝 شرح و تفسیر خطبه ۹۶ بخش دوم 🌧 برکت وجودی رسول اعظم ↩️ سپس در سومين مرحله به بخشى از برنامه هاى اجتماعى آن حضرت اشاره کرده، مى فرمايد: «خداوند به برکت وجود او، کينه ها را مدفون ساخت و آتش فتنه ها و دشمنى ها را خاموش نمود». «دَفَنَ اللهُ بِهِ الضَّغَائِنَ(5)، وَ أَطْفَأَ بِهِ الثَّوَائِرَ(6)). «افراد دور افتاده را به وسيله او به هم نزديک و برادر ساخت و (گاه) نزديکانى را (که در ايمان و هدف هماهنگ نبودند) از هم دور نمود». (أَلَّفَ بِهِ إِخْوَاناً، وَ فَرَّقَ بِهِ أَقْرَاناً). همان گونه که قرآن مجيد در آيه 62 و 63 سوره «انفال» مى فرمايد: «هُوَ الَّذِي أَيَّدَکَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنِينَ * وَ أَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ; او همان کسى است که تو را با يارى خود و مؤمنان تقويت کرد و دل هاى آنان را با هم الفت داد». در آيه 103 «سوره آل عمران» مى فرمايد: «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللهِ جَمِيعاً وَ لاَ تَفَرَّقُوا وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللهِ عَلَيکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَاناً; و همگى به ريسمان خدا (= قرآن و اسلام) چنگ زنيد و پراکنده نشويد و نعمت (بزرگ) خدا را بر خود به ياد آريد که چگونه دشمن يکديگر بوديد و او ميان دل هاى شما الفت ايجاد کرد و به برکت نعمت او برادر شديد». سپس به يکى ديگر از الطاف الهى به برکت وجود پيامبر(صلى الله عليه وآله) اشاره کرده، مى فرمايد: «خداوند ذليلان پاکدل و (محروم) را به وسيله او عزّت بخشيد و عزيزان (خودخواه) را ذليل ساخت». (أَعَزَّ بِهِ الذِّلَّةَ، وَ أَذَلَّ بِهِ الْعِزَّةَ). افراد با ايمان و با شخصيّت که به خاطر تهيدستى در چنگال زورمندان بى ايمان گرفتار بودند، خداوند آنها را به برکت وجود پيامبر(صلى الله عليه وآله) عزيز ساخت و مديريت هاى مهمّ جامعه اسلامى را به آنها سپرد و زورمندان فاسد و بى منطق را از صحنه اجتماع بيرون راند. در پايان خطبه، به يکى از برجسته ترين صفات پيامبر(صلى الله عليه وآله) اشاره کرده مى فرمايد: «سخنش بيان بود و سکوتش زبان». (کَلاَمُهُ بَياَنٌ، وَ صَمْتُهُ لِسَانٌ). هر زمان، زبان به سخن مى گشود اسرار حکمت از زبانش فرو مى ريخت و حقايق وحى را تبيين مى کرد; راه نجات را نشان مى داد و پرتگاهها را مشخّص مى نمود و اگر گاهى سکوت مى کرد، سکوتش پرمعنا و پرمفهوم بود. ناراحتى ها و نگرانى ها و عدم رضايت خود را از پاره اى کارها با سکوت نشان مى داد و نادرست بودن سؤالات بيجا را، از همين طريق پاسخ مى گفت و در برابر جاهلانِ بدزبان، از همين سلاح يارى مى جست و گاه با سکوت (با قرائن حاليّه) کارهايى را تقرير و امضا مى کرد. ✍ پی نوشت: 5. «ضغائن» جمع «ضغينه» به معناى کينه و عداوت است.  6. «ثوائر» جمع «ثائره» به معناى فتنه و عداوت است.   ✔️ پایان @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️ امام صادق علیه السلام: 🔹... هُوَ يَوْمُ عِبَادَةٍ وَ صَلاَةٍ وَ شُكْرٍ لِلَّهِ وَ حَمْدٍ لَهُ وَ سُرُورٍ لِمَا مَنَّ اَللَّهُ بِهِ عَلَيْكُمْ مِنْ وَلاَيَتِنَا وَ إِنِّي أُحِبُّ لَكُمْ أَنْ تَصُومُوهُ . 🔸عيد غدير، روز عبادت و نماز و سپاس و ستايش خداست، و روز سرور و شادى به خاطر ولايت ما است كه خدا بر شما منّت گذاشت، و من دوست دارم كه شما آن روز را روزه بگيريد. 📚 وسائل الشیعة (باب الصیام) جلد ۱۰ صفحه ۴۴۶ @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌فضائل امیرالمؤمنین علی علیه السلام ✅ اولین کسی که وارد بهشت می شود 👌بسیار زیبا 💌برای عاشقان مولا امیرالمومنین علیه السلام ارسال کنید. 🎙 میثم ذوالقدر @Nahjolbalaghe2