#در_محضر_اهل_بیت
⪻ اندوه نفسگیر و آسیب به دین! ⪼
💭 گفتگو با خداوند مانند تمام گفتگوهای دیگر نیازمند زمینه است.
گاهی دعا برای نیازهای دنیوی و گاه برای رسیدن به جایگاه اخروی و گاه تنها برای مناجات با خداوند است.
₪ در دعای هفتم ، اندوههای نفسگیر و گرفتاریهایی که بر انسان نازل میشود زمینۀ گفتگو با خدا را پدید آورده است.
...در گزارههای پایانی دعای هفتم برای زدودن گرفتاریها از خداوند مدد میجوییم.
⩸ ...آثار گرفتاری و پیشامدهای ناگوار برای همۀ افراد یکسان نیست. برخی در برابر گرفتاریها گنجایش بیشتری و برخی شکیبایی کمتری دارند.
برخی با باورهای خود به خداوند اعتماد میکنند و از او درخواست گشایش دارند و برخی همان دین زبانی خود را هم ترک میکنند.
⪨ در گزارههای پایانی دعای هفتم، #امام_سجاد_علیه_السلام از خداوند درخواست میکند که گرفتاریها سبب آسیب رساندن به دین نشود:
✧ وَ لَا تَشْغَلْنِي بِالاِهْتِمامِ عَنْ تَعَاهُدِ فُرُوضِكَ، وَ اسْتِعْمَالِ سُنَّتِكَ.
و مرا به سبب غم و اندوه از رعايت واجباتت و به کار بستن مستحباتت سرگرم و غافل مساز.
⁜ در متون دینی به انجام دادن مستحبات در هنگام نشاط سفارش شده است و هنگامی که دل اندوهگین و خسته است باید به انجام واجبات بسنده کرد.
در سیرۀ برخی معصومان علیهم السلام آمده است که اگر غم و اندوهی داشتند مستحبات را ترک میکردند.
بنابراین، درخواست امام از خداوند کنایه از آن است که با زدودن غم و اندوه حال عبادت مستحبات بازگردد و پریشان فکری انسان را به سستی در واجبات نکشاند.
📗 #احمد_غلامعلی ، آشنایی با صحیفه سجادیه، ادعیه و زیارات مأثور ، ص۱۳۶
@Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#موعظه
💥 پاداش مقاومت و استقامت در راه خدا!
🎥 رفیعی حجت الاسلام
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: پانصد و پنجاه و دو 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ↩️ ﻏﺪﻳﺮﻳﻪ 14 ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: پانصد و پنجاه و سه
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
5⃣1⃣ ﻏﺪﻳﺮﻳﻪ 15
ﺍﻳﻦ ﺧﺮﺍﺑﻪﻫﺎﻱ ﺧﺎﻟﮕﻮﻧﻪ ﺧﺎﻣﻮﺵ، ﻭ ﺍﻳﻦ ﺣﻔﺮﻩﻫﺎ ﻭ ﺁﺛﺎﺭ ﭘﺮ ﻧﻘﺶ ﻭ ﻧﮕﺎﺭ ﺑﻲ ﺯﺑﺎﻥ، ﺍﺯ ﻛﻴﺴﺖ؟ ﻫﺎﻥ ﺍﻱ ﺁﺯﺍﺭ ﺭﺳﺎﻥ ﻛﻪ ﺩﺭ ﭘﻴﺶ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺍﺫﻳﺖ ﻭ ﺑﺪ ﮔﻮﺋﻲ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻋﻠﻲ، ﺑﺎﺯ ﻧﻤﻲ ﺍﻳﺴﺘﻲ، ﺑﻪ ﺯﻭﺩﻱ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻋﻠﻲ، ﺳﺨﻨﻲ ﺍﺯ ﻣﻦ ﻣﻲﺷﻨﻮﻱ، ﻛﻪ ﺗﺮﺍ ﺑﻪ ﺩﺭﺩ ﺁﺭﺩ، ﭼﻪ ﻧﭙﺬﻳﺮﻱ ﻭﭼﻪ ﺑﭙﺬﻳﺮﻱ. ﻣﻦ ﻋﻠﻲ ﺭﺍ، ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻣﺮﺩﻣﻲ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺍﻭ ﺧﺮﺩﻩ ﻣﻲﮔﻴﺮﻧﺪ، ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻭ ﺯﺑﺎﻥ ﻳﺎﺭﻱ ﻣﻲﻛﻨﻢ. ﺁ ﻧﮕﺎﻩ ﻛﻪ ﺩﺷﻤﻦ ﻋﻠﻲ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ، ﺩﺭ ﻧﺰﺩ ﻣﻦ ﺑﺮ ﺍﻭ ﺧﺮﺩﻩ ﮔﻴﺮﺩ، ﻣﺮﺍ ﻳﺎﻭﺭ ﺳﺨﻦ ﭘﺮﻭﺭ ﺍﻣﺎﻡ، ﺑﻴﻨﺪ. ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺤﻤﺪ (ﺹ)، ﻋﻠﻲ، ﻣﺤﺒﻮﺑﺘﺮﻳﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺭ ﭘﻴﺶ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ. ﭘﺲ ﺍﻱ ﺳﺮﺯﻧﺸﮕﺮ ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﻧﻜﻮﻫﺶ ﺩﺭﺩ ﺁﻭﺭﺕ ﺑﻪ ﻣﻦ، ﺑﺮﺩﺍﺭ. ﻭ ﺑﺪﺍﻥ ﻛﻪ ﻋﻠﻲ ﺟﺎﻧﺸﻴﻦ ﻭ ﭘﺴﺮ ﻋﻢ ﻣﺼﻄﻔﻲ ﻭ ﻧﺨﺴﺘﻴﻦ ﻧﻤﺎﺯ ﮔﺰﺍﺭ ﻭ ﻳﻜﺘﺎ ﭘﺮﺳﺖ ﺍﺳﺖ. ﻋﻠﻲ، ﺭﻫﺒﺮﻱ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻫﻤﻪ ﻧﻘﺎﻁ ﺗﺎﺭﻳﻚ ﺩﻳﻨﻤﺎﻥ ﺭﺍ، ﺑﺮ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺭﻭﺷﻦ ﺳﺎﺧﺖ. ﻋﻠﻲ ﺻﺎﺣﺐ ﺣﻮﺽ (ﻛﻮﺛﺮ) ﻭ ﺁﻥ ﭼﻨﺎﻥ ﻣﺪﺍﻓﻌﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ، ﮔﻨﻬﻜﺎﺭﺍﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺣﺮﻳﻢ ﺁﻥ ﻣﻲﺭﺍﻧﺪ. ﻋﻠﻲ، ﻗﺴﻴﻢ ﺩﻭﺯﺥ ﺍﺳﺖ. ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻮﻳﺪ: ﺍﻳﻦ ﻳﻜﻲ ﺭﺍ ﺭﻫﺎ ﻛﻦ ﻭ ﺁﻥ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﺭﺍ ﺑﮕﻴﺮ ﻭ ﺩﺭ
ﻛﺎﻡ ﺧﻮﺩ ﻓﺮﻭ ﺑﺮ. ﻫﺮ ﻳﻚ ﺍﺯ ﺩﺷﻤﻨﺎﻥ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺷﻮﺩ، ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺷﻌﻠﻪﻫﺎﻱ ﺧﻮﺩ ﺑﺴﻮﺯﺍﻥ ﻭ ﺑﻪ ﺁﻧﻜﺲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺣﺰﺏ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﻣﺸﻮ. ﻛﻪ ﺍﮔﺮ ﺷﻮﻱ، ﺳﺘﻢ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻱ. ﺩﺭ ﻓﺮﺩﺍﻱ ﺁﺧﺮﺕ، ﻋﻠﻲ ﺭﺍ ﻓﺮﺍ ﻣﻲﺧﻮﺍﻧﻨﺪ ﻭ ﺧﺪﺍ ﺑﺮ ﺍﻧﺪﺍﻡ ﺍﻭ ﺧﻠﻌﺖ ﻣﻲﭘﻮﺷﺪ. ﭘﺲ ﺍﮔﺮ ﺗﻮ، ﺍﺯ ﻋﻠﻲ - ﺩﺭ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﻭﻱ ﺭﺍ ﺗﻘﺮﺏ ﻣﻲﺑﺨﺸﺪ ﻭ ﺧﺸﻨﻮﺩﻱ
[جلد چهارم ﺻﻔﺤﻪ 75]
ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻭ، ﺍﻇﻬﺎﺭ ﻣﻲﻛﻨﺪ - ﻧﮕﺮﺍﻧﻲ ﺍﺯ ﻫﻢ ﺍﻛﻨﻮﻥ ﺑﺎﺵ ﻛﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻛﻨﺎﺭ ﺣﻮﺽ ﺧﻮﺍﻫﻲ ﺩﻳﺪ، ﺍﻭ ﺑﺎ ﻣﺤﻤﺪ ﻣﺼﻄﻔﻲ، ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭ ﻭ ﺭﻫﻨﻤﺎ ﺍﻳﺴﺘﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﻭ ﻫﺮ ﺩﻭ، ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﻲ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﻬﺮ ﻭﺭﺯﻳﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﺑﻪ ﺑﻬﺸﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺳﺎﻳﻪ ﻃﻮﺑﺎﻱ ﺳﺎﻳﻪ ﮔﺴﺘﺮ ﻣﻲﺑﺮﻧﺪ. ﻋﻠﻲ، ﺍﻣﻴﺮ ﻣﻮﻣﻨﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺣﻖ ﺍﻭ، ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﺮ ﻫﺮ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﻲ ﻭﺍﺟﺐ ﺍﺳﺖ. ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻧﻜﻪ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ، ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺣﻖ ﻭﻱ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻫﺮ ﻓﻨﻲ ﻭ ﻏﻨﻴﻤﺖ ﺷﺮﻛﺖ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﻭ ﻫﻤﺴﺮ ﺍﻭ، ﺻﺪﻳﻘﻪ ﺍﺳﺖ، ﺯﻧﻲ ﻛﻪ ﻫﻤﺎﻧﻨﺪﻱ ﺟﺰ ﺑﺘﻮﻝ ﻣﺮﻳﻢ، ﻧﺪﺍﺭﺩ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۲۹ و ۳۰ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی 🔹بخش مهم دیگرى از م
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۲۹ و ۳۰
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
به هر حال، هیچ مانعى ندارد که اطلاق این کلمه، بر خانه خدا به ملاحظه تمام این امتیازات در آن باشد، هر چند، هر یک از مفسران به بخشى از آن اشاره کرده اند و یا در روایات مختلف در هر یک به نکته اى اشاره شده است.
و اما این که: منظور از طواف در آخرین جمله آیه فوق، کدام طواف است در میان مفسران گفتگو است (مى دانیم بعد از مراسم عید قربان در منى، حجاج باید دو طواف به جا آورند که طواف اول را معمولاً طواف زیارت و طواف دوم را طواف نساء مى نامند).
بعضى از فقهاء و مفسران معتقدند چون لفظ آیه قید و شرطى ندارد، مفهوم آن عام است و شامل طواف زیارت و طواف نساء و حتى طواف عمره هم مى شود.(۷)
در حالى که بعضى دیگر عقیده دارند: منظور از آن تنها طواف زیارت است که بعد از بیرون آمدن از احرام حج واجب مى شود.(۸)
ولى در روایات متعددى که از طرق اهلبیت(علیهم السلام) به ما رسیده، تصریح شده که منظور، از آن: طواف نساء است: امام صادق(علیه السلام) در تفسیر وَ لْیُوفُوا نُذُورَهُمْ وَ لْیَطَّوَّفُوا بِالْبَیْتِ الْعَتِیقِ فرمود: منظور طواف نساء است .(۹)
همین معنى از امام على بن موسى الرضا(علیه السلام) نیز نقل شده است.(۱٠)
این همان طوافى است که اهل سنت آن را طواف وداع مى نامند.
به هر حال، تفسیر اخیر، با توجه به احادیث فوق قوى تر به نظر مى رسد به خصوص این که: ممکن است از جمله ثُمَّ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ این معنى نیز استفاده شود که: علاوه بر پاک کردن بدن از چرک و موهاى زائد، براى تکمیل آن باید از بوى خوش نیز استفاده شود، و مى دانیم استفاده از بوى خوش در حج تنها بعد از طواف و سعى جائز است، و طبعاً در این حال طواف دیگرى جز طواف نساء بر ذمه او نمانده است (دقت کنید).
* * *
آیه بعد، به عنوان یک جمع بندى اشاره به بحث هاى آیات گذشته کرده مى گوید: برنامه حج و مناسک آن چنین است که گفته شد (ذلِکَ).(۱۱)
بعد براى تأکید بر اهمیت وظائفى که بیان گردید، اضافه مى کند: و هر کس برنامه هاى الهى را بزرگ بشمرد، و احترام آنها را حفظ کند براى او نزد پروردگارش بهتر است (وَ مَنْ یُعَظِّمْ حُرُماتِ اللّهِ فَهُوَ خَیْرٌ لَهُ عِنْدَ رَبِّهِ).
روشن است حرمات در اینجا اشاره به اعمال و مناسک حج است و ممکن است احترام خانه کعبه خصوصاً و حرم مکّه عموماً نیز بر آن افزوده شود.
بنابراین، تفسیر آن به خصوص محرمات یعنى آنچه از آن نهى شده به طور کلى، یا تمام واجبات، خلاف ظاهر آیات است.
ضمناً، باید توجه داشت حرمات جمع حرمة در اصل به معنى چیزى است که باید احترام آن حفظ شود و در برابر آن بى حرمتى نگردد.
پس از آن به تناسب احکام احرام، به حلال بودن چهار پایان اشاره کرده مى گوید: چهار پایان (همچون شتر، گاو و گوسفند) بر شما حلال شده است، مگر آنچه بر شما خوانده مى شود و دستور منعش صادر خواهد گشت (وَ أُحِلَّتْ لَکُمُ الأَنْعامُ إِلاّ ما یُتْلى عَلَیْکُمْ).
جمله إِلاّ ما یُتْلى عَلَیْکُمْ ممکن است اشاره به تحریم صید بر مُحرِم، بوده باشد که در آیه ۹۵ سوره مائده که بعداً نازل گردیده، به آن اشاره شده است: یا أَیُّهَا الَّذِیْنَ آمَنُوا لاْ تَقْتُلُوا الصَّیْدَ وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ: اى کسانى که ایمان آورده اید در حال احرام کشتار صید نکنید .
و نیز ممکن است اشاره به جمله اى باشد که در ذیل آیه مورد بحث، راجع به تحریم قربانیانى که براى بت ها ذبح مى کردند، آمده است; زیرا مى دانیم: حلال بودن حیوان تنها در صورتى است که به هنگام ذبح آنها نام خدا گفته شود، نه نام بت ها و نه هیچ نام دیگر.
✍ پی نوشت:
۷ ـ کنز العرفان ، جلد ۱، صفحه ۲۷۱.
۸ ـ مجمع البیان ، جلد ۷، صفحه ۸۲، این تفسیر را ذیل آیه مورد بحث از بعضى از مفسران ـ بى آن که نام ببرد ـ نقل کرده است.
۹ و ۱٠ ـ وسائل الشیعه ، جلد ۹، صفحه ۳۹٠، ابواب الطواف، باب ۲ (جلد ۱۲، صفحه ۴۶۵، چاپ آل البیت).
۱۱ ـ این کلمه جمله محذوفى دارد و در تقدیر چنین است: کذلک امر الحج و المناسک .
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر حکمت ۴۱۰ ✅ تقوا، سرآمد اخلاق رئيس صفات پسنديده: امام(عليه السلام) در اين گفتار كوتا
📝 شرح و تفسیر حکمت ۴۱۰
✅ تقوا، سرآمد اخلاق
رئيس صفات پسنديده:
در خطبه 230 امام(عليه السلام) اين مطلب را به شكل ديگرى بيان كرده، مى فرمايد: «فَإِنَّ تَقْوَى اللَّهِ مِفْتَاحُ سَدَاد، وَ ذَخِيرَةُ مَعَاد، وَ عِتْقٌ مِنْ كُلِّ مَلَكَة، وَ نَجَاةٌ مِنْ كُلِّ هَلَكَة. بِهَا ينْجَحُ الطَّالِبُ، وَ ينْجُو الْهَارِبُ، وَ تُنَالُ الرَّغائِبُ; به يقين تقوا و پرهيزكارى كليد درهاى راستى است و ذخيره روز قيامت و سبب آزادى از هرگونه گناهى است كه بر انسان چيره مى شود و موجب نجات انسان از هرگونه هلاكت است. به وسيله تقوا جويندگان به مقصود خود مى رسند و فرار كنندگان (از كيفر الهى) رهايى مى يابند و با تقوا به هر هدف و خواسته رفيع و بلندى مى توان رسيد». چنانچه «تقى» را جمع بدانيم، با توجه به اين كه «اخلاق» نيز جمع است و هر دو شاخه هاى مختلفى دارند ممكن است كلام امام(عليه السلام) اشاره به اين باشد كه هر شاخه اى از تقوا شاخه اى از اخلاق را سرپرستى مى كند. تقواى مالى جلوى بخل را مى گيرد، تقواى زبانى جلوى تهمت و غيبت را مى گيرد و به همين طريق.
اين بحث را با حديثى از امام صادق(عليه السلام) پايان مى دهيم. فرمود: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ خَصَّ الاَْنْبِياءَ بِمَكَارِمِ الاَْخْلاَقِ فَمَنْ كَانَتْ فِيهِ فَلْيحْمَدِ اللَّهَ عَلَى ذَلِكَ وَمَنْ لَمْ تَكُنْ فِيهِ فَلْيتَضَرَّعْ إِلَى اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَلْيسْأَلْهُ إِياهَا قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ مَا هُنَّ قَالَ هُنَّ الْوَرَعُ وَالْقَنَاعَةُ وَالصَّبْرُ وَ الشُّكْرُ وَ الْحِلْمُ وَ الْحَياءُ وَ السَّخَاءُ وَ الشَّجَاعَةُ وَالْغَيرَةُ وَ الْبِرُّ وَ صِدْقُ الْحَدِيثِ وَأَدَاءُ الاَْمَانَةِ; خداوند متعال پيامبران را به فضايل اخلاقى آراست. كسى كه اين فضايل در او باشد خدا را بر آن سپاس گويد و كسى كه نداشته باشد به درگاه خداوند متعال تضرع كند و آن ها را از او بخواهد. راوى مى گويد: عرض كردم: فدايت شوم، اين مكارم اخلاق كه فرموديد چيست؟ فرمود: ورع، قناعت، صبر، شكر، حلم، حيا، سخاوت، شجاعت، غيرت، نيكوكارى، راستگويى و اداى امانت است».[4]
آرى كسى كه اين اوصاف دوازده گانه را داشته باشد به يقين انسان كامل و برجسته و در خط انبيا و اولياست.[5]
*
✍ پی نوشت:
[4]. كافى، ج 2، ص 56، ح 3.
[5]. سند گفتار حكيمانه: در كتاب مصادر در ذيل اين گفتار حكيمانه نيز اشاره شده كه ميدانى آن را در مجمع الامثال نقل كرده است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 291). اضافه مى كنيم كه زمخشرى آن را در ربيع الأبرار و ابن طلحه شافعى در مطالب السؤول از اميرمؤمنان(عليه السلام) آورده اند. (ربيع الابرار، ج 2، ص 238، ح 180; مطالب السؤول، ص 203)
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
🏷 از کسی پروا ندارد!
☀️ امام هادی علیه السلام
«هر كه از آفريدگار فرمان بَرد، از خشم آفريدگان پروا ندارد».
🔹«مَن أطاعَ الخالِقَ لَم يُبالِ سَخَطَ المَخلوقِينَ»
📚 گزیده تحف العقول ص ٦٥
@Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#موعظه
💚 لزوم جدیت در کار مهدویت
🎥 استاد عالی
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: پانصد و پنجاه و سه 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی 5⃣1⃣ ﻏﺪﻳﺮﻳﻪ 15 ﺍﻳﻦ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: پانصد و پنجاه و چهار
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
↩️ ﻧﺴﺒﺘﺶ ﺑﻪ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ، ﭼﻮﻥ ﻧﺴﺒﺖ ﻫﺎﺭﻭﻥ ﭘﺴﺮ ﻋﻤﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﻣﻮﺳﻲ ﻧﺠﻴﺐ ﻭ ﻛﻠﻴﻢ ﺍﺳﺖ. ﻭ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ، ﺩﺭ ﻏﺪﻳﺮ، ﻭﻟﺎﻳﺖ ﺍﻭ
ﺭﺍ ﺑﺮ ﻫﺮ ﻧﻴﻜﻤﺮﺩ ﻋﺮﺏ ﻭ ﻏﻴﺮ ﻋﺮﺏ ﻭﺍﺟﺐ ﻓﺮﻣﻮﺩ. ﺩﺭ ﺩﻭﺡ ﺧﻢ، ﺩﺳﺖ ﺭﺍﺳﺖ ﻭﻱ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺁﻫﻨﮕﻲ ﺭﺳﺎ ﺍﺑﻬﺎﻣﻲ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻧﺒﻮﺩ، ﺍﺯ ﺍﻭ ﻧﺎﻡ ﺑﺮﺩ. ﻫﺎﻥ ﻗﺴﻢ ﺑﻪ ﺧﺪﺍﺋﻲ ﻛﻪ ﺗﻴﺮﻩ ﺭﻭﻳﺎﻥ، ﺑﻪ ﺭﻛﻦ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﺵ ﮔﺮﺩ ﺁﻟﻮﺩ ﺭﻭﻱ ﻣﻲﺁﺭﻧﺪ ﻭ ﺳﻮﺍﺭﺍﻥ ﻫﺮ ﺷﻬﺮ ﻭ ﺩﻳﺎﺭ ﺑﻪ ﺳﻮﻳﺶ ﻣﻲﺁﻳﻨﺪ ﻛﻪ ﺁﻥ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻏﺪﻳﺮ ﺧﻢ ﺗﺴﻠﻴﻢ ﺳﺨﻦ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﻧﺸﺪ، ﺑﻪ ﮔﻤﺮﺍﻫﻲ ﻓﺘﺎﺩ. ﻭ ﺭﻭﺯﻱ ﻛﻪ ﺍﻣﺮ ﻭﻟﺎﻳﺖ ﻭ ﻣﻴﺮﺍﺙ ﻋﻠﻤﻲ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮﻩﻫﺎﻱ ﻣﺤﻜﻢ ﺩﻳﻦ ﺍﺳﺖ، ﺑﺎﻭ ﻣﻲﺳﭙﺮﺩ، ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺍﺵ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﻓﺮﻣﻮﺩ: (ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻗﺼﻴﺪﻩ ﭼﻬﻞ ﻭ ﺩﻭ ﺑﻴﺖ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺍﺳﺖ) " ﺣﺎﻓﻆ ﻣﺮﺯﺑﺎﻧﻲ " ﺩﺭ " ﺍﺧﺒﺎﺭ " ﺍﻟﺴﻴﺪ " ﮔﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ: ﺳﻴﺪ ﺣﻤﻴﺮﻱ، ﻧﺴﺨﻪ ﺍﻱ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻗﺼﻴﺪﻩ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﺑﺎﺽ، ﺭﻫﺒﺮ ﺍﺑﺎﺿﻴﻪ، ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ، ﺯﻳﺮﺍ ﺑﻪ ﻭﻱ ﺧﺒﺮ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻛﻪ " ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ "، ﻋﻠﻲ (ﻉ) ﺭﺍ ﻧﻜﻮﻫﺶ ﻭ ﺳﻴﺪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻓﺮﺍﻫﻢ ﻛﺮﺩﻥ ﻣﻮﺟﺐ ﻗﺘﻠﺶ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻣﻨﺼﻮﺭ، ﺗﻬﺪﻳﺪ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﭼﻮﻥ ﻗﺼﻴﺪﻩ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﭘﺴﺮ ﺍﺑﺎﺽ ﺭﺳﻴﺪ. ﺳﺨﺖ
[جلد چهارم ﺻﻔﺤﻪ 76]
ﺧﺸﻤﻨﺎﻙ ﺷﺪ ﻭ ﻳﺎﺭﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﻤﻊ ﺁﻭﺭﻱ ﻓﻘﻬﺎﺀ ﻭ ﻗﺮﺍﺀ
ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ.
ﺁﻧﻬﺎ ﮔﺮﺩ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻧﺰﺩ ﻣﻨﺼﻮﺭ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻛﻨﺎﺭ ﺩﺟﻠﻪ ﺑﺼﺮﻩ ﺑﻮﺩ، ﺭﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﮔﺰﺍﺭﺵ ﻛﺎﺭ ﺳﻴﺪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﺍﺩﻧﺪ. ﻣﻨﺼﻮﺭ ﺁﻧﺎﻥ ﻭ ﺳﻴﺪ ﺭﺍ ﺍﺣﻀﺎﺭ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺩﻋﻮﺍﻱ ﺁﻧﻬﺎ ﭘﺮﺳﻴﺪ. ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺳﻴﺪ، ﮔﺬﺷﺘﮕﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺷﻨﺎﻡ ﻣﻲﺩﻫﺪ ﻭ ﻋﻘﻴﺪﻩ ﺑﻪ ﺭﺟﻌﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺍﻣﺎﻣﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺗﻮ ﻭ ﺧﺎﻧﺪﺍﻧﺖ ﻧﻤﻲ ﺩﺍﻧﺪ. ﻣﻨﺼﻮﺭ ﮔﻔﺖ: ﻣﺮﺍ ﻭﺍﮔﺬﺍﺭﻳﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺍﺳﺖ، ﺑﺴﻨﺪﻩ ﻛﻨﻴﺪ. ﺳﭙﺲ ﺭﻭﻱ ﺑﻪ ﺳﻴﺪ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﻳﻨﺎﻥ ﮔﻔﺘﻨﺪ، ﭼﻪ ﻣﻴﮕﻮﺋﻲ؟ ﮔﻔﺖ: ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﻛﺴﻲ ﺭﺍ ﺩﺷﻨﺎﻡ ﻧﻤﻲ ﺩﻫﻢ ﻭ ﺑﺮ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﺭﺳﻮﻝ (ﺹ) ﺭﺣﻤﺖ ﻓﺮﺳﺘﻢ. ﺍﻳﻨﻚ، ﺍﻳﻦ ﺍﺑﻦ ﺍﺑﺎﺽ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﮕﻮ ﺑﺮ ﻋﻠﻲ ﻭ ﻋﺜﻤﺎﻥ ﻭ ﻃﻠﺤﻪ ﻭ ﺯﺑﻴﺮ ﺭﺣﻤﺖ ﻓﺮﺳﺘﺪ. ﻣﻨﺼﻮﺭ، ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺍﺑﺎﺽ ﮔﻔﺖ: ﺑﺮ ﺍﻳﻨﻬﺎ ﺩﺭﻭﺩ ﺑﻔﺮﺳﺖ. ﺍﻭ ﺳﺎﻋﺘﻲ ﺩﺭﻧﮓ ﻛﺮﺩ، ﻣﻨﺼﻮﺭ ﺑﺎ ﭼﻮﺏ ﺩﺳﺘﻲ ﻛﻪ ﭘﻴﺶ ﺭﻭﻳﺶ ﻧﻬﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ، ﺍﻭ ﺭﺍ ﺯﺩ ﻭ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﺍﻧﺶ ﺑﺮﻧﺪ. ﻭ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﻣﺮﺩ. ﻣﻨﺼﻮﺭ، ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﻫﻤﻪ ﻫﻤﺮﺍﻫﺎﻥ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺗﺎﺯﻳﺎﻧﻪ ﺯﻧﻨﺪ ﻭ ﭘﺎﻧﺼﺪ ﻫﺰﺍﺭ ﺩﺭﻫﻢ ﺑﻪ ﺳﻴﺪ ﺩﻫﻨﺪ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۲۹ و ۳۰ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی به هر حال، هیچ مانع
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۲۹ و ۳۰
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
↩️ در پایان این آیه، دو دستور دیگر در رابطه با مراسم حج و مبارزه با سنت هاى جاهلیت بیان مى کند:
نخست مى گوید: از پلیدى ها، از بت ها اجتناب کنید (فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الأَوْثانِ).
أوثان جمع وثن (بر وزن کفن) به معنى سنگ هائى است که مورد پرستش اقوام جاهلى قرار مى گرفت، و در اینجا أوثان توضیح کلمه رجس است که قبلاً ذکر شده، به این ترتیب، مى گوید: از پلیدى اجتناب کنید، بعد مى گوید: پلیدى همان بت ها هستند.
این نکته نیز قابل توجه است که: بت پرستان عصر جاهلیت، خون هاى حیوانات قربانى را بر سر و روى بت هاشان مى ریختند، و منظره اى بسیار زشت، پلید و تنفر آمیز پیدا مى کرد که تعبیر فوق، ممکن است اشاره به آن نیز باشد.
دستور دوم این است: از سخن باطل و بى اساس بپرهیزید (وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ).
* * *
نکته:
قول زور چیست؟
بعضى از مفسران این را اشاره به کیفیت لبیک گفتن مشرکان در مراسم حج در جاهلیت دانسته اند، زیرا آنها لبیک را که آئینه تمام نماى توحید و یگانه پرستى است آنچنان تحریف کرده بودند که مشتمل بر زننده ترین تعبیرات شرک آلود شده بود، مى گفتند: لَبَّیْکَ لا شَرِیْکَ لَکَ، اِلاّ شَرِیْکاً هُوَ لَکَ! تَمْلِکُهُ وَ ما مَلَکَ: دعوتت را اجابت کردیم و به سویت آمدیم، اى خدائى که شریکى ندارى، جز شریکى که مخصوص تو است، تو مالک او و هر چه او در اختیار دارد هستى .
این جمله، مسلماً سخنى باطل و بیهوده بوده، و مصداق قول زور است که در اصل، به معنى سخن دروغ، باطل و خارج از حدّ اعتدال مى باشد.
با این حال، توجه آیه به اعمال مشرکان در عصر جاهلیت در مراسم حج، مانع از کلى بودن مفهوم آن که پرهیز از هر گونه بت در هر شکل و صورت، و پرهیز از هر گفتار باطل به هر نوع و کیفیت است نمى باشد.
لذا در بعضى از روایات أوثان تفسیر به شطرنج (نوعى از قمار) و قول زور تفسیر به خوانندگى حرام (غنا) و شهادت به باطل شده است که در واقع از قبیل بیان بعضى از افراد این کلى مى باشد، نه به معنى انحصار مفهوم آیه در خصوص این امور.
در حدیثى از پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: روزى حضرت برخاست و در میان مردم خطبه خواند و در ضمن آن فرمود: أَیُّهَا النّاسُ عَدَلَتْ شَهادَةُ الزُّورِ بِالشِّرْکِ بِاللّهِ، ثُمَّ قَرَأَ فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الأَوْثانِ وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ: اى مردم شهادت به باطل همطراز شرک با خدا است سپس این آیه را تلاوت فرمود: فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الأَوْثانِ وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ .
این حدیث نیز اشاره به وسعت مفهوم این آیه است.
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر خطبه ۱۰۳ بخش اول 🔸 بی اعتباری دنیا ✔️نکته: زهد در دنيا چيست؟ گاه تصوّر مى شود مفهوم
📝 ترجمه و شرح خطبه 103 نهج البلاغه؛ بخش دوم:
🔸 دنیای فانی و آخرت باقی
🔸ساعات عمر به سرعت مى گذرد!
☀️ امام(عليه السلام) در اين فراز از خطبه - که در واقع نتيجه گيرى از فراز سابق است - مى فرمايد: «رحمت خدا بر آن کس باد که انديشه کند و عبرت گيرد و بينا شود!». (رَحِمَ اللهُ امْرَأً تَفَکَّرَ فَاعْتَبَرَ، واعْتَبَرَ فَأَبْصَرَ).
به يقين، منظور امام(عليه السلام) تفکّر در مسائلى است که درباره سرنوشت دنيا، در فراز قبل بيان فرموده است و به يقين تفکّر در آن ويژگى هاى شش گانه دنيا، مايه عبرت است و سبب بيدارى و هشيارى انسانها. و واضح است کسى که عبرت گيرد و پند بياموزد، بينا مى شود و به جاى ظواهر اشيا و حوادث، باطن آنها را مى نگرد و به ريشه ها و نتيجه ها فکر مى کند و راه نجات را در سايه اين تفکّر و عبرت و بينايى پيدا مى کند و به تعبير ديگر: انسان با تفکّر و انديشه در حوادث امروز و ديروز، با يک سلسله حقايق آشنا مى شود و با منطبق ساختن آنها بر امورى که در پيش دارد، راه صحيح را پيدا مى کند.
در حديثى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم که شخصى سؤال کرد: «آيا اين روايت صحيح است که «إِنَّ تَفَکُّرَ سَاعَة خَيْرٌ مِنْ قِيَامِ لَيْلَة; ساعتى انديشيدن بهتر است از يک شب بيدار بودن و عبادت کردن؟» فرمود: آرى! پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) فرمود: «تَفَکُّرُ سَاعَة، خَيْرٌ مِنْ قِيَامِ لَيْلَة» راوى سؤال مى کند: «کَيْفَ يَتَفَکَّرُ; چگونه فکر کند؟» حضرت فرمود: «يَمُرُّ بِالدُّورِ الْخَرِبَةِ، فَيَقُولُ: أَيْنَ بَانُوکِ؟ أَيْنَ سَاکِنُوکِ؟ مَالَکِ لاَ تَتَکَلِّمِينَ؟; از کنار خانه هاى ويران شده مى گذرد (رو به آنها کرده) مى گويد: سازندگان شما کجا رفتند، ساکنان شما چه شدند، چرا سخن نمى گوييد؟!»(2)
و اگر گوش شنوايى در کار باشد پيام ها و گفتگوهاى اين ويرانه ها را به خوبى مى شنود: هر شکاف خرابه اى دهنى است که به معموره جهان خندد!
در ادامه اين سخن مى فرمايد: «آنچه هم اکنون از دنيا موجود است پس از مدّت کوتاهى فکر مى کنيد اصلا وجود نداشته و آنچه از آخرت به زودى فرا مى رسد، همواره بوده است!» (فَکَأَنَّ مَا هُوَ کَائِنٌ مِنَ الدُّنْيَا عَنْ قَلِيل لَمْ يَکُنْ، وَ کَأَنَّ مَا هُوَ کَائِنٌ مِنَ الآخِرَةِ عَمَّا قَلَيل لَمْ يَزَلْ).
اشاره به اينکه دنيا به قدرى سريع مى گذرد، و آخرت به قدرى سريع مى آيد، که انسان اين چنين تصوّر مى کند هرگز دنيايى وجود نداشته و هميشه آخرت وجود داشته است.
ما اين مسأله را در بسيارى از حوادث دنيا آزموده ايم; گاه از کنار خانه بعضى از بزرگان پيشين، که روزى مرکزى پرغوغا و پر رفت و آمد بود مى گذريم، آنچنان سکوت و خاموشى بر آن حاکم است که گويى هرگز در اينجا خبرى نبود.
در پايان فراز به سه نکته مهمّ ديگر در سه عبارت کوتاه اشاره مى فرمايد و مى گويد: «هر چيز به شمارش آيد (مانند ساعات عمر) سرانجام پايان مى گيرد، و هر چيز انتظارش را داريد خواهد آمد، و هر آينده اى قريب و نزديک است!» (وَ کُلُّ مَعْدُود مُنْقَض، وَ کُلُّ مُتَوَقَّع آت، وَ کُلُّ آت قَرِيبٌ دَان).
جمله اوّل اشاره به قاعده کلّى فلسفى است که هر چيزى تحت عدد در آيد محدود است و هر چه محدود است پايان پذير است و از آنجا که عمر انسانها و عمر تمام دنيا تحت اعداد و ارقام در مى آيد، بايد همه در انتظار پايان گرفتن آن باشيم و جمله هاى بعد مکمّل آن است; چرا که آنچه در انتظارش هستيم روزى به سراغ ما مى آيد و آنچه روزى به سراغ ما مى آيد; از ما دور نيست! بنابراين، مرگ و پايان زندگى را نبايد مطلبى دور دست تصوّر کرد و عمر را نمى توان جاودانى شمرد و در واقع، اين جمله هاى سه گانه به منزله دليلى است براى آنچه در عبارات قبل آمد.
✍ پی نوشت:
1. بحارالانوار، جلد 68، صفحه 324، حديث 16.
2. سفينة البحار، ماده «وعظ».
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2