✳️ #زمستان_شلغم_در_آلمان (1) | مهدی تدینی
🔹 در نگاه اول همهچیز آسان به نظر میرسد... جنگ را میگویم؛ به ویژه وقتی خوشی و غرور باعث میشود مردم نیز رنج و بیهودگی جنگ را فراموش کنند و دل به مارس، خدای جنگ، ببندند. هراکلیتوس، در روزگار باستان گفته بود «جنگ پدر همهچیز است». نوادگان جنگپرست او حتی در قرن بیستم دست از تقدیس و پرستش جنگ نمیکشیدند. هراکلیتوس گفته بود:
▪️جنگ پدر همهچیز است، پادشاه همهچیز است. جنگ کسانی را به خدایان و دیگران را به انسانها بدل میکند؛ کسانی را به بردگان و دیگران را به آزادان بدل میکند.▪️
🔸 چه رازی در نهان دارد این رگبار فولاد که بخشی از اهلقلم و روشنفکران را در قرن بیستم شیفتۀ رنگ خونین خود کرده بود؟! این ارکستر مرگپرستانه زمانی کامل میشد که نظامیگرایان و جنگپرستان کنار هم جمع میشدند و ضیافت خون برپا میکردند. به پیش گوشتهای دم توپ! به پیش خونهای بیبها! به پیش جسدهای قهرمان! به پیش، به کام مرگ بتازید!
🔹 اما در زمانی که نظامیگرایان به فشنگ میاندیشیدند، جان انسانها را شلغم نجات داد. زمستان ۱۹۱۶ و ۱۹۱۷ را میگویم (برابر با ۱۲۹۵ شمسی)، وقتی شعلۀ جنگ جهانی اول عالم را گرفته بود. شکمها خالی بود و خشابها پر. جای نان گلوله بر شکم مینشست و زمانه سُرب داغ و رگهای تُرد را در صفحۀ سیاهی از تاریخ به هم رسانده بود.
🔸 پیش از هر چیز بگویم که هر نظارهگر منصفی میپذیرد قدرت آلمان در جنگ جهانی اول خیرهکننده بود. برخلاف تصور عمومی که گمان میشود هیتلری آمد و آلمان را ناگهان قدرتمند کرد، ۱۹۱۴، وقتی هیتلر جوانکی آسوپاس و آسمانجل بود، قدرت آلمان شگفتانگیز بود. آلمان با یک دست در غرب با فرانسه و بریتانیا میجنگید و با دست دیگر در شرق با روسیه و ایتالیا و رومانی؛ جور متحدان ضعیفش را هم میکشید. در جبهۀ شرقی برتری آلمان بر روسیه تحقیرکننده بود. اما این هیولای صنعتیشده و نظامیگرا با ژنرالهای آهنینش، ضعفهای بزرگی هم داشت که بیشتر در توهمات و خوشخیالیهای نظامیگرایان ریشه داشت.
🔹 فرماندهان هر چه در میدان نبرد میدرخشیدند، با توهمات خردستیزانۀ خویش آتش به خرمن جوانان و سرنوشت آلمان میزدند. ستاد فرماندهی عالی ارتش عنان امپراتوری بزرگ آلمان را به دست گرفته بود و ارابۀ سرنوشت مردم را چهارنعل به باتلاق میراند. یکی از بزرگترین ضعفهای آلمان تأمین خوراک مردم بود و در این نوشتار به این مسئله میپردازیم.
@Nardebane_feghahat
✳️ #زمستان_شلغم_در_آلمان (2) | مهدی تدینی
◾️آلمان پیش از جنگ حدود یکسوم مواد غذایی خود را وارد میکرد. ده درصد غلات نان، پنجاه درصد محصولات لبنی، سیوپنج درصد تخممرغ و کموبیش همۀ چربیهای نباتی را وارد میکرد. افزون بر این، روسیه با صادرات بیش از چهار میلیون تن خوراک کنسانتره، کل نیاز دامداری آلمان را تأمین میکرد. به رغم این وابستگی به واردات مواد غذایی، آلمان بدون تدارکات و ذخیرهسازی لازم وارد جنگ شد. چرا؟ نخست به این دلیل که نظامیان رهبران سیاسی را متقاعد کرده بودند آلمان در جنگی ضربتی در عرض چندماه پیروز میشود و برای جنگی چندماهه نیازی به ذخیرهسازی نیست. اما پس از چند ماه طرحهای نظامی آلمان به نتیجۀ دلخواه نرسید. در غرب و شرق پیشرویهای زیادی انجام شد، اما سرنوشت جنگ مشخص نشده بود؛ جنگ فرسایشی شد و این بدترین اتفاق برای آلمان بود. زیرا بریتانیا با کمک سایر متفقین میتوانست آلمان را «حصر» کند و اجازه ندهد مواد غذایی به این کشور برسد. آلمان امید داشت از معدود کشورهای بیطرف مواد غذایی وارد کند، اما این منابع هم یکی یکی خشکید.
🔘 همهچیز به شکل تراژیکی پیش میرفت. مردانی که باید روی زمین کار میکردند، رفته بودند جبهه؛ حیوانات بارکش را ارتش برای جبهه برده بود؛ نیتراتی که تولید میشد و برای کود شیمیایی ضروری بود، میرفت برای ساخت مهمات؛ بارندگی زیاد محصول سیبزمینی را خراب کرد... نتیجه این شد که زمستان 1915ـ1916 غذا جیرهبندی شد، میانگین مصرف سرانه به 60 درصد دو سال پیش کاهش یافت. هر مصرفکننده روزی فقط 200 گرم آرد دریافت میکرد.
زمستان ۱۹۱۶ـ۱۹۱۷ وضعیت تغذیه در آلمان فاجعهبار شده بود. سیبزمینی نایاب شد و شلغم جایگزینش شد، به همین دلیل این زمستان به «زمستان شلغم» معروف شد. سهمیۀ روزانۀ نان برای هر فرد به ۱۷۰ گرم کاهش یافت. میانگین سهمیۀ کالری روزانه برای مصرفکنندۀ عادی به ۱.۲۰۰ کالری کاهش یافت (میانگین مصرف بزرگسالان در زمان پیش از جنگ ۳.۰۰۰ کالری بود). جیرۀ نان همچنان کاهش مییافت و در تابستان ۱۹۱۸ به روزانه ۱۶۰ گرم رسید.
تغذیۀ نامناسب آسیب شدیدی به سلامت مردم زد. بدنهای ضعیفشده پیوسته در برابر بیماریها آسیبپذیرتر میشدند و این پیامد مهلکی داشت. هزاران نفر در پی ذاتالریه یا سل جان باختند. اما امواج مرگ تازه سال بعد فرارسید! در ۱۹۱۸ آنفلوآنزای اسپانیایی نفس جهان (و از جمله آلمان) را گرفت. وزارت سلامت آلمان در یادداشتی در دسامبر ۱۹۱۸ شمار قربانیان سوءتغذیه را حدود ۷۶۳.۰۰۰ نفر اعلام کرد. محض یادآوری بگویم، تعداد غیرنظامیان آلمانی که در جنگ جهانی اول در پی گرسنگی مردند، بیشتر از غیرنظامیانی بود که در جنگ جهانی دوم در بمبارانهای متفقین جان باختند (حدود ۴۰۰.۰۰۰ کشته).
کمبود مواد غذایی علاوه بر اینکه رنجهای فراوانی برای مردم داشت، شکافی عمیق نیز در جامعه پدید آورد. در حالی که در شهرها صفهایی بیپایان در برابر مغازههای خاروبارفروشی تشکیل میشد و مردم ساعتها معطل میشدند تا چند تخممرغ و کمی گوشت بگیرند، دیگرانی هم بودند که هیچ کمبودی نداشتند. همین رنجها و ضعفها زانوان آلمان ستبر را سست کرد...
@Nardebane_feghahat