eitaa logo
رمان زیبای نرگس (عیار سنج)
8.4هزار دنبال‌کننده
34 عکس
15 ویدیو
0 فایل
فروش اشتراکی #کپی‌حرام لینک کانال تبلیغ https://eitaa.com/joinchat/2133066056C2ee169d2aa
مشاهده در ایتا
دانلود
رمان زیبای نرگس (عیار سنج)
💚 💚💕 💚💕💚 💚💕💚💕 💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕 💚💕💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕💚💕💚 #خدای‌_مهربان‌_من❤️ ✍نویسنده#لواسانی(حبیب الله) #قسمت
💚 💚💕 💚💕💚 💚💕💚💕 💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕 💚💕💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕💚💕💚 ❤️ ✍نویسنده(حبیب الله) _همش به این فکر بودم که دیگه کی می‌تونم مامان رو ببینم _توکلت به خدا باشه ان شالله شرایطی پیش بیاد یا مامان بیاد پیش ما زندگی کنه یا تند تند بیایم همدیگرو ببینیم خمیازه‌ای کشید و پرسید _توکلت بر خدا یعنی چی؟ لبخندی زدم _الان یه توضیح کوچولو برات میدم ولی بعدا ان شالله با هم بیشتر صحبت می‌کنیم تا اومدم حرف بزنم دستشو آورد بالا _صبر کن آبجی تو که با من حرف می‌زنی هی میگی ان شاالله اینم بگو یعنی چی خنده پهنی زدم _باشه همه رو برات توضیح میدم توکل  بر خدا یعنی ما خدا رو وکیل قرار میدیم که کار ما رو اونطوری که به نفع ماهست انجام بده و به هیچ کس دیگه ام هم اعتنا نمیکنم پاشد نشست _اون وقت خدا خودش کار ما رو انجام میده؟ _بله عزیزم _یعنی خودش میاد کار ما را انجام میده میره خنده صداداری کردم پیشونیشو بوسیدم نه عزیزم _خداوند وسیله‌ها رو برای ما مهیا می‌کنه شونه انداخت بالا _نمیفهمم چی میگی لپشو با دستم آروم گرفتم _میشه تو الان بلند شی حاضر شی که ما از پرواز جا نمونیم بعد من سر فرصت همه اینا رو برات بگم لبخندی زد و سرشو تکون داد از تخت اومد پایین رفت سرویس بهداشتی اومدم اتاق خودمون علی رو کرد به من _سوسن مثل خودت گرایشات مذهبی داره فقط یادت باشه که سوالاتش رو کوتاه پاسخ بدی طولانی نکنی که خسته بشه به تایید حرفش لبخندی زدم _اره حواسم هست خسته ش نمیکنم... عزیزانی که تمایل دارند رمان رو کامل بخونن میتونن با پرداخت ۵۰ هزارتومان این رمان رو دریافت کنن😍 6037701089108903 بانک کشاورزی لواسانی فیش رو برای این آیدی ارسال کنید تا لینک کانال وی آی پی را دریافت کنید 🌹👇👇 @shahid_abdoli کپی حرام⛔️ جمعه ها و روزهای تعطیل داستان نداریم 💚💕💚💕💚💕💚💕💚
رمان زیبای نرگس (عیار سنج)
💚 💚💕 💚💕💚 💚💕💚💕 💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕 💚💕💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕💚💕💚 #خدای‌_مهربان‌_من❤️ ✍نویسنده#لواسانی(حبیب الله) #قسمت
💚 💚💕 💚💕💚 💚💕💚💕 💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕 💚💕💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕💚💕💚 ❤️ ✍نویسنده(حبیب الله) سوسن از سرویس اومد لباساشو پوشید آماده شدیم اومدیم فرودگاه سوار هواپیما شدیم سوسن رو کرد بهم _آبجی سحر رو کردم بهش _جانم _میشه الان بگی خدا وسیله رو مهیا میکنه یعنی چی؟ _آره عزیزم الان وقت خوبیه ، برات توضیح میدم ببین مثلا تصور کن الان توی یه آشپزخانه‌ای می‌خوای برای خودت یه املت درست کنی اولش به خودت میگی دیدم مامان چیکار می‌کنه دیگه منم همون کارا رو می‌کنم غذامو درست می‌کنم در یخچالو باز می‌کنی می‌بینی عه تخم مرغ هست ولی گوجه نیست بعد میگی ولش کن اصلاً نیمرو می‌خورم ماهیتابه رو برمی‌داریم می‌ذاری روی گاز ولی می‌بینی روغن نداری به خودت میگی ولش کن خیلی گرسنمه الان همین تخم مرغو می‌شکنم می‌خورم ولی چون روغن نداره خوب پخته نمی‌شه و مزه نمی‌گیره آخرم یکی دو لقمه می‌خوری دیگه خوشت نمیاد خوب تا اینجاشو متوجه شدی سوسن که با دقت داشت به حرفم گوش می‌داد سرشو تکان داد _ آره متوجه شدم حالا تو این دفعه می‌خوای املت درست کنی به مامانت میگی مامان من می‌خوام املت درست کنم میشه وسایلشو برام آماده کنی مامانتم همه چی می‌خره می‌ذاره توی یخچال بعد تو میری به ترتیب برمی‌داری و ی املت خوشمزه درست می‌کنی املت رو خودت درست کردی اما با تکیه بر مامان که وسایل رو برات آماده کرده درسته همینطور که محو صحبت‌های من بود سرشو تکون داد _ آره درسته _حالا ما می‌خوایم یه کاری را انجام بدیم اگه توجهی به خدا نداشته باشیم کارمون اون طور که می‌خوایم در نمیاد ولی وقتی از ته دلمون واقعاً از خدا کمک بخواهیم خدا به نحو احسنت همه چی رو برامون مهیا میکنه عزیزانی که تمایل دارند رمان رو کامل بخونن میتونن با پرداخت ۵۰ هزارتومان این رمان رو دریافت کنن😍 6037701089108903 بانک کشاورزی لواسانی فیش رو برای این آیدی ارسال کنید تا لینک کانال وی آی پی را دریافت کنید 🌹👇👇 @shahid_abdoli کپی حرام⛔️ جمعه ها و روزهای تعطیل داستان نداریم 💚💕💚💕💚💕💚💕💚
رمان زیبای نرگس (عیار سنج)
💚 💚💕 💚💕💚 💚💕💚💕 💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕 💚💕💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕💚💕💚 #خدای‌_مهربان‌_من❤️ ✍نویسنده#لواسانی(حبیب الله) #قسمت
💚 💚💕 💚💕💚 💚💕💚💕 💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕 💚💕💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕💚💕💚 ❤️ ✍نویسنده(حبیب الله) حالا ما می‌خواهیم یه کاری را انجام بدیم اگر توجهی به خدا نداشته باشیم کارمون اون طور که می‌خوایم در نمیاد ولی وقتی از ته دلمون واقعاً از خدا کمک بخواهیم خدا به نحو احسنت همه چی رو برامون مهیا میکنه از جوابی که شنید راضی به نظر رسید و پرسید _ان شاالله رو برای چی میگی _ببین خداوند از آینده ما خبر داره در حالی که ما خبر نداریم وقتی بنده ای از ته دلش بگه ان شاالله که معنیش میشه اگر خدا بخواهد، خدا هم که می‌بینه تو واقعاً کارت رو بهش سپردی اینجاست که نگاه می‌کنه اگر شما امروز املت بخوری، ممکنه که شبش غذایی خورده باشی که با این تخم مرغ نسازه بعد شرایط پخت املت رو برات فراهم نمی‌کنه و به جاش یه صبحانه خوشمزه دیگه بهت میده و کاری می‌کنه که تو ناراحت نشی که چرا چیزی رو که میخواستی نخوردی بعد در یک فرصت مناسب همون املت رو برات مهیا می‌کنه. چون کارت رو سپردی به خدا هیچ جوره آسیب نمی‌بینی همش به نفع تو تموم میشه فقط یه شرط داره سوسن که از شنیدن این حرفها خیلی خوشش اومده بود پرسید _آبجی چه شرطی؟ انگشتم رو به شوخی گذاشتم روی بینیش سرم رو به صورتش نزدیک کردم _شرطش اینه که از ته ته دلت بگی ان شاالله نگاه رضایت آمیزی بهم انداخت _خب من از ته دلم میگم که کارام خیلی خوب در بیاد لبخند پهنی زدم _آفرین خواهر خوبم سوسن ساکت شد و سرش رو به صندلی تکیه داد سر چرخوندم سمت علی که داشت با دقت به حرف‌های ما گوش می‌داد علی تا متوجه نگاه من شد به تایید حرفم با لبخند یه چشمک بهم زد... عزیزانی که تمایل دارند رمان رو کامل بخونن میتونن با پرداخت ۵۰ هزارتومان این رمان رو دریافت کنن😍 6037701089108903 بانک کشاورزی لواسانی فیش رو برای این آیدی ارسال کنید تا لینک کانال وی آی پی را دریافت کنید 🌹👇👇 @shahid_abdoli کپی حرام⛔️ جمعه ها و روزهای تعطیل پارت نداریم 💚💕💚💕💚💕💚💕💚
رمان زیبای نرگس (عیار سنج)
💚 💚💕 💚💕💚 💚💕💚💕 💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕 💚💕💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕💚💕💚 #خدای‌_مهربان‌_من❤️ ✍نویسنده#لواسانی(حبیب الله) #قسمت
💚 💚💕 💚💕💚 💚💕💚💕 💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕 💚💕💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕💚💕💚 ❤️ ✍نویسنده(حبیب الله) از حرکتی که کرد لبخندی به لبم نشست، زیر چشمی نگاهی به سوسن انداختم عکس‌العملش رو ببینم دیدم چشماش رو بسته و خوابش رفته رو کردم به علی _عادت به صبح زود بیدار شدن نداشته الان خوابش برده مشغول صحبت با علی بودم که صدای سوسن به گوشم خورد _آبجی سحر سر چرخوندم سمتش _جانم _کی می‌رسیم ایران؟ _تقریبا نوزده ساعت پروازمون طول میکشه فعلاً چهار ساعت گذشته خیلی مونده _دلم می‌خواد زودتر برسیم بابا رو ببینم لبخندی به لبام نشست _اتفاقا بابا با دیدنت غافلگیرم میشه چون خبر نداره تو داری میای ایران کامل چرخید سمت من _به نظرت خوشحال میشه منو ببینه یعنی تحویلم می‌گیره نمیدونم جوابش رو چی بدم، نمی‌دونم بابام از دیدنش خوشحال میشه یا نه ولی بهتره که سوسن رو ناامید نکنم کشدار جوابشو دادم _معلومه که خوشحال میشه تو بچه شی _آخه تو این مدت سراغی ازم نگرفت حتی یک بارم بهم زنگ نزد _تو چی تو به بابا زنگ زدی؟ _تازه که اومده بودیم کانادا چند بار زنگ زدم جواب تلفنم رو نداد منم دیگه بهش زنگ نزدم _خوب حتما فکر کرده که مامان زنگ زده می‌خواد باهاش دعوا کنه اونم جواب نداده مکثی کرد و ادامه داد _فرحناز بود من باهاش دوست بودم برسیم ایران من رو میبری اونم ببینم دستش رو گرفتم توی دستم _آره عزیزم تو هر کجا و هر کسی را که بخوای ببینی من می‌برمت ببینی زل زد توی چشمام _تو چقدر خوبی خم شدم صورتش رو بوسیدم _ممنونم عزیزم. برای اینکه سفر براش راحت‌تر تموم شه تا برسیم به ایران با بازی‌های مختلف سرش رو گرم کردم وقتی رسیدیم به... .سلام عزیزانی که تمایل دارند رمان رو کامل بخونن میتونن با پرداخت ۵۰ هزارتومان این رمان رو دریافت کنن😍 6037701089108903 بانک کشاورزی لواسانی فیش رو برای این آیدی ارسال کنید تا لینک کانال وی آی پی را دریافت کنید 🌹👇👇 @shahid_abdoli کپی حرام⛔️ 💚💕💚💕💚💕💚💕💚
رمان زیبای نرگس (عیار سنج)
💚 💚💕 💚💕💚 💚💕💚💕 💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕 💚💕💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕💚💕💚 #خدای‌_مهربان‌_من❤️ ✍نویسنده#لواسانی(حبیب الله) #قسمت
💚 💚💕 💚💕💚 💚💕💚💕 💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕 💚💕💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕💚💕💚 ❤️ ✍نویسنده(حبیب الله) به مرزهای ایران رسیدیم خلبان اعلام کرد _اینجا مرز ایران است لطفاً خانم‌ها حجابشون رو رعایت کنند سوسن با شنیدن این حرف رو کرد به من _چه جالب از توی آسمون ایران باید حجاب رو رعایت کنی لبخندی زدم _آره دیگه قانون کشور همه جا باید اجرا بشه فرقی بین آسمون و زمین نیست _حالا من چیکار کنم من که روسری و چادر ندارم فعلاً از روسری من استفاده کن برسیم ایران ، همه چی برات می‌خرم از توی ساک دستیم یه روسری درآوردم سرش کردم. نگاهی بهش انداختم _چقدر بهت میاد چه خوشگل شدی آینه رو درآورد نگاهی به خودش انداخت _راست میگیا چه بهم میاد صورتش رو بوسیدم _هم بهت میاد هم محجوب و باوقارت کرده عزیز دلم سوسن بلند شد رو کرد به علی علی آقا من دیگه حجاب دارم منو نگاه کن ببین چقدر بهم میاد؟ علی یک نگاهی بهش انداخت و صورتش رو برگردوند _بله سوسن خانم اصالت یه خانم با حجاب عفتشه که حجاب مهمترین رکنش هست سوسن نشست رو کرد به من _آبجی عفت یعنی چی؟ _پاکدامنی _پس خانمی که حجاب نداره پاکدامن نیست؟ _ببین عزیزم خانمی که حجابش رو رعایت نمی‌کنه به این معنا نیست که پاکدامن نیست ولی از راه درستی هم زندگی نمی‌کنه فرض بگیریم که یکی دزد نیست اما از دیوار مردم بالا میره دزدی نکرده ولی خوب کارشم شبیه به دزدهاست، خانم‌های بی‌حجاب بیشتر در معرض خطر بی‌عفتی قرار می‌گیرند تا خانم‌های باحجاب ، به خاطر همینه که میگن عفت خودتون رو حفظ کنید تا در معرض خطر قرار نگیرید دستی به روسریش کشید و رفت تو فکر بعد از لحظه ای سکوت سوال کرد _یعنی تو کشورهای خارجی این همه بی‌حجابن همشون بی‌عفت میشن... .سلام عزیزانی که تمایل دارند رمان رو کامل بخونن میتونن با پرداخت ۵۰ هزارتومان این رمان رو دریافت کنن😍 6037701089108903 بانک کشاورزی لواسانی فیش رو برای این آیدی ارسال کنید تا لینک کانال وی آی پی را دریافت کنید 🌹👇👇 @shahid_abdoli کپی حرام⛔️ جمعه ها و روزهای تعطیل داستان نداریم 💚💕💚💕💚💕💚💕💚
رمان زیبای نرگس (عیار سنج)
💚 💚💕 💚💕💚 💚💕💚💕 💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕 💚💕💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕💚💕💚 #خدای‌_مهربان‌_من❤️ ✍نویسنده#لواسانی(حبیب الله) #قسمت
💚 💚💕 💚💕💚 💚💕💚💕 💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕 💚💕💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕💚💕💚 ❤️ ✍نویسنده(حبیب الله) طبق آماری که خودشون دادن میگن از هر سه زن در اروپا یکیشون مورد آزار ج*ن*س*ی قرارمیگیره و اینم بیشتر به خاطر وضعیت نیمه برهنگیشون هست کامل چرخید سمت من کشدار گفت _ راست میگی آبجی اتفاقا یه دفعه... نگذاشتم ادامه بده _سوسن جان آماری که من به تو دادم یه آمار جهانیه اما تو باید هم آبروی خودت رو حفظ کنی و هم آبروی دیگرانی که در موردشون چیزی شنیدی، پس نباید این‌ها رو برای کسی بگی فقط خواستم تو رو متوجه خطرات بی‌حجابی کنم حرفش رو قورت داد ساکت تکیه داد به صندلی، تا زمانی که هواپیما فرود اومد و ما چمدونهامون رو تحویل گرفتیم سوسن ساکت تو خودش بود. حرکت کردیم به سمت سالن عده ای خوشحال دسته گل به دست منتظر مسافرانشون بودن. سوسن رو کرد به من _ممکنه بابا هم اومده باشه استقبال من _نه فکر نمیکنم _چرا؟ _آخه نمی دونه که ما امروز رسیدیم ایران _چرا بهش نگفتی _حواسم نبود. _الان بهش زنگ میزنی بگی باشه ای گفتم و گوشیم رو از توی کیفم در آوردم زنگ زدم به بابا... .سلام عزیزانی که تمایل دارند رمان رو کامل بخونن میتونن با پرداخت ۵۰ هزارتومان این رمان رو دریافت کنن😍 6037701089108903 بانک کشاورزی لواسانی فیش رو برای این آیدی ارسال کنید تا لینک کانال وی آی پی را دریافت کنید 🌹👇👇 @shahid_abdoli کپی حرام⛔️ جمعه ها و روزهای تعطیل پارت نداریم 💚💕💚💕💚💕💚💕💚
🌟 میخواهیم در حسینیه میلاد با سعادت مولی الموحدین علی ابن ابی طالب امام بر حق جانشین پیامبر امیرالمومنین رو جشن بگیریم ولی خیلی دستمون خالیست ِلذا دست یاری جلوی شما محب و شیعه امام علی علیه السلام دراز کردیم در حد توانتون حتی شده پنج هزار تومان کمک کنید آقا حضرت علی علیه السلام گره گشا هستند ان‌شاالله به حق همسر ولایتیشون خانم حضرت زهرا گره از کارتون باز کنن🙏🌹 🌸عزیزان حتما حتما فیش ارسال کنید که با پول اعتکاف قاطی نشه🙏 بزنید رو کارت ذخیره میشه👇👇 5892107046739416 گروه جهادی شهدای دانش آموزی فیش واریزی رو برای این آیدی بفرستید🌹👇👇 @shahid_abdoli لینک‌قرارگاه گروه جهادی https://eitaa.com/joinchat/3165061169C62614d580a در ضمن این اجازه رو به گروه جهادی بدید تا احیانا اگر مبلغی اضافه‌تر جمع شد صرف کارهای خیر بکنه🌹
ریحانه خواهر رضا تا من رو دید دست تکون داد و اومد سمتم بعد از سلام وعلیک آروم لب‌خونی کرد _یه کار واجب باهت دارم از طاهره و منصوره جدا شدم با ریحانه اومدیم کنار دیوار کنجکاو پرسیدم _بگو چیکار داری؟ رضا گفت که بهت بگم میخواد ببینت ابرو دادم بالا با تعجب دستم رو گذاشتم روی سینه‌م _من رو ببینه؟ _آره خودش گفت که امروز بهت بگم قلبم شروع کرد به زدن _کجا میخواد من رو ببینه؟ _گفت تو به زهره بگو که رضا میخواد ببینتت اگر قبول کرد جاش رو بعدن میگم مکثی کردم و گفتم _میدونی چی میخواد بگه ازش پرسیدم جواب داد. یه حرف خیلی مهمی که به آیندمون مربوط میشه، همین رو گفت _والا چی بگم ریحانه دهن من رو ببین بابام چیکار کرده نگاهی به صورتم انداخت ناراحت پرسید _ای واااای چی شده؟ همه چی رو بهش گفتم لبش رو گاز گرفت... https://eitaa.com/joinchat/4132962888Ce54afeabfb
رمان زیبای نرگس (عیار سنج)
ریحانه خواهر رضا تا من رو دید دست تکون داد و اومد سمتم بعد از سلام وعلیک آروم لب‌خونی کرد _یه کار وا
رضا و زهره با هم همسایه هستند و رضا مادرش رو میفرسته خواستگاری زهره. فردای اون روز بابای زهره دخترش تو کوچه با رضا میبینه که...😱 https://eitaa.com/joinchat/4132962888Ce54afeabfb داستانی بر اساس واقعیت و بسیار جذاب و خوندنی 😍
هدایت شده از شبکه اینترنتی عصر
🎙نماهنگ‌های مناسبتی ولادت حضرت علی(ع) تولید شده در مرکز موسیقی مأوا 🟢نماهنگ «علی مولام» 🟠نماهنگ «بابا حیدر» 🟢نماهنگ «جانم علی» 🟠نماهنگ «خانه پدری» 🟢نماهنگ «هدیه اسباب بازی» 🟠نماهنگ «مثل ماه آسمون» 🟢نماهنگ «طبیب» 🟠نماهنگ «پناه» 🟢 نماهنگ «آقای فوق‌العاده» 🟠نماهگ «حب علی» 🟢نماهنگ «پسراتو ببین» ▶️برای دسترسی به محتوای هر اثر می‌توانید با لمس لینک به صورت آنرا در سایت عصر مشاهده و دانلود نمایید. 🔰عصر تی‌وی| عصر دیگری در راه است ▫️ @asrtv_com
هدایت شده از زیر چتر شهدا 🌹 🌱
👆👆