💥به مناسبت سالروز امضای عهدنامه تركمنچای.
✍️ علی مرادی مراغه ای
✅امروز اول اسفند، سالروز امضای قرارداد ترکمنچای می باشد.
♦️اگر از من بخواهند سیاهترین و سرنوشت سازترین روز تاریخ معاصر ایران را تعیین کنم خواهم گفت همین روز عقد قرارداد ترکمنچای!. چون براساس آن قرارداد، تنها بخشی از قلمرو ایران جدا نشد بلکه در تمام حوزه های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و حتی اخلاقی...کمر ایران شکست و پس از آن، دیگر چنان اسیر سرپنجه دو قدرت استعماری روس و انگلیس شد که هرگز نتوانست کمر راست کند! کالاهای روسی و انگلیسی بازارهای ایران را تسخیر کرده ریشه های تولید ایرانی را خشکاند...
اوضاع چنان شد که نیم قرن پس از آن، حتی قویترین شاه قاجاری ناصرالدین شاه، افسوس میخورد که بدون رضایت روس و انگلیس، نمیتواند به شمال و جنوب کشورش سفر کند!
و یکصد سال پس از آن قرارداد به دوران احمدشاه چنان شد که احمدعلی سپهر(مورخ) مینویسد:
«دخالت بیگانگان در امور ایران بجایی رسیده که در 1914روسها در قزوین و تبریز از مردم مالیات می گرفتند!»
و اینها همگی از تبعات آن شکست و ترکمنچای بود. پس، بیهوده نبوده که فردریک انگلس گفته بود:
«قرارداد ترکمنچای ایران را دست نشانده و مستعمره روسیه ساخته است...»
♦️اما باید اضافه کنم که آن قرارداد اگر امضا نمی شد چیزی بنام ایران باقی نمی ماند چون قوای روسی تا نزدیکی زنجان آمده بود و ژنرال پاسکویج به تزار نامه نوشته خواهش می کرد که به او اجازه دهد تا بسوی تهران حرکت کرده پایتخت ایران را بگیرد! اینها را مفصل در کتاب سراسر زخمگین(سالهای زخمی) آورده ام. باید بگویم که مسبب اصلی آن شکست و شوربختی پس از آن، همان مراجع و کسانی بودند که بی خبر از قدرت حریف، بر طبل جهاد و جنگ کوبیدند و جنگ را بر شاه قاجاری تحمیل کرده و دور دوم جنگهای ایران و روسیه را آغاز کردند...
شاید برای نسلهای آینده ایرانی مایه عبرت گردد که بدون در نظر گرفتن توازن قوا، از سر احساسات و خیالات هرگز دگربار با شاخِ هیچ گاوی در نیفتند!
♦️روسها در تمام جبهه ها پیروز شده از ارس گذشته به شهرهای آذربایجان سرازیر شدند...
وقتی ولیعهد عباس ميرزا از خوى عازم تبريز بود در بین راه، خبر وحشتناك ورود قواى روسيه به تبريز را شنيد. پایتختش به اشغال دشمن در آمده، مردم و کل پادگانش و حتی زنان و فرزندانش نیز اکنون در تحت تسلط قوای روسی بودند!.
واتسن، وضع و حال رقت بار وليعهد شجاع و شوربخت ايرانی را پس از شنيدن خبر تسخير تبريز توسط دشمن، چنين به تصوير میكشد:
«يأس و حرمان ناشى از اين خبر را از لحاظ وليعهد میتوان تصور كرد چون زنان و فرزندانش در تبريز بودند، قصر او، توپخانه او و مهمات نظامى او در اين شهر بود، از اسب پياده شد و بى درنگ از سرجان مكدونالد وزير مختار انگليس تقاضا كرد يكى از افسران خود را براى ترتيب مصاحبه اى بين والاحضرت و ژنرال پاسكويچ بفرستد و هنگامى كه نگران، زير سايه درخت بيدى نشسته بود از نماينده ما درخواست سه هزار تومان وام كرد تا خرجهاى جارى خود را پرداخت كند، افسر انگليسى فورى وجه را پرداخت ولى فرمانده روسی نسبت به شاهزادهِ گرفتار، ادب و نزاكتى ابراز نكرد...(زيرا) ژنرال پاسكويچ از قبول مصاحبه پيشنهادى وليعهد امتناع ورزيد و او چاره اى نداشت جز اينكه آن توهين را تحمل و به سلماس عقب نشينى كند و در انتظار خاطر طرف فاتح بماند!»
(سالهای زخمی:ص487)
♦️و این، ماحصل در افتادن با حریف پرقدرت بود...! حالا حریف تا میانه آمده، درست بر روی سینه ما نشسته بود و بند بند ترکمنچای را اصرار میکرد و بزور تحمیل میکرد! و این قرارداد بین یک فاتح با یک مغلوب بود و قائم مقام فراهانی مغز متفکر ایرانی که به دستور عباس میرزا بر سر بندهای ظالمانه قرارداد با روسها چانه می زد و حریف زیر بار نمی رفت، از سر تحسر گفت:
«.. خدا روى جنگجويان ايران را سياه كند كه جنگ به راه انداختند و در ميدان نايستادند. دو سال است مرارت با ماست و باز راحت و فراغت با آنها...»
♦️جدایی کامل شهرهای آنسوی ارس و همچنین غرامت کمرشکن ده کرور که بر ایران به عنوان آغاز کننده جنگ، تحمیل گردید کل خزانه را تهی ساخت. شهرهای آنسوی ارس جدا شد و شهرهای اینسوی ارس نیز که تا زنجان در اشغال روسها بود حتی پس از عقد ترکمنچای نیز تخلیه نمی کردند روسها تضمینی میخواستند برای پرداخت به موقع اقساط غرامت! و تضمین نبود...
کارد چنان به استخوان رسید که عباس ميرزا مجبور شد طلاجات و جواهرات خانواده اش را نیز بفروشد و حتی به كسر نصف حقوق ساليانه اعضاى دستگاه خود پرداخت!...
و بالاخره در این روز، قرارداد توسط طرفين امضاء گرديد.
روسها به علامت پیروزی و جشن،101 گلوله توپ شلیک کردند...اما 101 توپ به علامت شوربختی بختی ایرانیان بود.
☘️مار کو پولوی ایرانی(قسمت دوم)
آدرس کانال تلگرامی نسیم 👇👇👇👇
https://t.me/Nasim_Tarikh
آدرس کانال واتساپ نسیم تاریخ 👇👇👇👇👇👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/IcaiaEPDT76EBieB4a1zZc
آدرس کانال ایتا نسیم تاریخ https://eitaa.com/Nasim_Tarikh
✍️رضا احمدی
بازگشت به ایران
حاج سیاح در سال 1256 شمسی. به ایران مراجعت کرد. در بدو ورود به خاک ایران از راه بوشهر اینگونه وصف می کند..
نسیم وطن بر رخسارم وزیده، لذت دیگری درک کردم لکن این نسیم را عفونت ظلم و بی نظمی و بی تربیتی زهرآگین کرده از طرفی شادی وصول به وطن از دیگر اندوه خرابی آن حالی بمن دست داد که نمی دانستم شرح دهم.
وضع ایران را عجیب می بینم مدت مدیدی خارجه را دیده ام و تاسف ها برحال حاضر ایران وطن محبوب دارم که زیاد درحال تنزل است. همه بظاهری سازی اکتفا می کنند. پس از هیجده سال دوری، انتظار داشتم که تغییراتی در وضع مملکت انجام یافته و مردم در رفا و شهرها آباد شده باشد ولی با دیدن بندر بوشهر معلوم گشت که انتظاری بیهوده داشته ام و چنان تاثری بمن دادست داد که اگر شوق زیارت مادرم نبود از همین بوشهر مراجعت می کردم.( ج 2 ص 12.)
🟢دستاورد مارکوپلوی ایرانی
حاج سیاح از 23 سالگی تا پایان عمر در پی سیاحت بود و حاصل آن دو جلد کتاب است.
جلد اول سفرنامه حاجی، سیاحت غرب است که شامل هیجده سال سیاحت در چهار قاره جهان است. حاجی روزانه مشاهدات خود را می نوشت به مرور به سیاح معروف و به هر شهری می رسید، مورد احترام بود. این اثر با کوشش علی دهباشی تدوین شده است.
حاج سیاح گزارش هایی از اوضاع شهرها و تمدن غرب ارایه و با افسوس به مقایسه آنها با ایران پرداخته است. گزارش از اخلاق اجتماعی، پیشرفت های چشمگیرصعتی، تربیت و آموزش مردم و رونق اقتصادی و پیشرفت های اجتماعی و سیاسی، چهره اروپا قرن نوزدهم را به ایرانیان ترسیم می کند.
جلد دوم ، خاطرات حاجسیاح، یا، دوره خوف و وحشت، نام دارد که در واقع گزارشی از سیاحتهای او در شهرهای ایران است. در این کتاب به اوضاع اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ایران توجه دارد و درخلال بحث ها، خلق و خوی ایرانیان را مورد نقد و بررسی قرار می دهد. این اثر بکوشش حمید سیاح؛ و بتصحیح سیفالله گلکار؛ زیر نظر شاد روان ایرج افشار آماده چاپ گردید و 1359 و به همت انتشارات امیر کبیر چاپ و بخاطر مطالب انتقادی و ریز بینی های اجتماعی اوضاع ایران قرن نوزدهم دیگر اجازه چاپ نیافت.
جلد سوم سفرنامه آمریکا (دکتر علی فردوسی مشغول تدارک طبع آن است) هنگامی که به آمریکا میرسد آن را به صورت تمام و کمال تجربه میکند. خواسته بود بفهمد که چرا جمهوری دموکراتیک انتخابی در آمریکا خوب کار کرده است، و نه آن چنان در جاهای دیگر.
( bukharamag.com/1389.04.2107.html)
🔵 او نخستین نویسنده خاطرات زندان در تاریخ معاصر ما است؛ برای اینکه او نخستین ایرانی است که عبارت «حقوق بشر» را به همان معنا و زاویه کاربرد امروزی آن به کار برده است؛ از نخستین کسانی است که مشروطهخواهی کرده است و مطلوبش از آن فرهنگسازی مدرن بوده است؛ برای این که پس از دیدن بخش بزرگی از جهان سرتاسر ایران را هم گشته است تا نخستین آدمی باشد که کوشیده باشد، خارجه و داخله را سیاحت کرده است.
( همان)
حاج سیاح اندیشمندی بود که بدنبال آزادی می گشت.در دیدار با گرنت رئیس جمهور آمریکا نیز همین ارزیابی را بیان کرده است، و گفته است که پس از پانزده سال سفر در جستجوی آزادی به راستی تنها هنگامی که به آمریکا میرسد آن را به صورت تمام و کمال تجربه میکند. این جمله بیانگر این است که یک تعارف یا ذوقزدگی محض نیست.
🟢 کارنامه حاج سیاح
در سده ای پیش از آغاز جنبش مشروطه خواهی که ایران از خواب گران قرون وسطای خود بیدار و نطفه اندیشه نوگرایی و آزادی خواهی در ایران بسته می شد، با سفرنامه ها به کشورهای بیگانه و رساله های اجتماعی و سیاسی دو نوع نوشته ادبی بود که تجددخواهان ایرانی برای انتشار اندیشه جدید به تحریر آن روی آوردند. تردیدی نیست که نوشتن سفرنامه و رساله های اجتماعی و سیاسی یکی از عمده ترین راه های آشنا کردن ایرانیان با اندیشه تجدد بود. اما تجدد خواهی یگانه صورت اجتماعی و سیاسی آن محدود نمی شد.( طباطبایی،1386، ص335.)
سیاحت بیست ساله حاج سیاح به حوزه تمدنی غرب، روسیه، اروپا و آمریکا و تحریر مشاهده هایش و گزارش از تجددگرایی آنها، زمینه آشنایی ایرانیان با تمدن جدید شد. این آشنایی، آغاز اندیشیدن و تفکر جدید ایرانی است. گرچه ایرانیان بواسطه تمدن کهن شان و مذهب، خود را از سخن جدید مستغنی می دانستند و همین شیوه تفکر، موجب عقیم ماندن در اندیشه شده است.
🔰 از تاریخ عبرت نگرفتن ا
باید بدانید که تاریخ این سرزمین شاهد خیلی بازی های روزگار بوده است که انسان را به تفکر واداشته و باید از ان عبرت گرفت...
🔵 روزی که رضاشاه استخوانهای کریم خان زند ، را بعد از ۱۵۰ سال لگد مال شدن خارج کرد تا دوباره با احترام در جایی دیگر دفن کند ، حدس می زد که روزگاری فرا خواهد رسید و مخالفینش آرامگاه او را هم مثل کریم خان خراب خواهند کرد تا بتوانند جنازه اش بیرون بکشند؟؟
🔴 آغامحمد خان قاجار وقتی توانست لطفعلی خان آخرین مدعی جدی دودمان زندیه را از پای در آورد ، در شعله آتش انتقام از کریم خان و تبارش می سوخت ...
بعد از این واقعه مجالی یافت ، تاج به سر نهاد و بر تخت پادشاهی نشست...
🔴 در اولین قدم ازسلطنت و اقتدار خود فرمان داد قبر کریم خان که روبروی ارگ کریمخان بود را بشکافند و استخوانهای او را پس از سالها از دل خاک بیرون بکشند و به تهران آورند و در جلوی پله های عمارت کریم خانی در ارگ سلطنتی تهران که خان زند آن را پیش تر ساخته بود دفن کرد تا هنگام آمد و شد او در این بنا قبر دشمن زیر پایش لگد مال شود..
🟢 گفته می شود آغا_محمد_خان هنگام عبور از این جا برای تسكين قلب پر كينه خود با نوك شمشيری كه بر كمر داشت چند ضربهای نيز بر خاك او مي نواخت و دستور داد سر کریم خان را در جلو درب ورودی قصر وی دفن کنند تا هرگاه شاه از آنجا عبور می کند لگدی بر قبر او بزند و از این تخریب و تحقیر جنازه کریم خان لذت ببرد...
🔵 کریم خان در عمارت وکیل شیراز دو ستون عظیم از سنگی یک پارچه رابه نشانه قدرت خود و ابهت بنا جلوی ایوان عمارت بر پا کرد ....
🔴 نوشته اند ستون ها را به سختی تا عمارت حمل کردند ، و در موقع نصب آنها ، کریم خان (فرمانروایی آغامحمد خان را پیش بینی کرد) به آغا محمد خان که آن زمان در کاخ شیراز تحت نظر خان زند بود و حضور داشت ، می گوید :
🟣 می دانم اکنون در این اندیشه ای که اگر حمل این ستون ها در این فاصله کوتاه اینقدر سخت بوده ، چگونه باید آنها را به فاصله زیاد حمل کنی ؟
گو اینکه کریمخان توانست در آن لحظه واقعه تغییر سلطنت را درست حدس بزند...
🔵 اما هرگز تصور نمی کرد که آغامحمد خان علاوه بر آن ، به قبر وی نیز رحم نکند ، و بازمانده جسد او را جابجا کند ....
🟢قاجار ها 150 سال حکومت کردند و در طول این سالها با تبلیغات گسترده خواستند که نام کریم خان زند را در تاریخ ایران بدنام کنند ولی با رفتن سلسله شان ،قضاوت تاریخ در مورد کریم خان چیز دیگری بود ...
🔴 در سال 1304 خورشیدی رضاشاه با وزیر دربار خود و بزرگان قوم زند با حضور در پای خلوت کریم خانی،دوباره سینه خاک را شکافتند ، و استخوان های کریم خان را در آوردند و با تشریفات و احترامی خاص آنها را به قم بردند ، و در آن سرزمین برای سومین بار به خاک سپردند...
🟣 بزرگان زند بپاس این رفتار شمشیر فولاد کریم خان وکیل الرعایا را به رضا_شاه دادند...
🔵 باید منتظر ماند تا دوباره تاریخ ایران شاهد این باشد که ایا آیندگان هم جنازه رضاشاه و پسرش را دوباره با احترام دفن خواهند کرد یا نه ...
☘️ مار کو پولوی ایرانی(قسمت سوم)
آدرس کانال تلگرامی نسیم 👇👇👇👇
https://t.me/Nasim_Tarikh
آدرس کانال واتساپ نسیم تاریخ 👇👇👇👇👇👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/IcaiaEPDT76EBieB4a1zZc
آدرس کانال ایتا نسیم تاریخ https://eitaa.com/Nasim_Tarikh
✍️رضا احمدی
🔵 سیاحت در غرب
در این قسمت به موضوعاتی که حاج سیاح در ده ها کشور و صدها شهر دیده بود و در نوشته هایش به آن اشازه دارد، می توان بدین گونه دسته بندی کرد. ایرانیان در مواجهه با این وضع جدید در حیرت، حسرت و شرمندانه، کنجکاوانه می نگریستند.
🟢 نظم و آبادی
سیاح از نظم حاکم بر نظام شهری و حکومتی در تعجب است . به رفیق خود گفتم برادر فایده نظم که ملک بدین درجه ترقی و آبادی حاصل می کند. گفت: فی الحقیقت در کتاب های ما که وصف بهشت را نوشته اند از این بهتر نخواهد بود.
(سفرنامه حاج سیاح، همان، ص 158)
🟣 فاید نظم
از بلوار استراگ و ایتالیا ( شهر پاریس) گذشته آن شب به هرکجا که رفتم جز نور چراغ به خط مستقیم ندیدم. خانه ها جمیع منور به چراغ گاز تا طبقه هفتم. ...الحق گویا یک پارچه جواهر بود. به رفیق خود گفتم برادر فایده نظم این است که ملک بدین درجه ترقی و آبادی حاصل می کند.( هما، ص 159)
🟢شهرسازی
سیاح از تمیزی و نظم کوچه های شهر که براساس مهندسی است می آورد.
در تمام شهر آنچه از تماشای خانه ها و غیره سیاحت نمودم، جمیع از سنگ فرش کرده اند و دیوار آن از آجرها، تراشیده کمتر ناتراشیده دیدم. خانه ها اغلب چهار طبقه کمتر و بیشتر کم دیده شد. کوچه ها، جمله به یک نسق برای عبور انسان، هر دو طرف سنگ تخته فرش شده که پیاده بر آن برود.
🟡 شهرداری
آشنایی با مدیریت شهری و شهرداری که امور آن را به عهد دارد. هر شب شهر را جاروب نموده، صبح آب می پاشند که روز غبار نشود و شب تاصبح چراغ ها روشن است که هر کس هر جا می خواهد برود، روز و شب تفاوتی نیست.
چراغ ها به چراغ پایه چدن نصب و روشنی آنها از چراغ گاز و بدان خیابان و دیوار، کرسی ها نهاده جهت عموم مردم، که چون شخصی بخواهد شهر ئ دشت را سیاحت کند ممکن باشد و مردمان بیکار، روزنامه ها به دست گرفته ، فراز کرسی ها، در سایه درختان نشسته روزنامه می خوانند. و آب جاری به تدبیر بالای دیوار آورده اند. ( تاریخ اندیشه، ص 521-519 )
🟢 لوله کشی
آب به تمام شهر به قدر لوله سماور بزرگ از چدن برده اند و به پیچ باز می شده آب می آید و برای فواره به هر اندازه که بخواهد می جهد و نیز لوله پیچ دیگری را بدان وصل می کنند. (سفرنامه، ص 149)
🔵مریضخانه
حاج سیاح در اثر پیاده روی زیادی پاهایش زخمی شده بود در شهر لایباخ در بیمارستانی بستری شد تا هم استراحت کند و هم مداوا. از پلیس نوشته گرفتم دو روزی به مریضخانه بروم.چون وارد مریخانه شدم پاهایم را شستند. راهبه آمد گفت شستن پا کافی نیست باید حمام برود. مرا به حمام بردند، حمام بسیار خوبی بسیار بود. در آنجا دوشیر داشت و یک حوض کوچک حلبی که هر طور خواست آب سرد و گرم کند. صابون به من دانند. دیدم چند تخت در آنجا نهاده اند و بر بالای آن اسم صاحبش را نوشته اند. یه مرتبه طعام می دهند و هر که فقیر باشد خرجش از شهر داده می شود و چون می خواهد بیرون برود بر حسب تصدیق طبیب است. روز دوبار طبیب به بالین هر مریض می آید. (همان، ص100.)
کشتی
در پاریس شرکت های بسیار است که تذکره راه آهن و کشتی آتشی می فروشند به هر جای معروف دنیا که کشتی فرنگیان یا اهل ن نی روند. تجارت بسیار معتبر معرف که اکثر از شهرهای مشهور دنیا مراسلات و معاملات دارند. ( تاریخ اندیشه، ص547.)
🟡 راه آهن
اکثر شهرها اروپا و حتی روسیه و آمریکای شمالی در راه آهن مجهز است و مهمترین وسیله حمل و نقل بار و مسافر است در بین راه یکی از حاج سیاح می پرسد وضع راه آهن شما چطور است با شرمندگی پاسخ می دهد، در ایران راه آهن نیست. اولین بار در عصر امیر کبیر در پی آن بود تا از تبریز تا بندر گواتر در دریای عمان قطار بکشد. پس از میرزا حسین سپهسالار بدنبال آن بود. در ایران هنوز بحث در جوازو عدم جواز آن مانده بودند.
در مرکز پاریس پیاده شدیم. مرکز بی مانندی در نهایت خوبی، پوشیده از شیشه، گردشگاه بسیار نیکو حجرات مختلفه برای نشستن و انتظار وقت، قهوه خانه خیلی خوب. دفتر راه آهن و تلگرافخانه و پولیس هریک جداگانه مکانی دارند و منور است آنجا چراغ گاز و کالسکه ها بر در منتظر از هر هتل به کرایه اختیاری که هر جا بخواهند بروند. (همان، ص 156.)
هدایت شده از نسیم تاریخ
☘️مار کو پولوی ایرانی(قسمت دوم)
آدرس کانال تلگرامی نسیم 👇👇👇👇
https://t.me/Nasim_Tarikh
آدرس کانال واتساپ نسیم تاریخ 👇👇👇👇👇👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/IcaiaEPDT76EBieB4a1zZc
آدرس کانال ایتا نسیم تاریخ https://eitaa.com/Nasim_Tarikh
✍️رضا احمدی
بازگشت به ایران
حاج سیاح در سال 1256 شمسی. به ایران مراجعت کرد. در بدو ورود به خاک ایران از راه بوشهر اینگونه وصف می کند..
نسیم وطن بر رخسارم وزیده، لذت دیگری درک کردم لکن این نسیم را عفونت ظلم و بی نظمی و بی تربیتی زهرآگین کرده از طرفی شادی وصول به وطن از دیگر اندوه خرابی آن حالی بمن دست داد که نمی دانستم شرح دهم.
وضع ایران را عجیب می بینم مدت مدیدی خارجه را دیده ام و تاسف ها برحال حاضر ایران وطن محبوب دارم که زیاد درحال تنزل است. همه بظاهری سازی اکتفا می کنند. پس از هیجده سال دوری، انتظار داشتم که تغییراتی در وضع مملکت انجام یافته و مردم در رفا و شهرها آباد شده باشد ولی با دیدن بندر بوشهر معلوم گشت که انتظاری بیهوده داشته ام و چنان تاثری بمن دادست داد که اگر شوق زیارت مادرم نبود از همین بوشهر مراجعت می کردم.( ج 2 ص 12.)
🟢دستاورد مارکوپلوی ایرانی
حاج سیاح از 23 سالگی تا پایان عمر در پی سیاحت بود و حاصل آن دو جلد کتاب است.
جلد اول سفرنامه حاجی، سیاحت غرب است که شامل هیجده سال سیاحت در چهار قاره جهان است. حاجی روزانه مشاهدات خود را می نوشت به مرور به سیاح معروف و به هر شهری می رسید، مورد احترام بود. این اثر با کوشش علی دهباشی تدوین شده است.
حاج سیاح گزارش هایی از اوضاع شهرها و تمدن غرب ارایه و با افسوس به مقایسه آنها با ایران پرداخته است. گزارش از اخلاق اجتماعی، پیشرفت های چشمگیرصعتی، تربیت و آموزش مردم و رونق اقتصادی و پیشرفت های اجتماعی و سیاسی، چهره اروپا قرن نوزدهم را به ایرانیان ترسیم می کند.
جلد دوم ، خاطرات حاجسیاح، یا، دوره خوف و وحشت، نام دارد که در واقع گزارشی از سیاحتهای او در شهرهای ایران است. در این کتاب به اوضاع اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ایران توجه دارد و درخلال بحث ها، خلق و خوی ایرانیان را مورد نقد و بررسی قرار می دهد. این اثر بکوشش حمید سیاح؛ و بتصحیح سیفالله گلکار؛ زیر نظر شاد روان ایرج افشار آماده چاپ گردید و 1359 و به همت انتشارات امیر کبیر چاپ و بخاطر مطالب انتقادی و ریز بینی های اجتماعی اوضاع ایران قرن نوزدهم دیگر اجازه چاپ نیافت.
جلد سوم سفرنامه آمریکا (دکتر علی فردوسی مشغول تدارک طبع آن است) هنگامی که به آمریکا میرسد آن را به صورت تمام و کمال تجربه میکند. خواسته بود بفهمد که چرا جمهوری دموکراتیک انتخابی در آمریکا خوب کار کرده است، و نه آن چنان در جاهای دیگر.
( bukharamag.com/1389.04.2107.html)
🔵 او نخستین نویسنده خاطرات زندان در تاریخ معاصر ما است؛ برای اینکه او نخستین ایرانی است که عبارت «حقوق بشر» را به همان معنا و زاویه کاربرد امروزی آن به کار برده است؛ از نخستین کسانی است که مشروطهخواهی کرده است و مطلوبش از آن فرهنگسازی مدرن بوده است؛ برای این که پس از دیدن بخش بزرگی از جهان سرتاسر ایران را هم گشته است تا نخستین آدمی باشد که کوشیده باشد، خارجه و داخله را سیاحت کرده است.
( همان)
حاج سیاح اندیشمندی بود که بدنبال آزادی می گشت.در دیدار با گرنت رئیس جمهور آمریکا نیز همین ارزیابی را بیان کرده است، و گفته است که پس از پانزده سال سفر در جستجوی آزادی به راستی تنها هنگامی که به آمریکا میرسد آن را به صورت تمام و کمال تجربه میکند. این جمله بیانگر این است که یک تعارف یا ذوقزدگی محض نیست.
🟢 کارنامه حاج سیاح
در سده ای پیش از آغاز جنبش مشروطه خواهی که ایران از خواب گران قرون وسطای خود بیدار و نطفه اندیشه نوگرایی و آزادی خواهی در ایران بسته می شد، با سفرنامه ها به کشورهای بیگانه و رساله های اجتماعی و سیاسی دو نوع نوشته ادبی بود که تجددخواهان ایرانی برای انتشار اندیشه جدید به تحریر آن روی آوردند. تردیدی نیست که نوشتن سفرنامه و رساله های اجتماعی و سیاسی یکی از عمده ترین راه های آشنا کردن ایرانیان با اندیشه تجدد بود. اما تجدد خواهی یگانه صورت اجتماعی و سیاسی آن محدود نمی شد.( طباطبایی،1386، ص335.)
سیاحت بیست ساله حاج سیاح به حوزه تمدنی غرب، روسیه، اروپا و آمریکا و تحریر مشاهده هایش و گزارش از تجددگرایی آنها، زمینه آشنایی ایرانیان با تمدن جدید شد. این آشنایی، آغاز اندیشیدن و تفکر جدید ایرانی است. گرچه ایرانیان بواسطه تمدن کهن شان و مذهب، خود را از سخن جدید مستغنی می دانستند و همین شیوه تفکر، موجب عقیم ماندن در اندیشه شده است.
☘️ مار کو پولوی ایرانی(قسمت سوم)
آدرس کانال تلگرامی نسیم 👇👇👇👇
https://t.me/Nasim_Tarikh
آدرس کانال واتساپ نسیم تاریخ 👇👇👇👇👇👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/IcaiaEPDT76EBieB4a1zZc
آدرس کانال ایتا نسیم تاریخ https://eitaa.com/Nasim_Tarikh
✍️رضا احمدی
🔵 سیاحت در غرب
در این قسمت به موضوعاتی که حاج سیاح در ده ها کشور و صدها شهر دیده بود و در نوشته هایش به آن اشازه دارد، می توان بدین گونه دسته بندی کرد. ایرانیان در مواجهه با این وضع جدید در حیرت، حسرت و شرمندانه، کنجکاوانه می نگریستند.
🟢 نظم و آبادی
سیاح از نظم حاکم بر نظام شهری و حکومتی در تعجب است . به رفیق خود گفتم برادر فایده نظم که ملک بدین درجه ترقی و آبادی حاصل می کند. گفت: فی الحقیقت در کتاب های ما که وصف بهشت را نوشته اند از این بهتر نخواهد بود.
(سفرنامه حاج سیاح، همان، ص 158)
🟣 فاید نظم
از بلوار استراگ و ایتالیا ( شهر پاریس) گذشته آن شب به هرکجا که رفتم جز نور چراغ به خط مستقیم ندیدم. خانه ها جمیع منور به چراغ گاز تا طبقه هفتم. ...الحق گویا یک پارچه جواهر بود. به رفیق خود گفتم برادر فایده نظم این است که ملک بدین درجه ترقی و آبادی حاصل می کند.( هما، ص 159)
🟢شهرسازی
سیاح از تمیزی و نظم کوچه های شهر که براساس مهندسی است می آورد.
در تمام شهر آنچه از تماشای خانه ها و غیره سیاحت نمودم، جمیع از سنگ فرش کرده اند و دیوار آن از آجرها، تراشیده کمتر ناتراشیده دیدم. خانه ها اغلب چهار طبقه کمتر و بیشتر کم دیده شد. کوچه ها، جمله به یک نسق برای عبور انسان، هر دو طرف سنگ تخته فرش شده که پیاده بر آن برود.
🟡 شهرداری
آشنایی با مدیریت شهری و شهرداری که امور آن را به عهد دارد. هر شب شهر را جاروب نموده، صبح آب می پاشند که روز غبار نشود و شب تاصبح چراغ ها روشن است که هر کس هر جا می خواهد برود، روز و شب تفاوتی نیست.
چراغ ها به چراغ پایه چدن نصب و روشنی آنها از چراغ گاز و بدان خیابان و دیوار، کرسی ها نهاده جهت عموم مردم، که چون شخصی بخواهد شهر ئ دشت را سیاحت کند ممکن باشد و مردمان بیکار، روزنامه ها به دست گرفته ، فراز کرسی ها، در سایه درختان نشسته روزنامه می خوانند. و آب جاری به تدبیر بالای دیوار آورده اند. ( تاریخ اندیشه، ص 521-519 )
🟢 لوله کشی
آب به تمام شهر به قدر لوله سماور بزرگ از چدن برده اند و به پیچ باز می شده آب می آید و برای فواره به هر اندازه که بخواهد می جهد و نیز لوله پیچ دیگری را بدان وصل می کنند. (سفرنامه، ص 149)
🔵مریضخانه
حاج سیاح در اثر پیاده روی زیادی پاهایش زخمی شده بود در شهر لایباخ در بیمارستانی بستری شد تا هم استراحت کند و هم مداوا. از پلیس نوشته گرفتم دو روزی به مریضخانه بروم.چون وارد مریخانه شدم پاهایم را شستند. راهبه آمد گفت شستن پا کافی نیست باید حمام برود. مرا به حمام بردند، حمام بسیار خوبی بسیار بود. در آنجا دوشیر داشت و یک حوض کوچک حلبی که هر طور خواست آب سرد و گرم کند. صابون به من دانند. دیدم چند تخت در آنجا نهاده اند و بر بالای آن اسم صاحبش را نوشته اند. یه مرتبه طعام می دهند و هر که فقیر باشد خرجش از شهر داده می شود و چون می خواهد بیرون برود بر حسب تصدیق طبیب است. روز دوبار طبیب به بالین هر مریض می آید. (همان، ص100.)
کشتی
در پاریس شرکت های بسیار است که تذکره راه آهن و کشتی آتشی می فروشند به هر جای معروف دنیا که کشتی فرنگیان یا اهل ن نی روند. تجارت بسیار معتبر معرف که اکثر از شهرهای مشهور دنیا مراسلات و معاملات دارند. ( تاریخ اندیشه، ص547.)
🟡 راه آهن
اکثر شهرها اروپا و حتی روسیه و آمریکای شمالی در راه آهن مجهز است و مهمترین وسیله حمل و نقل بار و مسافر است در بین راه یکی از حاج سیاح می پرسد وضع راه آهن شما چطور است با شرمندگی پاسخ می دهد، در ایران راه آهن نیست. اولین بار در عصر امیر کبیر در پی آن بود تا از تبریز تا بندر گواتر در دریای عمان قطار بکشد. پس از میرزا حسین سپهسالار بدنبال آن بود. در ایران هنوز بحث در جوازو عدم جواز آن مانده بودند.
در مرکز پاریس پیاده شدیم. مرکز بی مانندی در نهایت خوبی، پوشیده از شیشه، گردشگاه بسیار نیکو حجرات مختلفه برای نشستن و انتظار وقت، قهوه خانه خیلی خوب. دفتر راه آهن و تلگرافخانه و پولیس هریک جداگانه مکانی دارند و منور است آنجا چراغ گاز و کالسکه ها بر در منتظر از هر هتل به کرایه اختیاری که هر جا بخواهند بروند. (همان، ص 156.)
سالگشت درگذشت بانو ایران زمین پروین اعتصامی
بانوی نامدار سپهرفرهنگ ایرانزمین ، پروین اعتصامی در سال پیروزی جنبش ملی مشروطیت در ۲۵ اسفند ۱۲۸۵ در تبریز زاده شد و ۱۶ فروردین ۱۳۲۰ در تهران درگذشت. پدرش اعتصامالملک از نویسندگان و مبارزان مشروطه و راه آزادی بود و در زمره مترجمان ، ادیبان و سیاست ورزان به نام آذربایجانی حوالی مشروطیت و نماینده تبریز در مجلس دوم و نماینده تهران در مجلس سوم.او مدتی رییس کتابخانهٔ سلطنتی، اداره دارالتألیف وزارت معارف، و مسولیت کتابخانهٔ مجلس شورای ملی را برعهده داشت.پیش از آن در اواخر دهه ۱۲۷۰ نخستین چاپخانه حروفی تبریز را دائر و در ۱۲۸۹ مجلهٔ بهار را بنیاد کرد و مدیریت آن را به عهده داشت.پروین زیر تربیت چنان پدری از خاندانی فرهنگ مدار و در فضایی آزادی خواهانه و البته ادبی رشد یافت و شگفت نیست بیداری فرهنگی در شعر او به ویژه در مورد زنان بازتاب و برجستگی ویژه دارد.
پروین با وجود جوانی چون زنی اجتماعی خود را نشان داد و چون نوری پرفروغ در عرصه فرهنگی ایران ظاهر شد. نوری که باید روشن میماند و موقعیت زنان را در عرصه فرهنگ پایدار میکردو این برجستگی چنان بود که چکامه هایش تحسین ادیبی نام آور چون استاد بهار را برانگیخت. گام گذاشتن زنان ایرانی در پهنهی گسترده ادبی به دلایل تاریخی اهمیتی ویژه داشت.
پروین که از کودکی با مشروطهخواهان و چهرههای فرهنگی آشنایی داشت و ادبیات را با یاری پدر و همنشینی با فرهنگمدارانی چون علی اکبر دهخدا و ملکالشعرای بهار فرا گرفته بود، در هفده سالگی شکوفا شد و نخستین سرودههای خود را نوشت.در بخشی از مقدمه کتاب پروین استاد بهار با نگاهی تشویقی و انتقادی پیرامون شعر او چنین نوشته بود:
چند قرن گذشته یعنی بعد از حملهٔ مغول تا امروز زنی بهتر از پروین اعتصامی شعر فارسی نگفته است به این سبک و روش و با اینهمه افکار روشن و احساسات صادق و راست و مفید ـ شعری که بتوان آن را به هر زبانی ترجمه کرد و در هر عصری قسمتی از آن را بیرون آورد و شاهدی از آن لدیالضروره بهکار برد.
پروین را بانوی مناظره در شعر می نامند، چرا که اغلب اشعار او به مناظره بین اشیاء مختلف می پردازد و گفتگوی دلنشینی را به نظم می کشند. قصیده های توانمنداو نیز از این قاعده به دور نیست. آثار او به بیش از ششصد اثر می رسد که در دیوانش به چاپ رسیده است و مضامین اصلی اشعار او بیشتر شامل اخلاق اجتماعی و فردی، جایگاه زن ایرانی،و پشتیبانی از محرومان و نقد ستمگران و البته انتقاد جدی از ریاکاری و تزویر که همه به دلیل تسلط ادبی پروین به گواهی اهل ادب به استحکام آفریده شده اند.
مرگ تلخ و زودهنگام او در سی و پنج سالگی به دلیل بیماری حصبه ، ایران را از وجود بانویی ادیب و روشنگر و آزاده محروم کرد.
فارغ از چکامه های زیبایش مرور سخن رانی پروین در هجده سالگی درمراسم دانش آموختگی اش در خرداد ۱۳۰۳ در خور توجه است.
. او در آن جشن دربارهٔ بیسوادی و بیخبری زنان ایران حرف زد و در بخشی چنین گفت:
«داروی بیماری مزمن شرق، منحصر به تربیت و تعلیم است. تربیت و تعلیم حقیقی که شامل زن و مرد باشد و تمام طبقات را از خوان گسترده معرفت مستفید نماید. ایران، وطن عزیز ما که مفاخر و ماثر عظیمه آن زینت افزای تاریخ جهان است. ایران که تمدن قدیمش اروپای امروز را رهین منت و مدیون نعمت خویش دارد. ایران با عظمت و قوتی که قرنها بر اقطار و ابحار عالم حکمروا بود، از مصائب و شداید شرق سهم وافر برده اکنون دنبال گمگشته خود میدود و پدیدار شاهد نیکبختی میشتابد. پیداست برای مرمت خرابیهای زمان گذشته، اصلاح معایب حالیه، و تمهید سعادت آتیه چه مشکلاتی در پیش است. ایرانی باید ضعف و ملالت را از خود دور کرده، تند و چالاک این پرتگاهها را عبور نماید. امیدواریم به همت دانشمندان و متفکرین روح فضیلت در ملت ایجاد شود و با تربیت نسوان اصلاحات مهمه اجتماعی در ایران فراهم گردد. در این صورت بنای تربیت حقیقی استوار خواهد شد و فرشته اقبال در فضای مملکت سیروس و داریوش بالگشایی خواهد کرد.
نام و یادش مانا باد.
افشین جعفرزاده
۱۶ فروردین ۱۴۰۰
آیا هخامنشیان نوروز را در تختجمشید جشن میگرفتند؟
گزارشی تاریخی از محسن ظهوری ( عصر ایران) ..
گفتهاند تختجمشید به فرمان داریوش بزرگ برای برگزاری جشن نوروز ساخته شده. این نظریه تا چه اندازه درست است؟
آغاز نوروز را در افسانهها به جمشید نسبت دادهاند..
شاه اساطیری جهانگستری که سیصدسال شادی و برکت به زندگی مردم آورد.
اینجا را هم تختگاه او دانستهاند.
قصهها از واقعیت زندهتر مانده و بقایای به جامانده پارسه، شهر سلطنتی عظیم هخامنشیان، نزد مردمانی که قرنها بعد از آنها آمدند، شد تختِ جمشید.
بقایایی از مجموعه کاخهایی بزرگ از سنگ پر از نقش که انگار کار دست موجودات افسانهای است.
ستونهای بلند، پلکان بزرگ، نقشهای نبرد، شاهان راستقامت و دسته دسته آدم با لباسهای گوناگون که هدایایی را حمل میکنند.
برای که میبرند؟
در ذهن مردم برای جمشید، اما برای محققانی که به کاوش در این مجموعه پرداختند، هدایایی است از ملل تابعه برای شاهان هخامنشی.
در چه روزی؟
☘️ تاج بخش ها قربانی می شوند.
آدرس کانال تلگرامی نسیم 👇👇👇👇
https://t.me/Nasim_Tarikh
آدرس کانال واتساپ نسیم تاریخ 👇👇👇👇👇👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/IcaiaEPDT76EBieB4a1zZc
آدرس کانال ایتا نسیم تاریخ https://eitaa.com/Nasim_Tarikh
✍️رضا احمدی
به گواه تاریخ اکثر کسانی که تلاش کرده اند که دیگری را به قدرت برسانند، شخصی را که به تاج و تخت رسانده اند، پس از قدرت گیری، تاجبخش را منزوی و یا متهم به خیانت یا به قتل میرسانند.
دختر قدرتمند شاه تهماسب اول، پری خان خانم، که در اواخر سلطنت شاه، امور کشور را زیر نظر داشت پس از فوت پدرش در سال 981 ق، .برادر خود شاه اسماعیل دوم را در برابر مدعیان سلطنت و گروهی از قزلباش، به سلطنت رساند.
🟣 ریسمان قدیمی
اساماعیل میرزا پسر شاه تهماسب اول، به ظنّ تلاش برای کودتا علیه پدر، بیست سال زندانی شد. او با برنامه پری خان خانم، به قئرت رسید. شاه اسماعیل دوم نامیده شد. شاه جدید پس از به سلطنت رسیدن در قزوین، اعلام کرد،« خیمه شاهی را نتوان به ریسمان قدیمی بر پا داشت.» با این شعار همه شاهزادگان صفوی را به غیر از محمد میرزا، نابینا و پسرانش را از میان برد. محمد میرزای نابینا، تحت نظر در شیراز بود.
🔵 قتل شاه اسماعیل دوم
شاه اسماعیل گذشته از کشتار شاهزادگان، می خواست خط مشی مذهبی دولت صفوی را نیز تغییر دهد. شاه اسماعیل، پریخان خانم تاجخش، را هم در حصر خانگی قرار داد. ولی با تدبیر پریخان خانم، شاه اسماعیل دوم در بستر به قتل رسید.سپس پرخان خانم اداره امور دولت را بدست گرفت. پس از کشته شدن شاه اسماعیل، سلطنت صفوی دچار بحران جانشینی شده بود.
🟢 تعیین شاه
پریخان خان خانم، در دار السلطنه قزوین مستقر و با همکاری قزلباش امور را تثبیت کرد. جلسه ای از اهل حل و عقد و ریش سفیدان و سرداران قزلباش تشکیل داد تا تکلیف سلطنت تعیین شود. دراین جلسه سه نظر وجود داشت. عده ای سلطنت پرخان خانم را مطرح کردند. نظر دوم، تعیین پسر چند ماهه شاه مقتول بود و نظر سوم، محمد میرزا پسر بزرگ شاه تهماسب اول را به سلطنت بگذارند. نظر سوم پذیرفته شد. در هر صورت قدرت در دست پریخان خانم، باقی ماند. اگر پسر خرد سال شاه اسماعیل تعیین می شد، پری خانم نائب السلطنه می گردید. و اگر محمد میرزا شاه شود، چون او نابینا بود، قدرت در دست پری خانم می ماند.
🟣 توطئه علیه پرخان خانم
وقتی که شاه اسماعیل کشته، و محمد میرزا برای سلطنت برگزیده شد، کارگزاران با تجربه که شاخک های تیزی داشتند، دریافتند که خورشید شاهزاده خانم در حال غروب است، بدین خاطر سعی داشتند تا از شاهزاده خانم فاصله بگیرند. بعضی دیگر هم در تلاش بودند تا خود را به نیروی جدید و اطرافیان محمد میرزا نزدیک نمایند.
اسکندربیگ قورچی از قزوین راهی شیراز شد تا خبر فوت شاه اسماعیل و انتخاب محمد میرزا را به دریافت پادشاهی به او بدهد و مژدگانی دریافت نماید. اسکندربیگ چنان شتابان به طرف شیراز تاخت که شش روزه خود را به شیراز رساند، ولی محمد میرزا از ترس اینکه مبادا برادرش حلیه کرده تا او را امتحان کند و مثل دیگر شاهزادگان به قتل برساند. اسکندر بیگ را به زندان انداختند تا درباره وی تحقیق کنند.
چند روز بعد علی بیگ ذوالقدر، سفیر پری خان خانم از پایتخت به شیراز رسید و خبر پادشاهی محمد میرزا را ابلاغ کرد. اسکندر بیگ لقب خانی گرفت و به حکومت شیراز سرافراز شد. شاه جدید نابینا، درویش مسلک و شوخ طبع بود. امورسلطنت بدست مهدعلیا همسر شاه قرار گرفت.
سلیمان میرزا جابری اصفهانی، وزیر اعظم شاه اسماعیل که شخصی هوا شناس و موقعیت شناس بود راهی شیراز شد. او گزارش مفصلی از اوضاع دربار قزوین به شاه و مهد علیا داد و توانست موقعیت خود را نزد مهد علیا که قدرت اصلی را در دست داشت، محکم کند.
🟣 پایان تاج بخش
سلیمان میرزای جابری وزیر، با پری خان خانم مخالف بود، مهد علیا نیز از پری خان خانم بیزار بود. مهد علیا و سلیمان میرزای جابری وزیر، علیه شاهزاده خانم باهم متحد شدند تا او را از میان بردارند. زیرا او مهمترین سد راه بلند پروازی های ملک جدید بود. سلطان محمد خدا بنده در ذی الحجه 985 به قزوین رسید، پری خان خانم با هودج زرنگار و غلامان خود به استقبال شاه و ملکه آمد، آن دو زن رقیب چشم در چشم شدند. پرخان خانم در این اندیشه بود. چون شاه نابیناست مهدعلیا امور کشور را در اختیار خواهد گرفت و از شاه نامی بیش نخواهد بود.
محمد میرزا در قزوین به نام سلطان محمد خدابنده تاجگذاری کرد و سپس به خلیل خان افشار فرمان داد تا شاهزاده خانم را به اتهام قتل شاه اسماعیل دوم به قتل برسانند. شاه به پاس این خدمت ده هزار تومان از اموال شاهزاده خانم را به قاتل او بخشید. با کشته شدن پریخان خانم تاجبخش، مهمترین سد راه مهد علیا از میان رفت.