eitaa logo
نسیم ادب
295 دنبال‌کننده
3هزار عکس
319 ویدیو
1 فایل
گلستانی از شعر و ادب و حکمت برای ساختن لحظاتی زیبا تفرجی برای روح و خلوتی برای آرامش پرسه ای در کوچه پس کوچه های ادب و هنر و حکمت و اندرز ارتباط با ادمین: @bigharar9
مشاهده در ایتا
دانلود
📖 پاکبازی در عشق، در شعرِ شاعران مختلف: 🔺: به خون سعدی اگر تشنه‌ای باد تو دیر زی که مرا عمر خود نمی‌پاید 🔹 ﻗﺘﻴﻞ ﻋﺸﻖ ﺗﻮ ﺷﺪ ﺣﺎﻓﻆ ﻏﺮﻳﺐ ﻭﻟﯽ ﺑﻪ ﺧﺎﮎ ﻣﺎ ﮔﺬﺭﯼ ﮐﻦ ﮐﻪ ﺧﻮﻥ ﻣﺎﺕ ﺣﻼﻝ 🔸: گر خون دل ما بخوری باد لیک از کف اغیار مخور می که حرام است 🔹: کشتن عاشق اگر مراد تو باشد خون «وفایی» هزار بار 🔸: باد خونم بی غرامت دلا تسلیم جانان زیبدت جان 🔹: حرام باد مرا زندگی به شام فراقت بکش به بزم وصالت که خون بنده 🔸: خورد گر خون مردم ترک چشمت چو شیر مادرش کردم 🔹 خونم، که چو آب شد گر با دگران خوری حرامت 🔸: خونم چو می ار کشی می بی من اگر خوری حرامت 🔹: تیغی بگیر و هر دم زخمی بزن که کردم هم جان خود فدایت هم خون خود 🔸: بادا خون من گر می نهی دستان در او از تیر مژگانت ببین بنشسته صد پیکان در او 🔹: بزن تیغ و مکن تندی و تیزی باد اگر خونم بریزی 🔸: هر چند که هرگز نرسیدم به وصالت عمری که حرام تو شد ای عشق 🔸🔷🔸 ♨️ عضویت در کانال 👈 اینجا ♨️ پیوستن به گروه چت👈 اینجا 🔹@NasimeAdab🔹 https://eitaa.com/NasimeAdab
📖 نرگسِ مردم‌فریبی داشت شبنم می‌فروخت با همان چشمی که می‌زد زخم مرهم می‌فروخت زندگی چون برده‌داری پیر در بازار عمر داشت یوسف را به مُشتی خاکِ عالم می‌فروخت زندگی ــ‌این تاجر طماع ناخن‌خشکِ پیر‌ــ مرگ را همچون شراب ناب کم‌کم می‌فروخت در تمام سال‌های رفته بر ما، روزگار شادمانی می‌خرید از ما و ماتم می‌فروخت من گلی پژمرده بودم در کنار غنچه‌ها گل‌فروش ای کاش با آن‌‌ها مرا هم می‌فروخت 🔸 🔹 🔸 تصویر: 🔸🔷🔸 ♨️ عضویت در کانال 👈 اینجا ♨️ پیوستن به گروه چت👈 اینجا 🔹@NasimeAdab🔹 https://eitaa.com/NasimeAdab
📖 اگر بی‌تابی من خاطرت را می‌کند محزون  غمت را مثل تیری از دل خون می‌کشم بیرون تو هم شادابی‌ام را دیدی و هرگز نفهمیدی که چون نیلوفری گل کرده‌ام در برکه‌ای از خون در آغوش «وداعم» با تو و هر«بوسه‌ای» امشب هجوم تلخی «معنا»ست بر شیرینی «مضمون» کمر خم کرد هرکس بُرد بارِ عشق را بر دوش «جوان»شد پیر، «گل»شد سربه‌زانو، «بید»شد مجنون هدر شد مستی‌ام در یاد دیروز و غم فردا بنوش از بادە‌ی اکنون، خوشا اکنون، خوشا اکنون 🔹 🔸 🔸🔷🔸 ♨️ عضویت در کانال 👈 اینجا ♨️ پیوستن به گروه چت👈 اینجا 🔹@NasimeAdab🔹 https://eitaa.com/NasimeAdab
📖 در دایرە‌ی بستە‌ی امیالِ غریزی دنبالِ چه می‌گردی و دلخوش به چه چیزی؟! در حسرتِ دریایی و می‌بینمت ای رود آن روز که چون موج ز دریا بگریزی وقتی که قرار است نجنگیده ببازی دیگر چه نبردی، چه جدالی، چه ستیزی؟! نزدیکی‌ام آموخت که از دیدە‌ی معشوق هرقدر شوی دور همانقدر عزیزی مستی اگر این بود که ما تجربه کردیم بهتر که در این جامِ تُهی زَهر بریزی 🔹 🔸🔷🔸 ♨️ عضویت در کانال 👈 اینجا ♨️ پیوستن به گروه چت👈 اینجا 🔹@NasimeAdab🔹 https://eitaa.com/NasimeAdab
📖 ای زخم کهنه‌ای که دهان باز کرده‌ای چون دیگران بخند به غم های ما تو هم 🔹 🔸🔷🔸 ♨️ عضویت در کانال 👈 اینجا ♨️ پیوستن به گروه چت👈 اینجا 🔹@NasimeAdab🔹 https://eitaa.com/NasimeAdab
📖 به هر دل بَستَنَم عُمری پشیمانی بدهکارم نباید دل به هر کَس بَست! اما دوستَت دارم! پُر از شور و شَعَف با سَر به سویت می‌دَوَم چون رود تو دریا باش تا خود را به آغوش تو بسپارم! دل‌آزار است یا دل‍خواه! ماییم و همین یک دل... بِبَر یا بازگردان من به هر صورت وفادارم! ملامت می‌کنندَم دوستان در عشق و حق دارند تو بیزار از منی، اما مگر من دست بردارم؟ تو خوابِ روزهای روشن ِ خود را ببین ای دوست شَبَت‌ خوش گرچه امشب نیز من تا صبح بیدارم 🔹 🔸 🔸🔷🔸 ♨️ عضویت در کانال 👈 اینجا ♨️ پیوستن به گروه چت👈 اینجا 🔸@NasimeAdab🔸 https://eitaa.com/NasimeAdab
📖 مستیم و نداریم غمِ سود و زیان را هر شب بفروشیم به جامی دو جهان را چون کوزه‌ی سربسته‌ی پنهان شده در خاک یک عمر ز ترسِ همه بستیم دهان را بگذار لبی بر لبم ای ساغرِ دلخون تا فاش کنم پیشِ تو اسرارِ نهان را مهمانِ توام چند صباحی دگر ای عمر! اینقدر میازار منِ سوخته‌جان را گر نیست به جز خونِ جگر مزدِ من از عشق بر شانه چرا می‌کشم این بارِ گران را؟! تا من شوم آسوده و خشنود شود یار با من بزن ای مرگ! به تیری دو نشان را جای طلبِ بوسه وفا خواستی ای دل دیدی که نه این را به تو دادند نه آن را راضی به عذابِ دگران نیستم اما گر عادلی ای چرخ! فلک کن دگران را 🔸 🔹   🔹🔶🔹 ♨️ عضویت در کانال 👈 اینجا ♨️ پیوستن به گروه چت👈 اینجا 🔸@NasimeAdab🔸 https://eitaa.com/NasimeAdab
📖 پلنگِ سنگیِ دروازه‌‌هایِ بسته‌ی شهرم مگو آزاد خواهی شد که من زندانیِ دَهرم تفاوت‌‌های ما بيش از شباهت‌هاست باور کن تو تلخیِّ شراب کهنه‌ای من تلخیِ زهرم مرا ای ماهی عاشق رها کن فکر کن من هم يکی از سنگ‌های کوچک افتاده در نهرم کسی را که برنجاند تو را هرگز نمی‌بخشم تو با من آشتی کردی ولی من با خودم قهرم تو آهویِ رهای دشت‌های سبزی اما من پلنگِ سنگیِ دروازه‌هایِ بسته‌ی شهرم 🔸 🔹🔶🔹 ♨️ عضویت در کانال 👈 اینجا ♨️ پیوستن به گروه چت👈 اینجا 🔸@NasimeAdab🔸 https://eitaa.com/NasimeAdab
📖 چه شوری بهتر از برخوردِ برقِ چشم‌ها باهم نگاهش را تماشا کن، اگر فهمید حاشا کن ‏ 🔹 🔸🔷🔸 ♨️ عضویت در کانال 👈 اینجا ♨️ پیوستن به گروه چت👈 اینجا 🔹@NasimeAdab🔹 https://eitaa.com/NasimeAdab
📖 فردا اگر بدونِ تو باید به سر شود فرقی نمی کند شبِ من کی سحر شود شمعی که در فراق بسوزد سزای اوست بگذار عمر بی تو سراپا هدر شود رنجِ فراق هست و امیدِ وصال نیست این هست و نیست کاش که زیر و زِبَر شود رازی نهفته در پس حرفی نگفته است مگذار دردِ دل کنم و دردِ سر شود ای زخمِ دلخراش لب از خونِ دل ببند دیگر قرار نیست کسی باخبر شود موسیقیِ سکوت صدایی شنیدنی است بگذار گفتگو به زبانِ هنر شود 🔹 ‌‎‌ 🔸🔷🔸 ♨️ عضویت در کانال 👈 اینجا ♨️ پیوستن به گروه چت👈 اینجا 🔹@NasimeAdab🔹 https://eitaa.com/NasimeAdab
📖
با آنکه بی‌دلیل رها می‌کنی مرا
آنقدر عاشقم که نمی‌پُرسَمت چرا

در پیچ‌وتابِ عشق، به معنایِ هجر نیست،
رودی ز رودِ دیگر اگر می‌شود جدا

خون می‌خوریم در غم و حرفی نمی‌زنیم
ما عاشقِ توایم همین است ماجرا

خوش باد روحِ آن‌که به ما با کنایه گفت
گاهی به قدرِ صبر بلا می‌دهد خدا

حق با تو بود هرچه بکوشد نمی‌رسد
شیرِ نَفَس بریده به آهویِ تیزپا

ای عشق! ای حقیقتِ باورنکردنی!
افسانه‌ای بساز خود از داستانِ ما
🔹 🔸 🔸🔷🔸 ♨️ عضویت در کانال 👈 اینجا ♨️ پیوستن به گروه چت👈 اینجا 🔹@NasimeAdab🔹 https://eitaa.com/NasimeAdab
📖
شیداتر از این شدن چگونه؟
رسواتر از این شدن چگونه؟

بیهوده به سُرمِه چشم داری
زیباتر از این شدن چگونه؟

من پلک به دیدنِ تو بستم
بیناتر از این شدن چگونه؟

پنهان شده در تمامِ ذرّات
پیداتر از این شدن چگونه؟

ای با همه، مثلِ سایه همراه
تنهاتر از این شدن چگونه؟

عاشق شدم و کسی نفهمید
رسواتر از این شدن چگونه؟
🔹 🔹🔶🔹 ♨️ عضویت در کانال 👈 اینجا ♨️ پیوستن به گروه چت👈 اینجا 🔸@NasimeAdab🔸 https://eitaa.com/NasimeAdab