eitaa logo
نسیم ادب
292 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
250 ویدیو
1 فایل
گلستانی از شعر و ادب و حکمت برای ساختن لحظاتی زیبا تفرجی برای روح و خلوتی برای آرامش پرسه ای در کوچه پس کوچه های ادب و هنر و حکمت و اندرز ارتباط با ادمین: @bigharar9
مشاهده در ایتا
دانلود
📖 أريد المزيد من الأصابع لأشير بها كلها إليك وأصرخ: هذا حبيبی انگشت‌های بیشتری می‌خواهم تا با همه‌ی آنها به تو اشاره کنم و فریاد برآورم: این محبوبِ من است! 🔸 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 مهر شما در دل عاشق فتاد خیر دو دنیا به من این فیض داد باب کرم هستی و باب المراد اسئَلُکَ بحودک یا جواد تا که توسل به تو آغاز شد هر گرهی داشت گدا باز شد ای نمک سفرۀ سلطان طوس محضر تو خیل ملک خاک بوس آینۀ صورت شمس الشموس دلخوشیِ عمر انیس النفوس ای علی اکبر ملیح رضا حلقۀ موی تو ضریح رضا جود تو شد مظهر کُلِّ صفات نام تو فتاح همه مشکلات نازترین تک پسر کائنات حق بده بابات بمیرد برات بوسه زلبهای تو کار رضا ای همۀ دار و ندارِ رضا گوشۀ حجره شده جایت چرا ؟ مرگ شده ذکر و دعایت چرا ؟ بسته شده راه صدایت چرا ؟ آب نیاورده برایت چرا ؟ شعله به جان و دل زهرا مکش جان رضا روی زمین پا مکش ضربه به حیثیت افلاک خورد رنگ کبودی به رخی پاک خورد موی به هم ریخته ات خاک خورد داد زدی دورِ لبت چاک خورد با جگر سوخته پرپر زدی بر دَرِ حجره‌چقدر سر زدی خون ز لب خشک تو پاشید وای لحظۀ پرپر زدنت دید وای چشم به چشمان تو خندید وای تشت زنان دورِ تو رقصید وای شعله به جان تو چنین ریخته آب به پیش تو زمین ریخته آب نخوردی، بدنت پا نخورد یک نخی از پیرهنت پا نخورد در ته گودال تنت پا نخورد مثل حسین بر دهنت پا نخورد یاد حسین دیده‌ی تر داشتی هر چه سرت آمده، سر داشتی چنگ به موی سرش انداختند روی تن بی سر او تاختند خیل زنان رنگ ز رخ باختند پیکر غارت شده نشناختند عمه‌ی سادات زمین گیر شد بر سر بوسیدن رگ پیر شد 🔸شاعر: 🔺 حضرت بر و حضرتش باد. ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 با دلِ دیوانه‌ام گاهی مدارا می‌کنی گوشه‌ چشمی به من داری و حاشا می‌کنی ماهی افتاده بر خاکم کنار پای تو هرچه در خون می‌تپم تنها تماشا می‌کنی چشم از زیبایی خود برنمی‌داری، ولی دست‌ِکم آیینه‌ها را نیز زیبا می‌کنی عشق می‌جویی اگر، چون دیگران ترکم مکن در چنین ویرانه‌هایی گنج پیدا می‌کنی من به میل خود به پایت سر نهادم، جان بخواه جان به قربانت! چرا این پا و آن پا می‌کنی؟ 🔸 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 دو عالم را به یک‌بار از دلِ تنگ برون کردیم، تا جایِ تو باشد... 🔺 🔻 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 مرا بخوان که حروفم پر از عسل بشود مرا بخواه که هر قطعه‌ام غزل بشود سیاه چشم! فنا کن سپید را، مگذار که محتوایِ غزل نیز مبتذل بشود هزار وعده به من داده ای بگو چه کنم؟ که دستِ کم یکی از وعده ها عمل بشود؟ قسم به عشق! به فتوای دل گناهی نیست اگر به دست تو نامحرمی بغل بشود بیا و مسئله ها را ز راه دل حل کن که در تمام جهان این سخن مثل بشود: «اساس علم ریاضی به باد خواهد رفت اگر که مسئله ها عاشقانه حل بشود» 🔺 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 وقتى ششصد سال قبل سروده كه : "به یکی جرعه که آزار کَسش در پی نیست زحمتی می‌کشم از مردم نادان که مپرس" یعنی حداقل از اون موقع تا الان اوضاع همینه اگر ما هم سرمون تو کار خودمون باشه، بقیه ما را رها نمی‌کنند ! احیانا قصد نداریم درست شیم ؟ 🔸 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 دانشمند یا خردمند؟!
بايد به ياد داشت كه:
دانش، خرد نيست و نمی‌تواند باشد

دانش عليه خرد است 
و مانع بيداری خرد می‌شود. 

دانش سكه‌ای تقلبی است؛ ‌تظاهر می‌كند كه می‌داند در حالی‌كه هيچ‌چيز نمی‌داند ولی می‌تواند انسان را فريب دهد. اين موضوع چنان ظريف و نهان است كه اگر فرد واقعا هوشمند نباشد نمی‌تواند حقيقت آن‌را تشخيص دهد. 

در عين حال،‌ اين فريب بسيار ريشه‌دار است و از دوران كودكی، در ما شرطی شده است. 

دانستن يعنی اندوختن، 
گردآوردن اطلاعات و جزييات. 
دانستن شما را تغيير نمی‌دهد. شما همان كه بوديد باقی می‌مانيد و فقط مجموعه اطلاعات‌تان بزرگ و بزرگ‌تر می‌شود.

خرد شما را متحول می‌كند و درون شما را به شيوه‌ای تازه شكل می‌دهد. 
خرد، تحول است و ديدن. دانستن و بودن تازه‌ای را ايجاد می‌كند. در نتيجه ممكن است شخصی اصلا مطلع و دانشور نباشد ولی خردمند باشد. همچنين ‌امكان دارد كه فرد دانشور باشد،‌ اما بسيار بی‌خرد هم باشد. 

در حقيقت، ‌اين چيزی است كه در دنيا اتفاق افتاده است؛ ‌مردم تحصيل كرده‌تر و باسوادتر شده‌اند. تحصيل در سطح جهان در دسترس همه است. پس همه دانش كسب كرده‌اند، اما خرد گم شده است. 

دانش را می‌توان از صفحات كاغذ، ‌به‌راحتی كسب كرد. چه كسی به خرد اهميت می‌دهد؟ خرد زمان، انرژی، ايثار و سرسپردگی می‌طلبد.
🔹 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 پیکرت از تیر و از سرنیزه مالامال نیست خنجری دیگر برایت در پر یک شال نیست گرچه روی پشت بام و زیر خورشیدی، ولی جسم تو دیگر خدارا شکر در گودال نیست حیف ام الفضل داری، بی ابالفضلی،ولی؛ موقع تشییع دیگر خواهرت بدحال نیست بر تنت آرامش بال کبوترهاست و زیر نعل هیچ اسبی پیکرت پامال نیست زیر نعل هیچ اسبی نیستی، بااین حساب؛ موقع تقطیع جسمت لشکری خوشحال نیست سَم به تو داده ولیکن بی خیال جسم توست روی سینه قاتل تو این قَدَر فعال نیست خانه ات اما خداراشکر در آرامش است پیش نامردان به پای دخترت خلخال نیست زینبی دیگر نداری و نمی بیند دگر هی سرت در تشت و بر نیزه _زبانم لال_ نیست وزن نعل اسب از بال کبوتر بیش بود ذوالجناحت هم کنار خیمه خونین بال نیست 🔸شاعر: 🔺 حضرت بر و حضرتش باد. ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 برایم دلنشینی، دلبری، آنقدر دل‌خواهی که من حتی در آغوش تو، دلتنگ توام گاهی... 🔺 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 منی که همه‌ی دوستانم می دانند چقدر عاشق _علیه‌السلام هستم حضور در حرم امامان را تک به تک در لحظات زندگی ام داشته ام از #امام_رضا_علیه‌السلام گرفته تا و و و که با اشک و ناله از با قسم دادنش به برادر ارشدش گرفتم جایی که تصور نمی کردم زنده باشم و ببینم و فکر نمی کردم بعد از و قبر رسولش و و دیگر از زندگانی ام چیزی طلبکار باشم که نگرفتم، ولی با این حال در هیچکدامشان حس و حال حرم را نداشتم. بارها و بارها رفتم اما از حس و حال خوب آن کاسته نشد سِرّش را نمی دانم و آنقدر که لذتش برایم مهم است دلیلش مهم نیست و جویا نبودم و نیستم همانطور که عشق به را نمی دانم از کجا و برای چه دارم و به ندانستنش هم عجیب افتخار می کنم گو اینکه دلیل، فقط اعتبار عشق را می کاهد و آن را به مرتبه ی حساب و کتاب تنزل می دهد. امشب که برای خواندم،مستمعین برای محتوای روضه گریستند. اگر گریستند، و من از روی دلتنگی و حسرت دوباره نشستن در صخن و سرای روبروی دو گنبد وگلدسته ها. بی هیچ روضه و زیارت نامه ای بی هیچ آداب و ترتیبی فقط زل زدن و گریستن. صحن و سرای با صفای بابابزرگ و نوه اش چقدر دوست داشتنی و خواستنی بود کاش دوباره قسمت شود و قابل ببینند و خداوند روزی کند. 🔺 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛