eitaa logo
نوای مقتل
4.4هزار دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
6.4هزار ویدیو
343 فایل
کانال ویژه مراثی و موالید ۱۴ معصوم ع @Navaymagtal ضامن اشک مقتل امام حسین ع @zameneashk1 پاسخگویی به سوالات مقتل @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
Ey Madar Deltangam.mp3
12.06M
◾️ سوگنامه ے : ای مادر دلتنگم با نوای: کربلایی حسین طاهری 💢 پیشنهاد ┈••✾•🌷🕊🌷•✾••┈ @Navaymagtal
4_5772518874268303982.mp3
7.81M
شبا که گریه میکنی حاج محمودکریمی ┈••✾•🌷🕊🌷•✾••┈ @Navaymagtal
4_5767303285027375387.mp3
3.22M
خادم اهل بیت دانلود مداحی سید مهدی میرداماد   ای وای ای وای وقت عزای عالمه ای وای ای وای وقت عزای عالمه ای وای ای وای مدینه مرکز غمه ای وای ای وای وقت عزای عالمه ای وای ای وای وقت عزای عالمه ای وای ای وای مدینه مرکز غمه ای وای از غریبی ای وای از غریبی ای وای از غریبی ای وای از غریبی مدینه رنگ ماتم و غم داره تگرگ غربت از فلک میباره علی میون مدینه بی یاره علی میون مدینه بی یاره نشسته غمهای دو عالم یکجا میون قلب بینوای زهرا ذکر خود خدا شده واویلا ذکر خود خدا شده واویلا وای امون از زمونه غصه ها بی امونه فصل باد خزونه واویلا داغ یاس پیمبر شد خزانی و پرپر میزنه ناله حیدر واویلا ای وای ای وای وقت عزای عالمه ای وای ای وای وقت عزای عالمه ای وای ای وای مدینه مرکز غمه ای وای از غریبی ای وای از غریبی ای وای از غریبی ای وای از غریبی   ┈••✾•🌷🕊🌷•✾••┈ @Navaymagtal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💜🌹🍀🌹💜 🌺شب بخیر یعنی ⭐️سپردن خود به خدا 🌺و آرامش درنگاه خدا ⭐️شب بخیر یعنی 🌺یعنی سیراب شدن در ⭐️دستان و آغوش خدا 🌺شب بخیر یعنی ⭐️شکوفایی فردایی سرشار 🌺از عشـق به خدا ⭐️شبتون زیبا ودر پناه خدا⭐️ التماس دعا بروزترین کانال گلچین مداحی های جدید 🌿🌺🌿 ┈••✾•🌷🕊🌷•✾••┈ @Navaymagtal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خادم اهل بیت 🌺: ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ *روضه_فاطمیه* *«امان از شعله وای مادر»* امان از شعله وای مادر امان از دیوار وای از در گرفته آتش جان حیدر مدینه چها کردی با جان زهرا امان از خنده از تماشا از آن مسمارِ بی مدارا مدینه می خندند به اشک من و داغ و روی زردم همانها که هر شب دعاشان کردم پر از آه و دردم... پر از آه و دردم... به دست بسته دیدم ابوتراب به پیش چشمم شد از خجالت آب گره به کارش افتاده با طناب (مولاحیدر... زهرا فدای تو) من و اشکِ غربت من چه کردی با قامت من چه کردی با صورت من مدینه غم حیدر کی گذارد؟ که چشمانم خون نبارد که یاری جز من ندارد مدینه افتاده چرا تازیانه به دست و پایم فدای علی هستی و دنیایم علی کن دعایم ...علی کن دعایم بگو بدانند زهرا فدای توست همه وجودم در زیر پای توست عبادت حق تنها ولای توست (مولاحیدر... زهرا فدای تو) *🖊️شاعر: رضا یزدانی* ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ┈••✾•🌷🕊🌷•✾••┈ @Navaymagtal
‍ از چه مادر سر تو بر زانو گرفتی از چه مادر سر تو بر زانو گرفتی پیش من از چهره ی خود رو گرفتی در سحر وقت نماز شب به ناله دست خود آهسته بر پهلو گرفتی یادم آمد بودی با عَدو رو در رو اشک چشمت جاری همچو خون پهلو خون پهلو دارم خود حکایت از غم گوئیا میبندی بار رفتنم گریه ها با چشم تارت ، از دعا بگذشته کارت آرزوی مرگ داری از خدا با حال زارت ... مهربان ای مادر من ، مهربان ای مادر من ... با چه رویی زد عَدو سیلی به رویت با غلاف و تازیان آمد به سویت چادرت خاکی ، تنت مجروح و زخمی بوی آتش میدهد هر تار مویَت بر سرم با دستت بی رمق زن شانه بوسه زن بر روی دختر دُردانه خون پهلو دارم خود حکایت از غم گوئیا میبندی بار رفتنم ای تمام هست و بودم ، مادر صورت کبودم در فشار درب و دیوار کاش من شاهد نبودم ... مهربان ای مادر من ، مهربان ای مادر من ... میکنم بر تو وصیت جان مادر میزنی آتش به من با دیده ی تر یاریَم کن بشنو از من این سفارش زینبم جان تو و جان برادر امتداد این غم کربلا پا برجاست دِه حسینم یاری ، او غریب و تنهاست روی صحرا پیکر او ، بر سر نیزه سر او جای زهرا مادری کن بوسه زن بر حنجر او ... مهربان ای مادر من ، مهربان ای مادر من ... کربلا منظومه ی احساس داری یک رقیه کودکی چون یاس داری حفظ معجر کن مخور تا که مادر شیرمردی همچو یک عباس داری روی تل میبینی خنجری بر حنجر شمر دون میبُرَد از حسین من سر غرق در خون خسته بی حال ، ناظری بر حال و احوال کـن مرا یاری میان ازدحام و حول گودال ... مهربان ای مادر من ، مهربان ای مادر من ... ┈••✾•🌷🕊🌷•✾••┈ @Navaymagtal
روضه حضرت رقیه گریز به حضرت زهرا سلام الله علیها 🥀🥀🥀🥀😭😭 توی دنیا بی بابا زنده بودن جا نداره  الهی نباشه دختری که بابا نداره عمه جان بابای من که این جوری نبوده،دخترم منم تو گودال می گفتم:أأنت اَخی؟ گوینده باید توکلش به خدا،توسلش به معصومین،تمسکش به قرآن باشه. یقین داشته باشه اگه روزی براش نوشتند،حضرت زهرا سلام الله علیها سهمش رو نگه داشته.صد نفر می خونند، یه دفعه می بینی تو اگه حواست جمع باشه،به تو که میرسه،یه خط،یه نیم بیت، یه مصرع میگی، چراغ دل ها روشنتر میشه،شعله ور میشه زخانه ها همه بوی طعام می آمد  ولی به جان تو بابا گرسنه خوابیدم دخترم بریم بابا،مادرم برات سفره انداخته،مادرم فاطمه چشم براه توست. این زبانحال گفتن منه:تو که سیلی می خوردی مادرم آه میکشید. مادرم سیلی خورد جدم آه کشید. یا اباعبدالله جون بچه ات مارو رها نکن.آقا جان ببخش مارو دل عشقات رو خون کردیم امروز،آخه اینها دیونه ی شما هستند،نمیشه کم براشون بذاریم.قربونت برم آقاجان. به قصد شستن خون از رخ تو میگریم  ولی چه سود مرا هر دو دیده خونبار است بابا همیشه برا راهب دعا میکنم،بالاخره تو این سفر یه نفر پیدا شد. گرد و خاکی از صورتت پاک کرد.بعضی شهرها،بعضی جاها از روی نیزه سرت رو نشونه میگرفتند. یا عقب رو سنگ باران سرت طفلان نبینند  یا جلو رو تا که سیلی خوردن طفلان نبینی الهی اگه بابات زنده است،خدا سایه اش رو از رو سرت کم نکنه،دعای بابا یه چیز دیگه است. بابا دعا کن من هم زودتر به علی اصغر برسم.بابا به من نگو بر زن جهاد نیست.اگه قرار نیست زن ها شهید بشن،چرا مادرت هیجده سالگی شهید شد. وای مادرم،مادرم،مادرم یه وقت آدم تو یه حال معمولی سیلی میزنه،یه وقت یه راهی رفته، میگه اگه من بهش برسم من میدونم و این.اومد تو مسجد گفتند:نبودی قباله رو گرفت. رفت. گفت:این چه کاری بود کردی؟ علی پول تو دستش باشه ما شکست میخوریم. سریع اومد راه زهرا رو بست. حالا کینه داره: اَحْقادًا بَدْرِیَّهً وَ خَیْبَرِیَّهً وَ حُنَیْنِیَّهً. فاطمه کجا بودی؟ حقم رو گرفتم.قباله رو بده.نمی دم. قاپ زد. آب دهان ریخت رو قباله. پاره پاره کرد. بی بی فرمود:خدا شکمت رو پاره کنه. بعضی خیال میکنند ما میگیم سیلی. یه دونه زد. با دو دست از دو طرف…. علامه ی امینی رحمه الله علیه میگه: حورای ِ انسیه.یعنی  اینقدر خداوند به این حورای  انسیه لطافت داده، برگ گل به صورتش میخورد جا می نداخت. گوشه ی چشم تو چرا شد کبود؟ فاطمه جان مگر علی مرده بود؟ این مال مادر. اما دختر چی؟  زخانه ها همه بوی طعام می آمد  ولی به جان تو بابا گرسنه خوابیدم سوء تغذیه یکی از بلاهایی که به سر بچه میاره اینه، میبینی گریه اش که میگیره، یه دفعه نفس بند میآد. میگن ریسه میره. دکتر می بری میگه این کلسیم بدنش کم شده،خوب بهش غذا ندادید. باید بهش برسید.بچه سر رو دید ریسه رفت. دیدید بچه وقتی ریسه میره، هی تکونش میدن،هی فوت میکنند تو صورتش اکسیژن برسه، اول گفتند : ان شاء الله مثل همیشه دوباره نفس میکشه، دیدند نه ، نفس بر نگشت. ناخن ها سیاه شد. چشم ها رفت. چنان ضرب دست عدو سخت بود  که دندان شیری ِ دختر شکست ***************
‬‏◼️ حکایت جانسوز "بیت الاحزان" فاطمه زهرا سلام الله علیها... ◼️ اصحاب سقیفه، بی رحمی را به کجا رسانند ؟! پیرمرد های مدینه و همسایه های خانه امیرالمؤمنین علی علیه السلام گرد هم آمدند، به حضور امیرالمؤمنین علی علیه السّلام مشرف شدند و گفتند: «یا اباالحسن! فاطمه شب و روز گریه می‌کند، هیچ کدام از ما شب در رختخواب به خواب نمی رویم. روزها هم بر مشغله و کسب معاش آرام و قرار نداریم. ما از تو تقاضا می‌کنیم که فاطمه علیهاالسلام یا شب‌ها گریه کند یا روزها. » حضرت امیر علیه السلام فرمود: «اشکالی ندارد. » وقتی علی علیه السّلام به سراغ فاطمه اطهر علیهاالسلام رفت، دید که گریه آن بانوی معظمه دمی آرام نمی گیرد و تسلیت گویی به او ثمری ندارد. هنگامی که چشم آن بانو به حضرت امیر علیه السلام افتاد، لحظه ای آرام شد. علی علیه السّلام به وی فرمود: «ای دختر پیغمبر خدا صلی اللَّه علیه و آله و سلم! پیرمرد های مدینه از من خواسته اند که از تو بخواهم یا شب گریه کنی یا روز. » فاطمه اطهر علیها السّلام فرمود: «یا اباالحسن! من چندان در میان این مردم نمی مانم. به زودی از میان این مردم می‌روم. یا علی! به خدا قسم من شب و روز می‌گریم تا اینکه به پدرم ملحق شوم. » حضرت امیر علیه السلام فرمود: «ای دختر رسول خدا! تو صاحب اختیاری ، هر چه می‌خواهی همان را انجام بده . » از آن به بعد، موقعی که صبح می‌شد، فاطمه اطهر، دست حسن و حسینش را می‌گرفت و از مدینه خارج می‌شد و در نزدیکی بقیع و قبور شهدا، مشغول گریه می شد. و إذا وهجتها الشمس تفيّأت بظلّ‌ أراكة هناك؛فبلغ ذلك الرجلين فقطعاها ▪️و وقتی که نزدیک ظهر شده و آفتاب سوزان می شد، به سایه درختی که در آن جا بود، پناه می بردند و آن جا می گریستند. اما وقتی که خبر آن درخت خشکیده و گریه کردن های فاطمه زهرا و حسنینش علیهم السلام به گوش عمر و ابوبکر رسید، آن دو آمدند و آن درخت خشکیده را نیز قطع کردند. فلما خرجت في اليوم الثاني رأت الأراكة قد قطعت،فجلست تبكي ذلك اليوم في الشمس ▪️روز دوم که فاطمه زهرا همراه حسنینش علیهم السلام آمدند، دیدند که آن درخت را قطع کردند. پس در آن روز نشستند و زیر آفتاب سوزان گریه کردند. نزدیک غروب وقتی که امیرالمؤمنین علی علیه السلام به دنبال آن ها آمد و حال آن ها را دید،نگاه بی رمقی به طرف آسمان انداخت و فرمود : اللهم أنت شاهد كل نجوى و موضع كل شكوى؛اللهم إنك ترى ما يفعل بآل نبيك و صفيك. ▪️خدايا تو شاهد هر نجوایی و شنونده هر شکوایی.... خدا تو خوب می بینی که با عترت رسولت، این قوم چه می‌کنند.... ثم صنع ظلالا من جريد النخل و سمّاه ب‍‌«بيت الأحزان».فجعلت تخرج إليه.فاتفق المنافقون و هدّموه،فجعلت تخرج إلى مقابر الشهداء و تبكي . ▪️سپس امیرالمومنین علیه السلام از آن به بعد با چوبه نخلی یک سایبانی برای آن ها درست کرد تا زیر سایه آن گریه کنند و نام آن را " *بیت الاحزان* " گذاشت. اما باز منافقین دست به دست هم دادند و آن را نیز خراب کردند. دگر از آن روز به بعد، فاطمه زهرا سلام الله علیها همراه حسنینش بر سر قبور شهدا در بقیع می رفت و در آن جا تا شب گریه و زاری می‌کرد. و وقتی که شب فرا می‌رسید، حضرت امیر علیه السلام می‌آمد و فاطمه اطهر سلام الله علیها را به منزل خود باز می‌گرداند. 📚الزهراء عليها السّلام في السنة و التاريخ و الأدب:ص ٥٤٢ 📚 مجالس الاحزان في احوال فاطمه( نسخه خطی) 📚بحارالانوار ج ۴٣ص١٧۴(با کمی اختلاف)