#یا_رقیہ_خاتون_س🍂
🏴مرغِ دلم امشب بہ جنون سر دارد
با عشق هوا و حالِ دیگر دارد🥀
🏴آمد شبِ سوم شب بے باباها
اے واے بہ حالِ هر ڪه دختر دارد🥀
#بابایےترین_دختر_عالم❤️
#شب_سوم #محرم💔🥀
🥀🍃
کربلای معلی_۲۰۲۳_۰۷_۱۸_۱۱_۳۹_۳۴_۷۹۸.mp3
7.89M
دروغ بود تمام نامه ها
🎙#سید_مجید_بنی_فاطمه
«لبیک یاحسین»
@Navaymagtal
کربلای معلی_۲۰۲۳_۰۷_۱۸_۱۱_۴۲_۴۶_۱۳۲.mp3
4.08M
#روضه
حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام
«لبیک یاحسین»
@Navaymagtal
ما گریه میکنیم برای تو روز و شب
تا اشک ما به زخم تنت مثل مرهم است
تا روی نیزه موی تو آشفته شد #حسین
احوال نوکران تو عمریست درهم است
🖤#دهه_اول_محرم
«لبیک یاحسین»
کربلای معلی_۲۰۲۳_۰۶_۲۸_۰۶_۲۸_۵۳_۴۶۰.mp3
10.79M
من که شدم محاصره
🎙#محمدحسین_حدادیان
«لبیک یاحسین»
@Navaymagtal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قافله شد وارد کربوبلا
🖤#دهه_اول_محرم
«لبیک یاحسین»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا خیمهی تقرّب تو پر کشیده ایم
تو نور محض و ما ز تبار سپیده ایم
آقا اگر «مَصارِعُ عُشّاق» #کربلاست
در عاشقی به منزل آخر رسیده ایم
🖤#دهه_اول_محرم
«لبیک یاحسین»
@Navaymagtal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السلامعلیکیااباعبدالله
«لبیک یاحسین»
@Navaymagtal
کربلای معلی_۲۰۲۳_۰۷_۱۹_۰۸_۵۰_۲۹_۷۰۴.mp3
15.63M
آب زنید راه را هین که نگار میرسد
دختر مرتضی علی فاطمه وار میرسد
🎙#محمدرضا_طاهری
🖤#دهه_اول_محرم
«لبیک یاحسین»
@Navaymagtal
4_6012521990366169789.mp3
16.16M
#روضه_حضرت_رقیه
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
ابر مستی تیره گون شد
باز بی حد گریه کرد
با غمت گاهی نباید ساخت
باید گریه کرد ...
امتحان کردم ببینم
سنگ می فهمد تو را ؟
از تو گفتم با دلم
کوتاه آمد گریه کرد ...
با تمام این اسیران
فرق داری قصه چیست؟
هر کسی آمد به احوالت بخندد
گریه کرد ...
از سر ایمان به داغت
گاه می گویم به خویش
شاید آن شب «زجر» هم
وقتی تو را زد گریه کرد ...
وقت غسلت هم به زخم تو
نمک پاشیده شد !
آن زن غساله هم
اشکش در آمد گریه کرد
شاعر: #کاظم_بهمنی
#شعر_دوم :
خوب شد آمدی و فهمیدم
سرِ در خون خضاب یعنی چه
خیزران را که خوب حس کردم
آه بابا شراب یعنی چه؟
خواهرم بعدِ مجلسِ آن روز
گوشه ای بهت کرده می لرزد
من نفهمیده ام چرا اینقدر
او از اسم کنیز می ترسد !
قاریِ نیزه ها ، مسافرِ من
زیرِ چشمت ردِ کبودی چیست؟
راستی ای سلاله ی حیدر
قصه ی خیبر و یهودی چیست؟
یادگاریِ آن شبِ صحرا
استخوان درد و این کبودی هاست
ولی این زخم تاول دستم
اثرِ کوچه ی یهودی هاست ...
حرکت دست هام علتش این است
تار گردیده چشمِ کم سویم
گیسوی من که خوب یادت هست
نیست حالا ولی نمی گویم ...
اِزدحام و شلوغیِ بازار
مَلآ عام و رقص و خوشحالی
دور تا دورم از غریبه پر
حیف جای عمویمان خالی ...
پرِ خاکستر است رگ هایت !
جای سر که تنور روشن نیست
طاقت من زیاد گشته بگو
قصه ی ذبحِ از قفایت چیست؟
شاعر: #حسن_كردي
من بکی او ابکی فله الجنه
ویژه مراثی و موالید ۱۴ معصوم ع
@Navaymagtal
پاسخگویی به سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh
4. گریز اول.mp3
4.15M
#شهادت_حضرت_رقیه
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
#قسمت_دوم_روضه
#گریز_اول
#روضه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
من بکی او ابکی فله الجنه
ویژه مراثی و موالید ۱۴ معصوم ع
@Navaymagtal
پاسخگویی به سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh
1. مناجات.mp3
7.07M
#مناجات_امام_زمان
( عجل الله تعالی فرجه )
#استاد_حیدرزاده
بر درد تنهایی دچارم
ای نگارم ...
#روضه_شب_سوم_محرم
من بکی او ابکی فله الجنه
ویژه مراثی و موالید ۱۴ معصوم ع
@Navaymagtal
پاسخگویی به سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh
بر درد تنهایی دچارم
ای نگارم
پایان ندارد انتظارم
ای نگارم ...
پاییزی ام ،
هجران ، امانم را بریده
برگرد ای باغ و بهارم
ای نگارم
خواب مرا
فکر وصال از من گرفته
هر شب به یادت بی قرارم
ای نگارم
آواره ای بودم
مرا نوکر نوشتی
نوکر شدن شد افتخارم
ای نگارم
با تو که باشم
قدر یک دنیا می ارزم
( دیدی یک بزرگی رو میخواهی ببینی اما دستت بهش نمیرسه ، میگن اینجا مجلس پدرشه حتما میاد ، برو اونجا می بینیش ، ... اینجا هم صاحب عزا ، خود امام زمانه ، درسته چشم های من لیاقت نداره ، آقارو ببینه اما دلم خوشه آقا منو می بینه ... )
با تو که باشم
قدر یک دنیا می ارزم
منهای تو ، بی اعتبارم
ای نگارم
این آبرو ، این اشک ها
این مِهرِ زهرا
من هر چه دارم
از تو دارم ، ای نگارم
#آقا_جان
بخشید اگر ما را خدا
لطف خودت بود
ای رحمت پروردگارم
ای نگارم ...
#آقا_جان
می ترسم از جان کَندنم ،
پیشم میآیی ؟
در وقت سختِ احتضارم
ای نگارم
مثل همیشه آخر کارم ،
خودم را
دست #رقیه می سپارم
ای نگارم
دست باباشو بگیره بگه بابا بیا بریم ، این گریه کن ما بوده ،... بابا بابا بابا ... اون نوکری که شصت سال نوکری کرده بود ، رو تخت بیمارستان بود ، گفت متوسل به خانم رقیه شدم ، خیلی التماس کردم ، گفتم بی بی ، سالها نوکر بابات بودم ، خیلی دلم شکست ، نیمه شب یه مرتبه دیدم در اتاق وا شد ، یه خانم کوچولو دیدم دست یه آقایی رو گرفته ، میگه بابا همین آقاست ، همین نوکر شماست ... آخه دختری که مادر نداره ، هر کجا بره با باباش میره ، ... بی بی جانم ...
کُنج خرابه ناله زد
فخر دو عالَم
بابا بیا امشب کنارم
ای نگارم ...
دیگر نمی بینم سرت را
روی نیزه
کم سو شده چشمان تارم
ای نگارم ...
( هر جوری میتونی عرض ادب کن ، میتونی ناله بزنی کمش نزار ، یه روزی حسرت میخوری میگی نفس داشتم ، ناله نزدم ... حسییین ...)
بر ما اسیرانِ زمین خورده
نظر کن
بالانشینِ نی سوارم
ای نگارم ...
#شاعرمحمدجوادشیرازی
من بکی او ابکی فله الجنه
ویژه مراثی و موالید ۱۴ معصوم ع
@Navaymagtal
پاسخگویی به سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh
2. روضه.mp3
4.21M
#روضه_حضرت_رقیه
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
از خواب بیدار شد ، هی صدا میزد : بابا بابا ...
#روضه_شب_سوم_محرم
من بکی او ابکی فله الجنه
ویژه مراثی و موالید ۱۴ معصوم ع
@Navaymagtal
پاسخگویی به سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh
از خواب بیدار شد ، هی صدا میزد : بابا بابا ... همینکه میگفت بابا ، یکی یکی بچه ها بیدار میشدند ، می دیدند رقیه نشسته ، داره به صورتش میزنه ، میگه بابا ، ... بابام حسین کجاست ؟ همین الان توو خواب دیدمش ، بابای غریبم کجاست ؟ همه زنها و بچه ها بیدار شدند ، خرابه غوغایی شد ، صدای شیون بچه ها ، زنها ... صدا به کاخ یزید ملعون رسید ، گفت : چه خبره ؟ گفتند نازدانه ابی عبدالله بهانه بابا گرفته ، ...آخ بمیرم ، دستور داد سرِ بریده باباشو براش ببرند ، حسین ، حسین ... سر رو توی طبقی گذاشتند ، روی طبق رو پوشاندند ، طبق رو وارد خرابه کردند ، مقابل دختر گذاشتند ، یه نگاه به طبق کرد ، ... دخترِ کوچولوِ دیگه ، گفت : عمه من که غذا نخواستم ... من بابا میخوام ، بابا میخوام ... اون نانجیب گفت بابای تو توی این طبقه ، تا سرپوش رو برداشت دید سرِ بریده ...
یه نگاه کرد ، با نگاه اول سر رو نشناخت ... خیلی حرفه ، دختر سرِ بابارو نشناسه خیلی حرفه ، حالا ببین با سر چه کرده بودند ؟ بمیرم برات خانم ، بمیرم برات بی بی ...
حضرت سکینه ، کربلا ، بدن بابارو نشناخت ... بدن رو یا از روی سر می شناسن یا از روی لباس ، اما بدن نه سر داشت ، نه نشانیِ زینب بود ، رو کرد به عمه ، صدا زد : « عَمَّتِي هَذَا نَعشُ مَن ؟ » ... عمه جان این بدن بی سرِ بابات حسینه ... تا فهمید بدن بی سرِ باباست ، خودش رو روی بدن بی سرانداخت ، بدن رو توو بغل گرفت ...
اما مردم ، تعجب داره ، دختر سه ساله سر بریده بابارو نشناسه ، دوتا علت اهل ذکر نقل میکنند ، چرا سر بابارو نشناخت ، دلیل اولشون اینه ، میگن آخه وضع سر ، به هم ریخته بود ، پیشانی شکسته بود ، لبا چوب خورده بود ، بابا بابا بابا بابا ...
#روضه_شب_سوم_محرم
من بکی او ابکی فله الجنه
ویژه مراثی و موالید ۱۴ معصوم ع
@Navaymagtal
پاسخگویی به سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh