4_6012521990366169789.mp3
زمان:
حجم:
16.16M
#روضه_حضرت_رقیه
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
ابر مستی تیره گون شد
باز بی حد گریه کرد
با غمت گاهی نباید ساخت
باید گریه کرد ...
امتحان کردم ببینم
سنگ می فهمد تو را ؟
از تو گفتم با دلم
کوتاه آمد گریه کرد ...
با تمام این اسیران
فرق داری قصه چیست؟
هر کسی آمد به احوالت بخندد
گریه کرد ...
از سر ایمان به داغت
گاه می گویم به خویش
شاید آن شب «زجر» هم
وقتی تو را زد گریه کرد ...
وقت غسلت هم به زخم تو
نمک پاشیده شد !
آن زن غساله هم
اشکش در آمد گریه کرد
شاعر: #کاظم_بهمنی
#شعر_دوم :
خوب شد آمدی و فهمیدم
سرِ در خون خضاب یعنی چه
خیزران را که خوب حس کردم
آه بابا شراب یعنی چه؟
خواهرم بعدِ مجلسِ آن روز
گوشه ای بهت کرده می لرزد
من نفهمیده ام چرا اینقدر
او از اسم کنیز می ترسد !
قاریِ نیزه ها ، مسافرِ من
زیرِ چشمت ردِ کبودی چیست؟
راستی ای سلاله ی حیدر
قصه ی خیبر و یهودی چیست؟
یادگاریِ آن شبِ صحرا
استخوان درد و این کبودی هاست
ولی این زخم تاول دستم
اثرِ کوچه ی یهودی هاست ...
حرکت دست هام علتش این است
تار گردیده چشمِ کم سویم
گیسوی من که خوب یادت هست
نیست حالا ولی نمی گویم ...
اِزدحام و شلوغیِ بازار
مَلآ عام و رقص و خوشحالی
دور تا دورم از غریبه پر
حیف جای عمویمان خالی ...
پرِ خاکستر است رگ هایت !
جای سر که تنور روشن نیست
طاقت من زیاد گشته بگو
قصه ی ذبحِ از قفایت چیست؟
شاعر: #حسن_كردي
من بکی او ابکی فله الجنه
ویژه مراثی و موالید ۱۴ معصوم ع
@Navaymagtal
پاسخگویی به سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh
#السلام_علیک_یا_فاطمة_الزهرا
یک طرف یک شهر و یک سو مادری قامت کمان
آسمان افتاده زیر دست و پای ناکسان
دست بر پهلوی خونْ زخمش گرفته آمده
آنکه تازه غنچه اش را کرده نذر باغبان
بی پسر با قلب خسته بی دفاع و نیمه جان
داشت جان می داد زیر ضربه های بی امان
می کشید از زخم پهلویش به روی خاک ها
خط خونی در دفاعِ از امیر مؤمنان
پای قتل مرتضی را هر که آمد مهر کرد
فاطمه را هر که آنجا بود می زد هم زمان
روی بازوی شکسته با قلاف پر زدند
قصد کشتن داشت دشمن فاطمه را بی گمان
می کشید از کینه قنفذ پیش چشمان علی
با لگد بر چادر زهرای او خط و نشان
ماجرای کوچه رفت و بعد از آن دیگر نماند
از وجود فاطمه جز پوستی بر استخوان
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#اللهم_العن_الجبت_والطاغوت
#اثر_جدید
#حسن_کردی
┈••✾•🌷🕊🌷•✾••┈
@Navaymagtal
#السلام_علیک_یا_فاطمة_الزهرا
یک طرف یک شهر و یک سو مادری قامت کمان
آسمان افتاده زیر دست و پای ناکسان
دست بر پهلوی خونْ زخمش گرفته آمده
آنکه تازه غنچه اش را کرده نذر باغبان
بی پسر با قلب خسته بی دفاع و نیمه جان
داشت جان می داد زیر ضربه های بی امان
می کشید از زخم پهلویش به روی خاک ها
خط خونی در دفاعِ از امیر مؤمنان
پای قتل مرتضی را هر که آمد مهر کرد
فاطمه را هر که آنجا بود می زد هم زمان
روی بازوی شکسته با قلاف پر زدند
قصد کشتن داشت دشمن فاطمه را بی گمان
می کشید از کینه قنفذ پیش چشمان علی
با لگد بر چادر زهرای او خط و نشان
ماجرای کوچه رفت و بعد از آن دیگر نماند
از وجود فاطمه جز پوستی بر استخوان
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#اللهم_العن_الجبت_والطاغوت
#اثر_جدید
#حسن_کردی
#السلام_علیک_یا_فاطمة_الزهرا
یک طرف یک شهر و یک سو مادری قامت کمان
آسمان افتاده زیر دست و پای ناکسان
دست بر پهلوی خونْ زخمش گرفته آمده
آنکه تازه غنچه اش را کرده نذر باغبان
بی پسر با قلب خسته بی دفاع و نیمه جان
داشت جان می داد زیر ضربه های بی امان
می کشید از زخم پهلویش به روی خاک ها
خط خونی در دفاعِ از امیر مؤمنان
پای قتل مرتضی را هر که آمد مهر کرد
فاطمه را هر که آنجا بود می زد هم زمان
روی بازوی شکسته با قلاف پر زدند
قصد کشتن داشت دشمن فاطمه را بی گمان
می کشید از کینه قنفذ پیش چشمان علی
با لگد بر چادر زهرای او خط و نشان
ماجرای کوچه رفت و بعد از آن دیگر نماند
از وجود فاطمه جز پوستی بر استخوان
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#اللهم_العن_الجبت_والطاغوت
#اثر_جدید
#حسن_کردی
.
#امام_رضا_علیه_السلام
#السلام_علیک_یا_علی_ابن_موسی_الرضا
شاعر نورم و مضمونم اگر جان دارد
طبع من ریشه در آفاق خراسان دارد
قلمم میل به مداحی سلطان دارد
شعر آزادگی ام بیت فراوان دارد
فیض تأیید تو چون شامل این دل گردد
شاعر سوخته هم وزن به دعبل گردد
کودک طبع مرا صحن تو میدان داده
مثل هر روز ضریح تو فراخوان داده
باز آغوش به آهوی گریزان داده
دل به واگویه ی بارانی مهمان داده
زیر چتر کرمت حال گدایان خوب است
با تو حال همه ی مردم ایران خوب است
هم نفس شد نفست با نفس زائر ها
کوچه ی عاطفه ات پر شده از عابر ها
عاشق عطر عبایت همه ی شاعر ها
نظرت روی به دل هاست نه بر ظاهر ها
مثل خورشید درخشنگی ات دائمي است
مرهبا عشق كه بخشندگی ات دائمی است
کس نفهمید دلم را تو فقط فهمیدی
زخم پنهان ز طبیبان مرا هم دیدی
من به قهر آمده بودم به حرم خندیدی
تا لبم وا به شکایت نشده بخشیدی
دور بودیم به ما فیض حرم بخشیدی
قبله ی هفتم حق را به عجم بخشیدی
دلم از دور چو موجی که تلاطم دارد
هر قدم سمت حرم با تو تکلم دارد
زائر سوخته دل حق تقدم دارد
هر سلام من امیدی به علیکم دارد
ما به این درگه امید امید آوردیم
رو سفیدیم اگر موی سفید آوردیم
بنویسید گنهکار خوش آمد اینجا
هر کسی هست گرفتار بیاید اینجا
مهربانی به خدا سقف ندارد اینجا
شمس سلطان خراسان زده مسند اینجا
هر که آید به حرم اهل نظر می گردد
هر که باشد متحول شده بر می گردد
از نشابور گذشتی و قدمگاه زدی
از خراسان به نجف کرببلا راه زدی
خانه در روشنی هر دل آگاه زدی
سکه با نام علیً ولی الله زدی
از ضریحت همه دم برگ شفا میریزد
از لب زائرتان عطر دعا میریزد
تا ابد روشنی نام تو ممتد شده است
مهربانی تو در شهر سرآمد شده است
هر که نشناخت تو را حال دلش بد شده است
مشهد از دولتی چشم تو مشهد شده است
گرچه که قدر تو نشناخته همسایه ی تو
خانه در عرش خدا ساخته همسایه ی تو
کاش رفتار تو در جامعه الگو بشود
شهر از پیروی راه تو خوشبو بشود
تیرگی از دل هر طاقچه جارو بشود
دوره ی الفت صیاد و آهو بشود
کاش در حوزه همه عالم عامل بودند
همه ی مردم این ناحیه یک دل بودند
من که از کودکی از عشق پریشان بودم
عاشق خلوتی صحن رضاجان بودم
ساکن سادگی کوچه ی نوغان بودم
صبح و شب رو به حرم مرغ غزل خوان بودم
فیض همسایگی ات طبع مرا بلبل کرد
طبع من در وسط بست طبرسی گل کرد
#میلاد_امام_رضا علیه_السلام
#ذی_القعده
#حضرت_رضا_علیه_السلام
#حسن_کردی ✍
اشعار حسینی. واتساپ
.
https://chat.whatsapp.com/IlSRsyVBEM9J8MRJ9xfHvx