eitaa logo
نوای مقتل
4.3هزار دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
6.1هزار ویدیو
333 فایل
کانال ویژه مراثی و موالید ۱۴ معصوم ع @Navaymagtal ضامن اشک مقتل امام حسین ع @zameneashk1 واتساپ https://chat.whatsapp.com/FeY2zvX5tAM8uDFoQoE9y1 پاسخگویی به سوالات مقتل @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
4_6012521990366169789.mp3
16.16M
( سلام الله علیها ) ابر مستی تیره گون شد باز بی حد گریه کرد با غمت گاهی نباید ساخت باید گریه کرد ... امتحان کردم ببینم سنگ می فهمد تو را ؟ از تو گفتم با دلم کوتاه آمد گریه کرد ... با تمام این اسیران فرق داری قصه چیست؟ هر کسی آمد به احوالت بخندد گریه کرد ... از سر ایمان به داغت گاه می گویم به خویش شاید آن شب «زجر» هم وقتی تو را زد گریه کرد ... وقت غسلت هم به زخم تو نمک پاشیده شد ! آن زن غساله هم اشکش در آمد گریه کرد شاعر: : خوب شد آمدی و فهمیدم سرِ در خون خضاب یعنی چه خیزران را که خوب حس کردم آه بابا شراب یعنی چه؟ خواهرم بعدِ مجلسِ آن روز گوشه ای بهت کرده می لرزد من نفهمیده ام چرا اینقدر او از اسم کنیز می ترسد ! قاریِ نیزه ها ، مسافرِ من زیرِ چشمت ردِ کبودی چیست؟ راستی ای سلاله ی حیدر قصه ی خیبر و یهودی چیست؟ یادگاریِ آن شبِ صحرا استخوان درد و این کبودی هاست ولی این زخم تاول دستم اثرِ کوچه ی یهودی هاست ... حرکت دست هام علتش این است تار گردیده چشمِ کم سویم گیسوی من که خوب یادت هست نیست حالا ولی نمی گویم ... اِزدحام و شلوغیِ بازار مَلآ عام و رقص و خوشحالی دور تا دورم از غریبه پر حیف جای عمویمان خالی ... پرِ خاکستر است رگ هایت ! جای سر که تنور روشن نیست طاقت من زیاد گشته بگو قصه ی ذبحِ از قفایت چیست؟ شاعر: من بکی او ابکی فله الجنه ویژه مراثی و موالید ۱۴ معصوم ع @Navaymagtal پاسخگویی به سوالات مقتل @m_h_tabemanesh
یک طرف یک شهر و یک سو مادری قامت کمان آسمان افتاده زیر دست و پای ناکسان دست بر پهلوی خونْ زخمش گرفته آمده آنکه تازه غنچه اش را کرده نذر باغبان بی پسر با قلب خسته بی دفاع و نیمه جان داشت جان می داد زیر ضربه های بی امان می کشید از زخم پهلویش به روی خاک ها خط خونی در دفاعِ از امیر مؤمنان پای قتل مرتضی را هر که آمد مهر کرد فاطمه را هر که آنجا بود می زد هم زمان روی بازوی شکسته با قلاف پر زدند قصد کشتن داشت دشمن فاطمه را بی گمان می کشید از کینه قنفذ پیش چشمان علی با لگد بر چادر زهرای او خط و نشان ماجرای کوچه رفت و بعد از آن دیگر نماند از وجود فاطمه جز پوستی بر استخوان ┈••✾•🌷🕊🌷•✾••┈ @Navaymagtal
یک طرف یک شهر و یک سو مادری قامت کمان آسمان افتاده زیر دست و پای ناکسان دست بر پهلوی خونْ زخمش گرفته آمده آنکه تازه غنچه اش را کرده نذر باغبان بی پسر با قلب خسته بی دفاع و نیمه جان داشت جان می داد زیر ضربه های بی امان می کشید از زخم پهلویش به روی خاک ها خط خونی در دفاعِ از امیر مؤمنان پای قتل مرتضی را هر که آمد مهر کرد فاطمه را هر که آنجا بود می زد هم زمان روی بازوی شکسته با قلاف پر زدند قصد کشتن داشت دشمن فاطمه را بی گمان می کشید از کینه قنفذ پیش چشمان علی با لگد بر چادر زهرای او خط و نشان ماجرای کوچه رفت و بعد از آن دیگر نماند از وجود فاطمه جز پوستی بر استخوان
یک طرف یک شهر و یک سو مادری قامت کمان آسمان افتاده زیر دست و پای ناکسان دست بر پهلوی خونْ زخمش گرفته آمده آنکه تازه غنچه اش را کرده نذر باغبان بی پسر با قلب خسته بی دفاع و نیمه جان داشت جان می داد زیر ضربه های بی امان می کشید از زخم پهلویش به روی خاک ها خط خونی در دفاعِ از امیر مؤمنان پای قتل مرتضی را هر که آمد مهر کرد فاطمه را هر که آنجا بود می زد هم زمان روی بازوی شکسته با قلاف پر زدند قصد کشتن داشت دشمن فاطمه را بی گمان می کشید از کینه قنفذ پیش چشمان علی با لگد بر چادر زهرای او خط و نشان ماجرای کوچه رفت و بعد از آن دیگر نماند از وجود فاطمه جز پوستی بر استخوان