💌خاطرات شهــیدنوید:
(برگرفته از پیج اینستای همسرمحترم شهید):
بسم رب الشهداﺀ
رفته بودیم زیارت شهدای گمنام میدان امام حسین (ع)، بعد از زیارت گوشه ای نشست و شروع کرد با سوز دل زیارت عاشورا خوندن و مثل همیشه وسط عبارات، روضه های کوتاه میخوند و اشک میریخت. یاد دوستان شهیدش هم میکرد. اونروز یاد شهید سعید علیزاده افتاد و نمی دانم چه در ذهنش گذشت که یکباره گفت: " چقدر ساده اند کسایی که فکر میکنند شهدا الکی شهید میشن و یا همینطوری شهادت نصیبشون میشه". بعد گفت: " یکی از دوستانم خواب سعید رو دیده و ازش پرسیده، دیگه کسی از بین ما پیشت میاد، شهید گفته بله، پرسیده کی، اسمی نگفته، اما گفته قرآن بخونید متوجه میشید. تو قرآن گفته کیا شهید میشن "
اونروز خیلی تو فکر بود و دیگه بعدش صحبتی در این مورد نکرد.
گذشت و گذشت تا روزی که پیکرش رو آوردند معراج شهدا. قرآن برده بودم تبرک کنم به پیکرش. به دلم افتاد به نیتش قرآن باز کنم. صفحه اول سوره مومنون اومد….
به آیات و معانی زیبایش نگاه میکردم و به پیکر کفن پوشش که آرام و باعظمت روبرویم بود.
احساس کردم خدا برایش سنگ تمام گذاشته و به زیبایی قبولش کرده. بهش گفتم خوش بحالت. معلوم شد چه کسانی شهید میشن.. 🥀👇
"قد افلح المؤمنون (1) الّذين هم فى صلاتهم خاشعون (2) الّذين هم عن اللغو معرضون.. "
#شهدا_رستگارشدگانند..
#سبک_زندگی_شهدا
#خاطرات_شهید
#شهیدنویدصفری