💌خاطرات شهــیدنوید:
(برگرفته از پیج اینستای همسرمحترم شهید) 👇
بسم رب الشهداﺀ
🔸از ذکرهایی که آقانوید زیاد تکرار می کرد، ذکر الحمدلله بود. اصلا از ویژگی های ماندگارش همین شکرگزاریش بود. مثلا یه بار میگفت: " از خونه شما تا خونه خودمون داشتم بخاطر نعمتایی که خدا بهم داده شکر میکردم و الحمدلله میگفتم. یا بازخورد و عکس العملهاش خیلی اوقات با ذکر شکر همراه بود. وقتی خوشحال هم میشد، می گفت: "الحمدلله از این لطف خدا"
یادم هست وقتی خبر شهادت #شهید_محمد_کیهانی رو بهش داده بودند، با حسرت پیام داد" که یکی دیگه از دوستانمون هم آسمانی شد و ما جاموندیم ولی بازم الحمدلله. "
🔹آیه صریح قرآن هست که لإن شکرتم لأزیدنَّکم: اگر شکرگذار باشید. خداوند نعمت رو بر شما زیاد میکنه. این نعمت می تونه نعمت های مادی باشه یا نعمتات معنوی از جمله آرامش، معنویت و غیره. زمانی که نعمت آرامش و برکات و توفیقات معنوی مون رو شکر کنیم. حتما به وعده قرآن این نعمات بر ما زیاد میشه.
#خاطرات_شهید
#شهیدنویدصفری
🍃بسم رب الشهداﺀ🍃
#به_روایت_همسرشهید:
عاااشق شهدای گمنام بود، سعی میکرد هرجا که می رویم، از بازار تا هیئت، نزدیکترین مزار شهدای گمنام را هم زیارت کنیم. خیلی صادقانه و از عمق دل و باصفا با این شهدا صحبت میکرد. اول بهشون سلام میداد و بعد هم شروع به درد ودل می کرد و آخرش هم دعا🙏
اکثر اوقات سر مزارشون برام از مقام و جایگاه حضرت زهرا(س) میگفت و آخر سر با حسرت می گفت "خوشابحالشون که حضرت زهرا (س) هرشب بهشون سر میزنه". خیلی قشنگ هم دعا می کرد.
بهشون می گفت "الهی هر کدومتون بیشتر برای ما دعا کنه، حضرت زهرا (س) بیشتر بهش سر بزنه😃"… یا گاهی بهشون می گفت: "خوشابحالتون که با این سن کم به این زیبایی عاقبت بخیر شدید و خیالتون راحت شد. شما چی می بینید اونجا که حاضر نیستید از گمنامی دربیاید. بامعرفتا مادراتون منتظرند 😔 "
هروقت هم قرار بود بریم هیئت ، شهدا رو دعوت می کرد به روضه و ازشون می خواست باهامون بیان...
✓ بیست روز مفقودی و گمنامی اش، قبل بازگشت پیکر پاکش، نشان از ارادتش به شهدای گمنام داشت.
#خاطرات_شهید
#شهیدنویدصفری
💌خاطرات شهــیدنوید:
(برگرفته از پیج اینستای همسرمحترم شهید):
بسم رب الشهداﺀ
رفته بودیم زیارت شهدای گمنام میدان امام حسین (ع)، بعد از زیارت گوشه ای نشست و شروع کرد با سوز دل زیارت عاشورا خوندن و مثل همیشه وسط عبارات، روضه های کوتاه میخوند و اشک میریخت. یاد دوستان شهیدش هم میکرد. اونروز یاد شهید سعید علیزاده افتاد و نمی دانم چه در ذهنش گذشت که یکباره گفت: " چقدر ساده اند کسایی که فکر میکنند شهدا الکی شهید میشن و یا همینطوری شهادت نصیبشون میشه". بعد گفت: " یکی از دوستانم خواب سعید رو دیده و ازش پرسیده، دیگه کسی از بین ما پیشت میاد، شهید گفته بله، پرسیده کی، اسمی نگفته، اما گفته قرآن بخونید متوجه میشید. تو قرآن گفته کیا شهید میشن "
اونروز خیلی تو فکر بود و دیگه بعدش صحبتی در این مورد نکرد.
گذشت و گذشت تا روزی که پیکرش رو آوردند معراج شهدا. قرآن برده بودم تبرک کنم به پیکرش. به دلم افتاد به نیتش قرآن باز کنم. صفحه اول سوره مومنون اومد….
به آیات و معانی زیبایش نگاه میکردم و به پیکر کفن پوشش که آرام و باعظمت روبرویم بود.
احساس کردم خدا برایش سنگ تمام گذاشته و به زیبایی قبولش کرده. بهش گفتم خوش بحالت. معلوم شد چه کسانی شهید میشن.. 🥀👇
"قد افلح المؤمنون (1) الّذين هم فى صلاتهم خاشعون (2) الّذين هم عن اللغو معرضون.. "
#شهدا_رستگارشدگانند..
#سبک_زندگی_شهدا
#خاطرات_شهید
#شهیدنویدصفری
«تا عاشـق نشوی نمی فهمی...»
#خاطرات_شهید
#شهیدنویدصفری
#کتاب_شهید
📚برش هایی از کتاب همیشه کنارت هستم(دومین کتابی که از زندگی شهیدنوید به چاپ رسیده)
📚 صفحه ای از کتاب خوب «شهیدنوید»:
روایت خاطرات و سبک زندگی شهیدنوید صفری از زبان خانواده
📝روایت مادر بزرگوار شهید: «من اگر میرفتم توی جاده غیبت، می آمدی دستت را می زدی روی شانه ام و می گفتی:.... »
#خاطرات_شهید
#شهیدنویدصفری
#کتاب_شهید🌱
پست اینستاگرامی همسرشهید در مورد این فیلم خادمی شهیدنوید در حرم خانم رقیه(س)
شب سوم محرم سال ۹۶، باهم حرم بی بی جان بودیم، روضه و عزاداری که تمام شد، گفت: عجب شبی بود امشب، انگار خود حضرت رقیه (سلام الله علیها ) بین عزاداران بود...😢
و تک بیت گر دخترکی پیش پدر ناز کند… را زمزمه میکرد و با خانم درد دل می کرد.
🥀عاشق بی بی رقیه سلام الله علیها بود، برا شهادتش هم به ایشان خیلی متوسل شد. برای رفتن به عملیات آزادسازی بوکمال، نیاز به اجازه فرماندهان داشت، مرتب به ما زنگ میزد و می گفت: برام دعا کنید باید برم یه جایی، از خانم رقیه بخواید گره کارم رو باز کنند
همش میگفت: توکلم اول به خدا و بعد به بی بی جونم #رقیه(سلام الله علیها) است. 🍃
الحمدلله نازدانه ارباب با همان دستان کوچک زخم خورده، گره از کارش باز کرد... 🌹
🔹فیلمی که می بینید، مربوط به خادمی آقانوید در کفشداری حضرت رقیه سلام الله علیهاست.
همون شب سوم قبل مراسم، فرصتی داشتیم، رفت کفشداری حرم بی بی و با خادم کفشداری دوست شد و برای چنددقیقه توفیق خادمی پیدا کرد. خوشحالیش رو از خادمی که دیدم، شروع کردم به فیلم گرفتن، حدود چهل و پنج روز قبل از شهادتش بود.
🌱اللهم عجل لولیک الفرج 🌱
#شهیدنویدصفری
#خاطرات_شهید
📌«تا عاشـق نشوی نمی فهمی...»
#خاطرات_شهید
#شهیدنویدصفری
✨کتاب همیشه در کنارت هستم✨
💌خاطرات شهــیدنوید:
(برگرفته از پیج اینستای همسرمحترم شهید) 👇
بسم رب الشهداﺀ
بارها پیش میآمد که درباره مادران شهدا صحبت می کردیم. از نقش و تاثیرشان در شهادتِ فرزند. از دلِ سوخته و چهره نورانی شان. از اینکه هر چندسال هم بگذرد باز داغ شهادت جگرگوشه شان تازه است و خیلی هاشون همچنان انگار با پسرشون زندگی می کنند و می توانند او را حتی به چشم ظاهر ببینند.
هر دو هم الحمدلله خیلی به مادران شهدا ارادت داشتیم و دوست داشتیم باهم به دیدارشون بریم. یکبار گفت: "من ارادتم به مادرشهدا نسبت به خود شهدا حتی گاهی بیشتره، آخه تو دامن دو مادر شهید بزرگ شدم. ( هر دو مادربزرگ هاش ، مادرِ شهید بودند..) "
گاهی که از روحیات مادر شهدا صحبتی می شد، آقانوید میگفت: "باید فدای این مادرها شد." اگر بر سر مزاری، مادر شهیدی نشسته بود با او شروع به صحبت می کرد و درد و دل های مادر را گوش می داد. آخر صحبت ها هم از مادر میخاست براش دعا کنه شهادت روزیش بشه.
یکبار با خوشحالی گفت: " من اینقد به مادر شهدا گفتم جلو خودم از پسرت قول بگیر دستمو بگیره و حاجتم رو بده و اونا جلو خودم سفارشم رو به پسرشون کردن"
. - انقدر نقش مادر شهید رو در شهادت فرزند موثر می دید که می گفت گاهی به ویژگی های مادرم که فکر میکنم، می بینم یسری چیزا خدا تو وجودش قرار داده، یسری ویژگی ها داره که لیاقت مادر شهیدشدن رو داره… - ملتمسانه می گفت شهدا دعا کنید شهید بشم، مادر منم مثل مادرِ شما تاج مادر شهیدی سرش بگذاره و روز قیامت بین همه مادرا پیش حضرت زهرا (س) سربلند باشه… - خیلی مادری بود و هست. اصلا شهدا همه مادری اند... .
🔷بعد از شهادتِ دوست و همرزم شهیدش، #شهید_سعید_علیزاده هم تا جایی که می توانست به دامغان می رفت یا حتی تلفنی جویای احوال مادرش بود و سعی میکرد هرکاری از دستش برمیاد انجام بده. انقدر خواست و تلاش کرد تا رسید.
.پ.ن: مادران عزیز شهدا را به هر نحوی که در توانمان هست دریابیم که جایگاه خیلی هاشون کم از شهیدشون نیست و چه بسا بیشتر باشه. 🔸پ.ن۱: دعای مادرای شهدا رو از دعاهایِ مستجاب می دونم. هم اینکه از دلِ سوخته و شکسته برمیاد و هم اینکه شهدا بسیار "مادری" هستند…
🔹حرفِ آخر: بسیاری از مادران شهدای امروز، خانم هایی بودند که در زمان جنگ و انقلاب، آرزوی شهادت در دل داشتند و خاستند تا توانستند شهیدپرور بشوند..
#سبک_زندگی_شهدا
#خاطرات_شهید
#شهیدنویدصفری
روایتی از خاطرات و سبک رفتاری شهیدنوید:
🍃اهل فکر بود و خیلی با توجه و تحلیل به ارتباطش با خدا نگاه میکرد.
یکبار داشتیم درباره #استغفار صحبت می کردیم. می گفت: " وقتی استغفار می کنیم حواسمون جمع باشه برای چه استغفار می کنیم، با توجه باشه👌 انقدر باید التماس کنیم و التجا و طلب بخشش کنیم تا خداوند بپذیره"
💌بعدش مثال خوبی زد: " گفت دیدی وقتی یه بچه ای کار اشتباهی میکنه، مخصوصا اشتباه بزرگ. میره پیش مادرش میگه مامان ببخشید😢. مادر میدونه و تجربه داره که اگه زود ببخشه بی فایده ست و بچه یادش میره. میگه نه آخه چرا اینکارو کردی و ازت انتظار نداشتم، بچه دوباره التماس می کنه و گاه به گریه میافته تا دل مادرش به رحم بیاد و همون وقته که مادر بچه رو به آغوش پرآرامش خودش می فشاره❤️…
ما هم باید برای اشتباهات و گناهامون همین طور اصرار کنیم به بخشش تا جلب توجه خدا کنیم، خدای مهربانتر از مادر… "
حرفاش خیلی به دل می نشست چون از عمق جانش برمیومد.. گاهی می گفت: "یا أبانا إستغفرلنا ذنوبنا، إنا کنا خاطئین🤲"
#خاطرات_شهید
#شهیدنویدصفری
ان شاﺀلله ما هم مثل شهدا از عمق جان به خدا بازگردیم و برای همیشه بمانیم.
🍃سبک زندگی شهید به روایت همسر: 🍃
💌«کار خوبه خدا درستش کنه»
یکبار که پیگیر کارهای اداری وام ازدواج بود، کار گیر کرده بود، بهش گفتم اشنایی نیست کارو درست کنه، گفت: کار رو باید خدا درست کنه، بنده ی خدا چکاره ست.
همیشه برای انجام هرکاری تلاشش رو میکرد، قدمش رو برمیداشت، بقیه اش رو میسپرد به خدا، به معنای واقعی اینکارو میکرد.
تکیه کلامش این بود"کار دست خداست"
#خاطرات_شهید
#ومن_یتوکل_علی_الله_فهو_حسبه
#شهیدنویدصفری
🍃سبک زندگی شهید به روایت مادر: 🍃
📛«دوری از غیبت»
هرزمان که دور هم جمع بودیم و احساس میکرد بحث به غیبت کشیده شده، آرام مرا تکان میداد و با لبخند و شوخ طبعی همیشگی اش میگفت "مامان بیدار شو، بیدار شو"
حواسش بود در عین در جمع بودن و نشاطی که با حضورش به جمع می داد، گناهی نشه
#خاطرات_شهید
#شهیدنویدصفری
بسم رب الشهدا
به روایت همسر محترم شهید مدافع حرم نوید صفری:
💥"القلب حرم الله: غیر خدا را در دلت راه مده…" 🌷
در اولین سفر زیارتی به حرم کریمه اهل بیت (س). نشسته بودیم به صحبت در یکی از رواق های حرم که حرف از دلتنگی شد و فاصله دیدارهامون. مثل همیشه آقانوید در کنار حرف های پر از شوق و اشتیاقش، اشارات معنویش رو هم داشت. بهم گفت: " حواست باشه من انقدر تو دلت جا نکنم که اصل کاری فراموش بشه یا کمرنگ ها". گفتم یعنی چی. صحنه اش هنوز تو ذهنمه، با انگشت سبابه ش روی کاشی های کفِ حرم، عکس یه قلب کشید. گفت: "خدا گفته القلب حرم الله… دل بنده هام برای خودمه. حریم خودمه. شریک نمی پذیرم… اونوقت ما چیکار میکنیم، میایم تو گوشه گوشه این دل، محبت یه چیزی یا کسی (چیزایی و کسانی) رو قرار میدیم و آخرش یه جایی هم برای محبت خدا و اهل بیت میخایم بگذاریم… در حالیکه خداوند کل دل ما رو میخاد."
.
بعد نگاهی کرد و گفت:" هر علاقه و محبتی که داریم، باید زیر سایه محبت خدا قرار بگیره و گرنه به ناکجا آباد میرسه. هردومون نباید این یادمون بره… "
این جمله رو گفت و مثل همیشه ته دل من لرزید از فکر به اینکه با این معرفتش تو دنیا موندنی نیست و ترس همیشگی که نکنه زود شهید بشه…
آقانوید از همون اول، حواسش بود به هدفی که داره، مدام کنترل میکرد، مراقبت میکرد که نکنه محبت عزیزانش از پدر و مادر عزیزش تا خواهر و همسر و خواهرزاده و… مانع رسیدنش بشه. وقتی که بود با جان و دل بود. انقدر بامحبت و بانشاط که آدم کیف میکرد، اما به وضوح می فهمیدم که در پسِ همه این بودن ها، حواسش به همه چی هست. به اینکه انقدر وابسته نشه که نتونه دل بکنه.
و بالاخره تلاش هایش هم نتیجه داد و رسید به آنچه که می خواست..🌷
شهدا از جمله آقانوید به معنای واقعی مصداق این بیت شعر هستند:
🔹آنکس که تو را شناخت، جان را چه کند
فرزند و عیال و خانمان را چه کند…
🔹 دیوانه کنی هردو جهانش بخشی
دیوانه تو هردو جهان را چه کند…
#خاطرات_شهید
#شهیدنویدصفری