📝 #برگی_از_دفترچه_خاطرات
#قسمت_سوم
👆در قسمت قبل داستان رو از حکایتی که درباره ملا نظر علی طالقانی شنیده بودم، براتون گفتم تا اونجایی که ملا نامه رو لای درب مسجد نزدیک مدرسه گذاشته ، به حجره بر می گردد و میخوابد.😴
اتفاقاً همانروز ناصرالدین شاه به عزم شکار،🏇🏹 از تهران به سوی شکارگاه سلطنتی که در قسمت شرقی تهران و بالای قریه مسگرآباد واقع بود، حرکت میکند که ناگاه باد تندی وزیده🌬 و طوفان برخاسته و مانع حرکت کالسکه میشود. شاه تا آرامشدن هوا فرمان توقف میدهد که گردبادی رسیده و به کالسکه شاه برمیخورد و شاه احساس میکند چیزی در دامن او افتاد آن را برداشته، میبیند نامهای است.💌 وقتی مطالعه میکند میبیند کسی برای خدا نامه نوشته.✍ فوراً فرمان بازگشت میدهد و یکسره به منزل رئیسالوزراء وقت میرود و دستور احضار همه وزراء را میدهد.
همگان تعجب میکنند و حاضر میشوند. شاه 👑 در جلسه میگوید: بحمدالله به شکارگاه نرسیده به صید خود رسیدیم. پس نامه را از جیب خود درآورده و جریان وزیدن باد و طوفان و قراردادن نامه در دامنش را توضیح میدهد. آنگاه پیشکار مخصوص خود را با کالسکه سلطنتی به آدرس مزبور به مدرسه مروی میفرستد تا صاحب نامه را به حضور آورند.
تمام طلبههای مدرسه مروی تعجب نموده و خود نظرعلی هم وحشت کرده 😳که شاه مرا برای چه میخواهد؟ آیا کسی از طلبکارها به شاه شکایت کرده است؟
اما وقتی تشریفات مخصوص را میبیند تسکین مییابد.
نظرعلی وارد مجلس شده و در کنار شاه در جایی که برایش در نظر گرفته بودند، مینشیند.
شاه 🤴میپرسد: اسم شما چیست؟ میگوید: نظرعلی.
اهل کجا هستی؟ طالقان.
آیا نامهای برای کسی نوشته ای❓ بعد از قدری تأمل میگوید: آری دیشب برای خدا نامهای نوشتم.
نامهات را کجا گذاردی❓سحرگاه لای درب مسجدشاه.
شاه نامه را نشان داده میگوید: آیا این نامه توست❓میگوید: آری.
آنگاه شاه به وزرا میگوید: کیست که در رفع حوایج ایشان مشارکت نماید و یکیک درخواستهای نظرعلی را خواند.📜
تمام حاجات وی طیالمجلس برآورده شد و نظرعلی که تا ساعتی پیش هیچ چیز نداشت، صاحب همه چیز گردید.
این عالم ربانی سرانجام در سال 1306 قمری در مشهد رضوی از دنیا رفت و در جوار حرم ملکوتی حضرت امام رضا علیه السلام مدفون گردید و نامه وی هم اکنون در موزه نگهداری شده است.
•┈┈••✾•🌿💬🌿•✾••┈┈•
این بود حکایت نظر علی طالقانی
منم تصمیم گرفتم برای خدا نامه ای بنویسم.✍
ملا نظر علی راست میگفت چه کسی محرم تر از خدا ؟؟
با هر کسی درد و دل کنم جز اینکه حرفهامو و بشنوه و سری تکون بده کاری از دستش برنمیاد.🤷♂
آدم برای چی باید سفره دلشو پیش هر کسی باز کنه.🤔
خدا هر طور صلاح بدونه وسایل و اسباب حاجت منو فراهم میکنه.
وضو گرفتم، دفترم رو باز کردم.📖🖋 خیلی ساده و خودمونی شروع کردم.
🌺🍃🌺✨🌺🍃🌺
┄┅═✼ به نام خدا ✼═┅┄
سلام خدای مهربانم
..............................................
..............................................
.
ادامه دارد.... •°●○
#خاطرات_ندای_ظهور
#سه_شنبه_های_مهدوی
🆔 @NedayeZohour