eitaa logo
نگاهی نو
2.1هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.1هزار ویدیو
32 فایل
✍️ کنکاشی نو در ایران باستان 👈 اینجا از ایران و اسلام می‌گوییم آن گونه که بود... آن گونه که هست... 🇮🇷 صادقانه و بدون تعصب 🌺🌺 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282 ارتباط با ما: @coment_negahynov
مشاهده در ایتا
دانلود
⁉️ پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک 🤔 (قسمت دوازدهم) 📎 لینک قسمت یازدهم: 🌸https://eitaa.com/Negahynov/3376 پارچه‌ها را نگاه کردم. گفتم: «این قهوه‌ایه فکر کنم خوبه» و با تردید برگشتم سمت اُوستا. 👀 یک لحظه چیزی شبیه لبخند، از پشت سبیل‌هایش به نظرم آمد! ولی احتمالاً اشتباه کرده‌ام. 🙄 مُشتش را جلوی دهانش گرفت؛ تک سرفه‌ای کرد و گفت: «آره خوبه». مغازه‌دار گفت: «مبارک باشه. بذار اندازه‌تم بگیرم...» آقا مراد گفت: «نمی‌خواد. همون ایکس لارج خوبه‌. فقط یه هوا گشادتر بگیر که بتونیم توش تکون بخوریم! 😁 حالا کِی آماده میشه؟» و کارت بانکش را از جیب شلوارش درآورد. صاحب مغازه گفت: «ان شاء الله شنبه هفته بعد... قابلی نداره... رمزتون چنده؟» ضریب امنیتی رمز کارت آقا مراد در حد تیم ملی بود: «یک دو سه چهار» 😁 🌸 @Negahynov از مغازه که بیرون آمدیم، آقا مراد دست کرد توی جیبش و مقداری پول درآورد: «برو از اون آب‌میوه‌ایِ سر کوچه یه چیزی بگیر بیار». شیطنتم گل کرد. گفتم: «یعنی بگم یه چیز خوب بده؟!» 😅 اخم‌هایش را توی هم کرد و گفت: «بلبل‌زبونی نکن! بدو ببینم. تا ماشینو روشن می‌کنم، دو تا آب میوه گرفتی اومدی.» 😒 در این مدت که پیش آقای مراد کار کرده بودم، فهمیده بودم که اخم‌هایش چند مدل است: عصبانیت، جدیت، حفظ ابهت و گاهی حتی شوخی! و اخم الآنش هرچه بود، اخم عصبانیت نبود! گفتم: «چشم اُوستا» و با خنده دویدم به سمت سر کوچه. 🏃🏻🏃🏻 🌸 @Negahynov در کوتاه‌ترین زمان ممکن، با یک لیوان آب طالبی و یک آب هویج برگشتم کنار ماشین. هر دو را گرفتم جلوی آقا مراد. آب طالبی را برداشت و گفت: «دستت طلا. بدو سوار شو که راه بیفتیم.» 😉 بعد، آب طالبی‌اش را یک‌نفس سر کشید و استارت زد. ساعت نزدیک ۶ بود. آفتاب غروب کرده بود. به نظر می‌رسید مسیر حرکتمان به سمت خانه است. 🚕 چند دقیقه بعد، اذان شد. نماز را در مسجدی که در مسیرمان بود، خواندیم و راه افتادیم. آقا مراد دست کرد توی جیبش و تکه کاغذی که روی آن یک شماره تلفن نوشته شده بود، بیرون آورد. کاغذ را دست من داد و گفت: «امشب با این شماره تماس بگیر. بگو برای استخدام زنگ زدم.» یک دفعه برق از سرم پرید! یعنی این قدر از دستم ناراحت شده بود که...؟! 😱 ادامه دارد... ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
اگر ایران فرانسه بود😒 #ایران #فرانسه #اروپا #دموکراسی ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
چرا باستان گرایان سکوت اختیار کردند⁉️ ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
اگر یک دهم اتفاقات فرانسه در ایران رخ می داد⁉️ ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینجا فرانسه مهد آزادی 😏 ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
چرا مرگ بر آمریکا می گوییم⁉️ #آمریکا #روز_دانشجو #دموکراسی #پهلوی ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
جنایتی دیگر از خاندان پهلوی 😢 ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
آتش غیب 🔥 ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
ثواب کشتن وزغ در آئین زرتشت🐸 ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
چی بودیم، چی شدیم ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
قابل توجه حامیان حقوق حیوانات🕊 #زرتشت #خرفستران #احکام ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️ماساژ درمانی در خیابانهای فرانسه! ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
از بین بردن پروانه ها در آئین زرتشت😳 #زرتشت #خرفستران ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
تاسیس تجهیزات نگه داری مواد غذایی توسط مسلمانان🍐🍓 ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
مسلمانان پیشگامان تکنولوژی چرم سازی در جهان👌 ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
اجاره دادن بردگان برای کارهای نامشروع در دوران هخامنشیان😱 ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
مجازات برای خیانت در امانت😒 ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
کردار نیک در آئین زرتشت🤔 ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
⁉️ پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک 🤔 (قسمت سیزدهم) 📎 لینک قسمت دوازدهم: 🌸https://eitaa.com/Negahynov/3389 آب دهانم را قورت دادم و بریده بریده گفتم: «یَـ... یعنی... اِخـ... راجم؟!» 😔 برگشت سمتم؛ یک اخم تحویلم داد و دوباره به جلویش نگاه کرد و گفت: «نبینم دیگه حرف بیخود بزنیا! اخراج برای چی باباجون؟! حالا تو تماس بگیر ببین کارِشون چیه؟ شرایطش چیه؟ اگه خواستی، برو. اگرَم نخواستی، شاید بهنام بخواد. اونم نخواست، دوتاتون ور دل خودم هستید. نگران نباش.» 😉 هرچند نفهمیدم ماجرا چیست، ولی کمی خیالم راحت شد. 😌 آقا مراد چراغ داخل ماشین را روشن کرد و گفت: «حالا تا می‌رسیم خونه‌تون، امتحانتو بخون». 🌸 @Negahynov به خانه که رسیدم، سلام و علیکی با مادر و بچه‌ها کردم؛ آبی به دست و صورت زدم و با شماره‌ای که آقا مراد داده بود، تماس گرفتم: 📲 - سلام، ببخشید برای استخدام تماس گرفتم. - بله، بفرمایید. در خدمتم. درست نمی‌دانستم چه بگویم. کمی فکر کردم و گفتم: «ببخشید کارِتون چیه؟» مرد جوانی که پشت تلفن بود، جواب داد: «یه شغل خیلی خوب و مناسب! البته قبلش باید یه مصاحبه به صورت تلفنی از شما بگیرم. آماده‌اید؟» باید خودم را قوی و با اعتماد به نفس نشان می‌دادم. گفتم: «بله، آماده‌ام». 😎 چند سؤال درباره خودم و تحصیلات و مهارت‌هایم پرسید و گفت: «شغلی که ما براتون در نظر داریم، در فضای مجازی هست. یه شغل خیلی خوب. شما از همین الان استخدامید!» 😍 🌸 @Negahynov باورم نمی‌شد! حالا باید ببینم کارش چیست؟ حقوقش چه قدر است؟... ولی آقا مراد چی؟!... یعنی نجاری را رها کنم؟ 😐 زیاد فرصت فکر کردن نداشتم. با خودم گفتم فعلاً ببینم شرایط کارش چیست؛ بعد تصمیم می‌گیرم. پرسیدم: «یعنی من الان استخدامم؟!... میشه دقیقاً بگید باید چی کار کنم؟ راستی حقوق...» حرفم راقطع کرد و گفت: «بله، گفتم که استخدام هستید. فقط کاری رو که بهتون محوّل شده، درست و دقیق انجام بدید. ☝️ اگر خوب انجام بدید، حقوق خوبی هم می‌گیرید. ولی اگر بد انجام بدید، جریمه میشید و از حقوقتون کسر میشه... خب دیگه من بیشتر از این، وقتتون رو نمی‌گیرم که برید زودتر شروع کنید. خدا نگهدار!» 😳 🌸 @Negahynov خب، این هم از این! بالأخره آدم باید در طول عمرش با دو تا دیوانه هم آشنا شود که قدر عاقل‌ها را بداند! که خدا را شکر، فعلاً من با یکی آشنا شدم! 😁 نتیجه اخلاقی بعدی، این‌که همچنان من و بهنام، ور دل آقا مراد هستیم. 😉 ادامه دارد... ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دشمنان زیر خاک 🔹 هم میمیرد و جمهوری اسلامی می‌ماند ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حقایق آئین زرتشتی😒 ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
حکم مسخره کردن دیگران در آئین زرتشت😳 ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
قابل توجه کسانی که در عصر حاضر با چاقو به جان روحانیون می افتند😔 #زرتشت #موبدان #احکام #مجازات ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
⁉️ پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک 🤔 (قسمت چهاردهم) 📎 لینک قسمت سیزدهم: 🌸https://eitaa.com/Negahynov/3423 از مدرسه که درآمدم، با بچه‌ها خداحافظی کردم و سوار اتوبوس شدم. از مدرسه ما تا نجاری، حدود نیم ساعت راه است. 🚌 در این فاصله، ناهارم را که یک ساندویچ تخم مرغ بود، خوردم‌. به کارگاه که رسیدم، آقا مراد با دیدن من، اره مویی برقی را خاموش کرد و گفت: «علیک سلام! نمی‌خواد لباس کار بپوشی. صبر کن امروزم باید یکی دو جا بریم!» ای وااااااای! دوباره شروع شد! 😩 نگاهی به بهنام انداختم که در طرف دیگر کارگاه، مشغول کار با دستگاه فِرِز نجاری بود و هنوز متوجه آمدن من نشده بود. 👀 گفتم: «آقا مراد، میشه امروز با بهنام برید؟... راستی ببخشید، سلام!» 🙈 🌸 @Negahynov آقا مراد در حالی که داشت وسایلش را جمع و جور می‌کرد، گفت: «بهنام باید امروز این کار رو تموم کنه. تو برای چی نمی‌خوای بیای؟» 🤔 داشتم فکر می‌کردم چه بهانه‌ای بیاورم که آقا مراد گفت: «فقط به قول معروف، کج بشین؛ راست بگو❗️» انگار فکر آدم را می‌خواند! 🙄 با خودم گفتم: «اصلاً بهونه بی بهونه. مرگ یه بار، شیون یه بار. قشنگ، حرف اصلی رو می‌زنم و خلاص!» 😑 گفتم: «راستش...» آب دهانم را قورت دادم و ادامه دادم: «راستش روم نمیشه!... آخه با اون حرفایی که دیروز شما می‌زدید، همه یه جوری نگامون می‌کردن!» 😕 🌸 @Negahynov نگاهی به آقا مراد کردم که عکس العملش را ببینم. 🙄 برق پیروزمندانه‌ای در نگاهش دیدم که دلیلش را نفهمیدم! 🤔 نشست روی صندلی و نگاهم کرد. قیافه‌اش یک چیزی کم داشت!... آهان حالا درست شد: گِرِهی به ابروهایش انداخت 😠 و گفت: «بیخود! مگه من حرف ناحسابی می‌زدم؟!» بیا و درستش کن! حالا دیگر نه راه پس دارم؛ نه راه پیش! نه می‌توانم چیزی نگویم؛ نه مطمئن هستم که بتوانم حرفم را درست بزنم! 😰 خیلی ملایم گفتم: «آخه اُوستا، این که فقط بگیم گوشتتون، ساختمونتون، لباستون، کارِتون خوب باشه که نمیشه! اصلاً طرف نمی‌فهمه باید چی کار کنه. باید بهش بگیم منظورمون از خوب دقیقاً چیه.» 🙄 🌸 @Negahynov بعد، به امید این که آقا مراد بی‌خیالِ این بحث شود، گفتم: «راستی اُوستا، دیشب زنگ زدم به همون شماره‌ای که دادید... می‌دونید چی گفت⁉️» آقا مراد با خونسردی مرموزی فقط گفت: «چی؟» با آب و تاب، ماجرای دیشب را تعریف کردم و گفتم: «حتماً طرف کلاه‌برداره یا یه ریگی به کفشش هست یا... یا دیوونه هست! 😏 آخه آدم عاقل که نمیگه بیا یه شغل خوب انجام بده و بعد، گوشی رو قطع کنه‼️ اصلاً منطقی نیست!» ادامه دارد... ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282