#شعر_رضوی
مانند آهوها که از صیاد حیرانند
دلهای ما در صحن گوهرشاد حیرانند
در حالتی بین زمین و آسمان هستند
انگار پرچم های تو در باد حیرانند
رو به افق های بلند و روشنی باز است
معمارها در پنجره فولاد حیرانند
فریاد حاجت دارها ...فریاد دلتنگی
نقاره ها از اینهمه فریاد حیرانند
در گنبد زردت که همچون چشم بابونه است
در زیر باران تک تک افراد حیرانند
از حس شیرین کبوترها چه می دانیم
مردم هنوز از قصه فرهاد حیرانند
یک لحظه از فکر خدا بیرون نمی آیند
آیینه های صحن مادرزاد حیرانند
*گل بابونه، نماد چشم خیره به آسمان حقیقت است
نجمه پورملکی
@Nehzat_Shahr