eitaa logo
- نیاز -
75 دنبال‌کننده
210 عکس
35 ویدیو
0 فایل
کَسری لَایَجبُرُهُ إلا لُطفُكَ و حَنانُكَ و فَقری لَایُغنِیهِ إلا عَطفُكَ و إحسَانُكَ .‌. < احتمالاً شبه پرایوتِ من > • کپی کردن در شأن شما نیست بزرگوار ؛ - آیدی‌م + لینکِ‌ناشناس سنجاقه .
مشاهده در ایتا
دانلود
ثُمّ بَکَیا جَمیعاً ساعة؛ سپس هر دو در واپسین خلوت عاشقانه خویش، سخت گریستند. بغض روزها فروخردهٔ سنگ‌شده در گلویشان ناگهان شکست و بالاخره اشک ریختند. سپس زهــراء چون مادری سالخورده و عطوف سر به زانوی علی گذاشت و دست‌های نحیف رنگ‌باخته‌ بر گونه‌هایش کشید که اشک نریز عزیزقلبم؛ چاره چیست؛ بگذار آخرین تصویر چشمانم از علی، همان چهره مردانه استوار باشد که هرگز چین به گوشه چشمانش نمی‌آمد. اشک‌ نریز؛ که تو خود شایسته‌تری بر اشک‌ریختن، و از طلوع‌ فردا تو مظلوم‌ترین مرد تاریخی. یکّه و تنها. همین.
۱۵ آذر ۱۴۰۳
فَوَقع عَلی_ علیه‌السلام_ علیٰ وَجهَهُ؛ سپس دو طفل خردسال، گوشه‌آستین بر دهان و هق‌هق کنان، بر پشت درب‌های مسجد آهسته گفتند که مادر ما فاطمه برای همیشه از دنیای پست شما رفت؛ حالا آسوده باشید. ناگهان علی، سخت به چهره بر زمین خورد. و جهان تاریک شد. و هیچ هنوز روشن نشده. و علی هیچ هنوز برنخاسته. «فَوَقع عَلی_ علیه‌السلام_ علیٰ وَجهَهُ» آخرین جمله تاریخ جهان بود؛ و جهان برای همیشه ایستاد. که سقوط علی، سقوط عالم بود. همین.
۱۵ آذر ۱۴۰۳
ثُمّ جَلَس علی شَفیرِ القَبر باکیاً حزیناً؛ آنگاه در تاریکای بقیع، سطح زمین را چنان مسطّح و صاف ساخت، که گویی نازکای تن ظریف هیچ دردانه و علت خلقتی زیر خروارها خاک سرد قبرستان مخفی‌نشده. که گویی پدر خاک، حتی صاحب قبری کوچک از زمین برای محبوب خویش نیست؛ بعد چون طفلی یتیم بر فراز قبر نشست؛ زانو به آغوش کشید و یکّه و تنها اشک ریخت. بی‌ آنکه کسی باز سر به زانویش بگذارد و بگوید اشک نریز عزیز قلبم. که تو از حالا مظلوم‌ترین مرد تاریخی. همین.
۱۵ آذر ۱۴۰۳
فَرَجَعَ؛ تاریخ هیچ‌ننوشته که «فَرَجَعوا». تاریخ هیچ فعل جمع ننوشته. تاریخ حواس‌جمع بوده. رسم در تمام جهان است که بعد از دفن و تجهیز میت، طایفه و عشیره متوفی زیر شانه‌های خانواده‌اش را بگیرند و گلاب بر چهره‌اش بپاشند و به خانه بیاورندش. هم‌صحبتش شوند و سه روز غذا طبخ کنند و لحظه‌ای تنهایش نگذارند. تاریخ اما نوشته که «فَرَجع». تنها برگشت. بی‌هیچ همراه. سپس با خانه‌ای ساکت مواجه شد. و تاریک. و سرد. و بستری خالی از فاطمه در آن کنج مهیب و کشنده خانه. آنگاه تکیه بر دیوار زد و نشست؛ کوهی تکیه‌زده بر دیوار. گریست و شانه‌هایش لرزید و از ریش‌هایش قطره اشک چکید و زیر لب گفت که من حالا مظلوم‌ترین مرد تاریخم. همین.
۱۵ آذر ۱۴۰۳
مظلوم‌ترین‌مردِ‌تاریخ ؛.mp3
3.84M
فَوَقَعَ عَلی عَلَیهِ السَّلام عَلی وَجهَه ؛ ؟🎧
۱۵ آذر ۱۴۰۳
- نیاز -
فَوَقَعَ عَلی عَلَیهِ السَّلام عَلی وَجهَه ؛ #هندزفری؟🎧
برایِ دلِ سوخته و بی‌قرارِ علی ؛ برایِ اولین شبِ بدونِ زهرا .. - فاطمیه ۱۴۰۳ ، شامِ شهادت زندگیِ امیر‌المومنین ..
۱۵ آذر ۱۴۰۳
۱۶ آذر ۱۴۰۳
هروقت احساس کردی بدشانسی به دانش‌آموزای مقطعِ ابتدایی فیروزکوه و دماوند فک کن ، که همیشه کلِ تهران تعطیل میشن به غیر دانش‌آموزان مقطعِ ابتدایی این دو محدوده -
۱۶ آذر ۱۴۰۳
هدایت شده از شارِع القَـمَـر؛
رفته‌ای، اما گذشتِ‌عمر تاثیری نداشت.. من که دلتنگِ توام امروز ، فـردا بیشتر..(:
۱۷ آذر ۱۴۰۳
یه ذره خوابیدم ؛ همش خوابشو دیدم :))) واقعا شده براتون که کل روز پیش یکی باشید ، بخوابید همش خوابشو ببینید و وقتی بیدار میشید عمیقا دلتنگش بشید ؟
۱۷ آذر ۱۴۰۳
کسایی که مشهد زندگی می‌کنن ، از نظرِ من خوشبخت ترین آدمایِ رویِ زمینن :))
۱۷ آذر ۱۴۰۳