یامهدی:
❣#عشق رنگین❣
#قسمت_دوازدهم
امروز دوباره کلاس نقاشی داشتم ,نمیدونم برخورد شکیلا چی میتونه باشه.
خیلی سوالا دارم که از ساره بپرسم.
بالاخره به کلاس رسیدم,سرجای همیشگیم نشستم,اما هنوز خبری ازساره وشکیلا نبود.
بعدازیک ربع ,ساره آمد ,مثل همیشه کنارم نشست وباخنده گفت:به به خانم آشوبگرمون چطوره؟
من:سلام,چرادیرکردی؟
شکیلا کجاست؟
ساره:با اجازتون حالش خوب نبود,نمیتونست بیاد,
یه کم عذاب وجدان گرفتم ,اخه حتما به خاطرمن ,جشنش به هم ریخته,دلم سوخت.
اهسته گفتم:حتما به خاطراون کارمن....
ساره:نه بابا,تقصیرخودشه,زیادی نوشید ,الانم توحالت نیمه هوشیاره,باباش ازبس عذاب وجدان داره ازکنارتختش تکون نمیخوره
اووووف,خیالم راحت شد وبرگشتم به ساره گفتم :حس کلاس راندارم میای بریم یه دور بزنیم؟
ساره:جانا توسخن از دل ما میگویی..
ولی من میخواستم به بهانه ی گردش یه کم با ساره صحبت کنم.
شدیم سوارماشین ,روکردم به ساره وگفتم:ساره من دوست ندارم به رفیقم سوظن داشته باشم وچون رک وراستم ,میخوام چندتاسوال ازت بپرسم بشرطی که ناراحت نشی هاا
ساره:بپرس بابا,مقدمه چینی نکن..
ببین ساره,گفتی ازشهرستان اومدی دنبال کار,این نشون میده که احتیاج به پول داشتی والانم یک منشی ساده هستی که نهایتش ماهی یک میلیون بگیری ,اما بااین یک میلیون پول اجاره ی اون اپارتمان که خیلی بیشترازحقوقته را ازکجا میاری؟؟
ببین قصد بدی ندارم,یه جورکنجکاویه.
من خواهرندارم ساره جان,احساسم به تو مثل خواهر نداشته ام است.
بعدشم تو منشی بابای شکیلا هستی ومیدونم اینقدبی اعتقاد نیستی که اجازه بدهی هرکسی دستت رابگیره,من دیدم دکتر دستت راگرفت ودنبال خودش کشوند,آخه برای چی؟؟....
ساره یک نگاه بهم کردو آهی کشید و...
ادامه دارد.....
💦⛈💦⛈💦⛈
نویسنده #طاهره_سادات_حسینی
❣#عشق رنگین❣
#قسمت_سیزدهم
ازهمون لحظه ی اول که دیدمت فهمیدم دختر باایمان وتیزی هستی ومیدونم قابل اعتمادی,خواهشا هرچه که میگم بین خودمون باشه.
راستش از روزی که استخدام اقای دکتر یا همون بابای شکیلا شدم,یه جورایی احساس میکردم حرف ناگفته ای توکارهای بهزاد(دکتر)هست,هرروز به بهانه ای, به من پولی چیزی میداد ,گاهی بی مناسبت وبامناسبت هدیه های گران قیمت برام میخرید وکلا نامحسوس به من محبت میکرد ومنم جذبش شدم,خوب آدمم,احساس دارم,ازشوهر قبلیم که هیچ شانسی نیاوردم وهیچ محبتی ندیدم,وقتی که بهزاد محبتم میکرد ناخوداگاه بیشتروبیشتر به سمتش کشیده میشدم ,تااینکه یک روز به خودم آمدم,دیدم به بهانه ی ازدواج ونشان دادن عشقی رنگین وفریبنده ,زن صیغه ای بهزاد شدم,من همسن شکیلام,یعنی هم سن دخترشم,اما الان زن موقتشم که ازدواج دایمم را هرروز به بهانه ای عقب میاندازد.
اون آپارتمان هم ,بهزاد برام رهن کرده واین دویست وشش هم برام خریده....
امایک چیز این روزها ذهنم رامشغول کرده وبه طوریکه به سرم میزنه از بهزاد جدا شم. آخه متوجه شدم با زن دیگه ای در ارتباطه,آخه برام غیرقابل باوره ,یک مرد تواین سن باوجودیک زن دایم ویک زن جوان موقت ,بازم دنبال دوست دختره .....
خیلی براش متأسف شدم,اما چیزی نگفتم ,فقط توصیه کردم عاقلانه تصمیم بگیره وتوکل به خدا کند وهیچ وقت با ریسمان پوسیده ی بهزاد توچاه نره وبه راحتی زن دایمش نشه...
ازموضوع اشکان هم با کسی ,چیزی نگفتم حتی به ساره ,چون از نظر من موضوع تمام شده بود ولزومی نداشت کسی درجریان باشه.
درسته توجشن شکیلا اعصابم خیلی خورد شد اما دعا میکردم حالش خوب بشه.
از شکیلا خداحافظی کردم وسوارمترو شدم,اما یک حسی بهم میگفت کسی داره تعقیبم میکنه ....
#ادامه دارد......
💦⛈💦⛈💦⛈
نویسنده #طاهره_سادات_حسینی
خدايا🤲
🇮🇷ايرانم و مردمانش رو به تو ميسپارم
در پناه خودت حفظ و از تمام بلاها دور بفرما🙏
الهی آمین🤲🤲
شبتون آروم🌜🌜
https://eitaa.com/Noorkariz
💠حدیث روز💠
🔶هم رتبـه شهـيدان
🔰عَنْ رَسُولِ اللّه صلي الله عليه و آله:
🔺 أَلا اُخْبِرُكُمْ عَنْ اَقْوامٍ لَيْسُوا بِأَنْبِياء وَ لا شُهدَاء تَغْبِطُـهُمْ النّاسُ يَـوْمَ الْقِـيامَةِ ... يَأْمُرُونَهُمْ بِما يُحِّبُ اللّه ُ وَ يَنْهَوْنَهُمْ عَمّا يَكْرَهُ اللّه ُ.
✅ رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمودند: گروهى هستند كه نه پيامبرند و نه شهيد ولى مردم به مقامى كه خداوند به خاطر امر به معروف و نهى از منكر به آنان عطا فرموده غبطه مى خورند.
📚[مستدرك الوسائل، ج 12، ص 182]
https://eitaa.com/Noorkariz
💠 تیمّم بخاطر آرایش
💬 خانمهایی که برای مجلس عروسی و مانند آن آرایش میکنند، نمیتوانند به جای وضو تیمّم کنند بلکه باید مانع را برطرف کنند و وضو بگیرند و اگر در وقت نماز برطرف نمیشود یا برطرف کردن آن با سختی زیاد همراه است باید علاوه بر وضو جبیرهای، تیمّم کنند و بعد از برداشتن آرایش یا ناخن مصنوعی، بنابر احتیاط واجب قضای نمازها را نیز بخوانند.
🔸 اگر ناخن کمی از حدّ معمول بلندتر باشد تیمّم صحیح است.
📚 پینوشت:
آموزش مصوّر احکام آیتالله خامنهای، ص 196.
https://eitaa.com/Noorkariz
6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ روز نوزدهم چلّه #حدیث_کساء به نیت فرج (پنجشنبه)
▫️حضرت زهرا سلام الله علیها میفرمایند:
💝 همیشه در خدمت مادر و پاىبند او باش، چون بهشت زیر پاى مادران است.
🔸الْزَمْ رِجْلَها، فَإنَّ الْجَنَّةَ تَحْتَ اقْدامِها...
📚 عوالم العلوم، ج۱۱، ص۹۱۰.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#حضرت_زهرا #روز_مادر
اللهمعجللولیکالفرج
✳️ ان شاالله بحق حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها حاجت روا و عاقبت بخیر باشید.🤲🏻✨
11.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آخرین روضه شهید عادل رضایی😭
او مداح گلزار شهدای کرمان بود که ساعاتی بعد از مداحی به شهادت رسید
https://eitaa.com/Noorkariz