بوی عطر عجیبی داشت!
نام عطر رو که میپرسیدم جواب سر بالا میداد شهید که شد توی وصیت نامه اش نوشته بود: به خدا قسم هیچ وقت به خودم عطر نزدم هر وقت خواستم معطر بشوم از ته دل می گفتم:
[السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام]
#شهید_حسینعلی_اکبری
#شهید شناسی"💫
https://eitaa.com/Noorkariz
🍏 🌧 🤲 دعای حضرت امام حسن مجتبی (عليه السلام) در طلب باران.
🤲 اَللَّهُمَّ هَيِّجْ لَنَا السَّحابَ بِفَتْحِ الْاَبْوابِ بِماءٍ عُبابٍ وَ رَبابٍ بِانْصِبابٍ وَ انْسِكابٍ. ⛈
🤲 يا وَهَّابُ، وَاِسْقِنا مُطْبِقَةً مُغْدِقَةً مُونِقةً، فَتِّحْ اَغْلاقَها، وَسَهِّلْ اِطْلاقَها، وَعَجِّلْ سِياقَها بِالْاَنْدِيَةِ فِى الْاَوْدِيَةِ، يا وهّاب، بِصَوْبِ الْماءِ.🌦
🤲 يا فَعَّالُ، اِسْقِنا مَطَراً قَطْراً، طَلاًّ مُطِلاًّ، طَبَقاً مُطْبِقاً، عامّاً مُعِمّاً، رَهْماً بُهْماً رَحْماً رُشّاً مُرَشّاً، واسِعاً كافِياً، عاجِلاً طَيِّباً مُبارَكاً، سَلاطِحاً بَلاطِحاً ، يُناطِحُ الْاَباطِحَ، مَغْدَوْدَقاً مَطْبَوْبِقاً مَغْرَوْرِقاً، واِسْقِ سَهْلَنا وَجَبَلَنا، وَبَدْوَنا وَحَضَرَنا، حَتّى تُرَخِّصَ بِه اَسْعارَنا، وَتُبارِكَ بِه فى ضياعِنا وَ مُدُنِنا. اَرِنَا الرِّزْقَ مَوْجُوداً، وَ الْغَلاءَ مَفْقُوداً.🌧
🤲 آمينَ يا رَبَّ الْعالَمينَ.💐
🤲خداوندا؛ ابرها را براى ما با گشودن درهايش براى ريزش آبهاى بسيار و فراوان و پى در پى به حركت در آور. ⛈
🤲 اى بخشنده؛ بر ما باران فرو ريز، و ريزش آن را آسان گردان، و درآمدن آن براى نمناك ساختن دشتها به وسيله ريزش آب تسريع فرما.🌦
🤲 اى آنکه انجام امور به دست اوست ؛ برايمان باران فرو ريز. بارانى قطره قطره، فراوان و بسيار، پى در پى و فراگير، نمناك كننده، وسيع و كافى، سريع و پاكيزه و روياننده، گوارا و مبارك، عريض و گسترده، كه دشتها را نمناك سازد. در كوه و دشتمان، و شهر و بيابانمان باران فرو ريز، تا قيمتهايمان را كاهش داده، و در كيل و وزنمان بركت عطا كنى، روزيمان را بما بنمايان، و قحطى را معدوم ساز.🌧
🤲 💐 اى پروردگار جهانيان دعایم را اجابت فرما. 🌸
📖 (من لا يحضره الفقيه: ۱/۵۳۵)
📚 امام مجتبی علیه السلام روح قلب مصطفی (صلی الله علیه و آله )
✍ آیت الله رحمانی همدانی
https://eitaa.com/Noorkariz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جهت تامل
با دقت چندین بار دیده بشه
https://eitaa.com/Noorkariz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خـــــدایا💞
در این شب زیبا زمستانی❄️
دلـــهای
دوســـــتانم را سرشار از نـور✨
شادی ڪـن💓
و آنچه را ڪه به بهــــترین
بندگانت عــطا میفرمایــے به
آنها نیز عـطا فرما🙏
شب ✨
شـروع سـکـوت خـــــداسـت💞
او آمـده تـا
نـزدیـکـے زمـیـن ،
تـا تـو آرام تـر از هـمـیـشہ
بــہ خـواب بـروی
شبتون پـر از یاد خدا✨💞
https://eitaa.com/Noorkariz
🌷روز پنجشنبه خود را
🍃معطر می کنیم به
🌷عطر دل نشین صلوات
🍃بر حضرت محمد و آل محمد(ص)
🌷اَللّٰهُــمَّ صَلِّ عَلی ٰمُحَمَّدٍ
🍃وَّ آلِ محمد
🌷وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
🌷در پناه حضرت محمد(ص)
و خاندان پاکش روزتون پربرکت
https://eitaa.com/Noorkariz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 جرعهای از زلال قرآن
📖سوره الرحمن، ۲۴ تا ۲۶
💠 وَ لَهُ الْجَوَارِ الْمُنْشَآتُ فِي الْبَحْرِ كَالْأَعْلَامِ* فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ * كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ*
💠 و برای اوست کشتیهای ساخته شده که در دریا به حرکت درمیآیند و همچون کوهی هستند! پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را انکار میکنید؟! همه کسانی که روی آن [زمین] هستند فانی میشوند.
https://eitaa.com/Noorkariz
🦋🦋🦋🦋
پروانه به خرس گفت:
دوستت دارم...
خرس گفت:
الان ميخوام بخوابم
باشه بيدار شم حرف ميزنيم...
خرس به خواب زمستاني رفت
و هيچوقت نفهميد که
عمر پروانه فقط 3 روز است
همديگر را دوست داشته باشيم
شايد فردايي نباشد...
آدماي زنده به گل و محبت نياز دارن
و مرده ها به فاتحه
ولي ما گاهي برعکس عمل ميکنيم
به مرده ها سر ميزنيم
و گل ميبريم براشون
ولي راحت فاتحه زندگي
بعضيارو ميخونيم
گاهي فرصت باهم بودن
کمتر از عمر شکوفه هاست
بيائيم ساده ترين چيز
رو ازهم دريغ نکنيم: محـــــ💗ـــــــب.
https://eitaa.com/Noorkariz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥اثرات مخرّب کلمات منفی!
در قالب طنز
حتما گوش کنید👌🏻
🎙استاد عزیزی
https://eitaa.com/Noorkariz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#فست_فود😍😋
🔴مواد لازم:
💥400 گرم سینه مرغ
💥 عدد نان لواش به مقدار لازم
💥1 عدد پیاز قرمز
💥1 عدد فلفل قرمز
💥 سیر یک حبه
💥روغن مایع
💥 خامه صبحانه 200 گرم
💥1 قاشق چای خوری پودر کاری
💥نصف قاشق چای خوری فلفل سیاه
💥نمک
💥پنیر پیتزا
🔴طرز تهیه:
مرغ را ریز خرد کنید .کمی روغن مایع را داخل ماهیتابه ای بریزید و گرم کنید. مرغ را داخل ماهیتابه بریزید و تفت بدید. سپس پیلز،و سیر خرد شده را اضافه کنید و به تفت دادن ادامه بدید. فلفل ریز خرد شده را اضافه کنید و کمی تفت بدید. سپس ادویه ها را اضافه کنید و هم بزنید. خامه صبحانه را بریزید و با حرارت کم 1 دقیقه بپزید و از روی اجاق بردارید. نان لواش را به شکل دایره ببرید. خوراک مرغ را وسط نان بذارید و داخل ظرف مناسب فر کنار هم بچینید. کمی پنیر پیتزا بپاشید و در فر 190 درجه
#آشپزی
https://eitaa.com/Noorkariz
🌹دعوتـنامه ای از طرف شهدا🌹
تاحالا دیدی شـهدا دعوتـت کـننجایی؟!
شهدا دعوتت کردن🇮🇷
👆اینجا کنار همیم تا شهدا🌷نگاهمان کنند!
زمان :شنبه ۱۴۰۲/۱۰/۲۳همراه با نماز مغرب وعشا
مکان :مسجد جامع شهر کهریزسنگ
https://eitaa.com/Noorkariz
(دام شیطانی
قسمت۱۱ 🎬
بابا بیچاره فکرمیکردبه خاطربرخوردش من اینجورشدم ,برای همین مهربان تراز قبل نازم رامیکشید....
ولی غافل از این که عامل این حالتم ,اول بیژن وبعدش اعمال خودمه...
خداییش خودم خیلی وحشت کرده بودم ,اما بازهم درس نگرفتم وزنگ زدم به عامل جنایت یاهمون بیژن وبهش گفتم چی برام پیش اومده.
بیژن گفت:اتفاقا این حالت نشونه ی خوبیه,یک نوع برون ریزیه,تواتصالات بعدی بهترازاین میشی,اولشه, تواستعداد مسترشدن داری هماجان...
روزهای بعدی ,تلفنی با بیژن درتماس بودم.جالبه که شوره ی سرم به کلی ازبین رفته بود واین باعث شد من به کارهای بیژن اعتمادکنم.
یک روز بیژن زنگ زد وگفت:هما یک جلسه توخونه ی یکی از دوستان هست که بهت افتخارمیدم بیایی,جلسه ای استثنایی هست وهرکسی را راه نمیدن ,آخه همه از مسترهای سرشناس وموفق هستند.
گفتم:بابا کنترلم میکنه ,نمیگذاره بیام.
گفت :جلسه طرف صبحه ,میام دانشگاه دنبالت وتاقبل ازاینکه بابات بیاد دنبالت ,برت میگردونم.
بااینکه یه کم میترسیدم اما خیلی دوست داشتم توهمچین جلسه ای باشم ومسترهای مهم راببینم.
به پیشنهاد بیژن مانتو قرمزم راپوشیدم,انگاررنگ قرمز یک تقدس خاصی براشون داشت
بعداز ساعتی انتظار بالاخره بیژن رسید.
نشستم توماشین.
بیژن دستم راگرفت وگفت قبل ازحرکت باید یک چیزی بهت بدهم.
ازتو داشبرد ماشین یک جعبه ی کوچک دراورد,یه انگشتر ظریف با نگینی که شکل یک چشم روش چسپانده شده بود.به انگشترنگاه میکردی ,انگاراون چشم داشت نگاهت میکرد.
انگشتررا کرد تو انگشتم وگفت اینم حلقه ی ازدواج برای همسرگلم...
از انگشتره خوشم اومد,بیژن میگفت این تک چشم ,نیروهای اهریمنی را ازت دور میکنه ومن نمیدونستم که این انگشتر باعث جذب شیاطین میشه.
حرکت کردیم به سمت مقصد....
#ادامه_دارد ..
💦⛈💦⛈💦⛈
(دام شیطانی
قسمت۱۲ 🎬
وارد ساختمان شدیم,گویا خونه ی یکی از مسترهای زن بود,انگارنیمه های جلسه بودکه رسیدیم,ازچیزی که میدیدم خیلی تعجب کردم,
برخلاف جلسه ی قبل که معنوی وروحانی بود اینجا مثل تگزاس میموند,یک مشت زن بی حجاب ,قاطی مردا هرکدوم یک جام به دستشون که فکر میکنم,ش ر ا ب بود,باتعجب برگشتم به سمت بیژن وگفتم اینجا چرا اینجوریاست؟؟ اینا که دم از دین وقرب خدامیزنند با نجاست خواری و ش ر ا ب میخوان به قرب الهی برسند؟؟
بیژن گفت:تحمل داشته باش ,تو.چون مدارج عالی,عرفان راطی نکردی ,درک اینجورچیزا برات امکان پذیر نیست,تو.اینجا نمیخوادکشف حجاب کنی وچیزی بنوشی ,فقط یک اتصال بگیر تا ببینم ظرفیت تعلیم ترمهای بالاتر را داری؟
مثل همیشه نتونستم باهاش مخالفت کنم,دوتا از مسترها اومدن دوطرفم وبه اصطلاح خودشون وصلم کردند به شعور کیهانی...
خدای من همه جا را نورسیاهی فراگرفته بود به نظرم میرسید یکی داره کاسه ی سرم را میتراشه,دست وپاهام به اختیار خودم نبود وتند تند تکون میخورد ,ناخوداگاه از جام بلندشدم رفتم سمت اشپزخونه ,هرچی دم دستم بود شکوندم ,یه کم آروم شدم واومدم سرجام نشستم.
بیژن که شاهد همچی بود ,کف زنان امد کنارم نشست وگفت:آفرین هما,میدونستم که روح تو ظرفیتش را دارد,توموفق شدی به شعور کیهانی وصل بشی,اون ظرف شکستنتم ,یک نوع برون ریزی بود ازاین به بعد تومیتونی کارای خارق العاده ای انجام بدهی...
بعد انگارکسی توگوشش چیزی گفت ,بلند شد ,پاشو همااا بابات داره میاد سمت دانشگاه,پاشو تا نرسیده ,من ببرمت...
سریع پاشدم وراه افتادیم ,تقریبا پنج دقیقه زودتر از بابا رسیدم.
سوارماشین بابا شدم ,میخواستم سلام وعلیک کنم ,یکهو صدای انگلیسی مردگونه ای از گلوم بیرون امد.
بابا باتعجب نگاهم کردپشت سرهم سوالای مختلف پرسید,من میخواستم جواب بدهم اما بی اختیار بااینکه اصلا زبان انگلیسی وارد نبودم,جواب سوالات بابا راباهمون لحن صدا وبه زبان انگلیسی سلیس جواب میدادم.
خودم گیج شده بودم وبابا داشت دیوونه میشد...
رفتیم خونه,مامان امد جلو ,بابا زد توسرش واشاره کردبه من وگفت:حمیده,دخترت دیوونه شده😭
مامان شونه هام راتکون داد ,پرسید چت شده هما
اومدم بگم ,هیچی نشده و...
اینار صدای بچه ای از گلوم خارج شد که به زبان ترکی صحبت میکرد...😱
خودمم گیج شده بودم,بابا اینبار خشکش زده بود ومامان ازحال رفت..
منو بردن تواتاقم قرص خواب دادن بخورم تا بخوابم.
فک کنم به گمانشون من واقعا دیوونه شده بودم,عصرمیخواستن ببرنم پیش روانپزشک.
خیلی احساس خستگی میکردم,اروم خواب رفتم..
باتکانهای مادرم ازخواب بیدارشدم,مادرباترس بهم خیره شده بود.
گفتم:ساعت چنده مامان
مامان پرید بغلم کرد وگفت:خداراشکر خوب شدی,دیگه دری وری با زبانهای ترکی وانگلیسی نمیگی .
مامان:پاشو عزیزم یه چی بخور ,میخوایم بریم دکتر
گفتم:دکترررر
نه من طوریم نیست نمیام.
مامان:اتفاقا باید بیای,همون دفعه ی قبل که تشنج کردی میبایست ببریمت...
بالاخره با زور همراه پدرومادرم رفتیم پیش یک روان پزشک...
#ادامه_دارد ..
💦⛈💦⛈💦⛈
یامهدی:
😈دام شیطانی😈
قسمت۱۳ 🎬
باباومادر آنچه که دیده وشنیده بودند برای دکترتعریف کردند.
دکتر کمی به فکرفرو.رفت وبعدازکمی مکث گفت:بیماری دخترشما ....اصلا به نظر من بیمارنیستند ایشون دچار یک نوع عکس العمل برای کاری که انجام داده اند شدند,باتوجه به شرکت درکلاس عرفان حلقه که الان تازگیا بین جوانا وگاها بیماران برای فرادرمانی باب شده,احتمال جن زدگی وجود دارد که اونم از حیطه ی علم من خارج است وباید به یک عالم دین مراجعه شود...
پدرومادرم خشکشون زده بود
باورشون نمیشد بایکبارشرکت کردن توجلسات عرفان حلقه اینجورشده باشم,بیچاره هاخبرنداشتند من دو بار با شعورکیهانی یاهمان اجنه ,ارتباط برقرارکردم...
یه جورایی خودم هم ترسیده بودم,تصمیم گرفتم ,زنگ بزنم بیژن وازش بخواهم تواین کلاسها ومحافل اسم من را خط بزند.
شب بعدازاینکه باباومامان خوابیدند,زنگ زدم به بیژن وهرچه اتفاق افتاده بود گفتم وازش خواستم دور من را تواینجورجاها خط بکشه...
بیژن بالحنی خاص گفت:دیوونه ,توالان خارق العاده شدی,شعورکیهانی دروجودت حلول پیدا کرده ,ازت میخوام یکبار,فقط یکبار درجلسه ی خاص که بهمین زودیا برگزارمیشه ,شرکت کنی ومقام خودت رابه عینه ببینی...
گفتم چه جور جلسه ای هست؟
گفت:یه جشن هست همش شادی وپایکوبی..
گفتم :برای اخرین بار باشه...تلفن راقطع کرد
به یکباره یادم امد ما الان اول ماه محرمیم,ماه محرم هم ماه عزاوماتمه ,یعنی این چه جور جشنی هست؟؟
ازوقتی وارد عرفان حلقه شده بودم ,تونمازم خیلی سهل انگاری میکردم,دعای عهدوندبه وکمیل و...راکه قبلا همیشه میخوندم ,این چندوقت حتی یک بارهم نخونده بودم,خلاصه ازمعنویاتی که از ابتدای کودکی بهم اموخته بودند کلی فاصله گرفته بودم,وتنها چیزی که کمرنگ نشده بود ,عشق به امام حسین ع بود,اخه من ازکودکی باعشق حسین ع ,عشق میکردم ,نام حسین ع یک شیرینی وصف ناپذیری دروجودم به جوش میاورد
همین عشق مرا ازاین مهلکه نجات داد...
#ادامه_دارد ..
💦⛈💦⛈💦⛈
نویسنده #طاهره_سادات_حسینی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شبتون بخیر عزیزانم☺️
خدانگهدار تا فردا👋👋
خوب بخوابید 😴🥱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ🍃
《وَ مَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللهِ فَهُوَ حَسْبُه》
و کسی که بر خدا توکل کند
خدا برایش کافی است
الهی
با توکل به اسم اعظمت
روزمان را آغاز میکنیم
🌸 الهـی بـه امیـد تــو 🌸
✍اميرالمومنين علی عليه السلام:
هر روز جمعه مقدارى میوه به خانواده خود هدیه دهید تا از آمدن جمعه خوشحال شوند.
📚 بحار الأنوار: 104/73/24
https://eitaa.com/Noorkariz
💦❄️⛄️💦
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اللهم عجل لولیک الفرج🤲
❌ بشارت به حلول ماه رجب❌
🔻 خبر دادن آغاز ماههای بافضیلت به مردم اگر بدون قصد ریا و تظاهر و خالصانه برای تشویق دیگران به انجام عبادات و مستحبات این ماه ها باشد کار پسندیده ای است اما احادیثی که در سال های اخیر در فضای مجازی در مورد «ثواب عظیم اطلاع رسانی آغاز ماه رجب» منتشر شده و از پیامبر اکرم (صلی اللهعلیه وآلهوسلم) و امام باقر (علیهالسلام) نقل میشود در منابع حدیثی با سند معتبری یافت نشده و در واقع از شایعات اینترنتی و روایات ساختگی عصر ما به شمار میرود.
🔹حلول ماه رجب را پیشاپیش تبریک عرض می کنم🔹
✍جواد حیدری
🌸حتما تا اخر بخوانيد 🙏
🌹خدای من...
🌺 استغفار می کنیم بخاطر تمام لحظاتی که در مکانهای مقدسه اعم از کربلا، نجف، مشهد، قم و مساجد مختلف نفس می کشیدیم و شکری به جای نیاوردیم..
🌺 استغفار می کنیم برای همه بوسه هایی که بر گونه های عزیزانمان نشاندیم و دستهایی که به گرمی فشردیم و شکری به جای نیاوردیم..
🌺 استغفار می کنیم برای همه میوه هایی که بی واهمه چیدیم و غذاهایی که بدون ترس خوردیم و شکری به جای نیاوردیم..
🌺 استغفار می کنیم برای همه مهمانی ها و دورهمی هایی که بدون دل نگرانی دور هم جمع شدیم و شکری به جای نیاوردیم..
🌺 استغفار می کنیم برای تمام لحظاتی که دکمه های گوشی، آسانسور، عابر بانک و کارت خوان را بدون الکل و دستکش و دستمال فشردیم و شکری به جای نیاوردیم..
🌺 استغفار می کنیم برای تمام روزهای بی واهمه ای که با اتوبوس و مترو به مدرسه ، دانشگاه و محل کار می رفتیم و شکری به جا نیاوردیم..
🌺 استغفار می کنیم برای ...
اَسْتَغْفِرُ اللهَ ذَا الْجَلالِ وَالاِْكْرامِ مِنْ جَميعِ الذُّنُوبِ وَالاثامِ...
🌹 معبود من..
از لحظه ای که به من جان بخشیدی تا لحظه ای که جانم می ستایی.. برای همه نفس ها.. برای همه ثانیه ها.. برای تک تک دم ها و بازدم ها.. برای تک تک دیدنی ها و چشیدنی ها.. برای تک تک بوییدنی ها و لمس کردنی ها.. برای همه چیز و همه چیز..هرآنچه که در خیال من هست و نیست..هر نعمتی که من غافلم و تو می دانی..
استغفار می کنم به درگاهت..
🌹 خدایا...
بخاطر تمام گناهانم...بخاطر تمام حق هایی که خوردم و دم نزدم و بخاطر تمام کوتاهی هایم، در حقِّ خودت و صاحبین حق ... اِلهي اَلْعَفْوْ...
🌹 خدای من..
به حق قرآنت و به حق ۱۴ معصوم و انبیاء و صالحینت راه نجات مردم سرزمینم از این بیماری و مشکل را به پزشکان و متخصصان ما نشان بده..
🌺 مخواه این چنین بی گدار و بی آمادگی ترک دنیا کنیم.. مخواه که عاشقان حسینی و منتظران مهدی (عج) ات جز با شهادت در راهت یا مرگ باعزت به دیدار تو برسند..
🌺 مپسند که بر سر مزارمان و در مجالس ختممان به جای روضه ی حضرت مادر و ذکر سیدالشهداء و یاد شهدا ، پچ پچ و ولوله ی ویروسی اینچنین باشد..!!
🌺 به حرمت این ماه عزیز همه ی ما را از شر تمام بلایا و آفات آخرالزمان محفوظ بدار...
🌹 آمین یا رب العالمین..
🌺به اشتراك بزاريد
#کپیباذکرصلواتبرایظهورآقاامامزمان
https://eitaa.com/Noorkariz