📌تبیین عرفانی باورداشت برائت
نوع انسان اشرف مخلوقات و در ظهور اسماء الهی برترین خلائق است. هیچ اسمی یا صفتی از خداوند نیست جز آنکه کمال آن به قدر امکان در انسان نمود مییابد. بنابر این تفاوت میان افراد انسان به تفاوت مراتب تجلی اسماء و صفات الهی و به تبع اضداد این اسماء و صفات است که در دو طرف بینهایت امتداد یافته و بیشتر از انواع دیگر مخلوقات خواهد بود. کاملترین و پستترین موجودات که هر کدام مظهر تام اسماء متقابل و اضداد اسماء خداوند هستند از نوع انسان باید باشد.
از آنجا که هیچ اسم و صفت جز با ضد آن در ذهن مفهوم و در خارج محقق نمیگردد. ظهور هر اسمی از اسماء و هر صفتی از اوصاف پروردگار مستلزم ظهور اسم و وصف مقابل آن است. پس ظهور کامل اسماء و صفات الهی در انسانی مستلزم ظهور اضداد آن اسماء و صفات برابر او است. ضد حقیقی برای برترین موجود جز بدترین موجود نمیتواند باشد.
شرط کمال انسان در سیر بسوی ذات یا در تجلیات اسماء ، عبور از اضداد است. ظهور کمال جز در میان اضداد ممکن نیست و کسب هر مرتبه از کمال به عبور از اضداد متناسب با آن در طرف نقصان مشروط خواهد بود. بنابر این راه ظهور #کمالات_انسانی در شخص ، #زندگی میان ناکاملترین انسانها و قرارگیری برابر پستترین موجودات است.
اولیای #خدا مظهر تام هدایت و طهارت و مخالفین ایشان نمود کامل ظلالت و خباثت هستند. هر چه پیامبران و امامان در کمال برتری یابند به تناسب در جوامع پستتر و برابر افراد بدتر ظهور مینمایند. این دو گروه میبایست در دنیا هر چه بیشتر به هم نزدیک شوند تا در برخوردها ، بهتر نمایانگر اوصاف متقابل خداوند و اوصاف متضاد یکدیگر باشند.
تجلی اوصاف کمال و جمال در وجود هر کس به میزان قرابت او به مظاهر اوصاف کمال و جمال خداوند در ابعاد مختلف #اعتقاد و #احساس و #اخلاق است. در مقابل هر گونه #ارتباط باطنی یا ظاهری با بدان عالم ، موجب #ظهور ناپاکی و خباثت در انسان خواهد شد. همین واقعیت تضاد اوصاف ، #شیعیان امامان هدایت و هواداران امامان ضلالت را در باطن رو در روی یکدیگر قرار داده است هر چند در ظاهر متوجه آن نباشند.
#عرفان #تبری
📖 برشی از مباحث استاد محقق دکتر سید صائب هاشمی نسب
🔻توحید ، از عرفانِ وجودی تا کلامِ فلسفی
✍️ استاد محقق دکتر سید صائب هاشمی نسب
▪️عاقبت ذهن گرایی و خیال بافی جز تناقض نیست.
عارف مسلمان با تفکر در ذات خدا او را به وجود تقلیل داد. ذات خدا همان وجود شد تا بینهایت و نامحدود بودن ذات خداوند به وجود خدا برسد. وجودی که حقیقتی فراتر از سایر اوصاف و مشابه وجود سایر موجودات در نظر گرفته شد. حاصل این تناقضی شد میان وجود مخلوق و وجود خالق که در طول یکدیگر قابل تصور و تحقق نبودند.
عدم محدودیت در وجود ، غیر از بینهایت کمی است. وجود نامحدود هر غیر را از هر جهت نفی میکند تا جایی که فرض وجود محض حتی فرض هر غیر را ناممکن مینماید. نزد عارف ذات الهی وجود بینهایت است و هر چه غیر او موجود فرض شود به وجود است که موجود شده است. در این صورت وجود ذهنی و علم حضوری و شهود عقل هم نفی میشود که آغاز شکاکیت حتی در مدعا اصالت وجود و وحدت وجود است. یعنی با یک تحلیل دقیق عرفان وحدت وجود ، نظامی خود ویرانگر است.
بدتر آن که برخی با مقسم قرار دادن وجود به دنبال اثبات ذات خدا بوسیله عقل میروند. بعد از فرض اصالت و وحدت برای وجود آن را به واجب و ممکن تقسیم میکنند. گذشته از مصادره به مطلوب بودن این مقدمه در اثبات عقلی وجود خداوند پیش از اثبات وجود خارجی برای وجود واجب یا وجود مستقل، اساس تقسیم با تحلیل دقیق ارائه شده در ادامه نفی میشود؛ چرا که وجود مستقل جایی برای وجود رابط باقی نخواهد گذاشت.
از این نقطه دست و پا زدن عارف برای جمع میان وجود خالق و مخلوق آغاز میگردد. در این نقطه عارف از تجلی ذات سخن میگوید تا این تناقض را حل نماید. نظریهای که هیچگاه تصویر قابل فهمی از آن ارائه نشده است. به سادگی میتوان خود تجلیات را نیز مشمول این سؤال کرد که عین ذات هستند یا غیر ذات که اگر عین ذات باشند، توجیهگر غیر نتوانند بود و اگر غیر ذات باشند، حقیقت بسیط و مطلق وجود مخدوش گردد.
از اینجا به صفات خدا میرسیم از جمله وصف وجود و ثبوت که در نظر متکلم عین ذات خداوند و قابل شناخت است. کلامی به امکان شناخت معنی اسما و صفات خداوند باور دارد و در عین حال معتقد است که صفات خدا را باید به گونهای شناخت که از هر محدودیت مبرا باشد. شرطی که شناخت صفات را برای ذهن محدود انسان ناممکن میسازد. برای رفع این تناقض متلکم شناخت اصل یک معنا را از شناخت حدود آن تفکیک مینماید. در صورتی که هیچ معنایی بدون حدود ذهنی قابل تصور نیست.
در اینجا باز پرسش را متوجه اصل معنا میکنیم که عین ذات و غیر قابل شناخت است یا غیر ذات و قابل شناخت است.
متکلم راه فرار دیگر مییابد و رابطه صفات با ذات را این گونه تأویل میکند که صفات کمالی همان وجود یگانه با حیثیتهای مختلف است. ولی هیچگاه توضیح نمیدهد که چگونه تصور ذات خداوند با تصور حیثیات مختلف قابل جمع است.
در واقع هیچ تفاوتی بین این پرسش که رابطه صفات با ذات چیست و این پرسشها که فرق صفات با حیثیات و رابطه حیثیات با ذات چیست ، وجود ندارد و متکلم تنها صورت مسئله را عوض میکند؛ در آخر نیز بجای پذیرش محدودیت ذهن مدعی میشوند که این تناقض گویی ، قابل درک است ، ولی با لفظ و زبان بیان شدنی نیست.
با آنکه سر این مدعیات میان اهل عرفان و کلام نزاع تاریخی وجود دارد ، آنچه بیان شد گفتار دقیقترین عارفان و کلامیان است که ارزش بازگویی و بررسی داشت.
همانطور که شناخت ذات ممکن نیست ، شناخت رابطه ذات با مخلوقات اعم از اشیاء و اوصاف نیز برای ذهن بشر ناممکن است و هر چه بیان شود تنها باید در جهت تنزیه ذات پروردگار باشد.
#عرفان #کلام
┏━🍀━━••••••••••━━━┓
@norshariat110
┗━━━━••••••••••━🍀━┛
🔻
▪️همیشه عارف ترین ها از حلقۀ عالم ترین ها بوده اند.
▪️طریقه ی کسب ، نشر و ترویج علم و فرهنگ ، خود معیار سنجش معرفت افراد است.
این یک رویه است ، الدنیا مزرعة الآخره؛
▪️ یعنی اگر عرفانِ آخرتی ، آورده ی دنیایی بخصوص در باب علم نداشته باشد ، جز تعریف از ندیده ها نتیجه ی دیگری نخواهد داشت. و امری بیهوده خواهد بود. ( البته این موضوع با لفظ ایمان متفاوت است.)
▪️علیٰ أیّ حال ، پرهیز از یادگیری و نشر عالمانه ی همین ظواهرِ عرفیِ علوم و اصل دین ، نقطه ی فریبیست که معرفت پنداران صوفی مسلک ، استادِ اعظم آن هستند. و به وسیله ی آن، طالبان علم و معرفت را شکارِ سلک بی مقدار خود میکنند.
.
.
.
.
#استاد_محقق_دکتر_سید_صائب_هاشمی_نسب
#عرفان
#فلسفه
#سلوک
#اخلاق
#معرفت
#حوزه_علمیه_قم
#حوزه_علمیه
#حوزه
┏━ ▪️ ━━•••━━━┓
@norshariat110
┗━━━━•••━ ▪️ ━┛