یادش بخیر، یه سری تو یه گروهی بودیم
بعد یهو به طرف گفتم وایب یه مبل سبز کهنه و زهوار در رفته، توی یه خونه متروکه رو میدی که کلی گرد روش نشسته ولی خیلی کیف میده اگه روش بپریم...
اون شخصو یادم نیس، ولی وایبی که ازش میگرفتمو خوب یادمه
https://eitaa.com/41179734/3527
اوه عزیزم شاید باورت ولی من امروز ساعت ۵ صبح اینطورا داشتم به وایبت فکر میکردم-✨️
اصلنم مود نیس
https://eitaa.com/41179734/3527 اوه عزیزم شاید باورت ولی من امروز ساعت ۵ صبح اینطورا داشتم به وایبت
کلا وایب وهم و توهم و خیالهای ترسناک رو میدی.
یه ماسک با یه لبخنده لنتی مثلا :)
انگار یه خوابی، یه رویا که درواقع کابوسه
یه جای عجیب
یه جای گُنگ و نامفهوم
کسی که یه چیزیو مخفی میکنه