📪 پیام جدید https://eitaa.com/NotMood/2729 یاد کتاب مسخ افتادم #دایگو

🛐

ولی من یاد یه بازی‌ای که می‌کردیم افتادم- با داداشم. نمیدونم اسمش چی بود ولی توش خیابون داشت🤌🏻

من یه گوریل بودم که قدرت ویژش مشت بود- یَک مشتایی میزدم دیوارا میریختن اصن🛐 داشمم یه موجود عجیب الخلقه بود- ینی مثلا چشاش بالا پایین بودن اصن یه وضی... ولی خب این خیلی خفن بود- یه کارایی میکرد که جونش پر میشد، هیبنوتیزمم میکرد فک کنم...

این بود- تهش

میدونی چیشد، خیلی خوب بود! ما کللیییی مرحله رو با بدبختیییی رفتیم جلو بعد مرحله آخر بمب زدیم، شهردارو کشتیم و شهرداری کلا به فنا رفت (داشم اینکارو کرد) بعد همهههه پلیسا افتادن به جونش منم سریع کلاه شهردارو برداشتم رفتم رو تریبون و

میدونید چیشد

شهردار شدم:) یه گوریل شهردار شد:) بعد داشم نجات پیدا کرد:) بعد همه رقصیدن:)))) بعد بازی تموم شد:))))))) #موهطوا

خیلی سم بود😂😂😂

چقدررر زحمت کشیدیمممم😂😂😂

گرافیکو حال میکنین؟ با دسته بازی میکردیم- چون کامپیوترمون خیلی خفنه-