درمورد یه دختر نوجوون فضایی که اهل کشف و ماجراجویی و اینجور چیزاس و یه سفینه گونده هم داره-مدیونی فک کنی همه‌شون دارن!- خلاصه اینم میخواد پاشه بره فضا رو بگرده و اینا. منتها اینا یه قانون که نمیشه گفت، یه جور هشدار دارن درمورد سیاره‌های اکسیژن‌دار که نباید برن اونجا چون بعد مدتی تنفس اکسیژن خواهند مرد. اینم میگه باشه و میرود. سیاره‌های زیادی رو میگرده که اکثرنم بی‌خودن بدون تمدن خاصی یا اصلا اعضای خاصی تااا اینکه میرسه منظومه شمسی و زمین- سفینه‌ش شناسایی میکنه که دادا اینجا اکسیژن داره، من اونجا نمیتونم خودمو بارگذرای کنم و از اینجور حرفا ولی این دختره میگه مهم نی، بریم و میرن... و اینجوری یَک تمدن که چه عرض کنم چندصد تمدن کشف میکنه و میگرده و کلا داستان راجع به چیزایی که تو زمین میبینه و بیشتر روابطش با آدمایی که میبینس. توصیف بیشتر ازین ا من نخواین🛐 اما ته داستان اینکه سفینه طبق پیش بینی از کار میوفته اینم پرپر میشه میمیره.

اینم بگم که ریخت این آدم فضاییا اصلا اونجوری که کلیشه شده نیس! اینا عمدتا پوست کاملا سیاه یا کاملا سفید دارن و بعضی از قسمتای بدن‌شون بلوریه و کریستالی طوره-بعد مثلا گاهی رگاشون مقل یه رسته نخ نازک رنگی مشخصه با یه چیزایی شبیه این برچسبای آکواریومی- موهاشونم عین ابریشم نرمه و اونم معمولا یه بخشای شفاف داره و بلا استثنا همه موها سفید ولی ممکنه هرکی یه هایلایتی از یه رنگ دیگه لا موهاش داشته باشه. چشمای کشیده و به رنگای مختلف. قدشونم بلنده، ینی رشد قدشون فقط به واسطه مرگ متوقف میشه؛ ولی خب هرچقد پیرتر بشن این رشد نامحسوس‌تر میشه و قاعدتا زیاد عمر میکنن. رنگ خونشون همرنگ چشاشونه و کلا سردن- دستش میزنی انگار از یخچال اومده بیرون. این دختر داستان ما هم پوست سفید و مو با هایلایت آبی و چشایی به همین رنگ و قدشم کوتاهه- ینی به عنوان یه انسانم کوتاهه متاسفانه/خوشبختانه.

البته اون موقع پروفش فرق داشت شما به بزرگی خودتون ببخشین😔🌹 عا و اینکه تو این اکانت اصلا به پروفای دیگه کاری نداشتم و واضحه که بیشتر از اسم اکانت و همین پروفه نوشتم.

بعدم ایشون اینجا من منظورشو اشتباه فهمیدم-بس که خسته و گشنه بودم😔-چیزی که من فهمیدم مهم نیس ولی منظورش پروفایل دوم بود

-روان نویس، مطیعانه لابه‌لای انگشتان لاغرش که با آن حلقه‌‌ی فلزی چشمگیرتر از همیشه بنظر می‌رسیدند، می‌چرخید. ناگهان دستش را مشت کرد و با پوزخندی بر لب، یکی از نقاط سرخ رنگ روی نقشه را لمس کرد:"اینجا!"- یه کارا‌گاه/پلیسه که انسانه ولیی، می‌تونه پریان و شیاطین و کلا موجودات ماورایی رو ببینه و خب اینا یه تیم دارن برای کشف و دستگیری این موجودات خرابکار و کلا کارش همین. جنِّ بدو، پلیس تو رو نگیره اگه بگیره دمبتو گاز میگیره و از اینجور حرفا. و اینم گنگ گروهشونه؛ کهههه زیادی به حس ششمش اعتماد داره (قبول دارم، اینجاشو واقن از شخص پشت این کاربر اسکی رفتم) ولی منطقیه و بشددددت مغروره بشخصه اگه قرار بود داستان اینو بنویسم یه جا بدجوری مخشو می‌کوبوندم تو سنگ. و خب اینم مثل هر موجود گنگ دیگه‌ای، یه رقیب گنگ دیگه که فرق‌شون اینه که این از هوشش استفاده میکنه و اون از زورش -زوووورشششششششش- و کلا دعواهایی دارن- باید داشته باشن، نمک داستانه. و کلا اینطوری که هه ببین جن گرفتم بسوز _ کجای کاری من آیاکاشی گرفتم _ یتبکسمیثی _ ییمتقکبمسنیتس _ ب... البته همکارنا ولی رقیبن رقیبا، نه دشمن. بهمدیگه کمک میکنن، مجبورن🤌🏻 بخوام خود این شخصیت اصلیو هم با چند کلمه توصیف کنم: اعتماد به نفس، مغرور، کنایه آمیز، هوشمندانه و دقیقه. احتمالا یه چی تو مایه‌های ENTP یا ENTJ و اینکه اره و الان یه شیطان اعظمی تو ذهنم هس -غول مرحله آخره ینی- که خیلی گودرتمنده و اینا رو به فنا میده ولی دیقا نمیدونم میخواد چیکا کنه و چه بلایی سر اونا میاد ولی بهرحال... ولی بهرحالی وجود ندارهD:

و خب امیدوارم این پروفایل همون روزت باشه😂

آری همین #نویسندح_قلابی

آخ راسی، اسم اکانت ایشون درواقع "صبح"ئه منتها شب سیوش کردم عاری.

می‌خاره. پشه‌ها در کمین‌اند.

مامانم پرسید خواهرم کجاس منو بابام همزمان جواب دادیم بابام: تو اتاق داره درس میخونه من: تو اتاق داره فیلم می‌بینه بعد من اینطوری بودم که... عه... حالا شانس اوردم من صدام کم بود. دوستان وقتی قراره درس بخونید بگید مام در جریان باشیم.🤝

📪 پیام جدید https://eitaa.com/NotMood/2887 نیاز به هماهنگی نیست😂😐 چون مامانت فقط گفت خواهرت کجاست توام میگفتی تو اتاق پرسید داره چیکار می‌کنه؟! خیرررر #دایگو

خب ما معمولا وقتی میگیم کجاس منظورمون اینکه اطلاعات دقیق رو ارائه بدید😂😂