کتاب قلب جوهری یا همون سیاه دل -یکی از کتابای مورد علاقم- امروز فهمیدم یه فیلم ازش هست و دیدمش
اولا که اون همه صفحه رو توی کمتر از دو ساعت فیلم کرد، واقعا ظلم بود پتانسیل فیلم بهتر از اینا رو داشت
ولی شخصیت پردازیاش نسبتا خوب بودن
ولی چن جاش سر تفاوت شخصیتای توی فیلم و کتاب چیز شدم... یه چی تو مایههای کُفری- فشاری- عصبی البته این احساسات خیلی شدیدتر از اون چیزین که من حس کردم ولی خب حدودی-
مثلا باستا
توی کتاب یه چاقو کش خرافاتی و بیسواده؛ بیرحم و خشنه... تو فیلم یه احمق به تمام معنا بود🛐
البته تو کتابم همینطوره ولی نه دیگه اینقدررر احمق
یا اصن کارپریکورن که تو فیلم جودِی بود، خیلی شنگول بود. درحالی که تو کتاب به سرد و یخی و بیاحساس بودنش خیلی تاکید شده بود.
ظاهرشونم که اصن نگم، فشار خالص🛐
منکه به ذوق انگشت خاکی دیدم فیلمو، با دیدنش تو اون قیافه واقعا خورد تو ذوقم
نویسنده میگه: انگشت خاکی موهاش حناییه با سه تا زخم بزرگ و نازک قدیمی روی صورتش. موهاشم همش تو سر و صورتشه.
ولی تو فیلم موهاش بلند و بلوند و فره با چشای آبیییی چشای آبی رو از کجات اوردییییی
یادم نیس تو کتاب چشاش چه رنگی بود ولی ۹۹ درصد مطمئنم ابی نیسنننن
چراااااا با تصورات من بازی میکنییییییییییی
یا مثلا الینور
قرار بود یه پیرزن خپل باشه نه نی قلیون
فریدم بچهتر از این حرفاس و پوستشم تیرهههه- ینی سبزه
داریوسم لاغرهههه لاغررر
اصن داریوس و الینور توی فیلم از نظر هیکل باید جابهجا میشدن.