eitaa logo
شماره "۱"
144 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
110 ویدیو
4 فایل
برای آنان که روزی میان صفحات کتابی جا ماندند، همان کسانی که این دنیا برایشان کافی نیست. باد حرف‌هات رو به من می‌رسونه🌬: https://daigo.ir/secret/21657559098
مشاهده در ایتا
دانلود
به قول راوی، پارازیت⚡️
با تشکر از ایگدراسیل، بیاید قسمت اول داستانک رو بخونید و من برم.
ارواح از دو جاودانه می‌گفتند. از دو برادر که دوشادوش هم، محافظ نیکی و روشنایی بودند. برخی می‌گفتند، دو برادر فرشته چپ و راست خداوند است، و ایشان، نور رحمتش را این چنین بر سر مردمان نازل فرموده. آزاریل و مالکوعِم، درون قصر تندر زندگی می‌کردند، همانجا که روی تپه‌ها بنا شده بود و هیچکس اجازه رفتن به آنجا را نداشت. آن‌دو، قوی ترین، سریع ترین و حرفه‌ای ترین جنگجویانِ شناخته شده بودند، و همواره از روشنایی و حق، دفاع می‌کردند. آزاریل با موهای سپید و ظاهر اِلف گونه، آرام‌تر و سربه‌زیر تر بود. اما مالکوعم، همیشه شور و شوق بیشتری در خود داشت و علاقه بیشتری به شهرت و از بین بردن دشمنان. البته، هر قهرمانی یک دشمن می‌خواست، دشمن برادران، جیکوف، بود. مردی زاده شده از یک انسان و از یک کنترلگر آتش، با موهای سرخ و قدرت مهار نشدنی در آتش، همیشه عطش سیری ناپذیری به سوزاندن داشت. جادوگری پیر، روزی درون جنگل خموش، از دو برادر برای او خواند، سپس گفت برای اینکه جاودان شود و خود تبدیل به یک کنترل‌گر آتش شود، باید قلب برادران را درون آتش‌فشان کومودو بیاندازد. و این چنین، داستان آغاز شد.
بچه‌هاااا بیرون بودم اومدم خونه و میدونید چی دیدم اینترنت وای‌فای درست شدههههه😭😭😭😭
شماره "۱"
آقا من اعتراض دارممم من نمیتونم گیف بفرستم چرااا
شماره "۱"
آقا من اعتراض دارممم من نمیتونم گیف بفرستم چرااا
نمیدونم، اجازه دادم بهت، کسی میدونه بیاد بگههه