ناشناس: الهه رویا، داستان و افسانه‌ها ایستوریا (ιστορία=داستان) ایزدبانوی یونانی با موهایی بلند و به رنگ پر کلاغ‌های سیاه آپولو و با چشم‌هایی به رنگ آتش هفائستوس که زبانه می‌کشد، با لباسی از جنس ستاره‌های استرائوس و شب چون معتقد است رویاها در همان تاریکی شب دور از هیاهو جایی که اکثر فانی‌ها خوابند پدید می‌آیند و جان می‌گیرند جایی در زیر پتویی گرم. ادامه دارد... #yggdrasil °°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°° او رفیق شفیق آرتمیس است(آپولو از دستشون عاصیه بهتره نگم چه کارهایی که باهم نکردن و چه بلاهایی سرش نیاوردن البته رابطه خواهر برادریه دیگه شوخی زیاده😂 تازه وقتی آپولو فانی شد با ی کاسه تخمه فقط داشتن نگاش میکردن و میخندیدن البته بعدن که اوضاع بدتر شد سعی کردن کمکش کنن. خب بسه ما نمیخوایم راجع به آپولو و فانی شدنش حرف بزنیم😄 ) ولی با همه خدایان رابطه‌اش مثل آرتمیس نیست او با خیلی از خدایان مشکل دارد چون آنها معتقدند او خدای بی ارزشی است ولی نمی‌دانند اگر او نبود هیچ کدام از آنان نیز نبودند. #yggdrasil °°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°

این ایزد من بود🥺

عه این چه باحالههه یادم نبود اینو

به قول نِد توی کتاب ماه بر فراز مانیفست، زنده باد شب...)

چرت نگو من عاشقشممم، مو های تنم هر دفعه سیخ میشه

همین الان فهمیدم داس کوری زنه. من فکر می کردم مَردهههه

بی خیال هیچکس گدارد باحاله؟ بیشتر عوضیه تا اینجا. سادیسم داره😑

منم گاهی از آدم بد ها خوشم میاد ولی گدارد؟ دوست دارم خفش کنمممم

یوهوووو داستان داره جالب میشههه با اعتراض نوچه‌ی گدارد همه چی هیجان‌انگیزتر میشهههه

از اینکه واکنش نشون میدم اذیت می‌شید؟ اگه دوست ندارید بگید من ناراحت نمیشم...

📪 پیام جدید https://eitaa.com/Nummer_ett/4482 ویدار می‌دونم بی ربطه ولی یهو یادم افتاد.😂 دیشب خواب دیدم رفتم یه جایی (نمی‌دونم کجا) بعد یه مادر و دختره بودن با غرور وایساده بودن غذا می‌خوردن. بعد زنه به همه تعارف می‌کرد. گفتم چیه با اعتماد به نفس گفتش که دخترم بعد چند سال تلاش تونسته همه ماهی قرمزای رودخونه رو بگیره وکباب کنه😂😂😂 (داشتن ماهی قرمز می‌خوردن) فازم واقعا نمی‌دونم چی بوده که همچین خوابی دیدم.😂😂😂 #کرم_کتاب ~~~~ وااای🤣🤣🤣 ولی واقعا غرور داره نداره؟ ماهی قرمز گرفتن سخته😂 جدی قبلش به چی فکر می‌کردی؟😄