نشستهام وسط صحن پیامبر اعظم، دانههای تسبیح را آرام آرام رد میکنم.خانومها با چادرهای رنگیرنگی صفوف نماز را پر کرده اند ، بعید نیست این همان ''والصافاتصفا'' باشد.
از سرمای هوا دستانم یخ کرده و هر چند دقیقه یک بار آستینِ لباس کاموایی سفیدم را با زور روی انگشتانم میکشم.
زمین خیس است. خیسِ خیس! دو روز تمام است باران میبارد، اینجا کسی از چتر استفاده نمیکند. اینجا انگار همه دلشان میخواهد بشوند شبیه موش آب کشیده. شاید فکر میکنند این باران تطهیر است که میبارد و میخواهند سرتاپایشان غسل شود.
تسبیح را دور دستم میبندم و از جایم بلند میشوم. کفش هایم را میپوشم و میروم سمت آبخوری. چه چیزی در اینجا لذت اش بیشتر از یک نفس سر کشیدن یک لیوان آب است ؟
از صحن بیرون میآیم و از زاویه دورتر میایستم به تماشای گنبد. دلم میخواهد گنبد را از گوهرشاد و ایوان مقصوره تماشا کنم اما دور است. آنقدر دور که دلم طاقت نمیآورد. همانجا مینشینم و دست میگذارم زیر چانهام و مداحی را پلی میکنم ، مداح میخواند
'' خدا میدونه من از خودم هیچی ندارم
هرچی که دارمو امام رضا بهم داد ! ''
و من به اشکهایم اجازه جاری شدن میدهم.
- فیالحال -
#شرحیات
_نوارکاسِت
یا مَنْ اَرْجُوهُ لِکُلِّ خَیْرٍ ...
امشب آخرین شب جمعۀ ماهرجبه ،
حواسمون هست به خودمون ؟..
روزهای زیادی رو زندگی کردیم، تجربههای زیادی داریم و خاطرات زیادی رو تو روزای رفته جا گذاشتیم. این روزا به این فکر میکنم که این یک سال چقدر قشنگ گذشت ، انقدر قشنگ که دلم میخواد دوباره برگردم و اول زندگیش کنم. حتی شبهایی که غم وجودمو گرفته بود ، بازم امید ، مثل نور تو تاریکی میدرخشید و راهمو روشن میکرد.
این یک سال از روزی که شروع شد پر از خیر و برکت بود برام ، حتی گریهها پر بود از احساسات عمیق. من از لابهلای سختیها و دردها رشد کردم ، جوونه زدم و حالا امیدم برای زندگی کردن هزار برابر شده ! پر بود از آدمهای دوست داشتنی که دلم میخواد همیشه نگهِشون دارم ورِدل خودم و نزارم جایی برن.
حالا شروع فصل جدید زندگیم کنار امام رضام(: تو بغل خودش. این بهترین تولدی بود که داشتم و تو زندگیم میتونستم تجربه کنم.
امشب که میگشتم تو حرم دعا میکردم که امسال
هم مثل سال قبل سال رشد باشه ..!
شماهم برام دعا کنید :)🌿
ممنونم ازتون که کنارم هستید♥️
| - ۱۴۰۱/۱۱/۲۹ - مشهد |
هدایت شده از فُطرُس
Kolah-Ghermezi_Tavalodet-Mobrak-128(1).mp3
6.14M
دخترِ دوست داشتنی
با اینکه مدت طولانی ای از رفاقت من و تو نمیگذره اما جوری تو قلب من رسوخ کردی که انگاری از دوران خردسالی دوست دیرینهٔ من بودی.
البته بقولی کیفیت بیشتر از کمیت اهمیت داره
فاطمهٔ دندون خرگوشی عزیزم حالا که شمع ١٧ سالگی ات را فوت میکنی و وارد سنِ هیجانانگیز ١٨ سالگی میشی ، دوست دارم تو رو با موج عظیمی از احساسات در آغوش بکشم
اما چه حیف ، با وجود اینکه هر دوی من و تو در پایتخت زندگی میکنیم تاحالا چشمهای قهوه ای تو رو از نزدیک ندیدم
پس علی الحساب با یک آغوش مجازی و فوت کردن ١٧ شمع مجازی تولد امسالت رو جشن میگیریم
امیدوارم تولد ١٨ سالگی ات را همراه با بچههای گشت ارشاد توی یکی از باغهای دوست داشتنی تهران جشن بگیریم
تولدت مبارک فاطمه عزیزم 💚 @Nvr_Kst
هدایت شده از کهکشانِآرامش.
تولدت مبارک دختر ِ مهربون و قشنگم که با وجود کلی سختی بازم سرپایی و خودتو خوب نشون میدی. :")💅🏻♥️ @Nvr_Kst
هدایت شده از افکاردرونمن.
دورترین اما نزدیك ترین به قلبِ من
از اعماقِ وجودم و از تهِ قلبم دوسِت
دارم و تو تك ستارهی قلبمی، حقیقتن
چیزی براۍ گفتن ندارم ولی بدون تو
یھ تیکه از وجودمی.
[تولدت مبارك فاطمهی من @Nvr_Kst 💜']
هدایت شده از - یک عدد خوددرگیر -
خیلی حیف شد بالاخره نتونستم ببینمت و بفهمم تو واقعا چریکی یا نه😭🤣
تولدت مبارک خانومِ مودب دوستداشتنی.
❤️ @Nvr_Kst _
هدایت شده از خَطخطۍ .
تولدت مبارك، قشنگِ من ..
عزیزی واسم، خیلی ♥️(:
ـ @Nvr_Kst
امشب واقعا پرم از احساسات عمیق
و خدا میدونه با هرپیام چقدر لبخند اومد
روی لبم :))💕
خدارو هزاران بار شکر میکنم واسه
داشتن شماها🤍 :)
خلاصه دمتون حسابی گرم 🌸🌚