eitaa logo
یـِـکـ مـاہ مـانـدِه..!🇵🇸
131 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1هزار ویدیو
8 فایل
_هَرڪه‌پُرسید‌چہ‌دارَد‌مَگَر‌اَز‌دارِجهآن _هَمہ‌یِ‌دارو‌نَدارَم‌بِنِویسید‌"حُسِین"😌❤️ تولد کانالمون: ۱۴۰۱/۳/۱۸🙂♥ شرایط👇🏻😉 https://eitaa.com/joinchat/681050625C8a6d8f6ea0
مشاهده در ایتا
دانلود
و زندگی بعد تو چقدر بر من سخت گذشت :)💔 برادر آرمان علی وردی پ ن : بهشت زهرا . @One_month_left
مادرشهید بزرگوار گفتن که وقتی رسیدم بالای سر آرمان وقتی دیدمشون اول نشناختم:))) الهی بمیرم مگه چطور زدنت که مادرت نشناختت..؟! @One_month_left
با آنکه زیر شکنجه شدید و وحشیانه اغتشاشگران بود، اما لب به توهین باز نکرد. این در حالی است که دوستانش ساعت‌ها در خیابان به‌دنبالش بودند و او تلفن همراهش را جواب نمی‌داد.  کسی از او خبر نداشت و نگرانی دوستانش کم‌کم به خانواده هم منتقل شد و پدر و مادرش هم دستپاچه برای پیداکردن آرمان به خیابان‌ها آمدند. کسی می‌گفت با بیمارستان تماس بگیرد و دیگری پلیس را پیشنهاد داد. همین کار را هم کردند. اما خبری نبود که نبود. تا اینکه حوالی شامگاه همین شب، یکی از گشت‌های اطلاعاتی چیز مشکوکی کنار خیابان می‌بیند. روی آن پتو کشیده شده بود. وقتی پتو را کنار می‌زنند، جسم بدون حرکت و غرق در خون آرمان علی‌وردی را می‌بینند. آنقدر ضربه بر صورت این طلبه وارد شده بود که به‌راحتی قابل شناسایی نبود. در نهایت جسم کم‌جان او به‌سختی توسط دوستانش شناسایی می‌شود و پس از انتقال به بیمارستان به شهادت می‌رسد.  دوستانش می‌گویند آن شب بی‌هیچ دلیلی آرمان توسط لیدرهای آشوبگران در اطراف شهرک اکباتان ربوده شده و پس از شکنجه با شوکرهای خاص و شبه‌نظامی به کما رفت. حجم ضربه‌هایی که به سر این طلبه بسیجی وارد شده، باعث ضربه مغزی او شده بود. یکی از دوستان آرمان از عشق و علاقه او به رهبر می‌گوید: «وقتی در فیلم دیدم که آرمان زیر آن همه شکنجه باز هم لب به توهین به مقدسات باز نکرد، تعجب نکردیم چون شک نداشتیم که محال بود او این کار را بکند! او تا لحظه آخر پای اعتقاداتش ایستاد. ما هم راه او را ادامه می‌دهیم و انتقام خون به ناحق ریخته آرمان و آرمان‌های این ملت را می‌گیریم.» @One_month_left
خاطره ♥️🌿 سال آخر خیلی دغدغه داشت، چند ماه قبل شهادتش همش زنگ میزد و پیام می‌داد که بیا صحبت کنیم. بین صحبت هامون مدام میگفت: بعضی حرف ها اذیتم میکنه. اینکه بعضی ها هروقت من یا خانواده‌م رو میبینند، میگویند: چرا پسرتون فرستادید حوزه؟! آینده ش خراب شد... فلانی تو فامیل یا دوستای هم سن و سالش پزشکی و مهندسی و... میخونند، آرمان چی؟ باهاش صحبت کردم و دلداری دادم، گفتم اکثر طلاب بهشون از این حرف ها میزنند‌؛ که اساس درستی ندارد؛ فقط زخم زبان است. اما با وجود همه این سختی ها باید پای اسلام و انقلاب ایستاد. چند روز بعد زنگ زد و گفت: فکر هامو کردم... هیچ مسیری بهتر از طلبگی امام زمان(عج) نیست، هرکس هم هرچی میخواد بگه حالا که این توفیق رو بهم دادند، منم کم نمیگذارم... واقعا هم کم نذاشت... @One_month_left
آرمان با چند نفر از بچه‌های بسیجی برای آرام کردن اوضاع جلو رفتند، اما تعدادی آشوبگر از پشت‌بام چند ساختمان به آنها سنگ و اشیای دیگر پرتاب کردند. مجبور شدند به عقب برگردند. آرمان آن روز به کلاس درس در حوزه رفته و کتاب و عمامه‌اش را داخل کیفش گذاشته بود. کیفش هم روی دوشش بود. به‌گفته دوستانش، او خواست از بین آشوبگران عبور کند، بدون هیچ سلاح سرد یا گرمی. عده‌ای آشوبگر به چهره و ریش آرمان شک می‌کنند و جلوی او را می‌گیرند. یکی از آنها می‌گوید: بسیجی؟! و آرمان جوابی نمی‌دهد.  دیگری دست می‌برد به کیف آرمان و آن را با خودش می‌کشد. کیف را که باز می‌کنند، می‌بینند که کتاب‌های حوزه و عمامه داخل آن است. تا اینها را می‌بینند، داد می‌زنند: «آخونده! آخونده!» دور آرمان حلقه زده و تا می‌توانند او را کتک می‌زنند. از میان آشوبگران، نوبت به نوبت جلو می‌آیند و هر کسی ضربه می‌زند، و چقدر این صحنه آشناست برای آنهایی که روضه شهدای مظلوم کربلا را شنیده باشند. تصورش هم سخت است چه برسد به اینکه بخواهی تجربه‌اش کنی. او را روی زمین می‌کشند و با خود جلوتر می‌برند. لباس‌هایش را درآورده و باز هم به شکم و سر و صورتش می‌زنند. فحش می‌دهند و می‌خواهند با حرف‌هایشان او را تحقیر کنند. به‌راستی به کدامین گناه؟! ‌ از او می‌خواهند به ائمه‌اطهار(ع)، شهدا و رهبری توهین کند. @One_month_left
مادر شهید؛ روزمادربود... میدانستم آرمان یادش نمیرود... آمدتوی‌خانه‌پیشم؛گفت‌مامان‌چشمات‌روببند. گفتم‌چی‌کارداری؟گفت‌حالاشماببند. چشم‌هاموبستم آروم‌خم‌شدوشروع‌کردبه‌بوسیدن‌دستم... گفتم:مادرنکن! دست‌هاشوبازکردویه‌انگشترعقیق‌سرخ‌روتوی‌ دستانم‌گذاشت‌وگفت:مبارکه! الانم‌اون‌انگشتررودردست‌دارم بعدرفت‌پایین‌پاهام‌که‌پاهام‌روببوسه‌اجازه‌نمیدادم میگفت:مگه‌نمیگن‌بهشت‌زیرپای‌مادرانه! دوست‌نداری‌من‌بهشت‌برم؟(: @One_month_left
|🇮🇷| ـٰاین‌رـٰا‌بِنـویسید‌بھ‌ِهَرسَطرڪتاب یڪ‌روز‌بـر‌سـراعتقـاد‌خـود‌مـیمیریم:)!🚶🏻‍♂' ‌ _شهیدآرمان‌؏ـَلۍوردۍ!🎙' @One_month_left
💬 یڪے‌ از صفات‌ بارز آرمان، این‌ بودڪہ‌ هرگز این‌ اجازه‌ رابہ‌ خودش‌ نمی‌داد ڪہ‌بہ‌ ڪسے‌ توهین‌ ڪند. این‌موضوع‌ درحدے‌ بود ڪہ‌ اگرجلوے‌ آرمان ‌حرف‌ زشتے‌ زده مے‌شد، صورتش بہ شدت‌سرخ مے‌شد وخجالت‌ مے‌ڪشید. شاید اگر اغتشاش‌گران‌از این‌ موضوع باخبر بودند، دیگر آن شب از آرمان‌ نمے‌خواستند بہ حضرت‌آقا توهین‌ ڪند؛ چون‌ آرمان حتے‌ بہ خود آنها نیز توهین‌ نمے‌ڪرد..💔 :) @One_month_left
آرمان همانی که شهادتش هفتاد متهم دارد! @One_month_left
-اون دیگه فردا بین رفیقاش نیست؛ از بالا نگاهشون میکنه و لبخندمیزنه..!)💔🕊 @One_month_left