eitaa logo
🥀عُـشـــاق اَلشُھـــــــدا🥀
885 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
45 فایل
﷽ این چه سودائے است با خود ڪرده ام در عاشقے از تو گویم لیک، فڪرم جاے دیگر مانده است ارتباط‌مون @Shohada1380 بگـوشیم @Fatemee_315 آن سوی نداشته هایم تکیه‌گاهی‌دارم‌ازجنس‌خدا....
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ رمــــان "پایان یک عــــشـــــق💕" ‌ ‌ مامانم ظرف عسل رو گذاشت جلومون؛ خاله لیلا: -خب بزارید دهن همدیگر من و مهدیار یه نگاه بهم کردیم و زدیم زیر خنده مامان: -خب رسم هست؛ بدوئید تو خونه مهمون داریم.. انگشت کوچیکم رو انداختم داخل عسل و یکم عسل رو گذاشتم تو دهنش.. اون هم انگشتش رو عسلی کرد و گرفت جلو دهنم.. چاره‌ای نبود؛ دهنم رو باز کردم و گذاشت تو دهنم.. "وای‌ خدا" "اون لحظه دوست داشتم زمین دهن باز کنه و از خجالت فرو برم‌" ‌ پاشدیم تا روبوسی کنیم؛ دست‌هام هنوز تو دست‌هاش بود با خانواده‌ها روبوسی کردیم.. بابا: -بریم که مهمون‌ها منتظرن..! سوار ماشین شدیم، یه نگاهی بهم کرد و گفت: -به زندگی من خوش اومدی هدیه‌اَم‌ "با میم مالکیتی که گذاشت پشت اسمم احساس کردم دنیام عوض شد" مهدیار: -حالا باورت میشه الان خانم من هستی؟! خندیدم؛ صداش رو کلفت کرد و مثل لات‌های قدیم: -تو الان چــــــــــــــــــــــــی؟!صاحاب داری! -صاحابتم کــــــــــــــــــی؟!منم،افتاد؟! _حله بزن بریم که مهمون‌ها بی‌صاحابم میکنن‌ها! زد زیر خنده،بلندبلند می‌خندید؛ من هم از خندش خندم گرفت و بلندبلند شروع کردیم به خندیدن.. "تو بخند که بیمار خنده‌های تواَم" "همینجوری داشتیم می‌خندیدیم" دست خودمون نبود... مهدیار: -واای دختر چِمون هست ما؟! _نمیدونم! -از خوشحالی زیاده، حالا بریم واسه یه موزیک باااااااااحاااااااال صدای موسیقی رو یکم زیاد کرد؛ خودش هم به همراه خواننده شروع کرد به خوندن ـــــ ‌ آن دوتا چشمان تو هِی خودنمایی می‌کند لشگر موهای تو کشورگشایی می‌کند ‌ نقش زیبا بودنت را خوب ایفا می‌کنی با نمایش‌نامه آن در شهر غوغا می‌کنی ‌ من به زیر پای تو هِی فرش قرمز می‌کشم روی شِن‌های دلت یک بی‌تو هرگز می‌کشم ‌ "دل رو زدم به دریا و من هم همراه خواننده خوندم" ‌ من هوای اَبریَم جانا تو باران مَنی کافه‌ی دِنج همان رو به خیابان منی ‌ جان من جان مَنی جان مَنی جان مَنی ‌ دل پریشان تواَم گیسو پریشان مَنـــــی ‌ (آهنگ بی‌تو هرگز از فاضل) ـــــ ثبت می‌کردم؛ همه این تصویرها رو تو ذهنم ثبت می‌کردم ‌ نویسنده: eitaa.com/Oshagh_shohadam