eitaa logo
🥀عُـشـــاق اَلشُھـــــــدا🥀
887 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
45 فایل
﷽ این چه سودائے است با خود ڪرده ام در عاشقے از تو گویم لیک، فڪرم جاے دیگر مانده است ارتباط‌مون @Shohada1380 بگـوشیم @Fatemee_315 آن سوی نداشته هایم تکیه‌گاهی‌دارم‌ازجنس‌خدا....
مشاهده در ایتا
دانلود
「🌿」 - - افتـخارنڪن‌15سالتھ‌وگناه‌نمیڪنی! چون‌یـہ‌دختر‌خانـمۍبودڪه‌تـو14 سالـگۍشهیـدش‌ڪردن . .!:) 🌱 @Oshagh_shohadam
VID_20220209_014138_874_۰۹۰۲۲۰۲۲.m4a
1.5M
- با ھرکسۍ غیر از تو ؛ اگر رفاقت کردم . .
🌱 ♥ -بسم‌الله...🌸 بخونیم‌باهم...🤲🏻 بہ‌نیت‌شہیدگمنام مدنظر🌹 الهے‌عَظُمَ‌الْبَلٰٓآوَبَرِحَ‌الخَفٰآء ُوَانْڪَشِفَ‌الْغِطٰٓآءٌ…🍃
بْسٌمّ رٍبٍ اُلٌحُسُیٍنْ
_ 📮🌿 _ حاج آقا پناهیان خیلی خوشگل می‌گفت خدا تو رو دوست داره... تُ سرت و انداختی پایین دنبال دلت رفتی :)🥺🚶 @oshagh_shohadam
ای‌کاش‌عاشقِ‌مھدے‌شدن؛ مُدمیشد:)!-💔🚶🏻‍♂
‌ رمــــان "پایان یک عــــشـــــق💕" ‌ ‌ " از زبان هدیه " ‌ وارد خونه‌ی فاطمه شدم فاطمه هم بالاخره ازدواج کرده بود تا شب کلی با فاطمه حرف زدیم و تعریف کردیم شب هم شوهر فاطمه ما رو رسوند هیئت هیئت خیلی شلوغ بود رفتم گوشه‌ای از هیئت نشستم قرآن رو از داخل کیفم درآوردم و شروع به خوندن کردم فاطمه: -آجی..! بچه داره تکون می‌خوره! من برم قدم بزنم تو حیاط بیام _باشه عزیز، مواظب باش،میخوای باهات بیام؟! -نه ممنون فاطمه باردار بود براش خوشحال بودم*-* ‌ روضه شروع شد درباره‌ی شهادت بود{💔} ـــــ ‌ شهادت را امیدی بووووود سوووووی مااا😭 چرا برداشتند این نردبان رااا😭 چرا بستند راه آسمان را😭 رفیقانم دعااا کردند و رفتند😭 مرا زخمی رها کردند و رفتند😭 وااااای در باغ شهاادت را نبندید😭 به ما بیچارگان این سو نخندید😭 ‌ ـــ ‌ گریه‌ام اوج گرفته بود{😭} مهدیار جلوم بود با همون لبخند همیشگیش *-* _مهدیار تو قوووول دادی! :(( _دارم ناابود میشم _جات اونجااا خوبه یاد من نمی‌کنی؟! مهدیار: -اومدم به قولم عمل کنم دیگه (: فقط پات گیره!! _کجــــــا گیره..؟! -پیش زهرا و مهدی! -اگه رهاشون‌ کنی میای -اومدم دنبالت؛ -ما حواسمون از اونجا بیشتر بهشون هست -بیااا بریم،دیر میشه‌هاا "زهرا و مهدی رو تصور کردم اما "حضرت‌زهرا(سلام‌الله‌علیها)" رو خیلی بیشتر دوست داشتم{♡} چشم‌هام رو بستم روی همه‌چی صدای شدیدی همه‌جا رو فرا گرفت -_- مهدیار: -تموم شد،الان میریم " از زبان فاطمه " صدای انفجاااااار از داخل هیئت اومد آتیش از پنجره‌ها میزد بیرون فقط به فکر هدیه بوودم دویدم سمت داخل همه داشتن میومدن بیرون دنبال هدیه گشتم ولی پیداش نکردم رفتم داخل،شوهرم اومد سمتم و گفت: -نروووو دااااااااااااخل _هدیه داخله!! -باهم میریم دست‌هام رو گرفت و رفتیم داخل همه‌جا دود بود،نفسم سخت میومد ولی باید می‌رفتم رفتم سمت جاهامون هدیه افتاده بود رو زمین،با همون لبخند همیشگیش صداش زدم: _هـــــــــــــــــــــــــــــــــــدیه{😭} از قسمت پهلوش خون می‌رفت مثل "حضرت‌زهرا(سلام‌الله‌علیها)"{💔} ‌ نویسنده: eitaa.com/Oshagh_shohadam
‌ رمــــان "پایان یک عــــشـــــق💕" ‌ (پایان) ‌ " از زبان راوی"👤 فردای اون روز؛ شهدای اون فاجعه رو تشییع و خاک‌سپاری کردن که یکی از اون شهدا "شهیده‌هدیه‌کیامرزی" بود هدیه به صورت خیلی اتفاقی، داخل همون قبری که با مهدیار افتاده بود دفن شد و به رفیق شهیده‌ی خودش "شهیده‌نجمه‌قاسمپور" و همسرش پیوست{🌷} ‌ ـــ ‌ روز خاکسپاری فردین که از درون داغون بود رو به مهدی و زهرا گفت: _مثل اینکه باید از این به بعد پیش هم باشیم{💔} ‌ ـــ ‌ بله! پایان یک عشق واقعی میرسه به خود خود خود 💕"خدا"💕 ‌ بله! دختر ها هم میشن سخت هست،ولی غیر ممکن نه! اول باید در نظر داشت؛ " قدم اول برای شهادت " (: به قول "حاج‌قاسم" "بالاتر از دعای عاقبت‌به‌خیری " {♥️} ‌ دعا می‌کنم شهید بشید *-* و شما هم اگه از رمان ما خوشتون اومد برام دعای شهادت کنید لطفا. ‌ [ داستان براساس ذهن و تخیل نوشته شده. ] ‌ اگر کم‌کاری کرده بودم هم حلال کنید لطفا درپناه‌حق.یاعلی‌مدد پـــــایـــــــــان 🌱 ‌ نویسنده: eitaa.com/Oshagh_shohadam
به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقیست 🍃 نظراتتون رو راجع به این رمان بگید منتظر نظراتتون هستیم 🙋🏻‍♀ حتما نظراتتون رو به هدیه خدا می رسونیم 😉 https://harfeto.timefriend.net/16432165390283 پاسخ به ناشناس ها 👇🏼 @Shohada1380
حتما در لینک ناشناس بگید که ژانر رمان بعدی چطور باشه ؟ 🤔 از چجـور نـوشتـه هایی بیشتـر خوشـتون میـاد ❓ همـه رو بـهمون بگـید که یک نوشتـه براسـاس خواستـه شمـا بـراتون بارگـزاری بشـه در کانـال 😊 نظرات شما برامون مهمہ😌
آنچه خدا بخواهد صورت می‌پذیرد و هیچ نیرویی جز به وسیله‌ی خدا نیست... @oshagh_shohadam
🍃مانتوهرچقدرم‌‌بلندوگشادباشہ‌ آخرش‌چادرنمیشہ‌...! میراث‌خاڪی حضرت‌زهراۜچادره..!
•🍂🎨• ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ •ـوَدردَفتـر‌خـٰاطرات‌مـآبِنویسیـد: مـآهَـرچہ‌داریـم‌ازشُھـداداریـم..
. تو ڪیستے ڪه دلِ عالمے بُوَد وطنت سلامِ روح به آیات مصحف بدنت ..
ح‍‍‍‍‍‍ ‍‍‍‍‍‍ٰاج‌حُسٻن یڪتا مۍ‌گفتـ 🗣 در عالم‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍ رویا بھ شه‍‍‍‍ید گفتم : چرا‌ براۍ ما دعا نمۍکنید کھ‌ شهید بشیم؟ شهید گفت: مادُعامۍکنیم براتون‌هم‌شهادت مۍنویسند ولۍ گناھ💔 میکنید پاڪ میشھ ... @Oshagh_shohadam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام‌فرماندھ . . 🖐🏽 سلام‌از‌این‌نسل‌غیور‌جاماندھ💔✨ سلام‌فرماندھ . . 🖐🏽 سیدعلے‌دهہ‌ے‌نودے‌هاشو‌ فرا‌خواندھ :)!💙🔗🌱 @Oshagh_shohadam
من قاسم سلیمانی هستم.pdf
7.14M
فوق العاده زیبا من قاسم سلیمانی هستم😍 خاطراتی از شهید حاج قاسم سلیمانی🌱 تقدیم به شما📚 @Oshagh_shohadam
✨ اگر‌یڪ‌روز‌فڪر‌شھـآدت‌از‌ذهنـت‌دور‌شُـد.. وَ‌آن‌را‌فَـراموـش‌ڪرد؎؛ حتمـاً‌فـردآ؎‌آن‌روز‌را‌روزھ‌بگیـر'' ↵شَھیـد‌‌مُصطفـۍ‌صَـدر‌زادھ••🌿 @Oshagh_shohadam
💞 گفتنی نیست ولی، بی تو کماکان در من نفسی هست دلی هست ولی جانی نیست..🥺💔 ﴿❀♡شہید‌ آقاعلـے‌خلیلے➺﴾
دلٺنگم...! دلٺنگ‌؏ْـࢪوب‌شلمچه‌...! ؏ْـࢪوب‌شلمچه‌و‌امٺداد‌ خوࢪشید‌با‌گنبد‌طلآیۍسآݪاࢪشھیدآن...! ؏ْـࢪوب‌شلمچه‌و‌حسࢪٺ‌گذشتن‌از‌مࢪز...! ؏ْـࢪوب‌شلمچه‌و‌پروآزدل...!🙂💔
بْسٌمّ رٍبٍ اُلٌحُسُیٍنْ
🖐🏾🚶🏾‍♂ ‌به‌قول‌رفیقمون،، ‏مذهبی‌وغیرمذهبی‌نداره‍!! آد‍‌م‌بایدب‍‌رای‌خ‍‌ودش‌ارزش‌قائل‌باشه‌... هرچیزی‌رو‌نبینه؛ هرچیزی‌روبه‌زب‍‌‍‌ـ‍‌ون‌نیاره‍، هرچیزی‌روگوش‌نده..🌱 @Oshagh_shohadam
17.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نماهنگ بصیرتی و بسیارزیبای« رفیق شهیدم»😍♥️ با نوای حاج ابوذر روحی ✨ 👌🏻✨ @Oshagh_shohadam
‌‌‌‌‌‌Γ🌸 . . نمـاز صبـح را فراموش نکنید ! چـون نمازیست کهـ ملائکهـ ... شب و روز شاهد آن هستند :)🌱 - - - - - @Oshagh_shohadam
: 💡 میفرمایند استغفار کن از دلت میره! اگر کردی و غم از دلت نرفت؛ یعنی داری خالی;بندی میکنی :) بگرد گناهتو پیدا کن و اعتراف کن بهش...! -استادپناهیان🍃 @Oshagh_shohadam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا