eitaa logo
طومار نقد اندیشه
441 دنبال‌کننده
217 عکس
12 ویدیو
54 فایل
یادداشت ها و گفتارهایی از حجت الاسلام علی راد ( عضو هیئت علمی دانشگاه تهران )
مشاهده در ایتا
دانلود
🖋خلاصه ای از مباحث مطرح شده در شب نهم دوره تخصصی "ده شب در محضر الکافی" 🎙حجت الاسلام والمسلمین راد 📝 الکافی و مستشرقان 📍موضوع مطالعات خاورشناسان درباره کتاب کافی به سبب گستردگی مباحث و پیش نیازهای آن قابلیت طرح در یک جلسه را ندارد لذا در این جلسه از بیان پیش نیازها خودداری کرده و تنها بخشی از مباحث مطرح خواهد شد. 📍مراد از خاورشناسان در این بحث لحاظ جغرافیای زندگی نیست و ممکن است برخی از افرادی که خاورشناس بنام ایرانی الاصل و یا هندی باشند اما بلحاظ رهیافت و رویکرد خاورشناس محسوب شوند. 📍ادوار کافی پژوهی در غرب سه دوره را طی کرده است: 🔷 فقر و بحران آگاهی: دوره اول از دهه 1930 تا 1960 دوره آشنایی اجمالی با کافی و فقر اطلاعاتی است که در آن شناخت سطحی و فهرستی محض از کافی صورت گرفته است. 👈کتاب مذهب شیعه دونالدسون، تاریخ الادب العربی نوشته بروکلمان و پس از او شاگردش ریته در این دوره قرار دارند که اوج آن را در کار فواد سزگین می توان مشاهده کرد. 🔷درنگ در بخش های محتوای کافی: دوره دوم، که تا سال 2000 ادامه دارد دوره درنگ در محتوای کافی است که در این دوره بخش هایی از کافی ترجمه و مطالعه شده است. 👈مهمترین شخصیت های این دوره نورمن کالدر و مارسین کاوسکی هستند. 🔷تمرکز بر کافی پژوهی: دوره سوم از 2000 آغاز شده و تاکنون ادامه دارد. 👌در این دوره شاهد یک تحول در کافی پژوهی به نسبت دوره های قبل هستیم، هرچند هنوز هم به مرحله بلوغ نرسیده باشد. 📍آندره نیومن، اتان کلبرگ، مادلونگ مایکل کوک، رابرت گلیو در این دوره قرار داند. 📍یکی از پرسش های رایج علل توجه دیرهنگام مستشرقان به الکافی است. ✅در پاسخ می توان به عدم معرفی کافی از سوی حوزه علمیه، و اساسا توجه دیرهنگام غرب به تشیع را بیان کرد. 📍دستاوردها و بازتاب کافی پژوهی: پژوهش های خاورشناسان درباره الکافی فراگیر و همه جانبه نبوده و به همه زوایای کافی نپرداختند بلکه بیشتر به جنبه های کلامی و اندکی هم فقهی کافی پرداختند. 👌نکته دیگر اینکه پژوهش های خاورشناسان هم سان نبوده و خود انتقادی هم دارند. 📍پیش بینی ما این است که در آینده با توجه به ضرورت شیعه پژوهی نشاط علمی خوبی به وجود خواهد آمد لذا لازم است حوزویان در صدد بوده و به ترجمه و نقد این آثار بپردازند. 👈کافی به عنوان منبعی بسیار مهم برای بازشناسی تشیع نخستین، کافی به عنوان بازتاب دهنده میراث مکتوب حدیثی شیعه، کافی به عنوان تبیین کننده حوزه حدیثی ری، قم و بغداد، کافی به عنوان بازتاب دهنده اعتقادات شیعیان، کافی به عنوان مهمترین منبع روایی شیعه، مورد توجه خاورشناسان قرار گرفته است. 📍در میان خاورشناسانی که به طور مستقل به کافی پرداختند برخی متاسفانه با جزیی نگری برخودی ناهمدلانه داشته و عده ای نیز به طور خنثی عمل کردند. 👌مادلونگ که مهمترین کتابش جانشینی محمد(صلی الله عليه وآله و سلم) است مدخل کلینی دایره المعارف اسلام را نگاشته است. 👌👌مادلونگ در این مدخل به تاریخ گذاری سفر احتمالی کلینی به بغداد پرداخته و در مجموع با حضور بیست ساله کلینی در بغداد موافق نیست. 👈او به علل اقبال دانشمندان بغدادی به کلینی پرداخته و به فاصله گرفتن کلینی از الهیات تنزیهی مکتب قم و همسویی با مکتب بغداد در صفات الهی اشاره میکند. 👌👌👌مادلونگ در مقاله دیگرش با تامل در روایات به بازشناسی سبک تعلیمی اهل بیت علیهم السلام اقدام میکند. 👌مطابق گزارش او از روایات استفاده می شود که امامان شیعی علیهم السلام جلسات درسی منظم نداشته و کتابی تالیف نکردند. 👈احادیث اهل بیت علیهم السلام نیز بیشتر در پاسخ به پرسش ها بوده است. 👌👌👌👌مادلونگ از بررسی روایات کلینی به این نتیجه رسیده است که تفکر شیعی به معتزلی نزدیک بوده و امامان شیعی این تفکر را تایید کرده و متکلمان بعدی نیز در حقیقت به پشتوانه کافی و کلینی به این سو حرکت کردند. 📍آندره نیومن در آستانه 2000 مقاله ای در باب آموزه غیبت نگاشت و کافی را با غیبت نعمانی مقایسه کرد. 👈طبق گزارش او کلینی رابطه مثبت و همدلانه با دیدگاه سفارت و نیابت نداشته اما نعمانی بر اهمیت مساله سفارت و نیابت تاکید کرده است. 🔷مطابق این دیدگاه در مدرسه حدیثی قم با تکیه بر کافی که 23 روایت نقل کرده است به مساله غیبت اهمیت زیادی داده است و احتمالا قمی ها طولانی شدن غیبت را باور نداشتند در مقابل نعمانی روایات متعددی را از غیر قمی ها در این موضوع نقل کرده است. 🔶پژوهش دیگر آندره نیومن مقایسه سه کتاب کافی، بصایرالدرجات و محاسن برقی است. 🔴 ادامه در پیام بعد 👇 @emamhadi_qom
▪️مطابق این پژوهش کلینی سعی کرده مکتب حدیثی قم را در بغداد در تقابل با عقلگرایی افراطی نوبختی و اهل سنت تاسیس کند. ▫️به اعتقاد او 212 روایت خداشناسی کافی کاملا گرایشی عقل ستیزانه دارد. 📍رابرت گلیو خاورشناس دیگری است که پژوهش مستقل پیرامون کافی دارد. 👈ایشان در مقاله پیوند حدیث و فقه به مقایسه باب تیمم در فروع کافی و همین باب در سایر کتب اربعه میپردازد و نشان میدهد که کلینی نگاه فقیهانه داشته است و کافی بلحاظ ساختاری کتاب فقهی است و گزینش روایات کلینی با هوشمندی صورت گرفته است. 👌او در مقاله دیگرش به بحث پیرامون صفات فرا انسانی امام در الکافی، بصایر و محاسن میپردازد و معتقد میشود که سطح طرح این اوصاف در این سه کتاب متفاوت است و در این میان کلینی با وجود موافقت در اصل این اوصاف به تعدیل این دیدگاه پرداخته است. 🔶رابرت گلیو کلینی را نماینده تام و کامل امام شناسی در شیعه نمیداند. 📍مارسین کاوسکی پژوهشگر دیگری است که در هزاره کلینی دو مقاله اش را ترجمه کردیم. 👈او به این نتیجه رسیده است که نام کلینی در گفتمان رقیب (اهل سنت) شناخته شده بود. 📍کاوسکی از انتساب کتاب الروضه به کلینی در مقابل سزگین دفاع میکند و نقدهای سزگین را ناکافی و شتابزده میداند. 📍رساله دکتری تمیمه دائو آخرین پژوهشی است که به آن اشاره میکنیم. 📍این رساله در نقد اندیشه های امیر معزی است که امروزه طرفدارانی دارد. 📍او بر خلاف امیر معزی به تحلیل دقیق و عمیق منابع متقدم شیعی میپردازد. 📍او وجود جریان غلو را تایید میکند اما آن را جریان اصیل نمیداند 📍پژوهش های دیگری راجع به الکافی توسط خاورشناسان انجام شده که نظر به کمبود وقت در مجال دیگری بحث می شود علیه السلام 🔸معاونت پژوهش🔸 🔰 موسسه امام هادی (علیه السلام) 🔰 @emamhadi_qom
🔰 گزارش تصویری نهمین شب از دوره تخصصی "ده شب در محضر الکافی" از دوره های کوتاه مدت مؤسسه امام هادی (علیه السلام) 🔻 شب نهم دوره با عنوان «الکافی و مستشرقان»، با تدریس حجت الاسلام والمسلمین علی راد، در روز سه شنبه ۲۱ آذر ماه ۱۴۰۲ ه.ش برگزار گردید. ❖ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ❖ @emamhadi_qom
چکیده سخنرانی نشست علمی : فاطمه (س) از اسوه تا اسطوره (بخش اوّل) 🎙علی راد ا) . معناشناسی اسوه و اسطوره اسوه واژه ای اصیل عربی است و و برابر نهاد فارسی آن سرمشق و پیشوا است . معنای کانونی آن پیروی نمودن از الگو است در آیه « و لقد کان لکم فی رسول الله حسنة » و حدیث « فتاسّ بنبیّک الاطیب الاطهر (صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله) فان فیه اسوة لمن تاسّی» این معنا به کار رفته است . برای ریشه واژه اسوه دو معنای پیروی نمودن آگاهانه از سلوک و سیره نخبگان و پیشوایان و مساوات و برابری گفته شده است : «و علموا انّ الناس عندنا فی الحّق اسوة» در این سخن سهل بن حنیف مقصود برابری مردم در حق است و هیچ کسی بر دیگری ترجیح ندارد ؛ این معنا با معنای نخست اسوه قابل جمع است زیرا مولفه مشترک هر دو معنا هم ترازی است و این در معنای نخست « تأسی » نیز وجود دارد و شخص در تاسی تلاش دارد که خود را همانند , همسان , یک سان , هم رنگ , هم گون با اسوه و الگو قرار دهد . اسطوره «اسطوره» کلمه‌ای معرّب به معنای روایت و خبری است که اصلی ندارد و از واژه یونانی «هیستوریا» به معنی جستجو، روایت و تاریخ گرفته شده است. اسوه گرایی - گرایش فطری و البته آموزش پذیر در انسان برای رشد و جامعه پذیری - از جمله شیوه های اثر گذار در تعلیم و تربیت , رشد و تعالی شخصیت - ا زجمله مولفه های ایجاد انسجام فرهنگی , اجتماعی , سیاسی و .... در نظریه های کلان تمدنی . اسطوره گرایی رویکردی غلو آمیز و توأمان با اغراق در تصویرپردازی از شخصیت ها اطلاق می¬شود . از جمله ابزارهای اسطوره گرایی عبارتند از : قداست تراشی, کرامت پردازی, ادعای امتناع هماوردی با الگوی, امتناع شبیه سازی در سلوک , ... . نتایج اسطوره گرایی: 1) استحاله شخصیت . 2 ) مصادره شخصیت 3 ) . نقض اسوه بودن شخصیت. 💫اسطوره گرایی سبب استحاله اسوه از جنبه های الگو پذیری می گردد و سبب می گردد که زن مدرن در اصل امکان هم سان شدن با فاطمه ( س ) دچار تردید نظر می شود و چنین توجیه می کند که : او معصومه بود و اساساً شخصیت عجین شده با ملکوت و قدسیت داشت ولی من انسانی آمیخته با گناه و ماده هستم و من کجا و او کجا ؟ و این چنین احساس فاصله وجودی بنیادین میان زن مدرن و فاطمه (س) شکل می گیرد و فاطمه گرایی در حد شعار و نماد در فرهنگ ها و تمدن های اسلامی ظهور و دوام می یابد و بیش از این کارآیی ندارد . 💬 اسطوره گرایی مولود غلو , مولود پنداره تقابل و تفاضل با نمونه های رقیب , حس گرایی , .... است . ⚡️اسطوره گرایی از علل افول تمدنها است زیرا سبب رخنه خرافات در بنیان ها و نمادهای آن می شود و به مرور عقلانیت تمدنی را به عقلانیت اسطوره ای سوق می دهدو احساس و شور را به جای عقل و علم می نشاند . اسطوره گرایی مانع آینده نگری تمدنی است و تمدن را در گذشته متوقف می کند برای برون از این آسیب به تکثیر و تداوم اسطوره می پردازد و بدین سان حضور اسطوره در تار و پود تمدن توسعه و تعمیق می یابد و بنیان های تمدن را سست و تضعیف می کند . ( ادامه )👇👇 @OstadRad
چکیده سخنرانی نشست علمی : فاطمه (س) از اسوه تا اسطوره (بخش دوّم) 🎙علی راد 2). اهم سویه های بحث خوانش تمدنی از شخصیت و سیره فاطمی ( س ). الف) در فلسفه تمدن : (سویه های نظری و تئوریک) - مسائل نظری تمدن ؛ جنس و جنسیت از اصالت تا ابزار ؛ چیستی رویکرد نظریه های تمدنی به جنس زن . - تقسیم و تعریف تمدن با لحاظ جنس : تمدن مردانه و تمدن زنانه . - رابطه و نسبت تمدن با زن : رویکرد فلسفی به نسبت تمدن ها با زنان . - جایگاه و کارکرد های زن در مدل های تمدن سازی - زن در پیشینه تمدن های کهن : کهن الگوهایی زنان در تمدن های انسانی. - زن : عامل افول یا اقتدار تمدن ؟ - جایگاه اسطوره در تمدن ها : رویکردهای ایجابی و سلبی . - کارکردهای اسطوره در پدیداری و بقای تمدن ها - رویکرد تمدن اسلامی به جایگاه اسطوره ب) در مبحث مدل های تمدن سازی : (سویه های کاربردی و عملیاتی) - نقش زن در مدل تمدن اسلامی : از اصالت تا ابزار - نقش های زنانه : گونه ها و کارکردها - زنان اسطوره و تمدن ها - کارکردهای اسطوره های زن در مدل های تمدن ج) هرمنوتیک تمدنی ( مبانی , اصول و قواعد فهم و تفسیر تمدنی از میراث ) 💥اسطوره گرایی از موانع فهم و قرائت تمدنی از سیره معصومان است . در خوانش تمدنی از سیره فاطمی باید در آغاز به این پرسش پاسخ تحقیقی داد که : تصویر معیار از فاطمه (س) کدام است : تصویر اسوه گرا یا اسطوره گرا ؟ فهم تمدنی ما از سیره و شخصیت کدامین تصویر فاطمی (س) است ؟ در فهم و تفسیر تمدنی از متون فاطمی التزام به دو اصل ذیل ضروری است : اصل اوّل: التزام به واقع نمایی و اجتناب از فروکاست و احتراز از فرا ساخت شخصیت فاطمی این اصل از جمله از اصول هرمنوتیک تمدنی از سیره فاطمی است و ثمره کاربست آن نفی غلو و اسطوره گرایی از شخصیت فاطمی است . ما برای خوانش تمدنی از سیره و شخصیت فاطمه و جهانی سازی از وی به مثابه یک الگوی فراگیر برای همه زنان جهان به قرائتی اعتدال یافته نیازمندیم که به قصو ر و تفریط در بازنمایی شخصیت اصیل فاطمی دچار نباشد و هم چنین از افراط و زیاده روی در بازسازی شخصیت ایشان در حد اسطوره های تاریخی پیراسته باشد در غیر این صورت تصویر ارائه شده از ایشان فقط در حد نمادهای تاریخی و تمدنی باقی خواهد ماند و خود نقش جدی در الگوهای تمدنی در بخش نقش زنان درتمدن سازی ایفا نخواهد کرد. اصل دوّم: عصر سازی شخصیت و سیره فاطمی به افق زن مدرن بر پایه این اصل امکان نظری و عملی هم ترازی زن مدرن با سیره و شخصیت فاطمی تضمین می شود و هر گونه شائبه امتناع شبیه سازی و همسانی با شخصیت و سیره ایشان از اذهان زدوده می گردد , فاصله های روان شناختی و ذهنی میان زن مدرن با شخصیت فاطمی برداشته می شود و احساس آشنایی میان اسوه و زن مدرن شکل می گیرد و شخصیت فاطمی از نماد به معیار در تمدن تبدیل می شود .👇👇 @OstadRad
چکیده سخنرانی نشست علمی : فاطمه (س) از اسوه تا اسطوره (بخش سوّم) 🎙علی راد 3). خط غلو درباره فاطمه ( س) : هدف و اوصاف خط غلو در فضایل فاطمی (س) از گذشته تا کنون وجود داشته و الان نیز تداوم دارد و ما با پدیده به غلو معاصر و مدرن در خوانش از سیره و سیمای ایشان در گفتمان نخبگانی و عمومی مواجه هستیم . ⚡️خط غلو به دنبال اسطوره سازی فاطمه (س) و خارج نمودن وی از الگوی پذیری زن مدرن از او هست و البته این اختصاص به شیعیان و مسلمانان ندارد . نمونه های غلو در زنان برجسته جهان را نیز شاهد هستیم : غلو درباره مریم (س) , غلو درباره قدیسه های ادیان ابراهیمی و حتی جهان اسلام . مخالفان و موافقان در اسطوره سازی از اسوه های اهداف زیادی دارند ولی دستاورد آنها یکسان است و آن رساندن فاطمه به ترازی است که اساسا برای انسان و زن معاصر قابلیت اسوه بودن را ندارد زیرا انسان مدرن فاصله بسیاری زیادی میان خود با فاطمه (س) احساس می کند و به این نیتجه می رسد که اساسا جوهره وجودی فاطمه با انسان های عادی متفاوت است و فاطمی شدن و تاسی به وی برای او میسور نیست پس فاطمه (س) فقط به اسوه ای انتزاعی و ذهنی و تاریخی تبدیل می شود و در زندگی انسان مدرن نقش آفرین نخواهد بود. 💥ویژگیهای خط غلو فاطمه (س) عبارتند از : - تفضیل بدون مبنا , متعارض و غلو آمیز فاطمه (س) بر رسول خدا (ص) و پیامبران اولوالعزم . - تاکید بر تمایز وجود جسمانی و صفات فرا انسانی و فرا زنانگی فاطمه (س) . - ابهام سازی از فرایند آفرینش تا شهادت فاطمه (س) . - برجسته سازی جنبه عرشی فاطمه (س) . - برجسته سازی و خوانش احساس آلود از حیات فاطمه (س) . - اکتفای به رویکرد فضایلی و مناقبی در شناساندن فاطمه (س). - تسامح و تساهل در اعتبار سنجی نصوص و متون فاطمی (س). - فقدان منطق تحلیل و داوری در نقد و بررسی دیدگاه ها و تحلیل های فاطمه شناسی. - حس گرایی تجربی و خود پندار در فاطمه شناسی. - غفلت از نفوذ فضایل موضوعه و مجعول در میراث فاطمی از سوی جریان های اموی برای تخریب شخصیت فاطمه(س) . - ناتوان در استخراج آموزه های کلان , نظریه های کاربردی و منطق رفتار و اندیشه از میراث فاطمی (س) - جزئی نگری اخباری مسلک در سیره نگاری فاطمی (س) و اجتناب از سیره پژوهی اجتهادی و انتقادی - تاکید بر شناخت ناپذیری فاطمه (س) - باطن گرایی افراطی و تاویل محوری در فهم و تحلیل متون فاطمی (س). 💫 راهکار مواجه و تصحیح رویکرد اسطوره سازی از فاطمه (س) خوانش انسانی- اعتدالی از اسوه است و اجتناب از رویکرد افراطی و تفریطی در اسوه شناسی , اجتناب از رویکردهای کلامی و عرفانی و.... در باز سازی شخصیت ایشان به سود آرمانها و ارزش ها امروزین. @OstadRad
اصول و بایسته های خوانش تمدنی از سیره فاطمه (س) قسمت اوّل : https://eitaa.com/OstadRad/531 قسمت دوّم : https://eitaa.com/OstadRad/532 قسمت سوّم : https://eitaa.com/OstadRad/533 🎙علی راد @OstadRad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شبیه پدر ؛ کارکرد فقهی سیره نبوی در رفتار با فاطمه (س) (قسمت اول) درنگی در روایت تصویر فاطمه (س) در نگاه عایشه 🖊علی راد روایات معتبر عایشه بنت ابی بکر در مسائل و موضوعات مربوط به سبک زندگی و تعاملات خانوادگی رسول خدا (ص) به دلیل نقش همسری او و ارتباط نزدیک با پیامبر ( ص ) از اهمیت ویژه ای در بازنمایی رویکرد و نگرش رسول خدا (ص) دارد . تصویر عایشه از شخصیت و منزلت فاطمه (س ) آینه ای گویا و بی نیاز از هر گونه توضیح از واقعیت این شخصیت است . روایت شبیه پدر از جمله تصاویر ناب و دقیقی است که در روایتی از عایشه در منابع کهن حدیثی اهل سنّت گزارش و بر اساس آن فرع فقهی در کتاب های السنن تاسیس شده است. سلیمان بن أشعث سجستانی ( 275 ق ) مولف کتاب السنن این روایت را در باب « ما جاء في القيام » چنین نقل می کند : حدثنا الحسن بن علي وابن بشار ، قالا : ثنا عثمان بن عمر ، أخبرنا إسرائيل ، عن ميسرة بن حبيب ، عن المنهال بن عمرو ، عن عائشة بنت طلحة ، عن أم المؤمنين عائشة رضي الله عنها أنها قالت : ما رأيت أحدا كان أشبه سمتا وهديا ودلا ، وقال الحسن : حديثا وكلاما ، ولم يذكر الحسن السمت والهدى والدل ، برسول الله صلى الله عليه وسلم من فاطمة كرم الله وجهها : كانت إذا دخلت عليه قام إليها فأخذ بيدها وقبلها وأجلسها في مجلسه ، وكان إذا دخل عليها قامت إليه فأخذت بيده فقبلته وأجلسته في مجلسها . ( سجستانی , السنن , ج 2 , ص 522 ) . تحلیل : 1) از نگاه سجستانی این روایت از چنان اعتبار استواری برخوردار است که آن را مستند فتوای خود در کتاب فقهی او قرار داده است . این روایت در باب مناقب فاطمه (س ) بنت رسول الله ( ص ) در کتاب فضائل الصحابه نسائی ( 303 ق ) نیز با اندکی تفاوت در متن چنین روایت شده است : « ... أن عائشة أم المؤمنين قالت ما رأيت أحدا أشبه سمتا وهديا ودلا برسول الله صلى الله عليه وسلم في قيامها وقعودها من فاطمة بنت رسول الله صلى الله عليه وسلم قالت وكانت إذا دخلت على النبي صلى الله عليه وسلم قام إليها وقبلها وأجلسها في مجلسه وكان النبي صلى الله عليه وسلم إذا دخل عليها قامت من مجلسها فقبلته وأجلسته في مجلسها فلما مرض النبي صلى الله عليه وسلم دخلت فاطمة فأكبت عليه وقبلته ثم رفعت رأسها فبكت ثم أكبت عليه ثم رفعت رأسها فضحكت فقلت إن كنت لأظن أن هذه من أعقل النساء فإذا هي من النساء » (نسائی, فضائل الصحابة , ص 78 و : نسائی , السنن الکبری , ج 5 , ص 96 ). این حجر اسانید و طرق دیگر این روایت از دیگر محدثان اهل سنّت را گزارش کرده است و تردیدی در اصالت و اعتبار آن نکرده است ( ابن حجر , فتح الباری , ج 8 , ص 103 ) ؛ ذهبی , میسره راوی اصلی روایت را صدوق خوانده است ( ذهبی , سیر أعلام النبلاء , ج 2 , ص 127 ) . 2) بلندن شدن , بر پا خاستن یا به پا خاستن از جمله آیین ها و رسوم رایج در فرهنگ ها و ملل انسانی در هماره گذشته , حال و آینده تاریخ انسانی است . آیین به پا خاستن در مقابل اشخاص در فقه اسلامی به دلیل شرعی نیازمند است و سجستانی تلاش دارد که جواز و مشروعیت این مهم را در سنّت و سیره نبوی تبیین نماید زیرا آیات قرآن صریح در حکم نیستند از این رو ناگزیر باید جواز آن را در سنّت باز جست . شایان ذکر است بر پایه برخی از روایات از قیام در مقابل اشخاص به جز قیام بر جنازه مسلمان ( ابن ماجه , السنن , ج 1 , ص 492 ؛ ترمذی , السنن , ج 2 , ص 253 ) نهی و از جمله اسباب هلاکت و از شمار رسوم باطل امم پیشین بیان شده است ولی فقیهان سرآمدی از اهل سنّت این روایات را متروک و قابل استناد ندانسته اند ( هیثمی , مجمع الزوائد ومنبع الفوائد , ج 8 , ص 40 ؛ عظیم آبادی , عون المعبود شرح سنن أبي داود , ج 14 , ص 95 - 96) . ( ادامه : 👇👇 ) @OstadRad
شبیه پدر ؛ کارکرد فقهی سیره نبوی در رفتار با فاطمه (س) (قسمت دوّم) درنگی در روایت تصویر فاطمه (س) در نگاه عایشه 🖊علی راد 3) با توجه به عنوان باب مسئله و فرع فقهی این باب در کتاب السنن سجستانی بازیابی نصوص معتبر فقهی از سنّت و سیره رسول خدا ( ص ) برای جواز یا وجوب قیام هنگام ورود شخصیت برجسته ای در مجلس است. 4)در این باب سجستانی فقط دو روایت معتبر از سنّت و سیره نبوی را بازیابی و مستند فتوای فقهی خود قرار داده است . روایت اول « قوموا إلى سيدكم » از نوع قول و بیان نبوی است ولی روایت دوم از عایشه از نوع فعل و رفتار مستمر رسول خدا (ص) است . 5)مقصود از این قیام تکریم و تشریف شخص وارد بر مجلس است و بر منزلت والا و مهم وی حکایت دارد ؛ تعبیر سیادت به معنای شخصیت برجسته و متماز – در ساحت های متنوع سیاسی, فرهنگی, اجتماعی , معنوی و .... - در روایت نخست قید بسیار مهم در وجوب عمل به این رفتار است. 6)از سنّت قولی و سیره عملی رسول خدا این نکته استنباط پذیر است که به پاخاستن برای افراد شاخص و برجسته از الزامات اخلاقی و ادب اجتماعی اسلام است و سجستانی فقط یک مورد از التزام عملی رسول خدا ( ص ) در عمل به این آیین را در سیره آن حضرت معتبر دانسته است و آن هم قیام رسول خدا ( ص ) هنگام ورود فاطمه (س ) به محضر ایشان است . 7)با توجه به قید سیادت در روایت اول و قرینه بودن آن برای تفسیر روایت دوم , ملاک و مناط عمل به آیین به پاخاستن رابطه نسبی یا سببی با افراد نیست بلکه جایگاه سترگ و فاخر شخصیت دلیل اصلی آن است لذا قیام رسول خدا ( ص ) در مقابل فاطمه (س ) به دلیل رابطه دختری و پدری ایشان نیست و چنین رفتار و رویه ای از ایشان در مواجه با دیگر دختران و همسران آن حضرت گزارش نشده است . 8)علی رغم اعتبار و شهرت روایت عایشه شماری از فقیهان متاثر از پاردایم صحاح سته از توجه و استناد به این روایت در مسائل فقهی اعراض کرده اند اما پس از دوران گذار از این پارادایم بازگشت به این روایت در مسائل فقهی را شاهد هستیم و بر خلاف طرفداران این پارادایم , روایات متروک نهی از قیام بر انسان زنده را طرد و نقد کرده اند اما فقه اهل سنّت در دوره میانی هم سوی با اندیشه فقهی سجستانی نبوده است. 9)بایسته است فقیهان امامیه توجه به سیره نبوی در تعامل با فاطمه ( س ) در تحلیل مسائل و فروع فقهی مورد اهتمام ویژه قرار دهند . 10)افزون بر کارکرد فقهی رفتار رسول خدا ( ص ) , روایت عایشه بر همانندی شخصیت فاطمه (س ) با شخصیت پدر نیز دلالت دارد ؛ سبک و منطق گفتار , رفتار , کنش , سکوت , راه رفتن , شمایل , روش و سیرت فاطمه (س ) هم سان , همانند , هم رنگ , هم گون , هم تراز رسول خدا ( ص ) بود و این مهم فراتر از وراثت بر تأسی و همگون سازی فاطمه (س ) با رسول خدا ( ص ) به مثابه اسوه و نمونه انسان کامل بود . رسیدن به این تراز از همانند سازی به تلاش سخت , تکاپوی ژرف و مستمر در انطباق نیازمند است و فاطمه (س ) به خوبی از عهده آن بر آمد و عایشه نیز این حقیقت مسلم تاریخ را بیان کرد زیرا پس از رحلت نبوی فاطمه (س ) تنها شخصی بود که نُمود و تجلی رسول خدا ( ص ) بود . آری امروز روز به مینو پرکشیدن شبیه رسول خدا ( ص ) است . @OstadRad
شبیه پدر: کارکرد فقهی سیره نبوی در رفتار با فاطمه (س) 💥قسمت اوّل: https://eitaa.com/OstadRad/539 💫قسمت دوّم: https://eitaa.com/OstadRad/540 ✍️ علی راد @OstadRad