eitaa logo
طومار نقد
622 دنبال‌کننده
449 عکس
27 ویدیو
86 فایل
مطالعات تفسیر و حدیث امامیه
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از طومار نقد
بدیهی است كه پذیرش مبنای الاهی بودن مولف قرآن, افزون بر آثار پیشگفته, اصول و معارف اعتقادی دیگری نیز به دنبال دارد كه هر مفسّری را ناگزیر به آنها معتقد و ملتزم می نماید. از جمله آنها پذیرش عدل و حكمت الاهی و دیگر اوصاف جمال و جلال الاهی است كه در نوع نگاه و شناخت مفسّر از ویژگیهای مولف قرآن تاثیر گذار بوده و به دنبال آن در فهم سخن وی نیز تاثیر خواهد گذاشت. لكن از آنجا كه چنین اصول و معارف اعتقادی, نسبت به تفسیر قرآن, فراگیری و عمومیت داشته و اختصاصی به تفسیر ندارند و در مباحث تخصصی خداشناسی مطرح هستند, ضرورتی برای طرح آنها در این گفتار وجود ندارد. در اینجا تنها به این نكته بسنده می¬كنیم كه پذیرش مبنای الاهی بودن مولف قرآن, تمامی باورها و معارف اعتقادی مرتبط با خداشناسی در جهان بینی اسلامی (البته با قرائت شیعی) را ضمیمه خود دارد و مفسّر امامی با چنین شناختی از اوصاف خداوند به تفسیر قرآن خواهد پرداخت. به سخن دیگر مفسّر با پذیرش الله به عنوان مولفِ قرآن, در تفسیر آیاتی كه از ظاهر آنها جبر, قبح عقاب بدون بیان, تكلیف بما لا یطاق, تبعیض یا خشونت و... استشمام می¬شود, احتیاط نموده و با استناد به حكیم بودن خداوند و عدل ایشان, به قطع مصلحت و حكمتی را در چنین مواردی مد نظر خداوند دانسته و در نتیجه ظاهر این دسته از آیات را تاویل خواهد نمود, چرا كه افعال حكیم به طور قطع از مصالح و مفاسدی تبعیت می¬كند. در نتیجه در داوری و ارزیابی برداشتهای تفسیری, مفاهیمی كه مخالف با مصالح نوع(قطعی) بشر باشد, مردود خواهند بود. ای نكته در روایات اهل بیت نیز مورد تاكید قرار گرفته است . 📣با مَدرَس استاد راد همراه باشید: 🆔✨@OstadRad
هدایت شده از طومار نقد
كلامی ـ گفتاری بودن قرآن روایات بیانگر الاهی بودن قرآن, افزون بر تبیین ماتنِ قرآن, بر كلامی ـ گفتاری بودن متن قرآن نیز اشاره دارند, البته این نکته در احادیثِ دیگری نیز گوشزد شده است. در مجموع این روایات کلام بودن، ویژگی ذاتی قرآن از صدور تا ابلاغ آن به مخاطبان معرفی شده است, به سخن دیگر صدور قرآن از خداوند فرآیندی گفتاری داشته و با همان ویژگی به پیامبر(صلی الله علیه و آله) نزول یافته است. در حقیقت این روایات, احتمال طرح انگاره¬هایی چون تجربه دینی و گزاره¬ای در تحلیل سرشت وحی قرآنی را مردود اعلام کرده و بر گفتاری بودن فرآیند تنزیل آن تاکید دارند. متن گفتاری به سان گفتگوی دو طرفه و شبیه سخنرانی است و قیود متن نوشتاری را ندارد؛ در متنِ نوشتاری, مولف خود را موظف می¬بیند تا تمامی قرائن لازم برای فهم و تفسیر را در خود متن بگنجاند تا در کشف مراد جدی وی از سوی خواننده مشکلی پیش نیاید؛ لکن در متون شفاهی قرائن, ضمیمۀ متن نیستند بلکه متن صرفاً گزارشگر گفتگوهای رد و بدل شده میان گوینده و مخاطب بوده یا تنها شامل بیانات گوینده است و این وظیفه مخاطبان بعدی است که در فهم متن به قراین پیرامونی و اصلی آن توجه کنند. پس گفتاری بودن متن قرآن بدین معناست که خداوند در فرآیند انتقال متن به قرائن محیطی و ذهنی مخاطب خود توجه داشته و به آنها اعتماد نموده است. از این رو در فهم قرآن, فضای پیرامونی آنرا باید مد نظر داشت تا به مراد جدی خداوند دست یافت. به سخن دیگر نباید قرآن را بریده از محیط تاریخی و فضای پدیداری آن تفسیر کرد. به سخن دیگر میان متن گفتاری و نوشتاری نوعی تقابل وجود دارد كه در فهم هر یك تاثیر زیادی دارد كه حاكی از تفاوتهای عمیق آن دو با یكدیگر است. این تفاوت به مفهوم معنا در این دو متن بر می¬گردد. گفتار موقعیت مند است یعنی اینكه معنای آن در زمان و مكانی به عنوان تعبیر آوری رخ می¬دهد, به سخن دیگر گفتار موقعیت ها و نقش های اشخاص را در تشكیل معنا توزیع می¬كند. از این بُعد گفتار به صورت یك دیالوگ است كه امكان دارد یك طرفه نیز باشد(گفتار فرد با خودش). همچنین گفتار دارای جهان خاص خود است؛ جهان گفتار همان موقعیتی است كه گفتار در آنجا رخ می¬دهد. همه گفتارها در یك جهان مادی اما در جهان¬های گفتاری متفاوتی رخ می¬دهند كه از همدیگر متمایز هستند و در نحوۀ فهم و ارزیابی آن تاثیر گذار می¬باشند. در این رابطه آیت الله معرفت ذیل عنوان«اسلوب القرآن» ضمن تاكید بر گفتاری بودن سبك قرآن, در بیان تفاوت این سبك با سبك نوشتاری می¬نویسند: «سبك نوشتاری, مستلزم هماهنگی و انسجام در میان جمله ها و عبارت ها, و وحدت موضوع و سیاق در متن است به طوری كه متن, دارای موضوع معینی باشد و نویسنده توجه خود را از آن موضوع به موضوع دیگری منصرف نسازد و جز بر قراین متصل, بر قراین دیگر تكیه نزند. همچنین از دیگر ویژگیهای سبك نوشتاری آن است كه مخاطبان آن, فرد یا افراد خاصی نیستند بلكه برای همه آنهایی نوشته می¬شود كه می¬خواهند درباره موضوع بحث آگاهی پیدا بكنند, چه آنها كه در آن زمان حاضر هستند و چه آنهایی كه بعداً می¬آیند. از این رو گزاره¬های موجود در چنین سبكی, گزاره¬های است كه در اصطلاح منطق, گزاره¬های حقیقی گفته می¬شود. سبك گفتاری دارای ویژگیهای به عكس این ویژگیها است؛ به این معنا كه در آن, تنها وضعیت مخاطبانی در نظر گرفته می¬شود كه به طور شفاهی در حینِ خطاب حضور دارند. از این رو در سبك گفتاری, گوینده می¬تواند بر قرینه¬هایی اعتماد ورزد كه نزد مخاطبانش وجود دارد, از این رو لازم نیست در خود كلام آورده شود. همچنین در سبك گفتاری, التفات و انتقال از یك سخن به سخنی دیگر و تغییر لحن كلام له وفور یافت می شود. » نمونه روشن برای نشان دادن, ویژگیهای گفتاری بودن قرآن, 10 آیه نخست سوره عبس می¬باشد: )عَبَسَ وَ تَوَلىَّ أَن جَاءَهُ الْأَعْمَى‏ وَ مَا یدْرِیكَ لَعَلَّهُ یزَّكىَّ أَوْ یذَّكَّرُ فَتَنفَعَهُ الذِّكْرَى أَمَّا مَنِ اسْتَغْنىَ‏ فَأَنتَ لَهُ تَصَدَّى‏ وَ مَا عَلَیكَ أَلَّا یزَّكىَ‏ وَ أَمَّا مَن جَاءَكَ یسْعَى‏ وَ هُوَ یخَْشىَ‏ فَأَنتَ عَنْهُ تَلَهَّى‏( : روى را ترش كرد و سر برگردانید. چون آن نابینا به نزدش آمد. و تو چه دانى، شاید كه او پاكیزه شود، یا پند گیرد و پند تو سودمندش افتد. اما آن كه او توانگر است، تو روى خود بدو مى‏كنى. و اگر هم پاك نگردد چیزى بر عهده تو نیست. و اما آن كه دوان‏دوان به نزد تو مى‏آید، و مى‏ترسد، تو از او به دیگرى مى‏پردازى. 📣با مَدرَس استاد راد همراه باشید: 🆔✨@OstadRad
هدایت شده از طومار نقد
آیت الله معرفت در تبیین این آیات چنین می¬نویسد: «در این آیات دو موضوع مطرح شده است: یكی ملامت و دیگری عتاب؛ ملامت نسبت به كسی كه به هنگام ورود مرد فقیر و نابینا, چهره در هم كشید و روی گردانید و عتاب نسبت به كسی كه از توجه به یك مومن طالب غفلت كرد. اما اینكه چه كسی مورد ملامت قرار گرفت و چه كسی مورد عتاب, در ظاهر كلام هیچ دلالتی بر آن وجود ندارد و این امر را تنها شاهدان عینی این قضیه می-دانند. البته لحن آیه می¬تواند ما را راهنمایی كند كه در اینجا دو نفر قصد شده¬اند كه یكی ملوم است و دیگر معاتب؛ زیرا عبوس و تولّی امری اختیاری است كه حكایت از سوء نیت دارد و ساحت قدس پیامبر(صلی الله علیه و آله) از این امر ابا دارد. اما تلهی كه همان تغافل به خاطر توجه آن حضرت به حاضران در محضرش امر بعیدی نیست. » ایشان در ادامه توضیح می¬دهند كه در آیات مذكور انتقال از ملامت به عتاب دیگر صورت گرفته و آنهم به صورت مبهم باقی گذاشته است كه از ویژگیهای فن خطاب است . البته بایستی توجه داشت كه وحی قرآنی بسان دیگر متون گفتاری دو طرفه نیست و در این ارتباط گفتاری نقش هایی میان خداوند و پیامبر(صلی الله علیه و آله) توزیع نشده است. از این رو ارتباط وحیانی منخصراً یك جهتی است و شخص مقابل نمی¬تواند به شخص اول وحی بفرستد یا ارتباط گفتاری با وی برقرار كند. تذكر یاد شده این نكته را برای ما روشن می¬سازد كه چرا قرآن در مورد وحی از ماده انزال و تنزیل استفاده كرده است. هر دو ماده نوعی حركت از بالا به پایین را نشان میدهند. یعنی موقعیت فرستنده وحی بالاتر از گیرنده است؛ در وحی قرآنی خداوند از لحاظ هستی شناختی در مرتبه بالاتری از پیامبر(صلی الله علیه و آله) قرار دارد و نشان می¬دهد كه كلام از سطحی بالاتر به سطحی پایین تر سرازیر شده است . 📣با مَدرَس استاد راد همراه باشید: 🆔✨@OstadRad
هدایت شده از طومار نقد
فهم پذیری قرآن یکی از مبانی نظری تفسیر, اصل فهم پذیری یا امکان عام فهم قرآن است. بدیهی است که تفسیر هر متنی فرع بر امکان فهم آن است, لذا بحث از امکان فهم, تقدم رتبی بر دیگر مبانی نظری تفسیر دارد و اثبات آن به منزله سنگ زیرین و گام نخستین تفسیر است, به همین سان است تقدم فهم بر نقد؛ حال اگر فهم قرآن مسدود, محدود یا مشروط به قیودی شد و یا امکان آن به افرادی ویژه اختصاص یافت, به همین سان تفسیرش نیز چنین شرایط و محدودیتها را خواهد یافت, این نکته ریشه در پیوند عمیق فهم و تفسیر با یکدیگر دارد. در برخی از کتابهای لغت کلمۀ فهم به معنای عَرف, عَلم و عَقل آمده است , لکن در نگاه برخی از لغت پژوهان فهم حالتی است برآمده از تعقل در امری که برای فهمنده پدید می¬آید , لذا فهم مساوی و متردافی برای عقل, علم و معرفت نیست, بلکه غایت و نتیجه آنها است. در اصطلاح نیز فهم کاربردهای مختلفی دارد, گاهی مراد از آن شناخت مفاد و مضمون یک نظریه یا متن است و گاهی که از فهم یک پدیده سخن می¬گوییم، مقصود تبیین آن پدیده است. رابطه فهم و تفسیر تفکر اسلامی متن محور است, قرآن و حدیث دو منبع اصلی اسلام شناسی، از سنخ متن‏ هستند و تبعاً هرگونه تحول در نظریات مربوط به فهم متن, تعامل با این منابع را دست‏خوش تغییر می¬کند. با اینکه از منظر پدیداری شناسی فهم و تفسیر دو پدیده متفاوت از هم هستند, در نگاشته¬های اسلامی مرزبندی روشنی از قلمروهای آن دو با یکدیگر چندان به چشم¬ نمی¬خورد و به طور خاص بحثی از آن در کتابهای فلسفی, اصول ¬فقه, تفسیر و علوم قرآن مطرح نشده است؛ توجیه خوش بینانه کاستی مذکور اینست که بگوییم اندیشوران مسلمان به بداهت مفهومی و معنایی اصطلاح فهم و تفسیر اکتفا کرده¬اند. در مرزبندی فهم و تفسیر چنین می¬توان گفت که فهم, درک ذهنیت گوینده در القای معانی است و تفسیر کوششی است هدفمند برای دستیبابی به آن؛ لذا فهم, غایت تفسیر است و مفسر به دنبال تحقق دادن آن است لکن هر تفسیری الزاماً مساوی با فهم نیست و ممکن است به هدف غایی منتج نشود. مفسّر مستقیماً و بی واسطه به دنیای ذهنی گوینده دسترسی ندارد, از این رو برای درک دنیای روانی افراد نیازمند مواجه شدن با امور معنا داری است که حاکی از ذهنیت آنان باشد. این امور معنادار می¬توانند متون ادبی و حقوقی و مذهبی, آثار هنری, رفتارهای اجتماعی, حوادث تاریخی, ... باشند. این قالبهای معنا دار, حکم داده¬هایی را دارند که پیش شرط ارتباط بین الاذهانی گوینده و مخاطب را فراهم می¬کنند و به منزله ظهور ذهنیت مجسّم افراد هستند. از این رو, فرآیند تفسیر دائماً سه ضلعی است؛ زیرا افزون بر مفسّر, قالب های معنا دار و ذهنیتی که در این قالبها و اظهارات معنا دار متجسد شده¬اند, دو عنصر دیگر این فرآیند را تشکیل می¬دهند . در مطالعات هرمنوتیکی معاصر, مساله رابطه فهم و تفسیر و مرزبندی آن دو سهم جدی را به خود اختصاص داده است. پاره‏ای از مباحث دانش هرمنوتیک، معطوف به تفکر فلسفی درباره مطلق فهم, صرف نظر از فهم در زمینه خاص است. در این مباحث، در باب ماهیت فهم و شرایط وجودی حصول آن و ویژگیهای اصلی آن، گفتگو شده و احکام عامی درباره مطلق فهم صادر می‏شود که دامنه آن معرفت دینی و فهم و تفسیر متون دینی را نیز در بر می¬گیرد و در نتیجه با مجموعه مباحث معرفت دینی پیوند ایجاد می‏کند. در تفسیرگرایى تاویلى (Hermeneutics) نوعی همسانی معنایی میان فهم و تفسیر, در فهم متون (اعم از متون ادبى، حقوقى، تاریخى و دینى) مشهود است, لکن فهمِ متن, امری فراتر از تسلط مفسّر بر قواعد و فنون مختلف ادبى و معناشناسی بوده و نیازمند بحث‏هاى جدى‏ نظرى‏ و فلسفى است. از اواخر قرن نوزدهم، تفسیرگرایى تاویلى به ‏تدریج، از قالب ارائه اصول و قواعدى ادبى براى وصول به فهم صحیح متن درآمد و مباحثى عمیق و اساسى در باب ماهیت تفسیر، اهداف‏ تفسیر، نقش‏ مؤلف در معنا، نقش مفسّر و پیش داورى‏هاى او در فهم، معیار حجیت و اعتبار تفسیر و ... در آن راه یافت، این رویكردهاى نوین در امر تفسیر متن، سیماى مباحث‏ تفسیرى را دچار تحولى اساسى كرد و در نتیجه، رویکرد سنّتى را ـ با دیرینه¬ای کهن در جهان اسلام و مسیحیت، که تلقى بسیط از تفسیر متون مذهبى داشت ـ به چالش کشاند . 📣با مَدرَس استاد راد همراه باشید: 🆔✨@OstadRad
هدایت شده از طومار نقد
ادله امکان فهم قرآن مطابق پیش فرض مفسّران امامیه, فهم و تفسیر قرآن پس از احراز شرایط علمی و رعایت اصول و قواعد نظری و کاربردی تفسیر, برای افراد فرهیخته ممکن و جایز است, همچنین در دوره عدم حضور معصوم(u) نیز راه برای فهم قرآن مسدود نیست . نتایج تفسیری پس از مرحله داوری به منظور احراز رعایت مبانی نظری و کاربردی تفسیر, ارزش و حجیت شرعی خواهد یافت و مفاد آنها به عنوان آموزه قرآنی در یکی از عرصه¬های حیات فردی و اجتماعی قابل ارائه خواهد بود. دلایل عقلی و نقلی بر امکان عام فهم و تفسیر قرآن وجود دارد. دلیل عقلی بنیان دلیل عقلی در مساله امکان فهم قرآن استوار بر اصل هدفمندی نزول قرآن برای هدایت انسانها است که در آیاتی قرآن همانند )شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآنُ هُدىً لِلنَّاس‏: بقره/185( و )هذا بَصائِرُ لِلنَّاسِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِقَوْمٍ یوقِنُون‏: جاثیه/20 (بدان اشاره شده است. بدیهی است که این هدایت بدون امکان فهم قرآن از سوی مخاطب, احاله به محال بوده و صدور چنین امری از حکیم قبیح است. بداهت این دلیل تا حدی است که برخی از محققان اصل بحث امکان فهم قرآن را مفروغ عنه دانسته و تنها بر ضرورت فهمِ صحیح آن تاکید کردند . کسانی که خود را بی نیاز از اقامه دلیل بر امکان فهم قرآن دانسته¬اند, در این گروه قرار می¬گیرند. دلیل عقلی مذکور تنها اصل فهم پذیری و امکان فهم قرآن از سوی عموم مخاطبان را اثبات می¬کند و ناظر به بیان شرایط فهمنده نیست لذا احراز این شرایط از باب وجوب مقدمه برای تحصیل ذی المقدمه, ضرروتی عقلی است و بدون اکتساب شرایط تامه فهم, امکان تعامل مخاطب با متن قرآن وجود نخواهد داشت. همچنین مفاد دلیل عقلی مذکور نافی تکثر مراتب فهم مخاطبان از قرآن نیست و می¬توان با لحاظ شرایط معرفتی و علمی مخاطبان, سطوح متعددی از فهم قرآن را لحاظ کرد که در عین تفاوت رتبی و سطحی, منافاتی نیز با یکدیگر نیز ندارند. دلیل نقلی آیات متعددی از قرآن به دلالت التزامی و مفهومی به فهم پذیری قرآن اشاره دارند. از جمله آنها می توان به آیات بیانگر مرجعیت استقلالی قرآن در فصل خصومت , دستور به تدبر و تعقل در قرآن , بیان¬گر اوصاف قرآن , تحدّی , تقسیم قرآن به محکم و متشابه , ضمانت مصونیت قرآن از تحریف و ... اشاره کرد. به همین سان احادیث بیانگر سنجه بودن قرآن در ارزیابی روایات , توصیف جایگاه و منزلت قرآن , جاودانگی قرآن , چگونگی بهره وری از قرآن با توجه سیاق عام آیات , رد متشابهات به محکمات , و ... بر این نکته دلالت دارند که روش قرآن در بیان مقاصدش شیوه¬ای ویژه و متفاوت از روش عقلا در افهام و تخاطب نیست, مراد خدا از آیات قابل فهم بوده، امکان دسترسی به آن بعد از فراهم کردن شرایط لازم برای همگان میسّر است . همچنین در برخی از وایات نشانه¬هایی صریح بر امکان فهم متن از سوی غیر معصوم و ضرورت امکان آن دیده می¬شود. در روایت نبوی«من أعطاه الله القرآن فرأى أن أحداً أعطی شیئاً أفضل مما أعطی فقد صغّر عظیماً وعظّم صغیراً » با توجه به فضای تاریخی عهد ایشان, مقصود از اعطای قرآن, توفیق توان فهم قرآن برای افراد یا دارندگان مقام قرّاء در عهد نبوی است که افزون بر حفظ و تلاوت, تفسیر و تبیین قرآن را نیز بر عهده داشتند. هر چند شاید مقصود از دارندگان این فهم, خود معصومان(امام علی(u) در عهد نبوی) باشند لکن لسان روایت حصر و اختصاص نیست و دیگران نیز در صورت داشتن شرایط علمی و معرفتی از این توان برخودار خواهند شد. توصیه و تاکید بر قرآن مداری در ارزیابی آراء , سنجش فتنه¬ها و تاکیدات نبوی بر دراست و تعلیم قرآن از دیگر روایاتی هستند که با صراحتی بیشتر بر اصل امکان فهم قرآن از سوی غیر معصوم دلالت دارند. 📣با مَدرَس استاد راد همراه باشید: 🆔✨@OstadRad
هدایت شده از طومار نقد
3ـ پيش‌فرض نجومی دو حکم پيشين چنين است که حداکثر زمانی يک ماه سی روز است و معمولاً پس از به پایان رسیدن سی روز، ماه نو فرا می‌رسد و هلال آغازين آن در افق پديدار می‌شود، اما هرگاه پيش از تمام شدن سی روز (روز بيست و نهم) هلال ماه جديد ديده شود، بايد روز بعد آن, امساک يا افطار کرد. زیرا اولاً رؤيت, بر عدد تقدم رتبی داشته و کاشف به پایان رسیدن ماه پيشين است؛ ثانياً در برخی از موارد امکان رؤيت هلال ماه در پايان روز 29 آن ماه نيز وجود دارد. اين نکته در روايتی از امام صادق (عليه السلام) به درستی و دقت تمام، چنين آمده است: إذا صُمْتَ لرؤيةِ الهلالِ وأفطَرْتَ لرؤيتِه فَقَدْ أكمَلْتَ صيامَ شهرِ رمضانَ؛ وإنْ لَمْ تَصُمْ إلا تسعةَ وعشرينَ يوماً فَإنَّ رسولَ اللهِ (صلى الله عليه وآله) قال: الشهرُ هكذا وهكذا وهكذا، وأشارَ بِيده إلى عشرةٍ وعشرةٍ وتسعةٍ. امام در اين روايت تأکيد دارند که امساک و افطار بر اساس رؤيت، در امتثال روزۀ ماه رمضان کافی است؛ هر چند که رؤيت هلال ماه شوال در روز 29 رمضان اتفاق افتاده باشد. 📣با مَدرَس استاد راد همراه باشید: 🆔✨@OstadRad
هدایت شده از طومار نقد
ادله امکان فهم قرآن مطابق پیش فرض مفسّران امامیه, فهم و تفسیر قرآن پس از احراز شرایط علمی و رعایت اصول و قواعد نظری و کاربردی تفسیر, برای افراد فرهیخته ممکن و جایز است, همچنین در دوره عدم حضور معصوم(u) نیز راه برای فهم قرآن مسدود نیست . نتایج تفسیری پس از مرحله داوری به منظور احراز رعایت مبانی نظری و کاربردی تفسیر, ارزش و حجیت شرعی خواهد یافت و مفاد آنها به عنوان آموزه قرآنی در یکی از عرصه¬های حیات فردی و اجتماعی قابل ارائه خواهد بود. دلایل عقلی و نقلی بر امکان عام فهم و تفسیر قرآن وجود دارد. دلیل عقلی بنیان دلیل عقلی در مساله امکان فهم قرآن استوار بر اصل هدفمندی نزول قرآن برای هدایت انسانها است که در آیاتی قرآن همانند )شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآنُ هُدىً لِلنَّاس‏: بقره/185( و )هذا بَصائِرُ لِلنَّاسِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِقَوْمٍ یوقِنُون‏: جاثیه/20 (بدان اشاره شده است. بدیهی است که این هدایت بدون امکان فهم قرآن از سوی مخاطب, احاله به محال بوده و صدور چنین امری از حکیم قبیح است. بداهت این دلیل تا حدی است که برخی از محققان اصل بحث امکان فهم قرآن را مفروغ عنه دانسته و تنها بر ضرورت فهمِ صحیح آن تاکید کردند . کسانی که خود را بی نیاز از اقامه دلیل بر امکان فهم قرآن دانسته¬اند, در این گروه قرار می¬گیرند. دلیل عقلی مذکور تنها اصل فهم پذیری و امکان فهم قرآن از سوی عموم مخاطبان را اثبات می¬کند و ناظر به بیان شرایط فهمنده نیست لذا احراز این شرایط از باب وجوب مقدمه برای تحصیل ذی المقدمه, ضرروتی عقلی است و بدون اکتساب شرایط تامه فهم, امکان تعامل مخاطب با متن قرآن وجود نخواهد داشت. همچنین مفاد دلیل عقلی مذکور نافی تکثر مراتب فهم مخاطبان از قرآن نیست و می¬توان با لحاظ شرایط معرفتی و علمی مخاطبان, سطوح متعددی از فهم قرآن را لحاظ کرد که در عین تفاوت رتبی و سطحی, منافاتی نیز با یکدیگر نیز ندارند. دلیل نقلی آیات متعددی از قرآن به دلالت التزامی و مفهومی به فهم پذیری قرآن اشاره دارند. از جمله آنها می توان به آیات بیانگر مرجعیت استقلالی قرآن در فصل خصومت , دستور به تدبر و تعقل در قرآن , بیان¬گر اوصاف قرآن , تحدّی , تقسیم قرآن به محکم و متشابه , ضمانت مصونیت قرآن از تحریف و ... اشاره کرد. به همین سان احادیث بیانگر سنجه بودن قرآن در ارزیابی روایات , توصیف جایگاه و منزلت قرآن , جاودانگی قرآن , چگونگی بهره وری از قرآن با توجه سیاق عام آیات , رد متشابهات به محکمات , و ... بر این نکته دلالت دارند که روش قرآن در بیان مقاصدش شیوه¬ای ویژه و متفاوت از روش عقلا در افهام و تخاطب نیست, مراد خدا از آیات قابل فهم بوده، امکان دسترسی به آن بعد از فراهم کردن شرایط لازم برای همگان میسّر است . همچنین در برخی از وایات نشانه¬هایی صریح بر امکان فهم متن از سوی غیر معصوم و ضرورت امکان آن دیده می¬شود. در روایت نبوی«من أعطاه الله القرآن فرأى أن أحداً أعطی شیئاً أفضل مما أعطی فقد صغّر عظیماً وعظّم صغیراً » با توجه به فضای تاریخی عهد ایشان, مقصود از اعطای قرآن, توفیق توان فهم قرآن برای افراد یا دارندگان مقام قرّاء در عهد نبوی است که افزون بر حفظ و تلاوت, تفسیر و تبیین قرآن را نیز بر عهده داشتند. هر چند شاید مقصود از دارندگان این فهم, خود معصومان(امام علی(u) در عهد نبوی) باشند لکن لسان روایت حصر و اختصاص نیست و دیگران نیز در صورت داشتن شرایط علمی و معرفتی از این توان برخودار خواهند شد. توصیه و تاکید بر قرآن مداری در ارزیابی آراء , سنجش فتنه¬ها و تاکیدات نبوی بر دراست و تعلیم قرآن از دیگر روایاتی هستند که با صراحتی بیشتر بر اصل امکان فهم قرآن از سوی غیر معصوم دلالت دارند. 📣با مَدرَس استاد راد همراه باشید: 🆔✨@OstadRad
هدایت شده از طومار نقد
چهار. مفسّرانی از امامیه چون علامه طباطبایی با احیاء مبانی تفسیر قرآن به قرآن و عینی ساختن امکان فهم قرآن بر اسلوب این روش, در اصل اندیشۀ اخباری در عرصه تفسیر قرآن را به چالش جدی کشاند و کاستی های آن بر نمود . زیرا در نگاه علامه طباطبایی تفسیر قرآن به غیر قرآن, به معناى وابسته شدن قرآن به غیر خود در تبیین مفاهیم و تفسیر آیات خود است و این با نور و بیان و تبیان بودن قرآن براى هر چیز, ناسازگار بوده و معارف قرآن با تدبر و بحث قابل دستیابی برای محقق است . چنانچه گفته شود فهم و برداشت از قرآن و حجیّت آن متوقف بر بیان و سخن پیامبر(صلی الله علیه و آله) و معصومان است, این همان دور باطل خواهد بود, زیرا فرض حجیّت مفاهیم روایات و اعتبار آنها, متوقف بر سازگارى با قرآن است . مبتنی بر این دو مقدمه شان پیامبر(صلی الله علیه و آله) در قرآن شناسی شان آموزگار خبیری است که ذهن دانش آموز را هدایت می کند و دشواریهای راه دانش آن دوزی را برای وی آسان می¬کند, تعلیم پیامبر(صلی الله علیه و آله) همان تسهیل طریق و نزدیک ساختن مقصد است نه ایجاد طریق و خلق مقصد . وظیفه مفسّر این نیز است که در احادیث پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و ائمه اهل بیت که در تفسیر قرآن وارد شده, مرور و غور کرده به روش ایشان آشنا شود, پس از آن طبق دستورى که از کتاب و سنّت استفاده شده به تفسیر قرآن بپردازد. 📣با مَدرَس استاد راد همراه باشید: 🆔✨@OstadRad
هدایت شده از طومار نقد
20160530144559-9788-66.pdf
261.6K
مفسران معاصر امامیه و غرر قرآن؛ چیستی، رهیافت ها و گونه ها . آیاتی از قرآن به دلیل دارا بودن ویژگی های برجسته محتوایی و بیانی, مرجعیت و جامعیت خاصی در تبیین آموزه های قرآنی یافته و به مرور از شهرت، فراوانی ارجاع و استناد در احادیث و اقوال مفسران برخوردار شده اند. در برخی از تفاسیر معاصر امامیه از این آیات، به عنوان «آیات غُرر» یاد شده و معارف ژرفی از درونمایه آنها استخراج شده است. علی رغم استناد به آیات غرر، ماهیت، ملاک ها و شاخص های انتخاب این آیات بیان نشده و مباحث نظری و روش شناختی آن تبیین نگردیده است. در این مقاله، تبیین چیستی معنایی و مفهومی غرر، زمینه های پدیداری آیات غرر، انواع رهیافت ها، اکتشاف و الگوی طبقه بندی این آیات بررسی شده است. غُرر قرآنی ریشه در سنت و عترت داشته و به عبارت های تام قرآنی که در موضوع خود در مجموع آیات قرآنی از برجستگی خاص بیانی و محتوایی برخوردار بوده و در تبیین موضوع و پاسخگویی به مسائل آن منحصر به فرد و کارآمد باشند، اطلاق می شوند. دو رهیافت غایت گرا و محتوا گرا میان مفسران معاصر امامیه در انتخاب آیات غرر رایج است. اکتشاف غرر قرآنی بر پایه روش های نقلی، اجتهادی و تُراثی ممکن است و الگوی جامع و معیار در این خصوص، طبقه بندی آن ها بر پایه نظریه معرفت دینی در ساحت های پنج گانه اصلی آن است. 📣با مَدرَس استاد راد همراه باشید: 🆔✨@OstadRad
معناشناسی روایی مفردات قرآن نزد قرآن‌پژوهان امامیه؛ رهیافت‌ها و نمونه‌ها چکیده «معناشناسی روایی» رویکردی معناشناختی است که گذشته از احتجاج به روایات لغوی (روایاتی که در آن‌ها معنای یک واژه تبیین شده است)، تمامی احادیث اهل بیت را به‌‌عنوان منبعی از کاربردهای اصیل زبان عربی، مورد تحقیق قرار داده و به آن‌ها احتجاج می‌کند. ارزیابی رهیافت قرآن‌پژوهان امامیه به این رویکرد، مسئلۀ اصلی این جستار است. بررسی فعالیت‌های معناپژوهی قرآن‌پژوهان امامیه نشان از آن دارد که ایشان، اعم از فقها، مفسران و لغویان، غالباً رهیافتی همسو و همدل با روایات لغوی داشته‌اند و در بیشتر مواردی، که به روایتی لغوی دست یافته‌اند، از آن یاد کرده و درصورت تعارض روایت با اقوال لغویان، تعارض را حل کرده و یا دیدگاه روایی را ترجیح داده‌اند. گرچه در گوشه و کنار آثار قرآن‌پژوهان امامیه می‌توان نشانه‌هایی از احتجاج به کاربردهای روایی واژگان قرآن را یافت؛ اما درمجموع ایشان به علت دشواری این شیوه نتوانسته‌اند، از آن بهره چندانی ببرند. در این میان سه واژه‌پژوه بزرگ شیعه، سید نورالدین جزایری، سید علی‌اکبر قرشی و علی کورانی عاملی، توجه بسیاری به این رویکرد داشته‌اند. کلیدواژه‌ها : معناشناسی قرآن معناشناسی روایی حجیت قول لغوی فروق اللغات قاموس قرآن مفردات راغب. لینک دانلود مقاله : https://mishkat.islamic-rf.ir/article_158741.html 📣با مَدرَس استاد راد همراه باشید: 🆔✨@OstadRad
هدایت شده از طومار نقد
fazael alavi az setiz ta khowe.mp3
21.79M
🎧 صوت نشست علمی: ⏪ فضایل امام علی علیه السلام ؛ از ستیز تا غلو 🔶 ارائه کننده : حجت الاسلام دکتر علی راد : دانشیار دانشگاه تهران . 📣با مَدرَس استاد راد همراه باشید: 🆔✨@OstadRad
هدایت شده از طومار نقد
fazael alavi az setiz ta khowe.mp3
21.79M
🎧 صوت نشست علمی: ⏪ فضایل امام علی علیه السلام ؛ از ستیز تا غلو 🔶 ارائه کننده : حجت الاسلام دکتر علی راد : دانشیار دانشگاه تهران . 📣با مَدرَس استاد راد همراه باشید: 🆔✨@OstadRad