eitaa logo
عیون .
537 دنبال‌کننده
209 عکس
23 ویدیو
1 فایل
چشم‌ها ، بیشتر از حَنجره‌‌ها می‌فهمند . - 17 𝘕𝘰𝘷𝘦𝘮𝘣𝘦𝘳 2‌0‌2‌3‌ . - همه‌ی مکتوباتِ عُیون ، تراوشاتِ "دل" است . اینجا ، فقط من می‌نویسم و او می‌خواند . - زنده به آغوش‌های کوتاه .
مشاهده در ایتا
دانلود
نامۀ شمارۀ دو؛| مکتوب شده در تاریخِ ۲۹ آذر ماهِ سالِ دلتنگی . سلام عزیزِ جان، احوالتان خوب است ؟ مکتوباتِ فرح‌بخشتان را دریافت کردم و شبانه که ماه و ستارگان طبقِ معمول روی سقفِ حجره سُکنا گزیدند، در گوشۀ دنجی با نورِ دیده و دل چند باری از نو خواندم و خواندم و خواندم .. پرسیده بودید دلتنگ می‌شوم ؟ باید بگویم که گاهی. صبح‌ها، ظهر‌ها، شب‌ها، شاید هم همیشه. زیاده عرضی نیست، جز اینکه تقاضای کوچکی دارم. می‌شود کمی دست‌هایتان را به سراغِ گیسوهایِ پریشان بفرستید ؟ شقایقِ زندگی می‌خواهد چمدان ببند و برود، دست‌هایتان را برای ماندنِ شقایق‌ها نیازمندم.
Shab Too Moohaye~ Takmusics.IR.mp3
1.23M
برایِ زیباییِ پلی لیستت ؛
غریبه‌ای به تندی از کنارم رد شد. موقعِ گذر کردنش عطری آشنا مشامم را پُر کرد و مرا به ایامِ ماضیِ خوشی که حالا محزونه به حساب می‌آمدند پرت کرد. لحظه‌ای از حرکت ایستادم. عطرِ آشنا حرف‌های زیادی داشت و من بی‌قرارترینِ آن دقایق بودم. فقط ای کاش حرفی از تو و عطرِ پُر تکرار و ماندگارت نزند و دل را برآشفته‌تر نکند که ما را نه طاقتی‌ست و نه صبر و قراری دیگر.
پاییزِ عزیزِ غم‌انگیز؛ در گوشِ زمستان بگو زین پس کمی سوزِ جان‌سوزِ سرمایش را با ملاطفت و ملایمتِ بیشتری سویِ دل‌های لطیفمان روانه کند. اگر هم توانستی سراغی از محبوبِ دورِ کمی نزدیکمان، از زمستان بگیر و بگو کمی از انتظارمان بکاهد. راستی، کلید را زیرِ گلدانِ شمعدانیِ صورتی گذاشته‌ام، در را خوب پشتِ سرت ببند، مبادا سوزِ چله بر دلِ گرممان اثر کند.
نامۀ شمارۀ سه؛| مکتوب شده در تاریخِ ۱ دی ماهِ سالِ دلتنگی . سلام عزیزِ جانِ بی‌جانِ منِ بی‌درمان. حال و احوالِ همیشگی را به رسمِ قدومِ آدینه، کنار می‌گذارم که سخنی در این مورد مکتوب نشود. آدینه‌ست دیگر، احوالِ خوبِ عجیب و غریبی که ندارد، اما.. خدا بخیر کند زمستانی را که آغازِ سرمایش در دلِ آدینه افتاده؛ ما که هیچ‌گاه اهلِ نفوسِ بد نیستیم اما چه ‌می‌شود کرد که گه گاهی از دل می‌گذرد و اثرش را به جای می‌گذارد. از حواشی و تلخ‌کامی‌ها بگذریم، دلتنگ‌هم که نیستیم و چه کَس گوش‌هایش مخملی‌ست که این دروغِ زمستانی را باور کند؟ خدا می‌داند. ای کاش پیکی از سوی شما می‌آمد و مرا از جمعه‌هایی که اسیر و دست بسته‌ام کرده‌اند، پس می‌گرفت و به خود باز می‌گرداند. باز هم خود می‌دانید .. زیاده عرضی نیست و فقط اینکه، زمستان را مراقبت کنید و خود را بیشتر.
KouroshAge-Douset-Nadasht-128.mp3
8.63M
زندگی همینه ؛
دیسکِ معروفِ همیشگی را از توی جعبۀ مشکی برداشت و روی گرامافونِ گوشۀ سالن قرار داد. موزیکِ کلاسیکی پخش شد. [ Over and over, I keep going over the world we knew , Once when you walked beside me .. ] 1‌9‌9‌8 و حال و احوالِ بارانی و دامن‌های پُرچین و کلاه‌های نوستالژی‌ برایش‌ تداعی می‌شد و بوی خوشِ قهوه در مشامش‌ پیچیده بود. دلتنگ بود برای سال‌هایی که در آن‌ها زندگی نکرده، برای خیابان‌ها و کوچه‌هایی‌ که همراه با بویِ خوشِ Sauvage‌ ِپیچیده شده در هوایِ شهر و آسمانِ آبیِ پُر ابر، برای رایحه‌ها و ترکیباتِ ساخته نشده و ساعت‌ها وقت گذرانی در کتاب‌فروشیِ سرِ خیابان و تداعیِ ترکیبِ بوی قهوه و کاغذهای قدیمی.. او هیچکدام از این‌ها را زندگی نکرده بود اما تا دقیقه‌‌ی 2:47 و پایانِ موسیقی، غرقِ در سال‌هایی بود که فکر می‌کرد حالِ خوش‌تری داشتند و زیباتر بودند.
frank_sinatra_-_the_world_we_knew_over_and_over_myfreemp3.vip_.mp3
6.69M
از قسمتِ کلاسیکِ پلی لیست ؛