پاتوق معرفی کتاب
بسم الله #مسابقه_نقاشی بمناسبت #دهه_فجر ویژه #نونهالان 😍بدون محدودیت مکانی👈: یعنی از جای جای #ایرا
مهلت ارسال آثار
تا آخر بهمن ماه تمدید شد🌸👏
#معرفی_کتاب «آن سوی مرگ»
📝 این بحث «عمل» هم بسیار مهمه ها
چون این افراد صالح دارای اعمالی صالحی بودند. که به ختم به خیر شد
معرفی بیشتر و #خرید کتاب 👇
📚کانال پاتوق معرفی کتاب
@book_room
پاتوق معرفی کتاب
#معرفی_کتاب «آن سوی مرگ» 📝 این بحث «عمل» هم بسیار مهمه ها چون این افراد صالح دارای اعمالی صالحی بود
#ادامه_متن_کتاب
❤️کتاب آن سوی مرگ نوشته جمال صادقی به کوشش محمدحسین حاجی ده آبادی است که روایت کننده خاطرات کسانی است که حیات پس از #مرگ را تجربه کرده اند . با این افراد مصاحبه و تجربه های آن ها را به نگارش در آورده اند و ممکن است مطالعه بخش هایی از این کتاب برای بیماران قلبی و روان های آسیب پذیر مناسب نباشد .
📝کتاب آن سوی مرگ کتابی داستان گونه از جمال صادقی است که سعی کرده ماجرای چند تن از افرادی که تجربه مرگ داشتند را با جزئیات نقل کند . کتاب حاضر در قالب سه بخش ارائه شده و هر بخش یک خاطره درمورد #تجربه_مرگ است . کتاب دارای روایت است ، اما چون خاطرهها به صورت مصاحبه و سوال و جوابی است ، شاید کمی از حالت داستانی معمول خارج شده باشد .
👌نویسنده و دوستش کار را از بیمارستان های تهران شروع می کنند و سراغ کسانی که تجربه مرگ داشتند را می گیرند . افراد زیادی به آنها معرفی می شوند که همه ، بدون استثنا ، خاطرات جالبی برای گفتن داشتند ، اما خیلی از خاطرات شبیه به یکدیگر بوده است . در این بین اشخاصی که قصه مرگشان را تعریف کردند ، به سه دسته تقسیم می شوند : گروهی پس از خارج شدن از جسم خود ، در تمام مدت داخل بیمارستان مانده اند ؛ برخی فراتر از محیط بیمارستان ، بین مردم شهر شناور شده اند و دسته سوم به جهانی ورای جهان زمینی کوچ کرده اند ؛ که نویسنده از میان تمامی خاطرات ، سه خاطره که تقریبا از دیگران متفاوت است را انتخاب می کند و در کتاب آن سوی مرگ می آورد . جالب این است که اغلب کسانی هم که از تجربه مرگ خود گفته اند ، حاضر نشدند نامشان را فاش کنند .
- آن موقع چه حالی داشتی ؟
- ببینید من اول خیلی منگ بودم . تقریبا ذهنم خالی بود . درست است که چیزهای اطرافم را می دیدم ولی اصلا قوه استنباط نداشتم . نمی دانستم چه اتفاقی افتاده . ،،، هنوز به این باور نرسیده بودم که مرده ام ،،، کمی بعد از خودم پرسیدم : چرا این بالا هستم ؟ چرا دیگر درد ندارم ؟ چرا یکهو حالم خوب شد ؟ و واقعا حالم خوب بود . به طرزی خارق العاده خوب بود . اگر بدانید ! خیلی سرحال راحت و سبک بودم . داشتم نوعی آرامش بی نظیر را تجربه می کردم ،،، و نوعی بی وزنی بسیار لذت بخش .
انگشتانش را قلاب کرد و چند بار ، لب پایینی اش را مکید . سپس :
- باید بگویم من ، رفته رفته ، توانستم حقیقت را درک کنم .
- عبارت رفته رفته زمان دقیقی را مشخص نمی کند . می خواهم بدانم درست چه مدت طول کشید .
- بر اساس زمان زمینی شاید فقط در عرض چند ثانیه زودگذر یا شاید ،،، یا شاید در عرض زمانی کمتر از یک ثانیه . مطمئن نیستم که بتوانم توضیحاتم را درک کنید .
- حق درای راستش من درست نفهمیدم .
- گوش کنید در (عالم مرگ زمان)؟ وجود ندارد . اگر من از زمان مشخصی یاد می کنم مقصودم زمان زمینی است . یعنی دارم وقایع را بر حسب زمان دنیای مادی شرح می دهم ،،، در جهان مادی چند ثانیه زمان کوتاهی است به اندازه چند تیک تاک ساعت در عالم مرگ چند ثانیه زمینی می تواند بسیار طولانی سپری شود .
#معنویت
📚خرید از : @admin_book
(قیمت با هزینه پست:۵۲ هزارت)
📚پاتوق معرفی کتاب📖
@book_room
#به_وقت_مطالعه
این خلق به تفصیل در هر پیشه و صنعتی و منصبی و تحصیل نجوم و طب و غیرذلک میکنند و هیچ آرام نمیگیرند زیرا آنچه مقصودست بدست نیامده است.
آخر معشوق را دلارام گویند؛ یعنی که دل به وی آرام گیرد. پس به غیر چون آرام و قرار گیرد؟
این جمله خوشیها و مقصودها چون نردبانیست و چون پایههای نردبان جای اقامت وباش نیست، از بهرگذشتن است.
خنک او را که زودتر بیدار و واقف گردد تا راه دراز برو کوته شود و درین پایههای نردبان عمر خود را ضایع نکند.
#تمدن_غرب
📌فیه ما فیه، موالانا
#فرهنگ_کتابخوانی
#بیشتر_بخوانیم
@book_room 📚
😳کتاب بخوانید، همزمان، #موسیقی گوش کنید، جملات امیدبخش و خدایی بخونید و.....
🧐فکر میکنید اینجا کجاست؟!🤣
این همه پر رنگ و رو و خلاقانه برای عید؟
پ،ن۱: داخل یه تاکسی!
پ،ن۲: تاکسی در #اهواز
پ،ن۳: ربطش به کانال، دقت کنید، قفسه کتابهای (لقمه ای) هم برای #مطالعه مسافران حین سفر قرار داده
پ،ن۴: تمام موارد گفته شده با رعایت بهداشت انجام میشه.
دمش گرم😘
#فرهنگ_کتابخوانی
#ایده_خوب
📚کانال«پاتوق معرفی کتاب»📖
@book_room
✴️ کتب حوزوی
👌 بویژه
📚 کتب مرکز مدیریت حوزه علمیه
✅ با #تخفیف ویژه
📝 موجود داریم!
پرسش، پیشنهاد و #خرید : @admin_book
📚پاتوق معرفی کتاب📖
@book_room
👌دوستداران امثال سریال #خانه_امن و یا #گاندو ، حتما از این دست کتب که امشب و روزهای آینده معرفی می کنیم، استقبال خواهند کرد.
😉چون حتی، محتوای کتاب جذاب تر از سریال است....
🌹رمان «چایت را من شیرین می کنم» روایت #عاشقانه و هیجانی از زندگی #سربازان_گمنام ی ست که برای دفاع از حریم از جان خود می گذرند و...
✅معرفی بیشتر و خرید کتاب در👇
📚پاتوق معرفی کتاب📖
@book_room
پاتوق معرفی کتاب
👌دوستداران امثال سریال #خانه_امن و یا #گاندو ، حتما از این دست کتب که امشب و روزهای آینده معرفی می ک
#معرفی_کتاب
♨️رمان «چایت را من شیرین می کنم» در مورد دختری به نام #سارا است . که از زندگی خود می گوید و از اغفال برادرش دانیال و گم شدن برادرش و تلاش برای پیدا کردنش و در نهایت شهایت همسرش.
⛔️چایت را من شیرین میکنم" داستان دختریست به نام سارا، ایرانی الاصل و مقیم آلمان با پدری که سمپات سازمان مجاهدین خلق بوده و مادری که نقطه ی مقابل پدر قرار دارد.
در میان دعواها و کشمکش های این دو که مادر از خدا می گفت و خوبی هایش و پدر از دغدغه های سازمان، نه خدا که از نظر او فقط نظاره گر کتک خوردن های مادر بود نه سازمان که همه چیز را فدای اهدافش می کرد، سارا و برادرش خلاء را انتخاب می کنند و پناه هم می شوند.
⁉️ولی طی ماجرایی برادرش هم به اسلام گرایش پیدا کرده، وارد گروه داعش شده و ناپدید می شود.
سارا در حین جستجوی برادر ناخواسته وارد جریانی می شود که با مبنای وجودی این گروه و جنایت هایش آشنا شده و اورا بیش از گذشته از شنیدن نام اسلام و مسلمان به هراس می اندازد.
🔰ولی داستان جوری پیش می رود که در آخر او همسر یک جوان #مسلمان و پاسدار ایرانی شده و طعم اسلام حقیقی را می چشد.
این رمان #اسلام را با تمام زیبایی هایش مقابل خواننده می چیند و ایمان، قدرت و صلابت ایران و ایرانی و پاسدار واقعی را به رخ تمام جهان می کشد.
❇️روح بزرگ شخصیت #پاسدار داستان و اعمال و رفتارش، میزان #تقوا وتسلط او بر خود، زیبایی برخوردهایش با مسائل اعتقادی در حیطه ی #زن و #خانواده ، جلوه ای بسیار زیبا و #جذاب از حقیقت زندگی مسلمانان واقعی است و خواننده را به شدت تحت تاثیر قدرت معنوی خود و بزرگی روحش قرار می دهد.
🛍🛒 #خرید_کتاب با قیمت ۶۰هزارتومان : @admin_book
📚پاتوق معرفی کتاب📖
@book_room
#به_وقت_مطالعه
👨👦👦 فرزندانمان را از کودکی
📘 با کتاب آشنا کنیم.
#فرهنگ_کتابخوانی
#کودک
📚پاتوق معرفی کتاب📖
@book_room
⏰ #دقایقی_با_کتاب 📚
🔅پسری قد بلند با هیکلی تراشیده پشت به من با کسی آن طرف میز حرف می زد و می خندید . کنجکاوانه کمی به جلو خم شدم . پسر چند درجه چرخید . نیم رخش را دیدم . آشنا به نظر می رسید ! چشمانم را بستم . تصاویر از فیلتر خاطراتم گذشت . خودش بود ! شک نداشتم . اما در ایران چه می کرد ؟! غرق در افکار بودم که به سرعت از آموزشگاه خارج شد . با گام های تند ، از پله های آموزشگاه بالا رفتم . اما سوار ماشین شد و رفت . چند متر دویدم اما بی فایده بود . او به سرعت دور شد . نمی دانستم باید چه کار کنم . این جا غریب بودم .
با قدم های پریشان به آموزشگاه برگشتم و بدون اجازه وارد اتاق مدیر شدم .
🆘در را چنان به داخل هل دادم که صدای کوبیده شدنش به دیوار توی فضا پیچید . مدیر که مردی تپل با عینکی گرد و موهایی فر بود متعجب سر بلند کرد . عطر تلخ دانیال هنوز هم در هوای آن قفس حس می شد . عصبی مقابل چشمان متعجب مدیر ایستادم .
- آقایی که الان اینجا بود ... اسمش ... اسمش چیه؟ کجا رفت ؟
جملاتم را به انگلیسی می گفتم و میترسیدم زبانم را نفهمد . مرد ایستاد و متحیر به آرامش دعوتم کرد . اما جایی برای این بازی ها نبود . بی توجه به افراد جمع شده جلوی در دوباره با پرخاش سوالم رو تکرار کردم . سپس عصبی و حق به جانب روی صندلی نشست و دست به سینه جبهه گرفت .
- حسام ... این که کجا رفت هم فکر نکنم به شما ربطی داشته باشه .
شماره دوستش را به من نداد و هر چه تماس گرفت در دسترس نبود . شماره م رو روی میزش گذاشتم و بدون آن که یادم بیاید برای چه به آموزشگاه رفته بودم به خانه برگشتم . دوباره همان درد لعنتی سراغ معده ام آمد ، با تهویی سنگین .
🌃آسمان سحر تاریکی اس را بر چار دیواری ام مستقر کرد و باز صدای اذان به مغزم حمله ور شد . نگاه به پنجره دوختم . چرا در این سرما نیمه باز رهایش کردم ؟ عصبی و کلافه برای بستن پنجره به روی الله اکبر مسلمانان به سرعت بر خاستم چشمانم سیاهی رفت و کورمال کورمال به پنجره نزدیک شدم ناگهان زانوهایم سست شد صدای زمین خوردنم به قدری بلند بود که پروین را به اتاقم کشاند .
با حالی مضطرب چندبار صدایم زد توانی برای چرخاندن زبانم در خود نمی دیدم . با شتاب از اتاق خارج شد . پنجره را بست و پتویی روم کشید .
صدای پریشان و پیرش را کنارم شنیدم :
- الو .. سلام آقا حسام ! تو رو خدا بیا این جا ... سارا حالش خوب نیست . نقش زمین شده !
😳حسام ؟ در مورد کدام حسام حرف می زد ؟ همان که امروز دیدمش ؟ ... بالا آوردم تمام معده ام را.
🚺📝 برشی از کتاب « #چایت_را_من_شیرین_می_کنم »
🛍خرید با قیمت مناسب: @admin_book
👌خرید از طریق درگاه پرداخت ایتا:
pay.eitaa.com/?link=W7BDA
📚«پاتوق معرفی کتاب»📖
@book_room
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 #فیلم
🧐«ریشههای نصفهنیمه»،
«آرمانهای نصفهنیمه»،
«آیندهی نصفهنیمه»
و یا حتی «انقلاب نصفهنیمه!»
💠اینها سرفصلهای مهم کتابی است که در آن، قرار است با مفهوم «نصفهنیمگی» آشنا شوید!
کتابی به نام #نصفه_نیمه ❗️
📚پاتوق معرفی کتاب📖
@book_room