🔥خیانت
👳🏽♂️ از یادآوری جریان پرسش و پاسخ « #یحی_بن_اکثم » در مجلس مأمون و این که هیچ یک از افراد به جز #امام_جواد، نتوانسته بود جواب مسائل شرعی را بدهند، شدیداً ناراحت بود!
💚 می دید هر روز بیش از پیش بر محبوبیّت امام افزوده می شود و آبروی خلفای عباسی روز به روز بیش تر می رود!
🗡️ کینه ی دیرینه زمانی بیش تر شد که دزدی را دستگیر کردند و برای قطع دست او عالِم نمایان درباری همه نظریات اشتباه دادند، اما امام با آیات قرآن و دستور خدا، راه درست مجازات شرعی را بیان کرد.
🏰 اکنون که #معتصم بر تخت سلطنت تکیه زده بود، فکر انتقام را در سرش می پروراند.
👳🏽♂️ وقتی به گذشته ها می اندیشید و به یاد می آورد محمد بن علی - امام جواد - چندین بار آنان را رسوا کرده، انگیزه ی انتقام در ذهنش تقویت می شد.
🧕🏽از این رو به سراغ دختر برادرش رفت!!
🔥او نقطه ی ضعف «امّ فضل» را می دانست و فهمیده بود دل خوشی از شوهرش ندارد و گرفتار احساسات زنانه بوده، به همسر دیگر امام حسادت می ورزد.
🔥 « #ام_فضل » را مناسب ترین راه برای عملی کردن نقشه ی شومش می دید.
🧔🏽 با جعفر، برادر امّ فضل نقشه اش را در میان گذاشت و او را هم برای کشتن امام تحریک کرد.
👳🏽♂️🧕🏽🧔🏽 سه نفری - معتصم، جعفر و امّ فضل - فکرهای شان را روی هم ریختند.
🍇 امّ فضل زیر چشمی به دانه های انگوری که به مرور کم می شد، نگاه می کرد و نفس نفس می زد. می دانست چه خیانتی در حق شوهرش می کند. پس از کم شدن نوزده حبه ی انگور، وقتی به یاد آورد که بیوه خواهد شد، فریادی زد و به گریه افتاد!!
🌷 امام به امّ فضل - همسر بی وفایش - نگاه کرد و متوجه عمل خائنانه ی او شد... فرمود:
- زن! می دانی چه کردی؟
🧕🏽 امّ فضل فقط گریه می کرد و حرفی برای گفتن نداشت. حضرت دوباره فرمود:
- به خدا قسم! خدا تو را به مرضی مبتلا خواهد ساخت که هیچ راه درمانی برای آن پیدا نمی کنی؛ حتی از بازگو کردن دردت نیز شرم خواهی کرد!!
🏴 دو روز بعد انگور مسموم اثر خود را گذاشته و امام در غربت به #شهادت رسید. (۱)
📚 پی نوشت:
۱. بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۱۷.
📗 حیات پاکان ۴/ (داستانهایی از زندگی امام رضا (علیه السلام)، امام جواد (علیه السلام) و امام هادی (علیه السلام)، مهدی محدثی.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
#روایت
#داستان_کوتاه
#شهادت_امام_جواد