eitaa logo
پرتو اشراق
779 دنبال‌کننده
25.3هزار عکس
13.7هزار ویدیو
58 فایل
🔮 کانال جامع با مطالب متنوع 🏮شاید جواب سئوال شما اینجا باشد! 📮ارتباط با مدیر: @omidsafaei 📲 کپی برداری مطالب جهت نشر معارف اهل بیت(ع) موجب خوشحالی است! 🔰 کانال سروش پلاس: 🆔 sapp.ir/partoweshraq
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷سربازان «سلام الله علیها» 🌾 تابستان ۱۳۶۳ كه در شاهرود هنگام آموزش سربازان در صحرا، با مادري به همراه دو دخترش برخورد كردم كه در حال درو كردن گندم‌ هايشان بودند! 👮🏻 فرمانده‌ي گروهان، ستوان آسيايي به من گفت: مسلم بیا سربازان دو گروهان را جمع كنيم و برويم گندم هاي آن پيرزن را درو كنيم! 🧔🏻به او گفتم: چه بهتر از اين! شما برويد گروهان خود را بياوريد تا با آن پيرزن صحبت كنم. 🚙 جلو رفتم؛ پس از سلام و خسته نباشيد گفتم: مادر شما به همراه دخترانتان از مزرعه بيرون برويد تا به كمک سربازان گندم‌ هايتان را درو كنيم. شما فقط محدوده‌ي زمين خودتان را به ما نشان دهيد و ديگر كاري نداشته باشيد. 🍉 پيرزن پس از تشكر و قدرداني گفت: پس من مي‌روم براي كارگران حضرت فاطمه‌ي زهرا(سلام الله عليها) مقداري هندوانه بیاورم!! ⌚ ما از ساعت ۹ الي ۱۱/۳۰ صبح توسط پانصد سرباز تمام گندم‌ها را درو كرديم. بعد از اتمام كار، سربازان مشغول خوردن هندوانه شدند. 🧔🏻 من هم از اين فرصت استفاده كردم و رفتم كنار پيرزن، به او گفتم: ⁉ مادر چرا صبح گفتید مي‌روم تا براي كارگران حضرت فاطمه(س) هندوانه بياورم، شما به چه منظور اين عبارت را استفاده كرديد؟! 🌌 گفت: ديشب (سلام الله عليها) به خوابم آمد و گفت: 🌷 چرا كارگر نمي‌گيری تا گندمهايت را درو كند ديگر از تو گذشته اين كارهاي طاقت ‌فرسا را انجام دهي؟! ✋🏻من هم به آن حضرت عرض كردم: اي بانو تو كه مي‌داني تنها پسر و مرد خانواده ما به رسيده است و درآمدمان نيز كفاف هزينه‌ ی كارگر را نمي‌دهد، پس مجبوريم خودمان اين كار را انجام دهيم. 🌷 بانو فرمودند: غصه نخور! فردا كارگران از راه خواهند رسيد. بعد از اين جمله از خواب پريدم! ☀ امروز هم كه شما اين پيشنهاد را داديد، فهميدم اين سربازان، همان كارگران حضرت مي‌باشند. پس وظيفه‌ي خود ديدم از آنها پذيرايي كنم. 🧔🏻بعد از عنوان اين مطلب، ناخودآگاه قطرات اشك از چشمانم سرازير شد و گفتم: سلام بر تو اي دخت گرامي پيامبر (سلام الله عليها) فدايت شوم كه ما را به كارگري خود قابل دانستي. 🎙راوی: سرگرد مسلم جوادي ‌منش. 📗 منبع: كتاب نبرد ميمك، احمد حسينا، مركز اسناد انقلاب اسلامي، ۱۳۸۱. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq ▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
🕕 💠🌷💠 🔺این روحانی خوزستانی که تنها ۲۷ سال از عمرش می‌گذشت، «داوطبانه» به جبهه دفاع از حرم رفته بود و می‌گفت: 🎙️اگر قرار باشد بالای منبر مردم را به جهاد فرا بخوانم، شایسته است پیش از همه آنها خودم قدم در میدان نبرد بگذارم. 🌷 «شاهدان عینی می‌گویند: مصطفی پس از چشمانش را باز می‌کند و به همرزمانش لبخند می‌زند!» 🗓️ شهید خلیلی متولد ۱۳۶۷/۶/۱۸ بود و همانند دیگر شهدای دهه شصتی مدافع حرم، ثابت کرد که در شجاعت و ایثار چیزی از جوانان دوران دفاع مقدس کم ندارد. 🌷 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq‌
مداحی آنلاین - بهشتیانی که قبل از شهادت به بهشت رفتند - حجت الاسلام رفیعی.mp3
1.5M
🕙 💠📢💠 ؛ رسـانـہ شیعـہ 🎧 | 🌷 بهشتیانی که قبل از به بهشت رفتند! 🎙️حجت الاسلام دکتر 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq‌
🕕 💠🌷💠 🔺«محمد مهدی خیزاب» فرزند سر مزار پدر می‌رود و خطاب به او چنین می‌نویسد: ⚜️ «بسم رب الشهدا» ✍🏻 سلام و عرض ادب به پدر بهشتی و قهرمان زندگی‌ام. 🔅پدر آمده‌ام کنار مزارت تا درد و دل کنم با شما. از بغضی که در گلویم هست بگویم. 🔅پدرجان، قاسم_رفت، رفت و آسمانی شد. حاج قاسمی که برای همه فرزندان شهدا پدری می‌کرد. شما دعا کن برای «فرزندان حاج قاسم»، برای حضرت آقا و برای آقای شیرازی و دوستان حاج قاسم. 🔅پدرجان من وقتی خبر حاج قاسم را شنیدم راهی بیمارستان شدم و نتوانستم در تشییع حاج قاسم شرکت کنم، ولی به حاج آقای شیرازی و عباس آقا و حاج حسین یکتا گفتم: سلام مرا به حاج قاسم برسانید، به حاجی بفرمایید که سلام من و مادرم را به آقا (ع) و پدرم برسانید. 🔅من دوری حاج قاسم را تحمل می‌کنم و منتظر ظهور می‌مانم، چون می‌دانم که شما کنار حاج قاسم خوشحال‌تر هستید. 🔅من و همه‌ فرزندان شهدا حاج قاسم‌ های دیگری هستیم و انتقام او را خواهیم گرفت. 🔅«و من الله توفیق» 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq ▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
🕕 💠🌷💠 🔅عده ای در عشق بی حد می‌شوند 🔅مثل سجاد زبرجد می‌شوند 🌷کلام شهید: 🎙️اگر ما در راه (عج) نباشیم بهتر است هلاڪ شویم و اگر در راه امام زمانمان استوار بمانیم بهتر است آرزوی ڪنیم، زیرا شهـادت زندگی ابـدیست. 🌷 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq‌
🕕 💠🌷💠 🌌 نماز شبش هیچ وقت ترک نمی‌شد هیچ وقت ندیدم شهید قاسم سلیمانی قطع شود، آن هم نه نماز شبی عادی! 🤲🏻 نماز شب‌ های او همیشه با ناله و اشک و اندوه به درگاه خدا بود. 🚪من با شهید سلیمانی رفت و آمد داشتم حتی بارها در منزل‌شان خوابیدم، اتاق مهمانان با اتاق فاصله داشت اما من با اشک‌ها و صدای ناله‌های او برای نماز بیدار می‌شدم. ✈️ آخرین عکس شهید در حال خواندن نماز شب قبل از در هواپیمای دمشق به بغداد. 🎙️راوی: سردار معروفی 🌷 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq‌
‼️ جوانی که در مسجد چرت می زد! 🤲🏻 رسول(ص) نماز بامداد را با مردم گزارد و به جوانى در مسجد نگاه كرد كه چرت مى زد و سر به زير داشت، رنگش زرد شده بود و تنش لاغر و ديده هايش به گودى نشسته بود. 🌹به او فرمود: چگونه صبح كردى؟ ✋🏻 گفت: يا رسول اللّه در حال يقين! 🌹 (ص) از گفته او در شگفت شد و فرمود: ⁉️ براى هر يقينى حقيقت و علامتى است، حقيقت يقين تو چيست؟ ✋🏻 جواب داد: من آن است كه مرا در غم فرو برده و شبم را به بى خوابى كشيده و روز گرمم را به تحمّل تشنگى واداشته، جانم از دنيا و آنچه در اوست به تنگ آمده و روى گردان شده تا جايى كه مى بينم عرش خداوندم براى حساب برپاست و همه مردم بر آن محشورند و من در ميان آنانم. 🌳 گويا مى نگرم به اهل كه در نعمت اند و با يكديگر در تعارف و به پشتى ها تكيه زده اند. 🔥و گويا مى نگرم دوزخيان را كه زير شكنجه هايند و فرياد مى كنند! خيال مى كنى من الآن لغزه آتش را مى شنوم كه در گوشم مى گردد و مى چرخد.   🌹رسول خدا(ص) به اصحابش فرمود: 🔅اين بنده اى است كه خدا دلش را به نور ۲ايمان روشن كرده. سپس فرمود: 🔅اى جوان! آنچه دارى از آن با شدت نگهدارى كن. 🤲🏻 سپس جوان گفت: يا رسول اللّه! دعا كن كه به همراه تو شربت بنوشم، پيامبر(ص) برايش دعا كرد، چيزى نگذشت كه در يكى از جنگ ها پس از نه تن شهيد شد و او نفر دهم بود. 📚 برگرفته از کتاب عرفان اسلامى، ج ۱۳، نوشته . 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq ▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
🌷 عاقبت «قنبر» غلام علی (علیه السلام) چه شد؟ ⚜️ پیشگویی مولا علی درباره ایشان! 🗡️ غلام اميرالمؤمنين (علیه‌ السلام) توسط لعين به شهادت رسید؛ در نحوه به شهادت رسیدن ایشان دو نقل وجود دارد: ⚫ : 🏰 ابوالحسن علی بن محمد (علیه‌ السلام) نقل کرده است که قنبر امیرالمؤمنين (علیه‌ السلام) نزد حجاج بن یوسف آمد، حجاج از او پرسید: ❓در خدمت (علیه السلام) چه می کردی؟ 👳🏼‍♂️ قنبر گفت: آب وضو برایش فراهم می ساختم. ❓حجاج گفت: پس از وضو چه می گفت؟ 👳🏼‍♂️ قنبر گفت: این آیه شریفه را می خواند: 🔅«فَلَمَّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَیْهِمْ أَبْوابَ کُلِّ شَیْ ءٍ حَتَّی إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَهً فَإِذا هُمْ مُبْلِسُونَ فَقُطِعَ دابِرُ الْقَوْمِ الَّذِینَ ظَلَمُوا وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ»؛ 🔅پس چون آنچه را که بدان پند داده شده بودند فراموش کردند، درهای هر چیزی [از نعمتها] را بر آنان گشودیم تا هنگامی که به آنچه داده شده بودند شاد گردیدند، ناگهان [گریبان] آنان را گرفتیم و یکباره نومید شدند». 📖 سوره انعام، آیه ۴۴. ❓حجاج گفت: این آیه را به ما تأویل می کرد؟ 👳🏼‍♂️ قنبر گفت: آری. ❓حجاج گفت: چه می کنی اگر گردنت را بزنم؟ 👳🏼‍♂️ قنبر گفت: در این صورت من ، و تو بدبخت خواهی شد. 🗡️ پس دستور داد تا گردنش را بزنند. 📚 تفسير العياشي، جلد ۱، صفحه ۳۵۹. 📚 إختيار معرفة الرجال المعروف برجال الكشي، جلد ۱، صفحه ۷۴ - ۷۵. 📕 جلاءالعيون، صفحه ۸۴۴ - ۸۴۵. 🌷🔅🌷🔅🌷🔅🌷🔅🌷 ⚫ : 🏰 سيره نويسان با طريق هاى گوناگون روايت كرده اند كه روزى حَجّاج بن يوسف ثَقَفى گفت: 🗡️ دوست دارم مردى از ياران (على) را بكشم تا با آن، به خدا تقرّب بجويم!!! 👥 به او گفته شد: ما كسى را نمی‌شناسيم كه از قنبر، غلامش، مصاحبت بيشترى با ابوتراب داشته باشد! 🏇 بدين ترتيب، حَجاج در پى او فرستاد و او را آوردند! ❓ به او گفت: تو قنبرى؟ 👳🏼‍♂️ گفت: آرى! ❓ گفت: ابو هَمْدان؟ 👳🏼‍♂️ گفت: آری! ❓گفت: ، مولاى توست؟ ☝🏻گفت: مولاى من، خداوند است و اميرمؤمنان، على، ولىّ نعمت من است. 👈🏻 گفت: از دين او بيزارى بجوى! 👳🏼‍♂️ گفت: چون از دين او بيزارى جُستم، مرا به دينى بهتر از آن، راهنمايى مى كنى؟ 🗡️گفت: من تو را مى كشم! 👳🏼‍♂️ هرگونه كه دوست دارى، برگزين، آن را به تو وا نهادم! ❓گفت: چرا؟ 👳🏼‍♂️ گفت: چون به هرگونه كه مرا بكشى، همان گونه تو را مى كشم و اميرمؤمنان به من خبر داد كه مرگ من از سرِ ستم و نابه حق است و سرم بُريده مى شود. 🗡️ پس حجّاج، فرمان داد تا سرش را ببُرند. ⚜️ در ادامه مي گويد: 🔅و این پیش آمد نیز از اخبار غیبی علی (ع) است و از آن جناب و از جمله علوم پیمبران و رسولان بشمار می رود و در ردیف آثار گذشته است. 📚 الإرشاد، جلد ۱، صفحه ۳۲۸ - ۳۲۹. 📕جلاءالعيون، صفحه ۸۴۵. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq ▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
🕕 💠🌷💠 📼 بعد از محمد تا چند روز در اردوگاه فقط نوارهای مداحی و مناجات‌ های محمد را پخش می‌کردند، بیشتر مناجات‌ها و مداحی‌های محمد در مورد (عج) بود. 🌌 خیلی ناراحت بودم تا اینکه یک شب محمد را در خواب دیدم، خوشحال بود و با نشاط، لباس فرم سپاه بر تنش بود، چهره‌اش خیلی نورانی‌تر شده بود؛ یاد مداحی‌های او افتادم. ❓پرسیدم: محمد این همه در دنیا از آقا خواندی، توانستی او را ببینی؟ 🌷 محمد در حالی که می‌خندید گفت: من حتی آقا امام زمان را در آغوش گرفتم! 🌷 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq‌
🕕 💠🌷💠 🤲🏻 همیشه برای مهدی دعای می‌کردم و می‌گفتم که ان‌شاءالله شهید شوی! ✋🏻 اما آنقدر خدمت کنی تا خدا و (عج) از تو راضی باشند و بعد شهادت نصیبت شود. ⏳می‌گفتم وقتی سن و سالت بالا رفت به این آرزویت برسی. ولی خواست و رضایت خدا در این بود، که در جوانی شهید شود. 🌷 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq‌
🕕 💠🌷💠 🕊️ لحظه شهادت 🚌 راهی جبهه شد ... 📿 شجاعت و بی باکی اش در جبهه مثال زدنی بود، کنار سنگر برای خودش گودالی کنده بود و شب ها با خدای خود راز نیاز می کرد! 🤲🏻 در قنوت نماز های شبانه اش از خدا می خواست مانند (علیه السلام) بدنش قطعه قطعه شود تا در روز قیامت پیش اربابش و دیگران شرمنده نباشد. 💓 روز موعود فرا رسیده بود درعملیات کربلای ۴ دل عاشقش شوق پریدنی زیبا را داشت. 🦋 شهادتی از جنس آرزوهایش نصیبش شد. 💥با آر پی جی تمام پیکر مطهرش اربا اربا شد... هماننداربابش امام حسین (علیه السلام) به رسید. 🗓️ تاریخ ولادت: ۱۳۴۶/۰۵/۷ 📌 محل ولادت: شریف اباد 🗓️ تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۵ 🗺️ محل شهادت: کربلای ۴ - ام الرصاص 🔔 تلنگر 🕊️ سوغات شهدا برای سیدالشهدا پاره پاره های بدنشان بود حالا تو چه داری برای پیشکش کردن به سیدالشهدا؟ 🌷 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq‌
🔥خیانت 👳🏽‍♂️ از یادآوری جریان پرسش و پاسخ « » در مجلس مأمون و این که هیچ یک از افراد به جز ، نتوانسته بود جواب مسائل شرعی را بدهند، شدیداً ناراحت بود! 💚 می دید هر روز بیش از پیش بر محبوبیّت امام افزوده می شود و آبروی خلفای عباسی روز به روز بیش تر می رود! 🗡️ کینه ی دیرینه زمانی بیش تر شد که دزدی را دستگیر کردند و برای قطع دست او عالِم نمایان درباری همه نظریات اشتباه دادند، اما امام با آیات قرآن و دستور خدا، راه درست مجازات شرعی را بیان کرد. 🏰 اکنون که بر تخت سلطنت تکیه زده بود، فکر انتقام را در سرش می پروراند. 👳🏽‍♂️ وقتی به گذشته ها می اندیشید و به یاد می آورد محمد بن علی - امام جواد - چندین بار آنان را رسوا کرده، انگیزه ی انتقام در ذهنش تقویت می شد. 🧕🏽از این رو به سراغ دختر برادرش رفت!! 🔥او نقطه ی ضعف «امّ فضل» را می دانست و فهمیده بود دل خوشی از شوهرش ندارد و گرفتار احساسات زنانه بوده، به همسر دیگر امام حسادت می ورزد. 🔥 « » را مناسب ترین راه برای عملی کردن نقشه ی شومش می دید. 🧔🏽 ‌با جعفر، برادر امّ فضل نقشه اش را در میان گذاشت و او را هم برای کشتن امام تحریک کرد. 👳🏽‍♂️🧕🏽🧔🏽 سه نفری - معتصم، جعفر و امّ فضل - فکرهای شان را روی هم ریختند. 🍇 امّ فضل زیر چشمی به دانه های انگوری که به مرور کم می شد، نگاه می کرد و نفس نفس می زد. می دانست چه خیانتی در حق شوهرش می کند. پس از کم شدن نوزده حبه ی انگور، وقتی به یاد آورد که بیوه خواهد شد، فریادی زد و به گریه افتاد!! 🌷 امام به امّ فضل - همسر بی وفایش - نگاه کرد و متوجه عمل خائنانه ی او شد... فرمود: - زن! می دانی چه کردی؟ 🧕🏽 امّ فضل فقط گریه می کرد و حرفی برای گفتن نداشت. حضرت دوباره فرمود: - به خدا قسم! خدا تو را به مرضی مبتلا خواهد ساخت که هیچ راه درمانی برای آن پیدا نمی کنی؛ حتی از بازگو کردن دردت نیز شرم خواهی کرد!! 🏴 دو روز بعد انگور مسموم اثر خود را گذاشته و امام در غربت به رسید. (۱) 📚 پی نوشت: ۱. بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۱۷. 📗 حیات پاکان ۴/ (داستانهایی از زندگی امام رضا (علیه السلام)، امام جواد (علیه السلام) و امام هادی (علیه السلام)، مهدی محدثی‏. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq ▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
🕕 💠🌷💠 🌷 عاشق شهادت 💓 الحق خوش رفتار و خوش برخورد بود. شیطنت‌های جالب و بامزه‌ای داشت. 🇮🇷 فهم سیاسی و دغدغه فرهنگی و دلسوزی نسبت به خانواده شهدا در او وجود داشت. 💥 اوضاع سوریه و وضعیت جنگ را به خوبی برای ما تحلیل می‌کرد. دغدغه‌ های خوب، مبارک و والایی داشت. 💪🏻 قوی بود و شجاع و عاشق شهادت. 💔 آه و حسرت او در فراق رفقای شهیدش را خوب به یاد دارم. 🖤 «مهدی حسینی» لایق بود و به مراد دلش رسید. شهادت او مرا شوکه و البته شرمسار کرد. 💐 امثال او هرگز از خاطره‌ها نخواهند رفت. رحمت خدا بر او. 🌷 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq‌
‍🕕 💠🌷💠 🚌 پیش از سال ۹۳ که مجید به سفر کرد پسر خیلی شری بود. 🔪همیشه چاقویی در جیبش بود. خالکوبی داشت. اما بعد از سفر کربلا تغییر کرد! 🇩🇪 زمانی آمد و اصرار کرد می خواهد برود آلمان و کار کند!! تصور می کرد اگر بگوید ما اجازه نمی دهیم و اگر بگوید آلمان ما مشکلی نداریم. من خیلی مخالفت کردم و گفتم نباید آلمان برود. 🕐 مدتی بود شب ها خیلی دیر می آمد. 💞 شرایطش به گونه ای بود که حتی تصور می کردیم با دختری دوست شده و دیر می آید یا با رفقایش جایی می رود. اما بعدها فهمیدیم که برای آموزشی اعزام به سوریه می رفته است!! . ▪️🦋▪️🦋▪️🦋▪️ 🌌 قبل از شروع عملیات، نیروها را جمع کردم و گفتم که چگونه عمل کنند. ⛏️ پس از اتمام سخنانم، متوجه شدم مجید با یکی دیگر از دوستان در حال کندن یک کانال است. 🗣️دبلند گفتم مجید چند بار گفتم خاکبازی نکن... 👕 لباس آستین کوتاه پوشیده بود!! ⁉️ گفتم «چرا خالکوبی‌ات مشخصه؟! 👈🏻 چند بار گفتم بپوشون». ✋🏻 پاسخ داد «این خالکوبی یا فردا پاک می شود، یا خاک می شود!» ⏳این آخرین شوخی مجید بود... 💥فردای همان روز مجید به وسیله موشک کورنت به رسید و تمام خالکوبی هایش پاک شد...!! 🌷 🌹 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq ▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
⏳ پیشگویی نحوه شهادت! ⚔️ ، از کسانی بود که پیامبر را دیده و به همراه اميرمؤمنان در همه جنگ ها حاضر بود، او از خواص اصحاب ایشان و فراگیر معارف بود! 📚📖 صاحبان سیره و نویسندگان رجال، از او فراوان نوشته‌اند. 🌴⛺ کِشّی از نقل می‌کند که سوار بر اسب رد شد و حبیب بن مظاهر در مجلس بنی‌ اسد پیش رفت و از او استقبال کرد؛ در حین صحبت، گردن دو اسب به هم می‌خورد. 🌷 حبیب گفت: ▪️پیرمردی را می‌بینم که موی سرش ریخته و شکمش جلو آمده و در دارالرزق خربزه می‌فروشد، و به خاطر حب اهل بیت پیامبرش به دار کشیده شده و شکمش بر دار دریده می‌شود! 🌹 میثم گفت: ▪️من مرد سرخ رویی را می‌شناسم که دو گیسوی خود را بافته و به پشت انداخته که برای یاری پسر رسول خدا بیرون می‌آید، پس کشته می‌شود و سرش در به گردش در می‌آید‌! 🤝🏻 سپس از هم جدا شدند! 👥👥 اهل مجلس گفتند: ما دروغگوتر از این دو نیافتیم! 🏇 حاضران هنوز جدا نشده بودند که آمد و از آن دو سراغ گرفت؛ گفتند: ⛺ از هم جدا شدند و ما اینگونه سخنانی از آنها شنیدیم‌!! ✋🏻 رشید گفت: ▪️خداوند میثم را رحمت کند، او فراموش کرد که بگوید کسی که سر را می‌آورد، ۱۰۰ درهم از بقیه بیشتر می‌گیرد!! 🏇 و سپس رفت! 👥👥 مردم گفتند: به خدا این مرد از آن دو دروغگوتر‌ است! ⏳ فضیل بن زبیر گوید: چیزی نگذشت که میثم را در خانهء به دار کشیدیم و سر حبیب را که به همراه حسین بود، آوردند و آنچه گفته بودند، مشاهده کردیم. 📗 ابصار العین/محمد سماوی/۵۶ ، ۵۷). ▪️🌹▪️🌷▪️🌹▪️ ✍🏻 پ.ن: ▪️علم « »، علم به مرگ و حوادثی که برای افراد پیش می‌آید، یکی از علوم اهل بیت (علیهم‌ السلام) است که به برخی از شیعیان مقرب ارائه داده بودند. 🕋 (علیه السلام) هنگامی که عزم خروج از مکه نمودند، از خود در خبر دادند. 🌴 ایشان به خطابه ايستاده و فرمودند: ▪️«گردنبند مرگ بر فرزند آدم همانند گردنبندى است بر گردن دختران جوان، و اشتیاق من به دیدار گذشتگانم همانند اشتیاق یعقوب به دیدار یوسف است، و براى من مقتلی برگزیده شده که به آن خواهم رسید، گویا مى‌بینم گرگان درنده بیابان - بین نواویس و کربلا ـ بند بند تنم را پاره کرده و از من شکم هاى تهى و مشک هاى خالى خود را پر مى کنند. از آن روز که قلم تقدیر الهى بر آن رقم خورده گریزى نیست. ▪️خشنودى خداوند خشنودى ما اهل بیت است، ما بر بلای الهی صبر می کنیم و او پاداش عظیم صابران را به ما خواهد داد. پاره تن رسول خدا هرگز از وی جدا نمى شود و در حظیره القدس به او ملحق خواهد شد و چشمان رسول خدا به ذرّیه‌اش روشن مى شود و وعده اش توسّط آنان وفا خواهد شد. ▪️هر کس آماده است خون خود را در راه ما نثار کند و خود را آماده لقاى خداوند سازد، با ما رهسپار شود، زیرا من فردا صبح به خواست خداوند حرکت خواهم کرد». 📓 اللهوف، ص ۱۲۶. 📚 بحارالأنوار، ج ۴۶، ص ۳۶۶. ✍🏻 قضاوت در مورد کسانی که برای مقاصد دنیوی‌شان، ادعا می‌کنند امام حسین (علیه السلام) علم به شهادت خود نداشته‌اند و انگیزهء تشکیل حکومت در سر داشتند، اما برنامه‌شان عملی نشد! را به اهل انصاف و تعقل می‌سپاریم! 🔰 این روایت صحیحه و نورانی را به خاطر بسپارید! ⚜️ امام صادق (علیه السلام) فرمودند: ▪️«هر امامی که نداند چه حوادثی برای او پیش می‌آید و چه سرنوشتی در انتظار اوست، نمی‌تواند حجت خدا بر بندگان باشد». 📚 کافی، ۲۵۸/۱. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq ▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
🕕 💠🌷💠 🛬 من یک روزی از هواپیما پیاده می‌شدم، یک جوانی را دیدم که از از این شلوارهای مد جدید که معمولا بخشی از این شلوار پاره هست، از این شلوارهای جین پاش بود، به من گفت: 🙋🏻‍♂️ من میتونم مدافع حرم بشم؟ ‼️من تعجب کردم!! 🤷🏻‍♂️ گفت: می‌دونم من را نمی‌پذیرید اما می‌دانی من دوست کی هست؟ ‼️گفتم نه!! 💁🏻‍♂️ گفت من دوست سید ابراهیمَم! (سید ابراهیم - از بهترین فرماندهان ما بود، فرماندهان که خودش را به عنوان افغانی جا زد و وارد جبهه شد بعد جبهه او را گرفت و نگه داشت و نگذشت برود و روز عاشورای سه سال قبل به رسید). 👌🏻من تعجب کردم که گفت من دوست سید ابراهیم هستم. شهیدی که یک خصوصیاتش ترسیم راه است، یک تحرک عظیمی و یک معنویت جدیدی و یک دگرگونی جدیدی در جامعه‌ی ما در جوانان ما در سطوح گوناگون این فرهنگ مدافع حرم ایجاد کرد. 🌷 🌷 (سید ابراهیم) 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq‌
🌌 شب هنگامی که نوجوان شجاع و خوش سیمای خاندان (علیه السلام) از عمویش امام حسین (علیه السلام) شنید که به اصحاب خویش بشارت می دهد که فردا تمامی شما شهید خواهید شد، در ذهن و اندیشه اش سوالاتی مطرح شد. 👣 از جای خویش برخاسته و از امام حسین (علیه السلام) پرسید: ✋🏻 ای عمو جان! آیا من هم در ردیف شهدا خواهم بود؟ 🌷 امام حسین (علیه السلام) فرمود: ❓«پسرم! مرگ را چگونه می بینی؟» 🌹قاسم بن حسن با کمال اخلاص و صفا پاسخ داد: ✋🏻« »؛ ▪️«مرگ در راه تو برای من شیرینتر از عسل می باشد». 👌🏻در این موقع سوال خویش را دوباره تکرار نمود: ❓آیا من هم در لیست شهدای خواهم بود؟ 🌷 امام (علیه السلام) پاسخ داد: ▪️«عمویت فدای تو! بلی. به خدا قسم تو را هم در ردیف یارانم خواهند کشت، حتی پسر شیرخواره ام، را نیز به شهادت می رسانند!!» ⛺ فرزند غیرتمند (علیه السلام) با شنیدن این سخن یکه ای خورده و سوی عمویش خیز برداشته و پرسید: ❓عموجان! آیا آن ها به خیمه گاه می رسند و بعد از تسلط به خیام و ساکنین آن، عبدالله شیرخوار را می کشند؟! 🌷 و (علیه السلام) کیفیت شهادت طفل شیرخواره را مفصل به قاسم شرح داد. (۱) ☀️ قاسم در روز عاشورا بعد از اصرار زیاد از عمویش اجازه نبرد گرفت. 📜 حمید بن مسلم از گزارشگران عمر سعد در توصیف ورود حضرت قاسم به صحنه نبرد چنین می گوید: ▪️از خیام حسین (علیه السلام) نوجوانی به سوی میدان بیرون آمد که چهره اش مانند قرص قمر می درخشید، شمشیری به دست داشت و پیراهن بلندی پوشیده بود و وارد جنگ گردید، وی در موقع نبرد چنین رجز می خواند: ▪️ان تنکرونی فانابن الحسن ▪️سبط النبی المصطفی الموتمن ▪️هذا حسین کالاسیر المرتهن ▪️بین اناس لا سقوا صوب المزن 🔰 ترجمه: ▪️اگر مرا نمی شناسید من پسر حسن سبط پیامبر برگزیده و امین خدا هستم. این حسین (علیه السلام) است که همچون اسیر گروگان شده در بین مردم قرار گرفته، خدا آن مردم را از باران رحمتش سیراب نسازد (۲). 🥀 و بالاخره (علیه السلام) یادگار شجاع حضرت مجتبی (علیه السلام) بعد از فداکاری ها و جانفشانی های مخلصانه در روز عاشورا به رسید. 📚 پی نوشت ها: ۱. مدینه المعاجز، ج ۴، ص ۲۱۴. ۲. عیان الشیعه، ج ۱، ص ۶۰۸. 📘 تربیت در سیره و سخن امام حسن مجتبی (علیه السلام)، عبدالکریم پاک نیا. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq ▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
از نور نبودند که شما از خاک باشید... 🏙️ آن ها هم مثل شما و ما در همین جامعه زندگی کردند و همین جا درس خواندند و همین جا کار می کردند، منتهی بر سر دو راهی، صراط المستقیم را انتخاب کردند... 🦋 این نیست که حالا هر کس نشود باخته است نه... شما این راه را بروید اجر شهید را حتما دارید و قرار هم نیست همه شما شهید بشوید، اگر همه شهید بشوید که مملکت به دست دشمن می افتد... ❤️ کارتان را اگر درست انجام بدهید اجرتان کمتر از نیست... چه بسا که در گردنه های سخت اجر مضاعفی هم داشته باشید. 🌹 الَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَجَهُم 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq‌
⏳ مهمّترین سفارش در آخرین لحظات! 📚 مرحوم شیخ صدوق (رضوان اللَّه تعالی علیه) و دیگر بزرگان آورده اند: 👳🏻‍♂️ یکی از راویان و از اصحاب و دوستان (علیه السلام) به نام ابوبصیر لیث مرادی حکایت کند: 🏴 پس از آن که امام جعفر صادق (علیه السلام) به رسید، روزی جهت اظهار هم دردی و عرض تسلیت به اهل منزل حضرت، رهسپار منزل آن امام مظلوم علیه السلام گردیدم. 🌴 همین که وارد منزل حضرت شدم، همسرش حمیده را گریان دیدم؛ و من نیز در غم و مصیبت از دست دادن آن امام همام (علیه السلام) بسیار گریستم. 👥👤 و چون لحظاتی به این منوال گذشت، افراد آرامش خود را باز یافتند. ⚜️ آنگاه همسر آن حضرت به من خطاب کرد و اظهار داشت: ☝🏻ای ابوبصیر! چنانچه در آخرین لحظات عمر امام جعفر صادق (علیه السلام) در جمع ما و دیگر اعضاء خانواده می بودی، از کلامی بسیار مهمّ استفاده می بردی! 👳🏻‍♂️ ابوبصیر گوید: از آن بانوی کریمه توضیح خواستم؟ 🥀پاسخ داد: در آن هنگام، که ضعف شدیدی بر امام (علیه السلام) وارد شده بود فرمود: ▪️تمام اعضاء خانواده و آشنایان و نزدیکان را بگوئید که در کنار من حاضر و جمع شوند. 👥👥 وقتی تمامی افراد حضور یافتند، حضرت به یکایک آنان نگاهی عمیق انداخت و سپس خطاب به جمع حاضر فرمود: ▪️«کسانی که نسبت به بی اعتنا باشند، شفاعت ما اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) شامل حالشان نمی گردد». 📗 ثواب الأعمال، ص ۲۰۵. 📚 بحارالأنوار، ج ۴۷، ص ۲، ح ۵. ☑️ قابل دقّت است که حضرت نفرمود: ▪️«شفاعت ما شامل افراد بی نماز نمی شود؛ بلکه فرمود: شفاعت ما شامل حال افراد بی اعتناء به نماز، نمی شود». 📗 چهل داستان و چهل حدیث از امام جعفر صادق (علیه السلام)، عبداللّه صالحی‏ 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 sapp.ir/partoweshraq
🦋 ابوبکر بن الحسن (علیه السلام) 💚 شجاع همچون پدر 🌹 او جوانی زیبارویی بود که ویژگی های اخلاقی (علیه السلام) در وجودش پدیدار بود. ⚔️ در روز در صحنه مبارزه، شجاعانه وارد شده و مشغول پیکار با دشمن گردید. وی با اینکه جوان شانزده ساله ای بیش نبود، نظم سپاه دشمن را به هم ریخته و شماری از آنان را کشت. 🦋 بعد از نبردی متهورانه در حالی که چشمانش از عطش در گودی فرو رفته بود به سوی (علیه السلام) بازگشت و گفت: ✋🏻 ای عمو! آیا آب داری تا جگر خود را خنک نموده و قدرت تازه ای یافته و با دشمنان خدا و رسولش به مبارزه ادامه دهم؟ 🌷 امام حسین (علیه السلام) فرمود: ▪️«ای برادر زاده ام، لختی صبر کن تا با جدت رسول خدا )صلی الله علیه و آله) دیدار نمایی و با آب بهشت تو را سیراب کند، تا دیگر تشنه نشوی». 🗡️ سپس به سوی دشمنان شتافت و پس از خواندن رجز بر آنان یورش برده و بعد از هلاک نمودن تعدادی از نیروهای جبهه کفر، به محاصره دشمن درآمد و سپس او را به رساندند. 🦋 یکی از اشعار این فرزند شجاع امام مجتبی (علیه السلام) در میدان کارزار چنین بود: ▪️انی انا نجل الامام ابن علی ▪️اضربکم بالسیف حتی یفلل ▪️نحن - و بیت الله - اولی بالنبی ▪️اطعنکم بالرمح وسط القسطل 🔰 ترجمه: ▪️من فرزند امامی هستم که پسر علی می باشد و تا کند شدن شمشیر با شما مبارزه می کنم. ▪️ما خاندان خدا - به پیامبر نزدیکتر هستیم، در میان میدان نبرد، با نیزه به شما ضربه خواهم زد (۱) 🦋🕯️🦋🕯️🦋🕯️🦋 ✍🏻 یکی از بارزترین دلایل روحیه شجاعت و دلاوری و فداکاری در وجود حضرت مجتبی (علیه السلام) فرزندان آن حضرت هستند که از سرچشمه ولایت و امامت سیراب گشته و به اوج فداکاری و از خودگذشتگی در راه اسلام و اهداف بلند آن رسیده بودند. 🌹 فرزندان امام حسن (علیه السلام) نمونه هایی بدیع و زیبایی در مسیر مبارزه و رویارویی از خود نشان دادند و ویژگی های اخلاقی، انسانی و سجایای والای حضرت مجتبی (علیه السلام) را به نمایش گذاشتند. 📚 پی نوشت: ۱. فرزندان امام حسن (ع) در کربلا، ص ۲۶. 📕 تربیت در سیره و سخن (علیه السلام)، عبدالکریم پاک نیا 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🌌 دو جلسه در نیمه شب عاشورا 🦋 از (س) نقل شده که فرمود: ⛺ نیمه شب به خیمه برادریم حضرت عباس رفتم، دیدم جوانان هاشمی در اطراف او حلقه زنده اند و آن حضرت نشسته و با آنان مذاکره می کند و به آنها می گوید: ✋🏻 ای برادرانم و ای پسرعموهایم فردا هنگامی که جنگ با دشمن شروع شد، شما باید پیش قدم شوید و به عنوان نخستین افراد به میدان بروید تا مبادا مردم بگویند بنی هاشم ما را به یاری دعوت کردند ولی زندگی خود را بر مرگ ما ترجیح دادند جوانان بنی هاشم با کمال اشتیاق می گفتند ما مطیع فرمان تو هستیم. ⛺ زینب (س) می گوید از آن جا خیمه رفتم دیدم اصحاب (غیر بنی هاشم) را به دور خود جمع کرده و با آن ها سخن می گوید، از جمله می فرماید: ☝🏻 ای یاران، فردا که جنگ شروع شد شما باید نخستین افرادی باشید که به میدان رزم بروید مبادا بگذارید زودتر از شما میدان بروند، زیرا بنی هاشم سادات و بزرگان ما هستند، ما باید خود را فدای آنها کنیم اصحاب گفتند: ⚔️ سخن تو درست است و به آن وفا کردند و زودتر از بنی هاشم به میدان رفته و پس از رزم به رسیدند. (۱) 📚 پی نوشت: ۱. ره توشه راهیان نور، محرم سال ۸۲ (ش)، ص ۲۹۸ به نقل از کبریت الاحمر، ص ۴۹۷. 📘 فراز هایی از سیره امام حسین (علیه السلام)، حسین اسعدی 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🌷 حضرت ابراهیم (علیه السلام) و سرزمین کربلا 🏴 یک زمان عبور (علیه السلام) از سرزمین افتاد، آن حضرت سوار بر اسب بودند، ظاهراً آثار مصیبت های سیّدالشهداء بر آن حیوان آشکار شد، و صیحه ای کشید و با سر به زمین افتاد و بر اثر آن حضرت ابراهیم (علیه السلام) زمین خورد و سرش شکست!! 🤲🏻 آنگاه برخاسته و به درگاه خداوند عرضه داشت، بارالها خطائی از من سر زده که اینگونه مجازات می شوم؟ ⚜️ پس نازل شد و عرض کرد: یا ابراهیم از تو گناهی سر نزده است! ▪️«لکن هنا یَقتل سِبط خاتَم النَّبیین و خاتَم الوَصیین فسال دمک موافقاً لدمه؛ ▪️«چون در اینجا نوه پیامبر آخرالزمان(ص) و فرزند خاتم الوصیین امیرالمؤمنین (ع) به می رسد، پس خون تو ریخت تا موافق با خون آن مظلوم شود. و آنگاه جبرئیل از مصائب کربلا گفت و حضرت ابراهیم (علیه السلام) بر مظلومیّت فرزندش گریست. (۱) 📚 پی نوشت: ۱. کشکول النور، ج ۱، ص ۱۳۶. 📘 داستانهایی از زمین کربلا ر - یوسفی‏ 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🌴  وضع مدينه پس از شهادت (س) و تحقق پيشگويي هاي آن حضرت 🏴 بعد از حضرت زهرا(س)، دستگاه خلافت، براي مقابله با آنان که در خارج از مدينه باابوبکر بيعت نکرده بودند و گروهي از ايشان نيز از قبايل مرتّد بودند، سپاهياني فرستاد. ⚔️ در آن لشکرکشي هايي کسي از انصار را سرکرده سپاه قرار ندادند و دستگاه حکومت، يکسره، قريشي شد. 🏰 را در همه چيز بر غير قريش مقدّم مي داشتند. در شهرهايي که فتح کردند، اُمراي لشکر و واليان شهرها را همه از قريش گماشتند. 🌴 بدين سبب، فقير شدند و عقب افتادند تاجايي که نان شب نداشتند. اينکه در سيره حضرت سجّاد(ع) و حضرت باقر(ع) و حضرت صادق(ع) مي خوانيم که شبانه به در خانه فقراي مدينه مي رفتند و به آنان نان و پول مي رساندند، آن فقرا فرزندان همان انصار بودند. 👳🏻‍♂️ مُعَلَّي بن خُنَيس يکي از اصحاب (ع) مي گويد: 🌌 امام را ديدم که در شب تاريک از خانه بيرون آمد و بر دوش خود باري داشت. 👳🏻‍♂️✋🏻 گفتم: اي پسر رسول خدا، اجازه دهيد به شما کمک کنم. فرمود: 🌹 اين بار را بايد خود بردارم. و به راه افتاد. من هم به دنبال آن حضرت رفتم. چيزي از آن بار بر زمين افتاد. حضرت خم شد و گفت: ▪️«خدايا اين را به دستم برسان». 🌴 آن را پيدا کرد و در توبره اي که بر دوشش بود انداخت و به سقيفه بني ساعده رفت و بالاي سر هر يک از آنان که خوابيده بودند دو قرصه نان گذاشت. وقتي که باز مي گشت، مُعَلَّي بن خُنَيس از آن حضرت پرسيد: 👳🏻‍♂️ اي پسر رسول خدا، آيا اينان حقّ (امامت) را مي شناسند؟ 🌹 فرمود: اگر اينان حق رإ مي دانستند، ما نمک سائيده خانه مان را هم با آنان قسمت مي کرديم؛ نه، اينها حق را نمي شناسند. 🌷 حضرت سجاد(ع) نيز غذا به درِ خانه ها مي برد. اهل آن خانه ها در کنارِ درِ خانه هايشان در انتظار آن کس که شب به آنجا مي آمد مي ايستادند و غذا را از وي مي گرفتند. در وقتِ غسل دادن پيکر آن حضرت، ديدند که پشت وي پينه بسته است. از حضرت باقر(ع) علّت را پرسيدند. فرمود: ▪️از بارهايي است که شبها بر دوش مي کشيد. 🏴 چون حضرت سجّاد(ع) وفات کرد کمک هايي که شبانه به مردم مي شد قطع گرديد. در آن هنگام بود که دريافتند آن کسي که به درِ خانه هايشان غذا مي آورد حضرت سجاد (ع) بوده است. 💰 تمام اين فقرا از انصار بودند. امّا قريش، صاحبان ثروت و جاه و کنيزان و در عيش و طرب بودند. عبدالرّحمن بن عوف وقتي که مُرد (در زمان عثمان) طلاهايش را آوردند تا عثمان در ميان وارثان او قسمت کند. آنقدر طلا در مجلس خلافت به روي هم انباشته شد که فاصله بين دو طرف مجلس را پُر کرد و دو طرف مجلس همديگر را نمي ديدند! 🦋 اينها از مواردي بود که حضرت زهرا (س) به زنان انصار پيشگويي فرمود که کارشان به اينجا مي رسد. ⚔️ کارشان به بالاتر از آن هم رسيد. وقتي که لشکر يزيد در وقعَه حَرَّه آمدند به مدينه و قتل عام کردند، يزيد دستور داده بود که لشکريان، سه روز، آنچه مي خواهند بکنند. 🩸انصار را قتل عام کردند، به طوري که در مسجد پيامبر (ص) خون به راه افتادند؛ آنچه در خانه هابود به يغما بردند؛ هزار دختر بي شوهر بعد از اين واقعه باردار شدند. 📓 منبع: کتاب سقیفه، علامه عسکری (ره) 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🕕 💠🌷💠 ☝🏻همیشه می‌گفت: 🌷 زیباترین را می‌خوام! 👤 یڪ بار پرسیدم: ⁉️ شهادت خودش زیباست، زییاترین شهادت چگونه‌ست؟! ☝🏻 گفت: 🕯️ زیباترین شهادت اینه ڪه جنازه‌ای هم از انسان باقی نمونه... 💞 ما از تو به غیر از تو نداریم تمنا💞 🦋 ماهاچشم‌به‌شفاعت‌شمادوخته‌ایم 🦋 🕯️سالگرد آسمانی شدنت مبارک داش ابرام 🌷 🗓️ 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq
🌷 🦋 شهدای شاخص شلمچه 🌷 ۱ شهریور ۱۳۳۶ در اصفهان متولد شد. وی در طول جنگ در عملیات‌های طریق‌ القدس، فتح‌ المبین، بیت‌ المقدس، رمضان، والفجر ۴، بدر و والفجر ۸، حضوری فعال داشت. خرازی در خلال عملیات خیبر در پی برخورد ترکش، دست راست خود را از دست داد، سرانجام در عملیات کربلای ۵ در شلمچه به شهادت رسید. 🌷  در ۱۲ خرداد ۱۳۳۴ در شهر اصفهان متولد شد.وی سرانجام در تاریخ ۹ بهمن ۶۵ سحرگاهان، در منطقهٔ عملیاتی کربلای ۵، از ناحیهٔ سر مورد اصابت ترکش قرار گرفت و بعد از سه روز در ۱۲ بهمن به شهادت رسید. 🌷 (بنیانگذار لشکر بدر) ۹ بهمن ۱۳۳۳ در بهبهان متولد شد.وی در عملیات های بیت المقدس، فتح المبین، خیبر، بدر، عاشورا، قدس ۴، کربلای ۲ و کربلای ۴ حضوری فعال داشت.او سرانجام در خلال انجام عملیات کربلای ۵ در هنگام شناسایی، به رسید. 🌷 در ۱۳۳۳/۶/۱۲ در شهریار کرج متولد شد. وی در عملیات فتح المبین، بیت المقدس و رمضان به عنوان فرمانده لشکر ۲۷، مسئول محور و در والفجر مقدماتی، جانشین تیپ نبی اکرم (ص) مشغول به خدمت شد. سرانجام در عملیات کربلای ۵ در به شهادت می رسد. 🕯️ شادی ارواح مطهر شهیدان صدر اسلام تاکنون ۵ صلوات بفرستیم؛ 🌹 الَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَجَهُم 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq