🏴 ایّامی که #مصیبت تمامی انبیاء برای یک نفر واقع شد!
⚜ #شیخ_مفید (رض) روایت کرده است که #امام_هادی (علیه السلام) در زیارتنامهی #امیرالمومنین (علیه السلام) میفرماید:
▪شبیه شد مصیبت تو به خاطر آن دو (ابوبکر و عمر) به مصیبت تمامی انبیاء آن هنگام که تنها بودند و یاوری نداشتند.
📚 المزار الکبیر، تالیف شیخ مفید، صفحه ۱۵۷، چاپ منشورات مکتبة العلامة المجلسي (رحمت الله علیه)
💦 در این ایام چہ بر مولاے ما گذشتہ است؟
🌌 خوب کہ گوش کنے، هنوز نیمہ شبها صداے مرد خیبر شکن را مےشنوے کہ کنار آرمگاهِ آرامشش، بیقرار زمزمہ مےکند.
▪نَفسِـی عَلَى زَفَرَاتِهَا مَحبُوسَهٌ
▪یا لَیتَــهَا خَرَجَـت مَـعَ الزَّفَـرَاتِ
▪جانم اسیر ناله هایم شده است
▪ای کاش که جانم با نالههایم از پیکرم خارج شود...
✋ #یا_صاحب_الزمان! کجایی قرارِ بیقراریهای حیدر؟
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
#عـطـــر_فـاطـمـیــہ
#روایت
🌳🔥 روایتی جالب از نشانهی بهشت و نشانهی جهنم
📚 از منابع شیعه و سنی
⚜ #شیخ_مفید (رضوان الله علیه) عالم بزرگ شیعه و #قاضی_نعمان مغربی عالم بزرگ اسماعیلیه روایت کردهاند:
👳🏻 #عمرو_بن_حمق_خزاعی (رضوان الله علیه) گفت:
🌴همانا از #رسول_خدا (صلی الله علیه و آله) در مسجد الحرام یا مسجد مدینه شنیدم که فرمود:
❓ای عمرو، آیا میخواهی که نشانهی #بهشت را که میخورد و مینوشد و در بازارها راه میرود و نشانهی آتش ( #جهنم) را که میخورد و مینوشد و در بازارها راه میرود را به تو نشان دهم؟
👳🏻 گفتم: آری، پدر و مادرم به فدایت، آن دو را به من نشان دهید.
🌷 پس #امیرالمؤمنین (علیه السلام آمد و سلام کرد و نشست.
🌹رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: این فرد و قومش نشانهی بهشت هستند.
🔥پس #معاویه آمد و سلام کرد و سپس نشست.
🌹 پس رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: ای عمرو، این فرد و قومش نشانهی آتش (جهنم) هستند.
📕 الاختصاص، تالیف شیخ مفید، صفحه ۲۷.
📚 بحارالأنوار، تالیف علامه مجلسی، جلد ۳۴، صفحه ۲۷۷ - ۲۷۸.
📚 شرح الاخبار فی فضائل الائمة الاطهار، تالیف قاضی نعمان مغربی، جلد ۱، صفحه ۲۰۸.
🔺 #طبرانی از علمای بزرگ اهل تسنن این روایت را با سانسور شدید و حذف نام معاویه از عمرو بن حمق نقل کرده است:
👳🏻 عمرو بن حمق گفت:
🌹رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به من فرمودند:
❓آیا میخواهی که نشانهی بهشت را که میخورد و مینوشد و در بازارها راه میرود به تو نشان دهم؟
👳🏻گفتم: آری پدرم به فدایت!
🌹فرمود: این و قومش نشانهی بهشتاند و با دستش به سوی علی بن ابی طالب (علیهما السلام) اشاره کرد و باز فرمود:
❓ای عمرو، آیا میخواهی نشانهی آتش (جهنم) را که میخورد و مینوشد و در بازارها راه میرود را به تو نشان دهم؟
👳🏻 گفتم: بلی، پدرم به فدایت.
🌹فرمود: این و قومش نشانهی آتشاند و به سوی مردی (معاویه) اشاره کرد.
⚔ وقتی #فتنه واقع شد، این سخن حضرت به یادم آمد.
👳🏻 پس از نشانهی جهنم به طرف نشانهی بهشت فرار کردم و من میدانم که پس از این #بنی_امیه مرا خواهند کشت والله اگر در بطن سنگ هم باشم، بنی امیه بیرونم میکشند تا مرا بکشند، این را حبیبم رسول خدا (صلی الله علیه و آله) خبر داد و سر من اول سری خواهد بود که در اسلام از شهری به شهر دیگر برده میشود.
📚 المعجم الاوسط، تألیف طبرانی، جلد ۴، صفحه ۲۴۰، چاپ منشورات دارالحرمین.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
#روایت
#داستان_کوتاه
#حـلقـہ_عشـاق
⚜ چگونگی استشفا از #تربت_کربلا
💚 به مناسبت #شب_جمعه، شب زیارتی ارباب بی کفن
📗شیخ اجل، ابن قوله، استاد #شیخ_مفید (رحمت الله علیه ) در کتاب #کامل_الزیارات به اسناد خود از #محمد_ابن_مسلم #روایت کرده که گفت:
🐪🐫 به مدینه رفتم و بیمار شدم.
🍵 حضرت #امام_محمد_باقر (علیه السلام) مقداری آشامیدنی در ظرفی که دستمال بالای آن بود، به وسیله غلام خود برایم فرستاد و گفت: این را بخور که امام (علیه السلام) به من امر فرموده است که بر نگردم تا این دارو را بیاشامی!
👳🏻 چون گرفتم و خوردم شربت سردی بود در نهایت خوش طعمی و بوی مشک از آن بلند بود.
👨🏻 پس غلام گفت: حضرت فرمود چون بیاشامی به خدمتش بروی.
👳🏻 من تعجب کردم که گویا از بندی رها شدم. برخاستم و به در خانه آن حضرت رفته، رخصت طلبیدم.
🌹حضرت فرمود: صبح الجسم فادخل؛ بدنت سالم شده داخل شو.
👣 گریه کنان داخل شدم و سلام کردم... دست و سرش را بوسیدم...
🌹فرمود: ای محمد، چرا گریه می کنی؟
👳🏻 عرض کردم: قربانت گردم می گریم بر غربت و دوری راه از خدمت شما، و کمی توانایی در ماندن در ملازمت شما که پیوسته به شما بنگرم.
🌹فرمود: اما کمی قدرت، خداوند تمام شیعیان و دوستان ما را چنین ساخته و بلا به سوی ایشان گردانید؛ اما غربت تو، پس مؤمن در این دنیا در میان این خلق منکوس غریب است، تا از این دار فنا به رحمت خداوند برود و در بعد مکان به حضرت ابی عبدالله الحسین (علیه السلام) تاسی کن که در زمینی دور از ما در کنار فرات است و اما آنچه از محبت قرب و شوق دیدار ما گفتی و بر این آرزو و توانایی نداری، پس خداوند بر دلت آگاه است و تو را بر این نیت پاداش خواهد داد.
🌹بعد فرمود: آیا به زیارت قبر حسین (علیه السلام) می روی؟
👳🏻گفتم: هر قدر ترس بیشتر است ثوابش بزرگتر است و هر کس در این سفر خوف بیند از ترس قیامت ایمن باشد و با آمرزش زیارت برگردد.
🌹بعد فرمود: آن شربت را چگونه یافتی؟
✋ گفتم: گواهی می دهم که شما اهل بیت رحمتید و تو وصی اوصیایی... هنگامی که غلام شربت را آورد، توانایی نداشتم که برپا بایستم و از خودم ناامید بودم و چون آن شربت را نوشیدم چیزی را از آن خوش بوتر و خوش مزه تر خنک تر نیافتم. غلام گفت، مولایم فرمود بیا؛ گفتم با این حال می روم هر چند جانم برود و چون روانه شدم گویا از بندی رها شدم. پس سپاس خدای را که شما را برای شیعیان رحمت گردانیده است.
🌹فرمود: ای محمد! آن شربت را که خوردی از خاک قبر حسین (علیه السلام) بود و بهتر چیزی است که من به آن استشفا می نمایم و هیچ چیزی را با آن برابر مکن که ما به اطفال و زنان خود می خورانیم و از آن خیر بسیار می بینیم.
✋عرض کردم: قربانت گردم؛ ما بر می داریم و طلب شفا از آن می کنیم.
🌹فرمود: شخصی آن را بر می دارد و از حائر بیرون می رود. آن را در چیزی نمی پیچد، پس جن و جانوری و چیزی که درد و بلائی که داشته نیست، مگر آنکه آن را استشمام می کند و برکتش بر طرف می شود و برکتش را دیگران می برند و آن تربت که به آن معالجه می کنند نباید چنین باشد و اگر این علت که گفتم نباشد، هر که آن را به خود بمالد یا از آن بخورد البته در همان ساعت شفا می یابد و نیست آن مگر مانند حجر الاسود که نخست مانند یاقوتی در نهایت سفیدی بود و هر بیماری و دردناکی خود را بر آن می مالید در همان ساعت شفا می یافت و چون صاحب آن دردها و اهل کفر و جاهلیت خود را بر آن مالیدند سیاه شد و اثرش کم گردید.
👳🏻عرض کردم: فدایت شوم آن تربت مبارک را من چگونه بردارم؟
🌹فرمود: تو هم مانند دیگران آن تربت را بر می داری، ظاهر و گشوده و در میان خورجین در جاهای چرکین می افکنی پس برکتش می رود.
👳🏻گفتم: راست فرمودی.
🌹فرمود: قدری از آن به تو می دهم، چطور می بری؟
👳🏻عرض کردم: در میان لباس خود می گذارم.
🌹فرمود: به همان قراری که می کردی برگشتی. نزد ما از آن هر قدر که می خواهی بیاشام و همراه مبر که برای تو سالم نمی ماند.
🍵 آن حضرت دو مرتبه از آن به من نوشانید و دیگر آن درد به من عارض نشد.
📚 گناهان کبیره، ج ٢، ص ٣۴۶.
📔چهل داستان از #کرامات #امام_حسین (علیه السلام)، #مصطفی_محمدی_اهوازی
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
#سـیـره_اهـل_بیـٺ
#داستان_کوتاه
#پندها
💠🌹💠 ٺشـــرفــــــ👣ــــــاٺ
📜 کمک #امام_زمان (علیه السّلام) به #شیخ_مفید
🧔🏻 شخصی دهاتی، به خدمت شیخ رسید و پرسید: «زنی حامله فوت کرده و حملش زنده است، آیا چه کنیم؟»
👳🏻♂️ شیخ فرمود: «با همان حمل، او را دفن کنید!»
🏇 آن مرد برگشت دید که سواری از پشت سرش می آید و چون به نزدیک او رسید گفت:
🔅«شیخ مفید فرموده است که شکم آن زن را بشکافید و طفل را بیرون آورید و شکم زن را بدوزید و دفن کنید!»
👌🏻آن مرد چنین کرد، بعد از چندی ماجرا را برای شیخ گفتند؛ فرمود که:
👳🏻♂️ «من کسی را نفرستادم و معلوم است که آن شخص، حضرت صاحب الزّمان - عجّل اللَّه تعالی فرجه - بوده، الحال که در احکام شرعیّه خطا می نمایم، دیگر فتوا نمی دهم!»
📜 پس، درب خانه را بست و بیرون نیامد، ناگاه از حضرت صاحب - علیه السّلام - توقیعی بیرون آمد بسوی شیخ که:
🔅«بر شماست اینکه فتوا بگویید و بر ما است که نگذاریم خطا واقع شود».
👳🏻♂️ پس به مسند فتوا نشست.
📚 منبع: شیفتگان حضرت مهدی (عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف) «جلد دوّم»، احمد قاضی زاهدی گلپایگانی.
📲 ڪانال پـرتـو اشـراق
🆔 @partoweshraq
#داستانک_مهدوی
#حـلقـہ_عشـاق
#کرامات
#تشرفات
⚜️ حضرت زهرا (س) در کلام امام حسین (ع)
🤲🏼 دعایی منحصر به فرد از بانوی دو عالم
(3️⃣ #داستان_کوتاه)
🌹از فضائل، مناقب و مقامات عالیه #حضرت_زهرا (س) ستایش های فراوانی شده است و دوست و دشمن، به کمال و عظمت او اعترافات کرده و جلالت شأن وی را ستودهاند.
💎 #امام_حسین (ع) در ستایش از بانوی دو عالم حضرت فاطمه الزهرا (س) بیانات گهرباری دارد.
📚 در زندگی حضرت سیدالشهدا، حسین بن علی (ع) به نکاتی بر میخوریم که حاکی از کمال عظمت حضرت زهرا (س) از دیدگاه آن حضرت است.
💚 ایشان در موارد مختلف، از #مادر سخن میگفت و یاد وی را زنده نگاه میداشت و از الهاماتی که از مادر گرانقدر خود گرفته بود یاد میکرد:
1️⃣ #شیخ_مفید (رضوان الله علیه) نقل کرده که «حسن» فرزند #امام_حسن_مجتبی (ع) به خواستگاری دختر امام حسین (ع) عموی گرامی خود رفت و از آن حضرت خواست که یکی از دو دختر خود را به او تزویج فرماید، امام حسین فرمود:
❓فرزندم! کدام را بیشتر دوست داری؟
👤او در برابر امام حسین (ع) ساکت ماند و شرم و حیا مانع شد که از انتخاب خود سخن بگوید!
🌷امام حسین (ع) فرمود:
🔅اکنون که تو سکوت کرده و جوابی نمیدهی پس من دخترم #فاطمه را برای تو اختیار کردم و او شباهتش به مادرم فاطمه (س) دختر پیامبر خدا (ص) بیشتر است. [۱]
🌟 این جمله زیبا و جذاب، حاکی از موقعیت والای حضرت زهرا (س) از دیدگاه امام حسین (ع) است به طوری که شباهت داشتن فرزندانش به فاطمه (س) برایش اهمیت داشته و آنکه به حضرت زهرا (س) بیشتر شبیه بوده در نظرش از ویژگی خاص و امتیاز مخصوص برخوردار بوده است. چنانکه نام فاطمه را برای دختر خود انتخاب فرموده است تا هر لحظه و هر ساعت ذکر فاطمه بر لب داشته باشد و این نام مقدس از زبانش نیفتد.
2️⃣ در جریان #شب_عاشورا و بیتابی #حضرت_زینب_کبری (س) آمده که امام حسین (ع) خواهر خود را تسلیت داده و نوازش میکرد و درگذشت نیاکان و اسلاف پاک خود را یادآوری میفرمود و از جمله خاطره مادر گرامی خود را برای خواهرش زینب (س) بیان نموده و فرمود:
🔅«وَ اُمّی خَیرٌ مِنّی...؛ [۲]
🔅مادرم فاطمه از من بهتر بود اما باقی نماند و از دنیا رفت».
🌌 آری! امام حسین (ع) در آن شب حساس توصیف ناپذیر و در آن لحظات بحرانی و بیم جان خواهرش زینب (س) را داشت او را به یاد مادر میاندازد و درگذشت و مرگش را یادآوری میکند تا شهادت خود را برای وی آسان ساخته و او را آماده تحمل این بار گران و مصیبت کمرشکن و جانسوز بنماید و علاوه بر این با ذکر جمله «خیر منّی»، مرتبه والا و شأن رفیع حضرت زهرا (س) را ترسیم میکند و او را بهتر از خود شمرده و فضیلت عظمتش را یادآوری مینماید.
3️⃣ #قطب_راوندی (رحمت الله علیه) نقل میکند که حضرت #امام_زین_العابدین (ع) در مورد روز عاشورا و ساعات پایانی عمر امام حسین (ع) میفرماید:
⛺ پدرم که سلام و درود خدا بر او باد، روز شهادتش در حالیکه خون از بدنش میجوشید مرا به سینه چسباند و فرمود:
🔅دعایی از من فراگیر و حفظ کن که مادرم فاطمه (س) به من آموخته است، او نیز آن را از رسول الله (ص) فراگرفته و جبرئیل این دعا را به جدم تعلیم داده بود.
⏳دعایی که در وقت حاجت، امر مهم و غم و اندوه، حوادث و رویدادهای تلخ و پیشامدهای سخت و شکننده خوانده میشود.
🌷فرمود #دعا کن و بخوان:
🔅«بحقّ یس و القران الحکیم و بحقّ طه و القرآن العظیم یا من یقدر علی حوائج السائلین یا من یعلم ما فی الضمیر یا منفّساً عن المکروبین یا مفرّجاً عن المغمومین یا راحم الشیخ الکبیر یا رازق الطفل الصغیر یا من لا یحتاج الی التفسیر صلّ علی محمد و آل محمّد وافعل بی کذا و کذا». [۳]
⚔️ امام حسین (ع) در آن شرایط خطرناک که صدها درد و رنج و گرفتاری جانکاه از هر سو به وجود تابناکش هجوم آورده بود و در آن اثنا که درست همانند نگینی در میان حلقه بلا و داغ و محنتهای گوناگون محاصره شده بود به این فکر است تا دعایی را که روزی در ایام کودکی، مادرش فاطمه (س) به او آموخته و او نیز از پدر گرامی خود فراگرفته است، به فرزند خود تعلیم نماید تا این یادگار کانون عصمت و این گنج پربها دست به دست و سینه به سینه گشته و منتقل شود و در نتیجه باقی بماند تا همه آیندگان از برکات و آثار بیشمار آن بهرهمند گردیده و استفاده نمایند.
📚 پی نوشت ها:
۱. موسوعه کلمات الامام الحسین (ع)، ص ۶۳۲.
۲. تاریخ الطبری، ج ۵، ص ۴۲۰، الکامل فی التاریخ، ج ۲، ص ۵۵۹.
۳. دَمعُ السَّجُوم/ علامه میرزا ابوالحسن شعرانی رحمه الله/ ص ۲۷۱ و ۲۷۲.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
#سـیـره_اهـل_بیـٺ
#عـطـــر_فـاطـمـیــہ
#بانـوے_همـیـشہ
#ادعیه_و_اذکار
#روایت
🌷 عاقبت «قنبر» غلام #امیرالمومنین علی (علیه السلام) چه شد؟
⚜️ پیشگویی مولا علی درباره #شهادت ایشان!
🗡️ #قنبر غلام اميرالمؤمنين (علیه السلام) توسط #حجاج_بن_يوسف لعين به شهادت رسید؛ در نحوه به شهادت رسیدن ایشان دو نقل وجود دارد:
⚫ #نقل_اول:
🏰 ابوالحسن علی بن محمد #امام_هادى (علیه السلام) نقل کرده است که قنبر #غلام امیرالمؤمنين (علیه السلام) نزد حجاج بن یوسف آمد، حجاج از او پرسید:
❓در خدمت #علی (علیه السلام) چه می کردی؟
👳🏼♂️ قنبر گفت: آب وضو برایش فراهم می ساختم.
❓حجاج گفت: پس از وضو چه می گفت؟
👳🏼♂️ قنبر گفت: این آیه شریفه را می خواند:
🔅«فَلَمَّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَیْهِمْ أَبْوابَ کُلِّ شَیْ ءٍ حَتَّی إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَهً فَإِذا هُمْ مُبْلِسُونَ فَقُطِعَ دابِرُ الْقَوْمِ الَّذِینَ ظَلَمُوا وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ»؛
🔅پس چون آنچه را که بدان پند داده شده بودند فراموش کردند، درهای هر چیزی [از نعمتها] را بر آنان گشودیم تا هنگامی که به آنچه داده شده بودند شاد گردیدند، ناگهان [گریبان] آنان را گرفتیم و یکباره نومید شدند».
📖 سوره انعام، آیه ۴۴.
❓حجاج گفت: این آیه را به ما تأویل می کرد؟
👳🏼♂️ قنبر گفت: آری.
❓حجاج گفت: چه می کنی اگر گردنت را بزنم؟
👳🏼♂️ قنبر گفت: در این صورت من #خوشبخت، و تو بدبخت خواهی شد.
🗡️ پس دستور داد تا گردنش را بزنند.
📚 تفسير العياشي، جلد ۱، صفحه ۳۵۹.
📚 إختيار معرفة الرجال المعروف برجال الكشي، جلد ۱، صفحه ۷۴ - ۷۵.
📕 جلاءالعيون، صفحه ۸۴۴ - ۸۴۵.
🌷🔅🌷🔅🌷🔅🌷🔅🌷
⚫ #نقل_دوم:
🏰 سيره نويسان با طريق هاى گوناگون روايت كرده اند كه روزى حَجّاج بن يوسف ثَقَفى گفت:
🗡️ دوست دارم مردى از ياران #ابوتراب (على) را بكشم تا با آن، به خدا تقرّب بجويم!!!
👥 به او گفته شد: ما كسى را نمیشناسيم كه از قنبر، غلامش، مصاحبت بيشترى با ابوتراب داشته باشد!
🏇 بدين ترتيب، حَجاج در پى او فرستاد و او را آوردند!
❓ به او گفت: تو قنبرى؟
👳🏼♂️ گفت: آرى!
❓ گفت: ابو هَمْدان؟
👳🏼♂️ گفت: آری!
❓گفت: #على_بن_ابى_طالب، مولاى توست؟
☝🏻گفت: مولاى من، خداوند است و اميرمؤمنان، على، ولىّ نعمت من است.
👈🏻 گفت: از دين او بيزارى بجوى!
👳🏼♂️ گفت: چون از دين او بيزارى جُستم، مرا به دينى بهتر از آن، راهنمايى مى كنى؟
🗡️گفت: من تو را مى كشم!
👳🏼♂️ هرگونه كه دوست دارى، برگزين، آن را به تو وا نهادم!
❓گفت: چرا؟
👳🏼♂️ گفت: چون به هرگونه كه مرا بكشى، همان گونه تو را مى كشم و اميرمؤمنان به من خبر داد كه مرگ من از سرِ ستم و نابه حق است و سرم بُريده مى شود.
🗡️ پس حجّاج، فرمان داد تا سرش را ببُرند.
⚜️ #شيخ_مفيد در ادامه مي گويد:
🔅و این پیش آمد نیز از اخبار غیبی علی (ع) است و از #معجزات آن جناب و از جمله علوم پیمبران و رسولان بشمار می رود و در ردیف آثار گذشته است.
📚 الإرشاد، جلد ۱، صفحه ۳۲۸ - ۳۲۹.
📕جلاءالعيون، صفحه ۸۴۵.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
#روایت
#کرامات
#داستان_کوتاه
⚜️ فرق #سادات_هاشمی و عبّاسی در مناظره #امام_کاظم با هارون عباسی
📚 مرحوم #شیخ_صدوق و #شیخ_مفید و دیگر بزرگان در کتابهای مختلف حکایت کرده اند:
🌹حضرت ابوالحسن، #امام_موسی_بن_جعفر (علیهما السلام) در جمع بعضی از اصحاب خاصّ، فرمود:
🏰 روزی هارون الرّشید مرا احضار کرد و چون بر او وارد شدم سلام کردم، وی پس از آن که جواب سلام مرا داد؛ گفت:
❓آیا ممکن است دو خلیفه از مردم مالیات دریافت نمایند؟!
🌹 گفتم: مواظب باش و تقوای الهی را رعایت نما، مبادا سخن بی محتوای دشمنان ما را بپذیری، اگر صلاح می دانی حدیثی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بخوانم!
👑 هارون گفت: مانعی نیست!
🌹 اظهار داشتم: پدرم از پدران بزرگوارش، از جدّم رسول خدا (صلوات اللّه علیهم) نقل فرمود:
🔅همانا چنانچه بدن خویشان با یکدیگر تماس پیدا کنند، تحریک و آرامش به وجود می آورد؛ بنابراین دستت را در دست من قرار ده!
🤝🏻 و سپس جلو رفتم و #هارون دست مرا گرفت و کنار خود نشانید و گفت:
👑 دیگر وحشتی نداشته باش، راست گفتی و نیز جدّت راست گفته است، سکون و آرامش پیدا کردم و دوستی تو در دلم جای گرفت، اکنون سئوال هایی را مطرح می کنم که کسی پاسخ آن ها را نمی داند، چنانچه جواب صحیحی دادی، تو را آزاد می گذارم و پس از این، سخن هیچ کسی را بر علیه تو اهمیّت نمی دهم.
🌹 گفتم: آنچه می خواهی سئوال کن، اگر در امان بودم پاسخ می گویم.
👑 هارون اظهار داشت: چناچه راست گفتی و جواب از روی تقیّه نبود در امان خواهی بود. و سپس گفت:
❓به چه دلیلی شما بر ما ترجیح داده شده اید؛ و بر ما برتری دارید؟ و حال آن که ما و شما از نسل #عبدالمطّلب هستیم و پسر عمو خواهیم بود؟
🌹 در پاسخ گفتم: به جهت آن است که #عبداللّه و #ابوطالب از یک پدر و مادر بوده اند؛ ولی #عبّاس، مادرش غیر از مادر آن دو نفر بود و فقط از جهت پدر یکی هستند.
❓سپس گفت: چگونه به خود اجازه می دهید که مردم شما را پسران حضرت رسول #بنی_الرّسول نامند و حال آن که شماها فرزندان #علیّ_بن_ابی_طالب (علیه السلام) هستید و انسان از ناحیه پدر به اجداد خود منسوب می شود و مادر نقشی ندارد؟
🌹در جواب هارون چنین اظهار داشتم:
❓چنانچه #رسول_الله (صلی الله علیه و آله) زنده گردد و دختر تو را برای خود خواستگاری نماید، آیا قبول می کنی؟
👑 پاسخ داد: بلی!!
🌹گفتم: ولی چنانچه از من خواستگاری نماید، نمی پذیرم!
👑 هارون گفت: چرا؟
🌹 جواب دادم: چون من توسّط او (از #فاطمه_زهرا) متولّد شده ام، لیکن تو از دیگری به دنیا آمده ای.
👑 پس از آن، هارون الرّشید پرسید: چگونه خود را ذرّیّه رسول اللَّه می نامید؛ و حال آن که ذراری شخص به وسیله مرد شناخته می شود و شماها فرزندان دختر رسول اللَّه می باشید؟
👌🏻از او خواستم تا از جواب این سئوال مرا معذور دارد، ولی او نپذیرفت و اصرار ورزید تا پاسخ گویم؛ و نیز افزود:
👑 شما فرزندان علیّ ابن ابی طالب (علیه السلام) هستید؛ چرا خودتان را رئیس و رهبر مسلمین و ذراری رسول اللَّه - صلوات اللّه علیه - معرّفی می کنید؟!
🌹در جواب گفتم: به خدا پناه می برم از شرّ شیطان، خداوند #عیسی (علیه السلام) را از ذرّیّه حضرت ابراهیم و داود و موسی و سلیمان (علیهم السلام) معرّفی کرده است، اکنون بگو که عیسی کیست؟
👑 هارون پاسخ داد: عیسی پدر نداشت.
🌹گفتم: بنابراین از طریق مادرش، #مریم از ذراری انبیاء (علیهم السلام) قرار گرفته است. و همچنین ما نیز از طرف مادر ذرّیّه پیغمبر خدا می باشیم، آیا کفایت می کنی یا بیفزایم؟
👑 گفت: توضیح بیشتری بده؟
🌹 گفتم: آن هنگامی که رسول خدا (صلوات اللّه علیه) خواست با نصاری مباهله نماید، اظهار داشت:
🔅فقط پسران و زنان و خودمان باشیم و درباره یکدیگر نفرین نمائیم؛ و تنها امام حسن، حسین، علیّ و زهراء (علیهم السلام) را همراه برد؛ پس همانطور که امام حسن و حسین را فرزند خود نامید، ما هم فرزند و ذرّیّه او هستیم.
👑 در پایان، هارون الرّشید مرا تحسین کرد و گفت: مشکلات و خواسته های خود را مطرح نما که برآورده خواهد شد!
🌹 گفتم: اوّلین خواسته من این است که اجازه دهی پسر عمویت به حرم جدّش، کنار اهل عیالش باز گردد؟
👑 در جواب اظهار داشت: بررسی کنیم!!
🕎 در ادامه #روایت گفته شده است که هارون دستور داد تا حضرت را نزد #سندی_بن_شاهک - یهودی - محبوس (زندان) نمایند!!
📚 عیون أخبار الرّضا (علیه السلام)، ج ۱، ص ۸۱.
📗 اختصاص شیخ مفید، ص ۵۴، س ۱۹.
📚 بحارالأنوار، ج ۴۸، ص ۱۲۱، ح ۱، و ص ۱۲۵، ح ۲.
📚 مدینة المعاجز، ج ۶، ص ۴۲۷، ح ۲۰۸۰.
📚 أعیان الشّیعة، ج ۲، ص ۸.
📚 ینابیع المودّة، ج ۳، ص ۱۱۷.
📘 چهل داستان و چهل حدیث از #امام_موسی_کاظم (علیه السلام)، عبدالله صالحی.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
#داستان_کوتاه
🏴 جواب تسلیت یا هشدار باش!
📚 مرحوم #شیخ_مفید به طور مستند از #امام_جعفر_صادق (علیه السلام) آورده است:
📜 یکی از دختران #امام_حسن_مجتبی (علیه السلام) وفات یافت؛ و عدّه ای از دوستان و علاقه مندان آن حضرت، نامه تسلیتی برای آن بزرگوار ارسال داشتند.
🌹حضرت در جواب تسلیت آن ها، ضمن نامه ای چنین مرقوم فرمود:
📜 «نامه تسلیت آمیز شما نسبت به فوت دخترم به این جانب رسید؛ من این فاجعه را در پیشگاه خداوند محسوب می دارم؛ و در هر حال راضی به قضا و قدر الهی خواهم بود؛ و در برابر مصائب و بلاهائی که از طرف خداوند متعال می رسد، صبور و شکرگذار می باشم.
🔅اگر چه داغ این گونه مصائب سخت و دلخراش است؛ ولی با اندک تحمّل و تدبّر، رنج این سختی ها آسان و ساده می گردد.
🔅و چون این فرزندان گُلی در باغ زندگی هستند که دست غدّار روزگار آن ها را بر می چیند و کبوتر مرگ آن ها را می رباید؛ و عدّه ای دیگر را جایگزین و جانشین آن ها می گرداند.
🔅و هنگامی که روح از کالبدشان پرواز نماید، در اردوگاه و لشکرگاه اموات سکونت می یابند؛ با همسایگانی که هیچ آشنائی و دوستی با هم نداشته اند هم جوار می گردند.
🔅اجسادشان بدون حرکت و بدون روح در زیر خاک ها آرمیده است؛ و نه دید و بازدیدی دارند و نه کسی می تواند با آن ها ملاقات و دیدار داشته باشد.
🔅آنان دوستان و آشنایان را به غم خود گرفتار کرده اند؛ و خود در منزلگاهی ابدی آرمیده اند، منزلی که بسیار وحشتناک است؛ و به جز مور و خاک مونسی ندارند.
🔅آری آن ها رفتند و در چنان مسکنی سُکنی گزیده اند؛ و دیگران نیز به آن ها ملحق خواهند شد، والسّلام».
📚 بحارالأنوار: ج ۵۳، ص ۳۳۶، ح ۶، به نقل از امالی شیخ مفید.
📗 چهل داستان و چهل حدیث از إمام حسن مجتبی (علیه السلام)، عبداللّه صالحی.
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 sapp.ir/partoweshraq
#روایت
#داستان_کوتاه
🕯️ زیارت قبر #حضرت_حمزه (علیه السلام) در احتجاج شیخ مفید
🌹 #شیخ_مفید (رحمه الله علیه) می گوید:
👥👥 گروهی از جوانان شیعه برای تعلّم و فرا گیری مطالب کلامی، در پای درس من حاضر می شدند، روزی یکی از آنها گفت:
✋🏻 حضرت استاد! روز گذشته در جلسه ای بودم که #طبرانی، دانشمند زیدی مذهب نیز حضور داشت. او در چند مطلب بر ما #شیعه اشکال و اعتراض کرد که من پاسخ قانع کننده ای نداشتم؛ از جمله اشکالات وی این بود که:
▪️شما شیعیان به بعضی از عقاید و اعمالی که سنّی های حنبلی مذهب دارند انتقاد و اعتراض می کنید، در حالی که در موارد متعدد با آنان هم عقیده بوده و مانند آنان عمل می کنید. و چند مورد را اینگونه برشمرد:
▪️زیارت قبور اولیا، عبادت کردن در نزد آن قبور و...
🌹 شیخ مفید می فرماید: به آن شاگرد گفتم:
☝🏻نزد طبرانی برو و پاسخ پرسش های او را همانگونه که من توضیح می دهم با او درمیان بگذار.
📜 شیخ مفید به یکایک پرسش های طبرانی پاسخ مشروح داد تا به پرسش در باره #زیارت قبور اولیا رسید و گفت:
▪️به طبرانی بگو که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) در حال حیات خویش، هم به مسلمانان دستور داد که قبر حضرت حمزه را زیارت کنند و هم خود به زیارت قبر عمویش و سایر شهدا می پرداخت و همچنین دخترش #فاطمه_زهرا (علیها السلام) نیز مکرّر به زیارت قبر عمویش حمزه می رفتند. پس از رحلت پیامبر (صلی الله علیه وآله) و طبق روش آن حضرت مسلمانان هم به زیارت قبر او می رفتند و در کنار این قبر به زیارت و عبادت می پرداختند.
▪️بنابراین اگر عمل شیعه در باره زیارت مشاهد ائمه و پیشوایان، دور از عقل و عملی حنبلی! باشد پس این، اسلام و رسول خدا است که راه خلاف عقل را پیش پای مسلمانان قرار داده و آنان را بکار ناروایی واداشته است. مسلم است که چنین گفتاری ناشی از ضعف ایمان و عدم بصیرت در دین است. (۱)
📚 پی نوشت:
۱- الفصول المختاره، ج ۱، ص ۸۴ و بحارالأنوار، ج ۱۰، ص ۴۴۲.
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#روایت
#داستان_کوتاه
🌹 ياري شيخ مفيد در فتوا
👴🏼 مردي روستايي به خدمت #شيخ_مفيد رسيد و سؤال کرد که زني حامله فوت شده و حملش زنده است، آيا بايد شکم آن زن را شکافت وطفل را بيرون آورد يا اين که با حمل او را دفن نماييم؟
☝️🏻شيخ فرمود: با حمل او را دفن کنيد!!
🏇 مرد برگشت و در ميان راه سواري را ديد که به سرعت مي تازد و مي آيد. چون نزديک رسيد، به او گفت:
🔅«اي مرد! شيخ گفته است: شکم زن را بشکافيد و طفل را بيرون آوريد و سپس او را دفن کنيد!» مرد همان طور که سوار گفته بود، عمل کرد.
👴🏼✋🏼 بعد از چندي ماجرا را براي شيخ مفيد نقل کرد.
‼️ شيخ فرمود: «من کسي را نفرستادم!! معلوم مي شود آن کس مولايم حضرت صاحب الزمان (عليه السلام) بوده است و اينک که در احکام شرعيه خبط و خطا مي کنم، همان بهتر که ديگر فتوا ندهم!»
📜 پس در خانه را بست و از خانه خارج نشد. ناگاه توقيعي از ناحيهى مقدسه صادر شد و شيخ مفيد بار ديگر بر مسند فتوا نشست:
🔅«ايها الشيخ المفيد! منک الفتوى ومنا التسديد»؛ (۱)
🔅«اي شيخ مفيد! تو فتوا بده، ما اصلاح و استوارش مي نماييم».
📚 پی نوشت:
۱. کلمة الامام المهدي عليه السلام، علامه ى شهيد سيد حسن شيرازي، ص ۵۷۵، نشر آفاق، به نقل از قصص العلماء، ميرزا محمد تنکابني، ص ۳۹۹، کتابفروشي علميه ى اسلاميه.
📗 توقيعات و زيارات مقدس بقية الله الأعظم، محمد حسين آسوده.
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#داستانک_مهدوی
#امام_زمان
#کرامات