🕖 💠📚💠 #حڪمٺ_مطہر
◾◽ شهود قطعات #سفید و #سیاه عمر در قیامت!
🌷 #استاد_مطهری (ره):
📚 در اخبار و احاديث وارد شده است كه در روز #قيامت، گذشته انسان و زمان گذشته انسان را به انسان ارائه مى دهند و انسانها مختلف مى بينند، وقتى نگاه مى كنند موجودى را مى بينند كه قطعاتى از آن سياه و تيره است و قطعاتى از آن سفيد و درخشان، به اختلاف.
🔅يك نفر مى بيند بيشترِ اين قطعات تيره است، ديگرى مى بيند بيشتر اين قطعات سفيد و برّاق است.
🔅يكى ممكن است در تمام اينها چند نقطه سياه ببيند، همه را سفيد ببيند، و ديگرى بر عكس چند نقطه سفيد ببيند و همه را سياه ببيند.
⁉ تعجب مى كند: اين چيست كه به او ارائه داده اند؟!
⏳مى گويند اين زمانِ توست، اين #عمر توست. آن ساعاتى كه اين زمان را، اين عمر را روشن و نورانى نگه داشته اى، آن ساعاتى كه پروازى داشته اى، شورى داشته اى، عشقى داشته اى، دلت به ياد خدايت زنده بوده است، آن ساعات همان ساعات درخشان نورانى است.
◽آن ساعاتى كه در آن ساعات خدمتى كرده اى، كار مفيدى انجام داده اى، ساعات نورانى توست.
◾اما آن ساعاتى كه در آن ساعات غافل بوده اى، غرق در شهوات بوده اى، برخلاف رضاى خدا قدم برداشته اى، آنها دوران تيرگى و تاريكى عمر توست. اين زمانِ توست، اين عمر توست.
📗استاد مطهری، آزادی معنوی، ص ۴۱.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
✊🏻 #مناظره كمر شكن يكى از شاگردان #امام_صادق (ع) با #ابوحنيفه و اثبات عدم فضیلت خلفای سقیفه به خاطر دفن شدن کنار رسول خدا(ص)
🔰مناظره فضال بن حسن با ابوحنیفه، مناظرهای در مورد جانشین پیامبر اسلام(ص) و برتری #امام_علی(ع) بر #ابوبکر و #عمر رخ داده که با فضاحت ابوحنیفه به پایان رسید.
📌شروع مناظره:
🕌 عصر امام صادق(ع) و ابوحنیفه (رئیس #مذهب_حنفی) بود، ابوحنیفه در مسجد کوفه برای شاگردانش تدریس میکرد.
👳🏻 یکی از شاگردان هوشمند امام صادق (ع) به نام « #فضّال_بن_حسن» با یکی از دوستانش گردش میکردند تا به آن مسجد رسیدند، دیدند جمعی در اطراف ابوحنیفه حلقه زدهاند، و او برای آنها درس میگوید، فضّال به دوست خود گفت:
☝🏻من از اینجا نمیروم مگر اینکه ابوحنیفه را وادار کنم تا مذهب تشّیع را بپذیرد!!
👥👥 آنگاه به طرف مجلس ابوحنیفه رفتند و در کنار شاگردان ابوحنیفه نشستند، در این هنگام فضّال مناظره و سؤالات خود را به ترتیب ذیل شروع کرد:
✅ سوال و جواب اول:
👳🏻 فضّال: ای پیشوا! من برادری دارم که از من سالمندتر است، ولی پیرو مذهب شیعه است، من هر چه برای او دلیل بر افضلیّت ابوبکر میآورم، تا او را به مذهب خودم (تسنّن) جذب کنم دلائل مرا رد میکند، اکنون از شما استمداد میکنم، بفرمائید دلیل برتری ابوبکر و عمر بر علی(ع) چیست، تا آن را به برادرم بگویم و او را قانع کنم.
👤ابوحنیفه: به برادرت بگو چگونه علی(ع) را بر ابوبکر و عمر مقدّم میداری با اینکه: در جنگها ابوبکر و عمر در حضور پیامبر(ص) نشسته بودند، و پیامبر(ص) علی(ع) را به جبهه میفرستاد، و این خود دلیل است که پیامبر(ص) آنها را بیشتر دوست داشت و به حفظ جان آنها توجّه داشت!!
👳🏻 فضّال: اتفاقاً همین سؤال را به برادرم تذکّر دادم، او در پاسخ من گفت:
🔅مطابق #قرآن، علی(ع) که به جهاد و جنگ با دشمن میرفت، برتر است، زیرا در قرآن میخوانیم:
📖 «وَفَضّلَ اللهُ الْمَجاهِدِینَ عَلَی الْقاعِدِینَ اَجْراً عَظِیماً»:
🔅«خداوند، مجاهدان را بر نشستگان برتری بزرگ عطا کرد». [۱]
✅ سوال و جواب دوم:
👤 ابوحنیفه: به برادرت بگو چگونه علی(ع) را بر ابوبکر و عمر برتر میدانی، با اینکه آن دو در کنار قبر پیامبر(ص) دفن شدهاند، ولی قبر علی(ع) فرسخها از قبر پیامبر (ص) فاصله دارد! و این موقعیّت و افتخار، برای برتری آنها کافی است.
👳🏻 فضّال: اتّفاقاً همین دلیل را به برادرم گفتم، برادرم در پاسخ گفت:
📖 خداوند در قرآن میفرماید:
🔅«لا تَدْخُلُوا بُیُوتَ النّبِیِّ اِلاّ اَنْ یُؤْذَنَ لَکُمْ»:
🔅«بدون اجازه پیامبر (ص) وارد خانه او نشوید» [۲] روشن است که قبر پیامبر(ص) در خانه ملکی خودش بود، قطعاً آن حضرت چنین اجازهای به آنها نداده، و وارثین آن حضرت نیز اجازه ندادهاند.
👤ابوحنیفه: به برادرت بگو: #عایشه و #حفصه، مهریّهای را که از همسرشان پیامبر(ص) طلب داشتند، به جای آن از زمین آن حضرت گرفتند و هر کدام به پدر خود بخشیدند.
👳🏻 فضّال: اتّفاقاً همین پاسخ را به برادرم گفتم، او گفت:
📖 مگر قرآن نخواندهای که خداوند به پیامبرش میفرماید:
🔅«یا اَیّهَا النّبِیّ اِنا اَحْلَلْنا اَزْواجَکَ الّتیِ آتَیْتَ اُجُورَهُنّ»:
🔅«ای پیامبر! ما همسرانت را که مهریّههای آنها را پرداختهای بر تو حلال کردیم». [۳]
☝🏻بنابراین پیامبر (ص) در زمان حیات خود، مهریّه همسرانش را داده است.
✅ سوال و جواب سوم:
👤 ابوحنیفه: به برادرت بگو: عایشه و حفصه (دختران ابوبکر و عمر) دو همسر رسول خدا(ص) بودند، آنها به اندازه سهم ارث خود از آن خانه گرفتند، و آن را به پدران خود بخشیدند، و بر این اساس جنازه آنها در آنجا به خاک سپرده شد.
👳🏻 فضّال: اتّفاقاً همین دلیل را به برادرم گفتم، او در پاسخ گفت:
☝🏻شما برادران اهل تسنّن اعتقاد دارید که پیامبر(ص) چیزی را برای بستگانش به ارث نمیگذارد و بر همین اساس، فدک را از حضرت زهرا(س) گرفتید، وانگهی اگر بپذیریم که پیامبر(ص) از خود ارث میگذارد، پیامبر (ص) هنگام رحلت نُه همسر داشت «که عبارتند از: ۱. عایشه، ۲. حفصه، ۳. امّسلمه، ۴. امّحبیبه، ۵. زینب، ۶. میمونه، ۷. صفیّه، ۸. جُوَیریه، ۹. سوده.»
⭕ ارث همه آنها یک هشتم از آن خانه خواهد شد، و اگر یک هشتم آن خانه را بر ۹ نفر تقسیم کنیم، به هر نفری به اندازه «یک وجب در یک وجب» زمین میرسد نه به اندازه طول و عرض قامت یک انسان!!!
👤ابوحنیفه با شیندن این جواب، فرو ماند و با عصبانیّت به شاگردان خود رو کرد و گفت:
👈 اُخْرُجُوهُ فَاِنّهُ رافِضِیّ وَلا اَخَ لَهُ: «او را از مسجد بیرون کنید، زیرا او خودش رافضی (شیعه) است و برادری ندارد!!» [۴] [۵]
📚 پی نوشت ها:
۱. نساء/سوره۴، آیه۹۷.
۲. احزاب/سوره۳۳، آیه۵۳.
۳. احزاب/سوره۳۳، آیه۴۹.
۴. نراقی، احمد، خزائن، ص۱۰۹.
۵. طبرسی، احمد بن علی، احتجاج، ج۲، ص۱۴۹، نشر اسوه.
🌐 @partoweshraq
🗓 📚⏳ #فرازی_از_تاریخ
🕐🕜🕤🕕 ... در روز ۴ جمادی الثانی سال ۱۱ هجری قمری، ۷ مهر سال ۱۱ هجری شمسی، ۲ سپتامبر سال ۶۳۲ میلادی چه اتفاقی افتاد؟
🌌 مردمان از خبر دفن شبانهء دخت پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) بهت زده می شوند...!!
📜 تلخ تر آنکه می شنوند #وصیت فرزند پیامبرشان، آن است که اهل مدینه حتی از محل قبر ایشان نیز آگاه نباشند.
🌌 آری!… #امیرمؤمنان شب گذشته، #قبر اصلی را با زمین صاف کردند (۱)؛ و نزدیک به چهل نقطه را در #بقیع به صورت قبر ساخته اند تا محل قبر اصلی بانوی دو عالم - بنا به وصیت خود ایشان - مشخص نباشد...
👥👥 مردمان گفتند: [ای وای بر ما!] پیامبرمان جز یک دختر در میان ما نداشت؛ که وفات یافت و دفن شد و ما در هنگام وفات، غسل و نمازش حضور نداشتیم! الآن نیز از محل قبرش آگاهی نداریم تا حتی آن را #زیارت کنیم…(۲)
🔥 دستگاه #سقیفه نیز از ماجرا آگاه می شود… #عمر رو به #ابوبکر کرده، می گوید:
👈🏿 به تو نگفتم آنان مراسم را شبانه انجام خواهند داد [و ما را برای نماز خبر نخواهند کرد!!]
⛏ عمر در تصمیمی عجولانه و برای ترمیم چهرهی خلیفه و دستگاه خلافت، تصمیم به نبش قبرهای ساخته شده در بقیع می گیرد؛ تا با بیرون آوردن پیکر حضرت صدیقه کبری (سلام الله علیها)، ابوبکر به عنوان خلیفه در مراسمی با شکوه بر آن حضرت نماز گزارد…!!
👈🏿 به همین منظور، ابوبکر دستور میدهد که زنانی از مسلمانان را جمع کنند و همراه با گروهی به بقیع رفته، شروع به نبش قبرها نمایند.
🔥 عمر سرپرستی این کار را به عهده می گیرد...
🌹 خبر به امیرمؤمنان (علیه السلام) میرسد... آن حضرت از شدت خشم، چشمانشان سرخ شده است...
🗡شمشیر #ذوالفقار را از نیام می کشند، عبایی زرد رنگ - که در جنگ های سخت می پوشیدند - بر دوش می افکنند و میفرمایند:
🔅دستی که به قبرها برسد، به صاحبش بر نخواهد گشت... و آنگاه راهی بقیع می شوند…
👣 فردی که این سخن را شنیده و خروج امیرالمؤمنین را مشاهده کرده بود، به شتاب خبر را به بقیع می رساند، و مردمان مانند گلهء بُزان که از شیری می گریزند، فرار می کنند...
🌹 امیرمؤمنان به بقیع می رسند، بر ذوالفقار تکیه کرده، تهدید علنی نسبت به هر گونه اقدامی می نمایند...
⚠ اهل سقیفه در می یابند که امیرالمؤمنین (علیه السلام) در این قضیه، همانند ماجراهای قبل، مأمور به صبر نیستند...
🔥 عمر شروع به #هتاکی می کند… ولی کاری از پیش نمی برد و قضیه فیصله می یابد…(۳)
🌷 اینک دختر #پیامبر_خاتم (صلی الله و آله) و پاره تن رسول خدا در کنار آن حضرت آرمیده است تا از رنج های بی پایانش برای پدر حکایت کند. (۴)
🌹 أللّهُمَّ عَجِّل لِوَلِيِّكَ الفَرَج...
📚 بحارالانوار ۱۸۳/۴۳
📚 بحارالانوار ۱۷۱/۴۳
📚 بحارالانوار ۱۹۹/۴۳
📚 بحارالانوار ۱۸۸/۴۳
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
#روایت
#داستان_کوتاه
#عـطـــر_فـاطـمـیــہ
🌍 روایتی عجیب از #رجعت اهل بیت (علیهم السلام) و عرض شکایت به رسول خدا (صلی الله علیه و آله)
📚 در پاره ای از روایت طولانی که امام صادق (علیه السلام) در مورد #ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و رجعت ائمه (علیهم السلام) و شکایت از دشمنان اهل بیت علیهم السلام به رسول خدا(صلى الله عليه و آله) به #مفضل_بن_عمر (رحمه الله) خبر داد:
👳🏻 مفضل عرض كرد: ای آقای من #فرعون و #هامان كيستند؟
⚜ امام صادق (علیه السلام) فرمود: #ابوبکر و #عمر.
👳🏻 مفضل عرض كرد: ای آقای من آيا پيامبر (صلى الله عليه و آله) و على (عليه السلام) با قائم خواهند بود؟
⚜ امام فرمود: آرى و الله #رسول_خدا (صلى الله عليه و آله) و امیرالمؤمنین #على (علیه السلام) ناگزير مي بايد قدم روى زمين بگذارند، آرى بخدا آنها همه جا حتى به پشت كوه قاف و ظلمات و قعر درياها هم ميروند تا آنجا كه جايى نمى ماند جز اينكه رسول خدا (صلى الله عليه و آله) و #امیرالمؤمنین على (علیه السلام) رفته و آثار واجب دين خدا را در آنجا بر پا ميدارند.
🔅اى مفضل! گويا مى بينم كه ما ائمه آن موقع جلوی رسول خدا (صلى الله عليه و آله) جمع شده و به آن حضرت شكايت میكنيم كه امت بعد از او چه به روز ما آوردند!، و میگوئيم امت ما را تكذيب كردند و بى اعتنائى و نفرين و لعنت و تهديد بقتل نمودند، واليان ستمگر آنها، ما را از وطن بيرون آورده و به پايتخت خود بردند و جمعى از ما را با سم و حبس كشتند.
⏳در اين وقت رسول خدا (صلى الله عليه و آله) سخت گريه ميكند و ميفرمايد اى فرزندان من! هر چه به شما رسيد بيشتر به جد شما رسيد.!!
🌹 آنگاه #فاطمه_زهرا (عليها السلام) مى آيد و از ظلم ابوبکر و عُمَر و غصب #فدک ملك خود توسط آنها، و رفتن به ميان مهاجرين و انصار و ايراد خطبه اش در خصوص غصب فدك، ... و اينكه عمر به فاطمه زهراء عليها السلام گفت:
📜 آن طومارى را كه پدرت براى تو نوشت به من نشان بده و فاطمه زهراء (عليها السلام) آن نوشته را در آورد و نشان آن ملعون داد، و عمر آن نوشته پیامبر(صلى الله عليه و آله) را پيش روى قريش و مهاجرين و انصار و سايرين پاره كرد! و گريستن فاطمه زهراء (عليها السلام) و برگشتن به طرف قبر پدرش رسول خدا (صلى الله عليه و آله) در حالى كه ميگريست و محزون بود و بخداوند و پدرش رسول خدا (صلى الله عليه و آله) پناه آورده.
📚 بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج ۵٣، ص ١٧.
📕 مهدى موعود ( ترجمه جلد ۵١ بحار الأنوار)، متن، ص ١١۶۶.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
#روایت
#عـطـــر_فـاطـمـیــہ
#روایات_مــهـــدوے
#داستان_کوتاه
#پندها
🕖 💠📚💠 #حڪمٺ_مطہر
🌹میلاد خجستهٔ حضرت #امام_جواد (علیه السلام) بر همه محبان و رهروان آن حضرت مبارک باد!
👌 #مناظره خواندنی امام نهم(ع) در دوران کودکی
🌷 #استاد_مطهری (ره):
🔅یک مباحثه میان #حضرت_جواد(ع) که هنوز طفل بودند و علمای #اهل_تسنن برگزار شد. در آنجا آن عالم اهل تسنن به حضرت عرض کرد:
❌ شما درباره #شیخین چه میگویید و حال اینکه ما #حدیث معتبری از پیغمبر داریم که فرمود:
‼«ابوبَکرٍ وَ عُمَرُ سَیدا کهولِ اهْلِ الْجَنَّةِ»:
❌‼ یعنی #ابوبکر و #عمر دو آقای پیرمردان اهل بهشتند. همچنین نقل کرد که روزی جبرئیل به پیغمبر نازل شد، از جانب خدا عرض کرد: من از ابوبکر راضی هستم، از ابوبکر بپرس آیا او از من راضی هست یا نه؟!!!
🌹حضرت جواد(ع) فرمود:
🔅ما منکر فضیلت ابوبکر نیستیم ولی یک مطلب هست و آن این است که همه قبول دارند که پیغمبر در #حجة_الوداع فرمود:
🔅«کثُرَتْ عَلَی الْکذابَةُ»؛
🔅دروغگویان بر من زیاد شدهاند، و معیاری در اختیار قرار داد که هر حدیث را که از من روایت کردند اول بر قرآن عرضه بدارید. اگر موافق قرآن بود قبول کرده والّا رد کنید. قرآن میگوید تمام اهل بهشت، جوان هستند.
🔅و اما حدیث دیگری که گفتید، خدا در #قرآن می فرماید:
📖 «وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْانْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ اقْرَبُ الَیهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرید»؛
🔅ما انسان را آفریدهایم و از تمام خطورهای قلبی او آگاه هستیم. پس چطور میشود خدایی که قرآن او را اینطور معرفی میکند، از پیغمبر بپرسد که من از فلان بنده راضی هستم، تو از او بپرس که از من راضی است یا نه؟!
📚 استاد مطهری، اسلام و مقتضیات زمان، ج ۱ (برای بقیه مناظره می توانید به این منبع مراجعه کنید: احتجاج طبرسی، ج۲، ص ۴۴۶.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
🗓 📚⏳ #فرازی_از_تاریخ
📣... در ۲۴ رجب سال ۷ هجری قمری چه اتفاقی افتاد؟!
🏰 سالروز #فتح_خیبر
🕔🕓🕒 … در چنین روزی در #ماه_رجب المرجب سال ۷ هجری قمری، مَرحَب یهودی به دست #امیرالمومنین (علیه السلام) کشته شد و قلعه خیبر به دست آن حضرت فتح گردید. (۱)
🏳 چون #پیامبر (صلی الله علیه و آله) به جنگ خیبریان رفت و قلعه « #قموص» را محاصره نمود ابتدا #پرچم را برای مبارزه به #ابوبکر داد ولی او چون نظر به سپاه دشمن و پهلوانان آنان نمود فرار کرد و لشکریان نیز از پی او بازگشتند، سپاهیان، فرمانده را متهم به فرار کردند.
🏳 روز بعد حضرت ختمی مرتبت (سلام الله علیه و علی آله)، پرچم را به #عمر دادند و او هم از ترس کشته شدن به میدان جنگ نرسیده، از ترس بازگشت!! (*)
👌این بازگشت های بدون جنگ، باعث ناراحتی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) می شود. (۲)
🏰 از آنجایی که ماجرای خیبر نقطهای حساس در سیر پیشرفت اسلام محسوب می شد، این فرار از سوی دو خلیفه و افتخار فتح خیبر به دست امیرالمومنین (علیه السلام)، توجه نکته سنجان را به خود جلب کرده است.
📜هستند عالمان اهل تسنن، که به طعنه در این باب شعرها در مذمت فراریان سرودهاند!!
🌹در پی این دو شکست که تاثیر بدی بر سپاهیان داشت، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند:
🏳 «فردا، پرچم را به مردی می دهم که حمله هایش را تکرار کند، کسی که خدا و پیامبرش را دوست دارد و خدا و پیامبرش هم او را دوست دارند؛ و خدا خیبر را به دست او فتح می کند».
1⃣ بحارالانوار ۱۶۸/۹۷.
2⃣ بحارالانوار ۳/۲۱.
3⃣ #ابن_ابی_الحدید_معتزلی در ضمن قصیده ای در « #علویات_سبع» می گوید:
🔅هر چه را فراموش کنم، آن دو پیش افتاده را از یاد نخواهم برد و گریز ایشان را با آن که میدانستند آن فرار گناه است، و آن پرچم را که بردند و با پوشش هایی لایه لایه از خواری، بازگرداندند.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
🌷 امام حسین (علیه السلام) در روز سقیفه کشته شد!
💚 به مناسبت #شب_جمعه، شب زیارتی ارباب بی کفن
🌹 #عـطـــر_فـاطـمـیــہ
🏴 سنگ زیرین حادثه کربلا در #سقیفه به دست ابابکر و عمر بنا نهاده شد چرا که معاویه و فرزند ناپاکش یزید در ابتدا هیچ جایگاهی در بین مسلمین نداشتند و این عمر و ابوبکر بودند که در عهد خلافت غاصبانهشان حکومت شام را به معاویه سپردند و او را برای روی کار آمدن و تصاحب خلافت آماده ساختند و از همین جا بود که پایههای حکومت و خلافت امویان بنا نهاده شد.
📚 خورازمی یکی از علمای اهل سنت در کتاب مقتل الحسین (علیه السلام) خود چنین اعتراف می کند:
⚔ چون بر بدن مبارک #امام_حسین علیه السلام ۷۲ زخم وارد شد ایستادند تا اندکى استراحت کنند، ضعف بر بدنشان غالب شده بود، به طوری که دیگر توان جنگ را نداشت، در این هنگام ناگاه سنگى آمد و بر پیشانیش خورد و خون جاری شد، پس پیراهنش را بالا گرفت تا خون را از پیشانیش پاک کند که ناگاه تیر تیز سه شعبه و مسمومى آمد و بر قلب حضرت نشست.
🌷 امام حسین (علیه السلام) گفت:
▪️«بسم اللّه و باللّه و على مله رسول اللّه»...
🌷 آنگاه سر به آسمان بلند کرد و عرضه داشت:
▪️خداى من! تو مىدانى که اینان کسى را مىکشند که روى زمین فرزند پیامبرى جز او نیست.
🏹 امام تیر را از پشت سر بیرون آورد و خون مانند ناودان جارى شد. دستش را زیر محل زخم گرفت و چون پر از خون شد به آسمان پاشیدند.
❣️که قطره ای از این خون به زمین بازنگشت و پیش از آن سرخى در آسمان دیده نشده بود.
🤲🏻 دو مرتبه دسته مبارک را زیر زخم گرفت و چون از خون پر شد به صورت و محاسنش مالید و فرمود:
▪️اینگونه به خون خضاب خواهم بود تا جدّم محمد (صلی الله علیه و آله) را دیدار کنم و بگویم اى رسول خدا! فلانى و فلانى [ابوبکر و عمر] مرا کشتند.
📚 مقتل الحسین (علیه السلام)، خوارزمی، جلد ٢، صفحه ٣٩.
⚜️▪️⚜️▪️⚜️
🔺طبق آنچه که مشهور است فلان و فلان به شيخين گفته مي شود و قرنيه آن نيز اينکه در روايات ديگر از امام حسين آمده است، حضرت آن دو را غاصب حق دانسته اند:
👤مردي از امام حسين (ع) در خصوص #ابوبکر و #عمر پرسيد که فرمود:
🌷 آن دو ما را ضايع کردند و حق ما را بردند در جاي ما نشستند در حالي که حق ما بود.
📚 بحارالأنوار، العلامة المجلسی، جلد ۳۰، صفحه ۳۸۰.
🔥 در نتیجه تمامی کسانی که در علم #حدیث و رجال شناسی کار کرده اند همه به اتفاق گویند مراد از فلان و فلان یعنی ابوبکر بن ابی قحافه و عمر بن خطاب می باشد.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
#روایت
#داستان_کوتاه
❓ماجراى حديث زلزله چيست؟
🌹از فاطمه (عليها السلام) نقل شده است:
🌴 در عهد #ابوبكر زلزلهاى پيش آمد و مردم از وحشت به ابوبكر و #عمر پناه بردند و آنها را در حالى مشاهده كردند كه آن دو نفر با وحشت به على بن ابيطالب (عليه السلام) پناه مىبردند!!
👥👥 پس مردم هم از آنها تبعيت كردند تا به در خانه على (عليه السلام) رسيدند.
🏰 آنگاه #حضرت_على (عليه السلام) با حالتى آرام و بدون اضطراب بيرون آمد و به سمت خارج #مدينه روانه شد و مردم هم به دنبال ايشان به راه افتادند تا به قلعهاى رسيد و كنار آن نشست.
👥👥 مردم نيز چنين كردند و از آنجا ديوارهاى مدينه را مشاهده كردند كه به شدّت مىلرزيد و جلو و عقب مىرفت.
🌷 على (عليه السلام) فرمود: «گويا آنچه مىبينيد شما را به وحشت افكنده است؟»
👥👤 گفتند: «چگونه وحشت نكنيم حال اين كه پيش از اين چنين چيزى نديدهايم!!»
🌷 سپس اميرالمؤمنين (عليه السلام(، لبهاى مباركش را حركت داد و با دست خود بر زمين زد و فرمود:
🔅«تو را چه شده؟ آرام باش!»
👥👥 پس زمين آرام گرفت و مردم تعجّب كردند!!
🌷 حضرت (عليه السلام) فرمود: «آيا شما از عمل من متعجّب گشتيد»؟
👥👥 گفتند: «آرى!!»
📖 على عليه السلام آيات ۱ تا ۳ سوره زلزال را قرائت فرمود:
🔅«إِذٰا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزٰالَهٰا وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقٰالَهٰا وَ قٰالَ الْإِنْسٰانُ مٰا لَهٰا»
🔅«آن زمان كه زمين به لرزش افتد و اثقال خود را بيرون آورد و انسان گويد: تو را چه شده است؟»
🌷 سپس فرمود: من همان انسانى هستم كه در روز حشر به زمين خواهم گفت:
🔅«مالها؟!»
🌎 در آن روز زمين اخبار خود را به من مىگويد. (۱)
🔅«يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبٰارَهٰا»
📚 پی نوشت:
۱ - دلائل الامامت، صفحه ۱.
📗 پرسش و پاسخ درباره زندگانی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)، مترجم: فاطمه مشایخ
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#روایت
#رلزله
#کرامات
#عید_غدیر
#داستان_کوتاه
#فضائل_مولا_علی
🏴 از سیاه ترین پنجشنبه تاریخ چه می دانید؟
📜 وصیت نانوشته (حدیث #قرطاس)
🗓 اینجا مدینه است پنجشنبه ۲۴ صفر سال ۱۱ هجری قمری، ۷ خرداد ۱۱ هجری شمسی، ۲۳ می سال ۶۳۲ میلادی
🥀 بیماری پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) شدت یافته است آن چنان که حضرت از بیماری شِکوه میکنند؛ رسول خدا بار دیگر به حرکت سپاه #اسامه تأکید میکنند، اما لحظاتی بعد میبینند که #ابوبکر و #عمر و طلحه به همراه تعدادی از اصحاب که باید هم اکنون در سپاه باشند، در خانه ایشان جمع شده اند!
🥀 رسول خدا با عتاب میفرمایند: «چرا همراه با سپاه حرکت نمیکنید؟»
🔥 ابوبکر میگوید: من آنجا بودم و برای تجدید دیدار شما آنجا را ترک کردم!!!
🔥 عمر عذر میآورد: دوست نداشتم خبر شما را از دیگران بشنوم!!
🥀 پیامبر متأثر میشوند و چند بار میفرمایند: «سپاه اسامه را حرکت دهید؛ سپاه اسامه را حرکت دهید!»
👥👤 گویا تنها ابوبکر به همراه چند نفر خانه پیامبر را ترک میکنند؛ و به نظر نمیآید مقصد آنان سپاه اسامه در جُرف باشد؛ و با وجود تأکید پیامبر اکثر آنان که باید به سپاه میپیوستند، هم چنان نشسته اند و خود را نگران نشان میدهند!
🛌 با توجه به آن که حال عمومی #رسول_خدا امروز - پنج شنبه - بدتر از قبل شده است، آنان می خواهند مطمئن شوند که در نبود پیامبر، حکومت به دست کسی دیگر - یعنی شخص امیرمؤمنان - نخواهد افتاد؛
آری! آنان انتظار وفات رسول خدا را میکشند...!
🥀 پیامبر خدا که چنین میبینند، سر از بستر بیماری بر میدارند و میفرمایند:
▪️«دوات و كَتِفی (۱) بیاورید تا برایتان چیزی بنویسم که با تمسک به آن هیچ گاه پس از من گمراه نشوید».
🪶📜 عده ای بر میخیزند تا وسایل نوشتن بیاورند اما عمر مانع آنها میشود و میگوید:
👈🏻 چیزی نیاورید که بیماری بر این مرد غلبه کرده و هذیان میگوید، نزد شما قرآن است و کتاب خدا ما را کافی است!!
🗣 برخی بر سخن رسول خدا تأکید میکنند و عدهای به طرفداری از عمر میپردازند؛ در منزل پیامبر سر و صدا بالا میگیرد، طرفداران عمر با فریاد و سر و صدا مانع از اجرای دستور میشوند.
🛌 رسول خدا ناراحت میشوند و میفرمایند: «از کنار من برخیزید که خانه انبیاء جای قیل و قال نیست».
👥👥 عده ای می گویند: وسایل نوشتن را نیاوریم؟
🥀 پیامبر خدا میفرمایند: «بعد از این سخنان چیزی نخواهم نوشت؛ تنها وصیت میکنم که با اهل بیت من خوشرفتاری کنید».
👥👥 حاضران که مطمئن می شوند، پیامبر (صلی الله علیه و آله) #وصیت خویش را نمینویسند، خانهٔ رسول خدا را ترک می کنند؛ از این پس همگان در می یابند که حکومت به آسانی به امیرمؤمنان (علیه السلام) نخواهد رسید!
👥👤 عباس عموی پیامبر پسرش فضل که همراه با امیرالمؤمنین و دیگر اهل بیت علیهم السلام همچنان در خانهٔ رسول خدا نشسته اند، نگران آینده میشوند؛ آنان میدانند که خلیفه واقعی رسول خدا جز امیرمؤمنان نیست، اما از سوی دیگر تلاش بی وقفه توطئه گران و اهل صحیفه ملعونه را میبینند، از همین روی عباس از پیامبر میپرسد:
✋🏻 ای رسول خدا، اگر امر خلافت به ما می رسد، ما را بشارت دهيد و اگر در این راه شکست میخوریم، ما را آگاه ساز.
🥀 پیامبر رو به امیرمؤمنان میکنند و آگاهانه میفرمایند: «شما پس از من مورد ظلم واقع میشوید».
🌄 در انتهای همین روز، پس از آنکه خانهٔ پیامبر خلوت میشود رسول خدا به #امیرالمؤمنین میفرمایند که هدف از نگارش آن نامه چیزی جز تأکید بر ثقلین و توصیهٔ خلیفهٔ بر حق الهی - امیرمؤمنان علیه السلام - و گواهی گرفتن از حاضران نبوده است. (۲)
👳🏼♂ عبدالله بن عباس - فرزند دیگر عباس عموی پیامبر - که ماجرای فوق را نقل میکند، با بردن اسم #پنجشنبه گریان میشود و می گوید:
💧«روز پنجشنبه؟ و چه روزی بود روز پنجشنبه؟
🏴 او ادامه می دهد: مصیبت و همهٔ مصیبت آن بود که مانع نگارش وصیت توسط پیامبر شدند». (۳)
🔥 جالب آنکه عمر بن خطاب - سال ها بعد، در زمانی که خلافت کاملاً تثبیت شده بود - به روشنی، علت سخن خویش را - به عبدالله بن عباس - میگوید:
🔥پیامبر در بیماری خویش میخواست به نام علی تصریح کند، اما من به جهت محبت و حفظ اسلام، از نوشتن آن وصیت، جلوگیری کردم!!» (۴)
⛺️ سپاه اسامه، هم چنان در یک فرسخی مدینه، بر جای خویش استوار است!
📚 پی نوشت ها:
1⃣ در عربستان آن زمان نوشتهها را بر روی استخوان کتف شتر، پوستهٔ درخت نخل، سنگ صاف و پوست حیوانات مینوشتند: مجمع البحرین ۱۱۰/۵.
(*) لقبی برگرفته از خطابهی غدیر پیشنهاد سرچ: صحیفه ملعونه
2⃣ کتاب سلیم بن قیس ۶۵۸/۲
3⃣ صحیح بخاری ۳۱،۶۵،۶۶/۴ و ۱۳۷/۵
4⃣ شرح نهج ابن ابی الحدید ۲۰/۱۲
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#روایت
#داستان_کوتاه