روز دانشجو.mp3
6.85M
📻 رادیوپلاک
بیسیم چی
(( موذن جامعه ))
⭐️ تولید و انتشار در رادیو پلاڪ⭐️
°•﴿رادیورسمےستادراهیان نورڪشور﴾•°
به مناسبت:
روز دانشجو
〰〰🖊نگارنده: خانم اسلامی
••💻 تدوین: اقای بردستانی
••🎙گوینده: حسینشمس_معصومه حیدری فرد
📥پیشنهاد دانلود 📤پیشنهادارسال
✨پیشڪش میشود بھ سیدالشهداے جبهه مقاومت:
[سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانے🇮🇷]
🖇به شهیدانه بپیوندید...
| ⏳#استوریِ⇦⛱|<
_- روز دانشجو مبآرڪ..[🤍☕️]
#روز_دانشجو📚
🌿°|دختر...
🌿°| یتیم شود
🌿°| پیر میشود....💔
◾#شھیدمدافعحرمجواداللهکرم🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
# خنده حلال😁
تو بهتر میفهمی یا پیغمبر😂😂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایت دختری که توسط مداحی منم باید برم سید رضا نریمانی متحول شد
#مدافع_حرم
Reza Narimani - Manam Byad Beram (UpMusic)(1).mp3
8.14M
⏯ نوحه مشهور و شنیدنی
منم باید برم آره برم سرم بره
◾#سیدرضانریمانی🎙
👌فوق العاده💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید حاج رضا ملایی که برای سوریه رفتن محاسن سفیدش را کوتاه کرد
بشنوید ازبیان امام خامنه ای
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◀️برنامه
#ازلاکجیغ💅تا خدا🦋
من عهدبستم باحضرت معصومه(س) که حجاب برتر را انتخاب کنم...
فضای دوستی های محجبه هاو هیأتی ها از فضای دوستی های ما خیلی بهتر بود ...
#حجاب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعای توسل کنار شهید حججی🥺✌🏻
#خاطــره🎞
رفیقشہـید :
رفتہبودیمراهیاننور
موقعایکہرسیدیمخوزستان،
بابڪهرگزباکفشراهنمیرفت❌
پیادهتویہاونگرما🌤
"میگفت :وجببہوجباینخاڪ
روشهیدانقدمزدن ..👣
زندگےکردندراهرفتند ...
خونشهیدانموندراینسرزمینریختہشده🩸
وماحقنداریمبدونوضووباکفشدراین
سرزمینگامبرداریم ."
هرگزبابڪدراینسرزمینبدونوضوراهنرفت
وباکفشراهنرفت ...
#شهید_بابک_نوری 🤍
🌸⃟🕊჻ᭂ࿐✰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 آی شیعه ها !
بخدا ما صاحب داریم 😭😭
روایت اولین تشرف آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی (ره) که تنها مرجع تشیع در عصر خودش بود ، در حدود سن ۱۱ سالگی خدمت #امام_زمان (عج) 😭
🎙استاد عالی
❓❗️چرا آن اعتقاد به حجت خدا که در یک نوجوان ۱۱ ساله آن زمان بود، در نوجوان امروزی کمرنگ است؟؟!! آیا کوتاهی از ما نیست که او را بچه میدانیم و در بازی های رایانه ای و فضای مجازی بی در و پیکر رها کرده ایم و خوراک اعتقادات او را به درستی تأمین نکرده ایم؟!
❓ آیا این کوتاهی ها ، ما را شرمندهٔ خود امام عصر (عج) نخواهد کرد؟؟!!
#تلنگر
سه شنبه های جمکرانی
اللهم عجل لولیک الفرج
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
38.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎐 #مکتب_حاج_قاسم|#حاج_قاسم
🎞 سخن دانشجویان با حاج قاسم ...
🔺حال و هوای دانشجویان بعد از شنیدن خبر شهادت سردار سلیمانی
♡﷽♡
#قسمت_چهارم
#رمان_رؤیاے_وصـــــال🌹
دستم را فشرد
ای بابا روزیِ تو هم میشه
حُسنا میگم تو نمیتونے با ما بیاے؟ مامانت بفهمہ با مایے قبول نمیکنہ؟
_حقیقتش نمیدونم. باید باهاش حرف بزنم قبلا که بشدت مخالف بود.تازه مگہ میشہ شما کاراتون رو کردید معلوم نیست جا باشه.
_نہ جا کہ هست .محسن گفت جاے خالے دارن. تو یه جورے مامانت رو راضیش کن. فرصت خوبیه باهمیم، باهاش صحبت کن
مطمئن نبودم اما برای آن که تلاشی کرده باشم گفتم :
باشہ حرف میزنم. ولے بعید میدونم .تو هم دعا کن
کمی دیگر صحبت کردیم، خداحافظےکردم و به خانہ برگشتم.
با مادر صحبت کردم و او هم مثل همیشہ مخالفت کرد وگفت نا امنه .
کلے آسمان ریسمان بافتم
که : شهر کربلا امنه و قرار نیست جاهاے ناامن ببرن .خیلے ها دارن میرن و هیچ خبرے نیست.
تازه زهرا و داداش و طاهره خانم هم هستند. من تنها نیستم.
با این حرف ها زیر بار نرفت کہ نرفت.
باید بہ دایے حبیب متوسل میشدم.
از وقتے بابا رفت ، با اینکہ فقط هفت سال از من بزرگتر بود ، اما مردانہ پاے زندگے ما ایستاد. مثل یک دوست برایم می ماند.
به اتاقش رفتم ، در نیمہ باز بود ، سرم را از لاے در داخل بردم .مشغول کتاب خواندن بود.
_مِن الغریب ، اِلے الحبیب
سرش را از لای کتاب بالا آورد و گفت:
علیک سلام
باز چی شده من الغریب راه انداختے؟ مگه نگفتم این جملہ رو نگو .این جمله مختص سیدالشهداست .
_سلام ، حالا چہ فرقے میکنه ، منم فعلا غریبم و کسے نداے هل من ناصر منو نمیشنوه .
کتاب را بست و گفت:اِه اینجوریاست ؟ لابد ما هم یزدیان هستیم.
_اَستغفرالله
خودم رو یہ کم لوس کردم و گفتم : نه شما حبیبید دیگه .
_خب لوس بازے هاتو بزار کنار بگو ببینم چی میخواے؟
انگشتانم را به هم قلاب کردم و شمرده گفتم:
کربلا ... مامان راضے نمیشه.راضیش کن
_همین؟! کربلا ؟ منم راضیش کنم؟
_آره دیگه ، هرچے بهش میگم مادرِ من، تنها نیستم با زهرا و داداش اینا هستیم ، میگه نہ کہ نہ .
چشمهایش برق زد ، با لبخندی گوشہ لبش کمے نگاهم کرد و گفت :
پس تنها نیستے؟زهرا خانم هم هست.باشہ باهاش صحبت میکنم
_البتہ زهرا و داداش اینا ... اونها رو جا انداختے .
_آره باشه
خیره اش شدم و گفتم:
عجیبہ
سوالی پرسید: چے عجیبہ ؟
_اینکه تا اسم زهرا رو آوردم بہ همین راحتے قبول کردے با مامان حرف بزنے، تو معمولا با شرط و شروط چیزے رو مے پذیری .اونهم کربلا کہ مخالف بودے خانمها تنها برن .
_درستہ ولے خیالم راحتہ چون تنها نیستے، زهرا خانم هم هست ،هواتو داره .
_آهان حالا یعنے زهرا خیلے میتونہ هواے منو داشتہ باشه .
چشمانم را ریز کردم :
صبر کن ببینم ، شما چہ گیرے دادے بہ زهرا ؟ جدیدا مشکوک میزنے آقا حبیب!
_حبیب نہ و دایے حبیب ، هفت سال ازت بزرگترم .بعد هم پاشو برو نمیتونے از من آتو بگیرے خانم مارپل
موقع خارج شدن از اتاق برگشتم و گفتم
_من کہ میدونم خیلے وقتہ یہ چیزیت هست حبیب جان ! ولے شما بپا گوشت رو آقا گربہ نبره که بعدا پشیمون میشے.اگر کارے کنے مامان قبول کنہ منم قول میدهم گوشت رو تو آبلیمو برات نگہ دارم.
فورا در را بستم .
↩️ #ادامہ_دارد....