eitaa logo
| پـٰاتـوق‌مهدویـون |
1.9هزار دنبال‌کننده
12.2هزار عکس
8.2هزار ویدیو
187 فایل
بی‌توآوارم‌‌و‌بر‌‌خویش‌‌فروریخته‌‌ام ای‌همه‌‌سقف‌و‌ستون‌و‌همه‌آبادی‌من(:🌿 . [ وقف لبخند آسیدمهدی💚 ] . _سعی داریم مفید باشیم! .. گوش شنوای حرفاتون🌚 : https://daigo.ir/secret/1796928
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ دوستان موضوع بگید تا امروز یا شب حرف بزنیم.. 🚶🏻‍♂🎈.. ‌
↻♥ نگار من امید نوبهار من لبی به خنده باز کن ببین چگونه از گلی خزان باغ ما بهار می شود**🌸! -شاعر؟:سیاوش‌ڪسرایی- ˘˘ ‌
•|📌📕|• ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ عمرے نگرانُ خیره بہ خورشید ظهور💓 ای ڪاش بہ زودے برسد عید ظهور🎉 هر هفته سه‌شنبه‌ها دلم پر زد و رفٺ🕊 تا مسجد جمڪران به امــیـد ظــهـــور✨ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ -} -} ¦⇢@Patoghemahdaviyoon🌙:)
<🖤🥀> • . •این‌حسین‌کیست؟! کہ‌این‌گونه‌عَطایۍدارد…!シ • . |•💔 |•💔 𝓶𝔂 𝓬𝓱𝓷𝓵🌙↷ ∞@Patoghemahdaviyoon
[•💍💞•] خَلَقَ لَكُمْ... أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها... عالم محضر خداست! در محضر خدا ازدواج کنید! :)🌱 ــــ✿ـــــ✿ـــــ✿ــــ✿ــــ✿ــــ• |🦋|↫ |❄️|↫ @Patoghemahdaviyoon🌙|
<🌱💍> ـ ـ ـ ـ❥︎ بهش گفتم؛ دیدۍ آدم تشنش میشه لَه لَه میزنه هی آبمیوه و چایۍ و هزار جور چیز میخوره ولی بازم تشنشه، وقتی یه آب خنک میرسھ یه قلوپ میخوره میگه آخیش تو همون آخـیشِ منی:)♥️ ـ ـ ـ ـ❥︎ ••| ••| ‌『@Patoghemahdaviyoon🌙』
°•💛•°🐣°• ♥ کھِ‌قلب‌را‌باید‌فداۍ‌ِ‌اوکرد :)
[ツ🕊] بہ‌باورےڪہ‌دراعماق‌چشم‌اوسٺ‌قسم هنو‌رفٺن‌او‌ را‌نمےڪنم‌باور...🖤🌱 @Patoghemahdaviyoon
『🚎❄️』 ‌ا_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ ツ درشھرماازبس‌ڪہ‌خاطࢪخواھ‌دارے من‌شڪ‌نداࢪم‌نسبتۍباماھ‌دارے💙🔗':) ا_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ ツ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ❁(•• ❁(•• ↳⸽ @Patoghemahdaviyoon
میگفتش کھ آدم عاقل گناھ نمیکنھ !
| پـٰاتـوق‌مهدویـون |
میگفتش کھ آدم عاقل گناھ نمیکنھ !
راس‌میگہ' ولی‌من‌میگم‌آدم‌عاشق‌گناه‌نمیڪنہ:)'
به وقت رُمان😊
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃🌸🍃 🌸🍃 ❤️ 🍃 ساعت حدود سہ بود.. نیم ساعت خوابیدم و بعد بیدار شدم ٬از ساعت ۴ڪم ڪم شروع ڪردم به آماده شدن ٬ ساپورت مشڪے مانتوےمشڪے و شال مشڪے.. مثل همیشہ.. بابا هنوز خواب بود؛ یہ خورده آرایش ڪردم در حدے ڪہ نسبت به لباسم توچشم نباشہ... طبق معمولم یادم رفت اسپرے بزنم! دویدم تو حیاط ڪفشہاے اسپرت مشڪیم رو پا ڪردمو رفتم سرڪوچہ.. ماشین افشین اونجا بود؛ سوار شدمو سلام ڪردم، اونم سلام ڪرد و فرمونو چرخوند ڪہ حرڪت ڪنیم در داشبورد رو ڪہ باز ڪردم برخلاف همیشہ یه چیز جدید دیدم!! یہ ادڪلن زنونہ شیڪ ڪہ معلوم بود خداتومن براش پول داده!! برداشتمشو با خنده گفتم:«این چیہ؟!» نگام کردو گفت:«براے توعہ!» سرشو خاروند و گفت:« یعنےتقدیم بہ شما!» بلند خندیدم و گفتم:« مسخرهههہ ! آخہ براے چی؟!» لبخند زدو گفت:«براے هدیہ!» ادکلنو برداشتمو زدم به مانتوم! مطمئن بودم بوش از اون بوهاست ڪہ هیچ وقت از ذهنم بیرون نمیره!! 🍁به قلم بانو ح.جیم♡ 💠@Patoghemahdaviyoon 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃🌸🍃 🌸🍃 ❤️ 🍃 لبخند گرمی زدم و گفتم:«ممنون عالے بود!» خندیدو گفت:« خداروشکر» دم بوستان پارڪ ڪرد و پیاده شدیم٬ رفت و یخ در بہشت گرفت و اومد نشست ڪنارم رو نیمکت٬ گفتم:«چیڪار داشتی حالا ڪہ گفتے میخواے ببینیم؟!» گفت:« وقتے لباس مشڪے رو تنت دیدم ڪمے بہ گفتن حرفم شڪ کردم!ولے گفتنیا رو باید گفت..» انگار بعد از اینڪہ اینو گفت بہ شنیدن حرفش حریص تر شدم! ڪلافہ گفتم:«آره باید گفت٬ بگو چیڪار داشتے؟!» مشخص بود هنوزم دارا لغات رو تو ذهنش جملہ بندے میڪنہ..! بالاخره گفت:«آزاده! ببین من میدونم ڪہ تو الان عزادارے؛ اما بزار حرفمو بهت بزنم٬ من.. ببین من میخواستم اگر بشه.. باهم ازدواج ڪنیم!....» چشمام گرد شد..! دستمو گذاشتم رو قلبمو در حالے ڪہ با ناباورے سرم رو بہ دو طرف تڪون میدادم خندیدم ؛ نگاهش ڪردم و با بهت گفتم:«چی میگے تو بابا! ازدواج؟!» و بعد با قهقه ای خودمو رو صندلے ولو ڪردم! 🍁به قلم بانو ح.جیم♡ 💠@Patoghemahdaviyoon 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃🌸🍃 🌸🍃 ❤️ 🍃 ے ڪم ڪہ خندم بند اومد با لحن لوسے ادامه دادم:«هنوز من خیلے جوجوتر از این حرفام افشین!» خیلے جدے گفت:«نه آزاده! تو از همه ڪسایی ڪہ دوروبرم ریختن آدم ترے! مےدونے ڪہ.. من الڪے کسی رو نمیپسندم..؛ الان دیگہ عاشقت شدم..، بخدا هرڪارے بگے...هرڪارے بخواے برات میڪنم!!» سرمو انداختم پایین و گفتم:«آقا افشیییین!!! من خاطرخواه زیاد دارمااا، اما هیچ ڪدومشون حتے باباهاشونم جرعت نمیڪنن به خاطر سن ڪمِ من حتے بہ بابام بگن؛ بعد تو دارے اینجا..!الان..!تو پارڪ..! بہ صرف یہ یخ در بهشت از من خواستگارے میڪنے!!؟!» ڪلافہ گفت:«ببین، تو از بابات اوڪے بگیر..، ماام میاییم خواستگاریت!» چشمامو تو حدقہ چرخوندم..، تہ دلم داشت از این اتفاق غنج میرفت.. 🍁به قلم بانو ح.جیم♡ 💠@Patoghemahdaviyoon 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽ دعای_فرج📜 🌈ٻِسمِ_اللہِ_الرَّحمَڽِ_الڔَّحِیم...✨ ✨الهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ 🌈وانْكَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ ✨وضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ 🌈واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ ✨الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى 🌈الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى ✨محَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ 🌈الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ✨وعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ 🌈عنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً ✨كلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا 🌈محَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ ✨اكْفِيانى فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُرانى 🌈فاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ ✨الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى 🌈ادْرِكْنى اَدرِکنی ✨الساعه الساعه الساعه 🌈العجل العجل العجل یاارحمن راحمین بحق محمد وآله طاهرین (خواندن دعای فرج به نیت سلامتی و ~♡ ~ تعجیـل در فرج مولامـون) [°•@Patoghemahdaviyoon✨]°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا