🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃
🌸
❤️#بیراهه
🍀#پارت68
در حالیڪہ روبہروم زانو زده بود بلند خندید و روے ران پاش ڪوبید!
لبامو جمع ڪردم خنده ریزے ڪردم!
دست گذاشت رو شونم و گفت:"خستہ اے خانمے!بیا بگیریم بخوابیم!"
نگاهش ڪردم و گفتم:"چشم!"
پشت سر من بہ دستشویی رفت..؛
منم بہ اتاق رفتم تا لباساے بیرونے رو از تنم در بیارم و همہ چیز خیلے عادے گذشت بدون هیچ اتفاق خاصے!
شب خوبی بود!
و شبہاے خوب همچنان پشت هم میگذشت...
زندگے بی دغدغہ ڪنار اویی ڪہ #عاشقش_بودم..♡
تا اینڪہ یڪ روز صبح وقتے مثل همیشہ تازه از خواب بیدار شده بودم و داشتم روبروے آینہ موهایم را ڪہ نیاز بہ شانہ هم نداشت شانہ میڪردم از پشت چہره اش را توے آینہ دیدم.
موهایش نامرتب شده و حولہ آبی رنگے روی شانہ هایش افتاده بود...
واقعا چہ حوصلہ اے داشت این بشر ڪہ هر شب حمام میرفت و هر صبح سرش را میشست..!
بعد من براے همین روزے یڪبار شانہ زدن موهایم مدام با خودم چڪ و چانہ میزدم و از خودم تخفیف میگرفتم!!
🍁به قلم بانو ح.جیم♡
💠@Patoghemahdaviyoon🍃
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃